تاریخ شفاهی و مصاحبهشوندگانی که به شوخی متوسل میشوند
جولیان سیمپسون[1]
ترجمه: ناتالی حقوردیان
30 مرداد 1396
عکس: «خنده»، از توماس چندلر[2]
جولیان م. سیمپسون دستیار محقق مرکز تحقیقات تاریخ علوم، فناوری و پزشکی در دانشگاه منچستر انگلستان است. تحقیق او بر تاریخ اخیر نظام مراقبتهای بهداشتی انگلستان، مهاجرت (خصوصاً مهاجرت پزشکان) و تناسب سیاسی تاریخ تمرکز دارد. اولین تک نگاشت او، «معماران مهاجر اصلاحات نظام بهداشتی: پزشکان جنوب آسیا و تغییر نظام پزشکی انگلیس (دههای 1980-1940)»[3] سال آینده توسط انتشارات دانشگاه منچستر منتشر خواهد شد. سیمپسون، یکی از نویسندگان مقالهای در نشریه تاریخ شفاهی[4]، سال 44، شماره 1، با عنوان «چرا باید شوخی کنیم: شوخی، خنده و تاریخ مراقبتهای بهداشتی» است. سیمپسون و همکار نویسندهاش استفانی اسنو[5] به این مطلب پرداختهاند که معنا کردن شوخی برای درک تاریخ مراقبتهای بهداشتی اهمیت بسزایی داشته و تاریخنویسان شفاهی باید بیشتر به شوخی و تحلیل آنها دقت کنند. در صحبتهایمان به اهمیت پرداختن به شوخیها، این که چه چیزی را آشکار میسازند و برخی ویژگیهای شوخی در فرهنگ بریتانیا میپردازیم.
■
این طرح چگونه آغاز شد؟ آیا میخواستید در مورد کاربرد شوخی تحقیق کنید یا این که در طول تحقیق با آن مواجه شدید؟
هدف اصلی تحقیق اصلاً پرداختن به نقش شوخی در مراقبتهای بهداشتی نبود. همکارم استفانی اسنو، در دانشگاه منچستر از سوی گروهی از افراد در بیمارستان گایز[6] و سنت توماس[7] مأموریت داشت تا در مورد تاریخ نه چندان دور بیمارستانها و مؤسسات تابع آنها (مدارس پزشکی، سازمانهای کارکنان و غیره) تحقیق کند. ما هر دو به تاریخ اخیر نظام مراقبتهای بهداشتی انگلستان و نقش آن در زمان حال علاقهمند بودیم. ایده اولیه برای هر دوی ما و کسانی که طرح را آغاز کردند این بود که به تأثیرات تغییرات اخیر نظام مراقبتهای بهداشتی انگلستان بر این نهادها برای تولید تاریخی متناسب با شرایط فعلی، نگاهی بیندازیم. بودجه این تحقیق توسط خیریه گایز و سنت توماس تأمین شد و اکنون روی کتابی کار میکنیم که قرار است توسط انتشارات بلومزبری[8] با عنوان «در خط مقدم نظام مراقبتهای بهداشتی انگلستان: گایز، سنت توماس و اصلاحات نظام بهداشتی ملی از دهه 1970[9]» منتشر شود.
در طول تحقیق، بر ما آشکار شد که اهمیت شوخی به عنوان بخشی از فرهنگ پزشکی از سوی تاریخنویسان مورد بیاعتنایی قرار گرفته و این که در دستمان شواهد غنی وجود دارند که در میان گذاشتن آنها با دیگران بسیار مهم است. شاید به خاطر این که در مصاحبههایی که انجام دادیم مسائلی مطرح شدند که تأثیر عمیقی بر شرکتکنندگان در مصاحبه داشتند (مانند، ادغام بیمارستانهای گایز و سنت توماس یا اصلاحات نئولیبرال نظام مراقبتهای بهداشتی انگلیس) و شاید صحبت در مورد آنها بسیار دشوار بود و در نهایت شوخی و خنده به ویژگیهایی غالب در این مصاحبهها تبدیل شدند. همچنین، به نظر میرسید که شوخی یکی از ابعاد کلیدی شواهدی بود که ما در آرشیو جمع کرده بودیم. به این ترتیب، شوخی بیشتر و بیشتر به عنوان بُعد مهمی از این تحقیق جلوه کرد؛ تا حدودی به دلیل تاریخی ما در مورد آن تحقیق میکردیم و تا حدی هم به خاطر این که شوخی کلید اصلی درک جنبههای دیگر این تاریخ بود.
از نظر شما تحقیقات لازم در مورد شوخی در تاریخ شفاهی و حوزههای پزشکی انجام نشده است. چه نکاتی را دوست دارید به افرادی خاطرنشان شوید که مایل به پیگیری این بیاعتنایی هستند؟
درباره مصاحبههای تاریخ شفاهی، تأمل بر استفاده از شوخی به من آموخته است هنگامی که مردم در حین مصاحبه میخندند یا به شوخی متوسل میشوند، پرداختن به دلیل چنین واکنشی از اهمیت بسزایی برخودار است. شنیدن داستانی خندهدار مسرتبخش است، اما پا فراتر گذاشتن از این شوخی و تلاش برای درک بهتر گذشته از طریق تاریخ شفاهی مهم است تا از واکنشهای عاطفی آشکار گذشته، تلاش کنیم بفهمیم که در این قالب چه مطلب دیگری نهفته است و راوی تلاش میکند چه چیزی را منتقل کند. تدریجاً متوجه این موضوع شدیم هنگامی که مصاحبهشوندهای در زمان مصاحبه میخندد یا شوخی میکند، عمدتاً تلاش میکنند به ما بفهمانند که موضوع مورد بحث بسیار حساس بوده یا پرداختن به آن دشوار است. وقتی با این دیدگاه به شوخی نگاه کنید، راههای جدیدی برای تحلیل گفتهها مییابید. این امر در مورد مطالب آرشیوی نیز صادق است. بنابراین، چیزی که در وهله اول اهمیت دارد، رویکرد ما نسبت به شوخی و خنده و اهمیتی است که برای آنها قائل هستیم.
از منظر تحقیق در مورد شوخی به عنوان یکی از ابعاد فرهنگ پزشکی، تصور میکنم که انجام مصاحبههای مشترک در بخشی از طرح، در آشکار و نماد شدن این مسئله موثر بود. شوخی در قالب مراقبتهای بهداشتی ممکن است در قالب انتقال برخی از تابوهای عمیق ما باشد (در مقاله از یکی از شرکتکنندگان نقل کردیم که میگفت در زمان دانشجویی هنگام تشریح اجساد میخندیدند) بنابراین ایجاد حس «ایمنی» هنگام بازگویی خاطرات در شرکتکنندگان بسیار مهم است. این کار در حضور دیگران با حضور فردی که اشراف کاملی به نظام مراقبتهای بهداشتی دارد بسیار موثر است. اگر تنها بر موضوع شوخی در پزشکی تمرکز میکردم، خود به خود تمام مصاحبهها به صورت ناشناس ضبط میشدند تا شرکتکنندگان از برداشت دیگران از داستانهای طنز آنها نگران نباشند. تخلفاتی که در یک حرفه قابل قبول هستند ممکن است برای عموم مردم وحشتناک باشند، اما عموم مردم در زندگی روزمره با مرگ بیماران و دیدن اجساد مواجه نیستند. همانند سایر طرحهای تاریخ شفاهی، اعتماد سازی در این تحقیق نیز اهمیت داشت. خصوصاً با شرکت کنندگان جوانتر، گاهی این حس را داشتیم که آنها حالت تدافعی دارند؛ در عصری که هر گونه اظهارات پرشور در اینترنت منتشر میشوند و ممکن است زندگی حرفهای آنها را به مخاطره بیندازد.
در این مقاله مطرح شده که اگر شوخی در حوزه پزشکی مقبولیت خود را از دست بدهد، کارکنان بخش پزشکی چگونه باید تنش را مدیریت کنند. آیا در مصاحبهها پی بردید که چه چیزی میتواند جایگزین شوخی باشد؟
تصور میکنم که برای پی بردن به این مطلب باید تحقیقاتی متمرکز بر شوخی در رشته پزشکی و تکامل آن صورت پذیرد تا موضوع عمیقاً مورد مطالعه قرار گرفته و پاسخ به این سوال داده شود. مصاحبههایی که انجام دادیم و مطالعه مطالب موجود نشان دادند که شوخی هنوز نقش مهمی دارد. اما مردم در حال حاضر بیشتر از گذشته نسبت به این موضوع دقت میکنند؛ به این که چگونه و در چه شرایطی شوخی میکنند. البته، این برداشت ماست. همانطور که گفتم، هدف اصلی ما تحقیق در مورد شوخی نبود و به این دلیل هدف ما در این مقاله بیشتر اشاره به اهمیت برخی از مسائل به جای تمرکز بر پاسخدادن به آنها بود. مسلماً، تحقیق در مورد نقش حمایت همسالان و مشاوره برای پی بردن به این مطلب باشد که آیا این دو میتوانند جایگزینی برای شوخیهایی باشند که احتمالاً منجر به اخراج کارکنان این بخش میشوند، یا خیر. یکی از شرکتکنندگان داستانی را برایم تعریف کرد (البته با توجه به نگرانی مردم در این روزها از برداشت دیگران از داستانهای طنز بیان این مطلب در پایان مصاحبه جالب بود) که در مورد مردی بود که شوخیهای زننده میکرد و این که توانسته بود خود را در قالب یک پرسنل زن در بخش جا بزند و یا در موردی دیگر، با رفتن به پشت بام بیمارستان باعث بروز مشکل امنیتی شده بود. مطمئنم که واکنش نسبت به اینگونه رفتارها امروزه تنها خنده نخواهد بود. شاید هم که شوخیهایی از این دست امروزه زیرزمینی شده تا از چشم کنجکاو محققان مخفی بمانند...
در بخش دوم مقاله، برخی رویدادهای طنز (مانند پانتومیم) را به تغییراتی نسبت دادید که همزمان در نظام مراقبتهای بهداشتی انگلستان روی میدهند. بر اساس یافتههای شما، آیا طنز بیشتر بسته به شرایط بوده و مجزا از کاربرد آن به عنوان راهحلی برای مدیریت شرایط دشوار باشد؟
کلیگویی نمیتوان کرد، به نظر میرسد که دانشجویان رشته پزشکی و علوم انسانی از سر به سر گذاشتن با استادان خود لذت میبرند. بنابراین، از این جنبه میتواند راهی برای مدیریت و کنار آمدن با فشار باشد. شاید این جالب باشد که بدانیم اگر دانشجویان رشته پزشکی، دانشجویان سایر رشتهها را مسخره میکنند، از این جهت است که خود را بالاتر از آنها دانسته یا تفکری بسته دارند، اما شاید هم در واقع آنها به دنبال راهی برای توجیه از خودگذشتگیهایی هستند که به عنوان فردی که برای حرفهای با مسئولیتپذیری بسیار سنگین در سن کم آموزش میبیند، باید به جان بخرند. در حالی که طنز و تمسخری که ما از آن سخن میگوییم بیشتر متوجه روشهای مدیریتی جدید نظام مراقبتهای بهداشتی است که ریشه در اصلاحات نئولیبرالی دارند و در دهه 1980 سرعت بیشتری یافتند. از دیدگاه دیگر، آنها ساز و کارهایی برای انطباق هستند. همانطور که در مقاله گفته شد، بتسی مورلی[10] که برنامه پانتومیم گایز و سنت توماس را آغاز کرد، طنز آن را به این واقعیت پیوند داد که او و همکارانش متقاعد بودند آیین اخلاقی در آن زمان در میان کارکنان بسیار ضعیف بود. بازی پانتومیم و خندیدن به کسانی که تجربه حرفهای آنها را شکل میدادند راهی برای ایجاد شور و نشاط در او و همکارانش بود. پزشکانی که در مورد فنون مدیریتی قارچی صحبت کردند (برای تشریح این فن به مقاله ما مراجعه نمایید) در اصل فرهنگ مدیریتی را به سخره گرفتند، اما این کار در مقابل فشاری که تحمل میکنند، حس بهتری در آنها نیز ایجاد میکرد.
آیا مطلبی هست که در مقاله به آن نپرداخته و تمایل دارید با ما در میان بگذارید؟
بله، تأمل بر این مطلب نشان داد که گرچه اهمیت شوخی و خنده در طرح ما به خوبی نمایان شد، بخشی از آن مربوط به ماهیت حرفه مصاحبهشوندگان ما است. باید اضافه کنم که این موضوع ممکن است به خاطر جایگاه شوخی در فرهنگی زندگی انگلیسی باشد. به عنوان مثال، این که مدیر اجرایی گایز و سنت توماس پس از ادغام نقش اصلی بازی پانتومیم را بر عهده گرفت، خود شاید بیانگر این مطلب باشد. شاید هم کشورهای زیادی در جهان وجود نداشته باشند که در آنها سیاستمداری محافظهکار از شبکه ملی بخواهد که سرود ملی کشور را بیشتر پخش کند و این امر منجر به تأیید پخش یک موسیقی پانک راک به عنوان نسخه طنز سرود «خدا ملکه را حفظ کند»[11] از شبکه دو بی بی سی شود. این خود نشان میدهد که تاریخ شوخی در جهان بسیار نوپاست. انگلستان نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما پی بردن به تکامل نقش اجتماعی طنز در طول زمان و در اماکن گوناگون باید جالب باشد. تاریخنویسان شفاهی میتوانند هسته مرکزی این طرح باشند و میتوانیم حین کار از طنز هم لذت ببریم!
[1] Julian Simpson
[2] Thom Chandler
[3] Migrant architects of the NHS: South Asian doctors and the reinvention of British general practice (1940s-1980s)
[4] Oral History Review
[5] Stephanie Snow
[6] Guy’s
[7] St Thomas
[8] Bloomsbury
[9] At the frontline of British Healthcare: Guy’s, St Thomas’ and NHS reform since the 1970s.
[10] Betsy Morley
[11] God Save the Qeen
وبلاگ انتشارات دانشگاه آکسفورد
تعداد بازدید: 5766
http://oral-history.ir/?page=post&id=7262