از پیشمصاحبه تا فوت و فنِ اولین پرسشها
مریم اسدی جعفری
04 مرداد 1396
به گزارش سایت تاریخ شفاهی، چهارمین کارگاه از «نخستین دوره جامع آموزش تاریخ شفاهی» به همت موزه عصارخانه - مرکز مطالعات فرهنگ عامه اصفهان- و با سخنرانی دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی، شنبه 31 تیر 1396 در کتابخانه تخصصی هنر و اصفهانشناسی شیخ بهایی برگزار شد.
شناسنامه مصاحبه
دکتر ابوالحسنی در این نشست از مقدمات لازم برای آغاز مصاحبه تاریخ شفاهی و چگونگی انجام آن گفت و اظهار داشت: «ما باید یک شناسنامه مصاحبه داشته باشیم. شناسنامه مصاحبه از خودِ مصاحبه مهمتر است. شناسنامه مصاحبه، ابتدا و انتهای مصاحبه میآید و متناسب با مصاحبه شما تنظیم میشود. اولین نکتهای که باید در شناسنامه مصاحبه مشخص شود، «عنوان طرح» است. برای مثال اگر در حال انجام طرحی برای شهرداری اصفهان هستیم، در بخش عنوان طرح مینویسیم: «پژوهشگاه فرهنگ عامه اصفهان؛ طرح تدوین تاریخ شفاهی بازار اصفهان». باید مشخص باشد که متولی کار و کارفرمای این کار چه سازمانی است؟ یک موقع، شما کار را برای خودتان انجام میدهید، قضیهاش متفاوت است. در این صورت باید یک کلیدواژهای در شناسنامهتان قید کنید که مشخص شود کارفرما و مجری طرح یکی هستند. برای مثال مینویسیم: «آرشیو تاریخ شفاهی مهدی ابوالحسنی ترقی، طرح تاریخ شفاهی بازار اصفهان». اما طرحهای تاریخ شفاهی، نیازمند سرمایهگذاری یک اداره دولتی یا خصوصی است.
نکته دوم در شناسنامه؛ باید «راوی» مشخص باشد. یعنی بعد از گفتن نام کارفرمای طرح و عنوان طرح، جمله دوم باید این باشد: «مصاحبه با آقا یا خانم...». اسم و فامیلِ مصاحبهشونده بهطور کامل باید ذکر شود. یک مسئلهای که در آسیبشناسی طرحهای تاریخ شفاهی زیاد دیدیم، این است که اسم و فامیل به درستی ذکر نمیشود. حتی پسوندِ نام خانوادگی هم باید ذکر شود. اینها از نظر مستندسازی مهماند. در شهرهای سنتی و کهن مثل اصفهان، اکثراً نام خانوادگیشان پسوند دارد. حالا برخی ذکر میکنند و بعضی ذکر نمیکنند. نام خانوادگی و پسوند آن، ریشه در محل سکونت یا زادگاه دارد و یا نام و صفت اجدادی است. این پسوندها از نظر تاریخ محلی و جامعهشناسی مهماند.
بعد از عنوان طرح و راوی، باید «زمان» مصاحبه را بگوییم. برای زمان، تاریخ، روز و ساعت را میگوییم که باید دقیق باشند. ساعت چهار بعدازظهر معنایی ندارد، باید بگویید ساعت شانزده. سپس «مکان» و نشانی دقیق مصاحبه را میگویید. «نام مصاحبهکننده» در شناسنامه، آخرین بخش است که نام و فامیل کامل خودتان را میگویید. شناسنامه مصاحبه باید ابتدا و انتهای هر مصاحبه ذکر شود.»
مصاحبه شبکهای
وی درباره اهمیت شناسنامه طرح گفت: «گاهی مصاحبه خوبی هم انجام میشود، اما مشخص نیست که مصاحبه را دقیقاً چه کسی انجام داده و یا اسم راوی یا عنوان طرح مشخص نیست و یا ناقص است. زمان و مکان مصاحبه هم مشخص نیست. این مصاحبه یک تحقیق است و وقتی میخواهید از آن در تحقیق استفاده کنید، این شناسنامه کاربرد دارد. این مشخصات شناسنامهای دو جا کاربرد دارد. یکی جایی است که میخواهند مصاحبه را آرشیو کنند، دوم، وقتی که میخواهند در کتاب یا مقالهای از آن استفاده کنند. همچنین ممکن است راوی، بعداً منکر حرفهایش بشود و بگوید که اصلاً چنین حرفی نزدم، اما وقتی آدرس دقیق داشته باشید، دیگر نمیتواند انکار کند. البته راوی در بازخوانی و کنترل متن، میتواند نکات ریز مثل اسامی را تصحیح کند. اگر شما مصاحبهای بسیار مهم داشته باشید اما فاقد شناسنامه باشد، نمیتوانید از آن استفاده کنید.
برای شروع مصاحبه، قاعدهای را برای خودتان تعریف کنید. با «به نام خدا» یا «بسمه تعالی» شروع کنید. بستگی به این دارد که شما در صحبتهایتان به چه چیزی عادت دارید و باب صحبت را چگونه باز میکنید؟ مصاحبه را با بیوگرافی شروع کنید. بخشی از مزایای این کار را در مقاله «نقطه آغازین در مصاحبه» گفتهام. بیوگرافی، افراد را به گذشتهشان میبَرد، حالت نوستالژیک به کار میدهد، احساس خویشی و نزدیکی پیدا میکنید و بلافاصله بدون مقدمه، وارد موضوع اصلی نمیشوید و از همه مهمتر، مصاحبهشونده را میشناسید. کار ایدهآل این است که قبل از انجام مصاحبه، یک جلسه پیشمصاحبه با فرد داشته باشید. با اسم، فامیل، مشخصات و شغل او آشنا شوید و خودتان را هم در پیشمصاحبه معرفی کنید و قول و قرارهایی بین شما ردوبدل شود. سن راوی را باید بدانید. همچنین اگر فرمی از طرف مؤسسه تنظیم کردهاید که باید آن را به امضای مصاحبهشونده برسانید، آن فرم همراهتان باشد. البته بعضی مواقع، تهیه آن فرم مالکیت حقوقی، حساسیت ایجاد میکند. یک حال و احوال کردن و یک چاق سلامتی کردن، خوب است. بیوگرافی را حتماً با سال تولد شروع میکنید. چون سوالهایی که میخواهی بپرسی، باید متناسب با سن راوی باشد. مثلا 85 ساله است. برای مثال از یک آدم 50 ساله نمیتوانم سوالات مربوط به 70 سال پیش را بپرسم، مخصوصاً در کارهای تاریخ سیاسی. ما باید گذشته افراد را تا آنجایی که به ما اجازه می دهند دربیاوریم. میتوانید یک مسیر ساده را طی کنید، یا میتوانید به صورت زیگزاگی پیش بروی. اما مصاحبه موفق، یک مصاحبه شبکهای است. یعنی مصاحبهای که فراز و فرود داشته باشد.»
دکتر ابوالحسنی ادامه داد: «اگر قرار است که یک جلسه مصاحبه کنیم، زمان را تقسیم میکنیم. 10 دقیقه اول را برای بیوگرافی راوی میگذاریم. از این مرحله که عبور کنید، خیلی از موانع از سر راه شما برداشته میشوند. اگر فرد، اول کار موضع گرفته باشد و با تردید به شما نگاه کند، این 10 دقیقه خیلی از این شک و تردیدها را برطرف میکند. اگر اهل مطالعه باشید و با مردم گشته باشید، میتوانید از همان یافتهها و اندوختههای خودتان استفاده کنید. مصاحبه باید یک سیر منطقی داشته باشد. برای مثال شما 10 سوال برای یک جلسه دارید، اما شاید به دلایل نانوشتهای فقط چهار سوال از او میپرسید. یعنی سوال چهارم، زوایای پنهانی از شخصیت طرف یا موضوع مورد نظر شما را نشان میدهد. اگر خودتان را محدود به سوالات کنید، از بزنگاههای مصاحبه خیلی راحت عبور میکنید و نمیتوانید از آنها به خوبی استفاده کنید. شاید مصاحبهشونده یک حرفی بزند که ارزش تاریخی و ارزش ثبت و ضبط داشته باشد.»
مرور یک مصاحبه
وی در بخش دوم این کارگاه، نمونهای از مصاحبه فعال خود با یکی از باربران بازار اصفهان را به نمایش گذاشت و در بین آن، توضیحاتی درباره جزییات مصاحبه در طرح تاریخ شفاهی بازار اصفهان و شیوههای پرسش ارائه داد: «نام این شخص، امامقلی بود. در بازار اصفهان – به جز موارد معدود - سیستم باربری، دست ایزدخواستی یا یزدخواستیها بود. چون یک پیشینه حدود 110 تا 120 ساله دارند. این مردم از نظر قوه و بنیه جسمانی، قوی بودهاند. آدمهای امانتدار و پاکی بودند که این ویژگی، ارزش خیلی زیادی داشته است. چون بارهای ارزشمندی را دست این افراد میدادند تا از نقطهای به نقطه دیگری از بازار و شهر ببرند. حتی دالاندارها یا سرایدار سراها هم بیشتر یزدخواستی بودهاند.
بعد از شهرضا در مسیر آباده، روستای تاریخی با فرهنگ و با گویش خاص با نام «یزدخواست» قرار دارد. یزدخواستیها واژههایی به کار میبرند که برای ادبیاتیها، زبانشناسها و قومشناسان خیلی مهم است. خیلی از اصطلاحات اصیل فارسی در گویش اینها وجود دارد و در این مصاحبه هم ذکر شده است.»
ابوالحسنی با اشاره به لزوم استخراج ریشه خانوادگی راوی تأکید کرد: «الان هم در محلههای قدیم اصفهان، افراد را با نام پدر و پدربزرگ میشناسند. برای مثال: «حسینِ حاج رضا». وقتی نام مصاحبهشونده را میپرسید، شاید تا سه پشت خودش را هم بگوید که همین اسامی، تبدیل به نام خانوادگی شده است. هر سوال، یک فرصت است و شاید فقط همین جلسه را داشته باشید. پس باید نهایت استفاده را بکنید. وقتی از زمینهای اربابی یزدخواست میگوید، راحت از این قضیه نمیگذرم و سریع به سراغ بازار و باربری نمیروم. پس اسم اربابهای یزدخواست را میگیرم. حتی وقتی به کلهپزی بازار اشاره میکند، نام صاحب آن را میپرسم. یکی از ویژگیهای سیستم بازار قدیم، وجود کلهپزی، قهوهخانه، چلوکبابی و نانوایی در بازار بوده است.
در پیشمصاحبه، متوجه شدم که دوست دارد شعر بخواند. پس بخش پایان مصاحبه را برای شعر خواندن و گفتن حرف دلش گذاشتم. شعر گفت و آواز خواند. چون همان هم اهمیت دارد. مردم یزدخواست، اهل شعر هستند. دادههای هر قسمت از این مصاحبه میتواند به یک کاری بیاید. با این نگاه، اجازه میدهم تا شعر بخواند. شعرهایش را در دستگاه محلی مقامی میخواند که در شناخت این دستگاه آوازی تاثیر دارد.
همینطور زوایای جدیدی از کار در بازار هم درمیآید. باربرها با شیوه خاصی بار میبردند. طنابهای مخصوص باربری داشتند. این طنابها قسمتی داشته که روی پیشانی میانداختند و فشاری وارد میآورده که به مرور، چشمشان آب میآورده و آسیب میدیده است. اینها جزو تاریخ هستند و نمیتوان از اینها گذشت. حتی نام افرادی که این طنابها و حتی چرخهای باربری را میساختند، میپرسم. وقتی با یک کهنسال صحبت میکنید، باید حواستان به حوصله راوی باشد. ممکن است هر لحظه خسته شود و دیگر مصاحبه را ادامه ندهد. با افرادی که برای سوژه شما خیلی مناسباند، بیش از یک جلسه – اگر امکانش وجود دارد - مصاحبه کنید، اما اگر فقط همان یک جلسه فرصت هست، حداکثر استفاده را بکنید.»
در پایان چهارمین کارگاه نخستین دوره جامع آموزش تاریخ شفاهی مقرر شد کارآموزان در گروههای دو نفره، یک مصاحبه آزاد تاریخ شفاهی و 10 دقیقهای به عنوان نمونه کار، برای جلسه آینده آماده کنند.
گزارش سومین کارگاه نخستین دوره جامع آموزش تاریخ شفاهی
تعداد بازدید: 6207
http://oral-history.ir/?page=post&id=7204