سؤالهای پژوهشی و پرسشنامهای در مصاحبه تاریخ شفاهی
محمدمهدی عبداللهزاده
13 اردیبهشت 1396
مصاحبههای تاریخ شفاهی، ابزار گردآوری اطلاعاتاند. با مصاحبه است که مورخ این نوع از تاریخ، میتواند اطلاعاتی را از مصاحبهکننده دریافت کند. مصاحبهشونده اطلاعات گوناگونی دارد، ولی مصاحبهکننده به طبقه خاصی از آن اطلاعات نیاز دارد، بنابراین باید با راهکارهای اصولی بتواند جلسه مصاحبه را مدیریت کند.
نقش تجربه در کارآیی مصاحبهگر بیبدیل است، ولی مجهز بودن به دانش نظری در این بُعد و استفاده از یافتههای دیگر علوم، نقش مهمتری در این موفقیت خواهند داشت. شاید هم نقش اساسی در موفقیت مصاحبه وابسته به این موضوع باشد که مصاحبهکننده تسلط لازم در روش تحقیق را داشته باشد.
برنامهریزی برای مصاحبه
وجود سؤالات پژوهشی و سؤالات پرسشنامهای برگرفته از پژوهش، سبب خواهد شد تا مصاحبه در مسیر مناسب پیش رود. از طرف دیگر حاصل کار دارای اعتبار بیشتری باشد. سؤالات پیشبینیشده، به مصاحبهگر این امکان را میدهند که مصاحبه را در چارچوبی مشخص پیش ببرد و از پراکندهگویی، کمگویی یا پُرگویی مصاحبهشونده جلوگیری کند.
طرز تفکر، نگرش و باورها، مبانی فلسفه اعتقادی و در یک کلام شخصیت مورخ شفاهی در طرح سؤالات مؤثر خواهد بود. چه کنیم تا کارمان را فارغ از این چارچوبها انجام دهیم؟ برنامهریزی برای انجام یک طرح تاریخ شفاهی سبب خواهد شد مصاحبهکننده در کارش موفق شود.
همچنان که مصاحبههای مشاوره درمانی در چارچوبهای مختلف دیدگاههای روانشناختی مثل رفتار درمانی، شناخت درمانی، روانکاوی و... صورت میگیرد، مصاحبه در تاریخ شفاهی نیز تحت تأثیر دیدگاههای نظری مصاحبهکننده و مصاحبهشونده قرار خواهد داشت. برای مثال فردی که ایمان به غیب دارد از یک حادثه به نحوی متفاوت از فردی سخن خواهد گفت که نگرش او مادیگرایانه است. علم به این مبانی سبب میشود ما از سوگیریهای مختلف رها شویم.
برنامهریزی را تفکر قبل از عمل نامیدهاند. در برنامهریزی است که اهداف مشخص گردیده و راهکارهای وصول به اهداف مشخص میشود. مصاحبهکنندهای که اهدافی شفاف دارد، در مدیریت جلسه مصاحبه به مراتب موفقتر ظاهر خواهد شد. چنین مصاحبهکنندهای، در شروع جلسه با تسلط کافی در چند جمله میتواند اهداف مصاحبه را بیان کند و اینگونه مسیر گفتوگو را مشخص نماید. برای مشخص کردن اهداف مصاحبه، مصاحبهگر از قبل باید تا آنجا که ممکن است مطالب موجود در حیطه مصاحبه و مطالب مربوط به مصاحبهشونده را در همان حیطه مطالعه کند. مثلاً اگر درباره ورزش در اسارت میخواهد با آزادهای مصاحبه کند، خاطرات چند آزاده را در این مورد ببیند و همچنین در صورت وجود و امکان، از سوابق ورزشی مصاحبهشونده مطلع گردد. با این نوع مطالعات است که پژوهشگر میتواند سؤالات خود را صورتبندی کند. به عنوان نمونه و درباره مثال ذکر شده، مصاحبهگر دریافته است که آزاده مورد نظرش قبل از اسارت فوتبالیست بوده و رتبههایی را نیز کسب کرده است. در این مورد این سؤال پژوهشی را مطرح میکند: «انجام فوتبال در اردوگاه موصل یک چگونه بوده است؟» سپس نوبت آن است که در ذیل هر سؤال، سؤالات پرسشنامهای که به جزئیات توجه دارند را طراحی کند. در مورد مثالی که ذکر شد، سؤالات پرسشنامهای زیر قابلطرح خواهد بود:
1- برای بازی فوتبال چقدر آزادی داشتید؟
2- چه مواقعی فوتبال بازی میکردید؟
3- آیا برای تمرین فوتبال امکانات داشتید؟
4- مسابقات فوتبال را چه افرادی سازماندهی میکردند؟
5- برای کفش فوتبال چه میکردید؟
6- لباس ورزشی هم داشتید؟
7- توپ چگونه تهیه میکردید؟
8- ابعاد زمین فوتبال چقدر بود؟
9- کیفیت زمین فوتبال چگونه بود؟
10- آیا مسابقات لیگ هم داشتید؟
11- آیا نگهبانان عراقی هم در مسابقات شما به نحوی مشارکت میکردند؟
12- جوایز برندگان چه چیز بود و چگونه تهیه میشد؟
ممکن است در ذیل هر سؤال پژوهشی از چند تا چندین سؤال پرسشنامهای قرار بگیرد. در جلسه مصاحبه ممکن است که پاسخهای مصاحبهشونده به نحوی باشد که لازم باشد مصاحبهگر، سؤالات جدیدی را بپرسد که مسلماً این سؤالات در ذیل همان سؤال پژوهشی قرار خواهد گرفت. ولی سؤالات پژوهشی و در ذیل آن سؤالات پرسشنامهای برنامهریزیشده سبب خواهد شد که فرایند مصاحبه از نظم، چارچوب و انسجام لازم برخوردار باشد و کشتیای نباشد که هر بادی بتواند آن را به مسیری جدید منحرف سازد.
از اصول اولیه کار هر پژوهشگر این است که سؤالات پژوهشی وی از نظم و چینش منطقی برخوردار باشد. همچنین سؤالات پرسشنامهای مربوط به هر سؤال پژوهشی نیز دارای سیری منطقی و اصولی و بر اساس تفکر ایجاد شده باشد. همچنان که باید سؤالات پرسشنامهای ما آنقدر روشن و ساده باشند که نیاز به توضیح نداشته باشند و از سویی بهگونهای طرح شوند که پاسخ آنها «بله» و «خیر» نباشد.
با توجه به سیر منطقی ذکرشده در فوق که با کمی تفاوت، امری مقبول در پژوهشهای علوم رفتاری است، به نظر میرسد پژوهشگر بتواند با مدیریت صحیح و علمی، حداکثر استفاده را از زمان مصاحبه، برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده ببرد. همچنین این بیان که: «مبنای طرح هر سؤال ما در جلسه مصاحبه، آخرین پاسخ مصاحبهشونده خواهد بود!» دیگر مقبول نباشد.
از سوی دیگر تهیه فهرستی از سؤالات تحقیقی (پژوهشی) و پرسشنامهای این فایده را دارد که مصاحبهکننده میتواند سؤالات تحقیقی را مدتی قبل از مصاحبه در اختیار مصاحبهشونده قرار دهد تا وی بتواند با مرور اسناد و مدارک خاطرات خود، در حیطه هر سؤال تحقیقی پاسخگو باشد. با توجه به تجارب پانزدهساله در این حوزه پیشنهاد میکنم از ارائه سؤالات پرسشنامهای به مصاحبهشونده خودداری کنیم، زیرا تعداد سؤال ممکن است برای او ابهامآفرین شود.
مبانی نظری
یکی از مباحثی که در زمینه تاریخ شفاهی مثل بسیاری دیگر از رشتههای علمی مقبولیت یافته، بینرشتهای بودن آن است؛ هرچند که به جهت ورود این نوع تفکر از خارج مورد بیمهری برخی قرار دارد.[1] بر اساس این فرض، در این رشته نیز شایسته است از یافتهها و روشهای علوم دیگر استفاده کرد، همانگونه که اندیشمندان و صاحبنظران دیگر رشتههای موجود علمی از یافتههای تاریخ شفاهی در بسط و گسترش دانش در حیطه رشتههای خودشان بهره میبرند.
سالهای سال است که مراحل پنجگانه روش حل مسئله یا همان روش پژوهش که توسط «جان دیویی» مطرح گردید، در علوم مختلف مورد استفاده قرارگرفته است. هرچند که این مراحل را گروهی تا حدود بیست گام افزایش دادهاند، ولی در یک نگاه کلی درمییابیم که همین پنجگام پیشنهاد دیویی است.
هنگامی که تاریخ شفاهی نیز بینرشتهای تلقی میگردد، در نتیجه باید از روشهای علمیای استفاده شود که مورد وفاق صاحبنظران دیگر رشتههای علمی است. یادآوری این نکته نیز ضروری است که با توجه به ماهیت موضوع در تاریخ شفاهی، این بیان امری پذیرفته شده است که: «پژوهش در تاریخ شفاهی سؤال محور است نه فرضیه محور.»[2] همچنین از آنجا که پژوهش تاریخ شفاهی از نوع کیفی است، محقق میتواند بهجای طرح سؤالهای پژوهشی به بیان هدف اقدام کند.[3] بر این اساس در انجام یک طرح تاریخ شفاهی انجام مراحل زیر ضروری است، هرچند که انجام هر مرحله و بازگشت از هر مرحله برای بازنگری در مراحل قبلی مجاز و انعطافپذیر خواهد بود:
1- انجام هر پژوهش با برخورد به یک سؤال یا مشکل شروع میگردد.
2- حدس زدن یا مشخص کردن علل مسئله؛ در این قسمت محقق تاریخ شفاهی فرضیه یا فرضیاتی را صورتبندی نخواهد کرد، بلکه پرسشهای اساسی یا همان پرسشهای پژوهشی را تدوین خواهد کرد. (در این مرحله صورتبندی سؤالهای پرسشنامهای مدّ نظر نیست.)
3- در نظر گرفتن راهحلهای ممکن یا همان جمعآوری دادههای لازم.
4- انتخاب بهترین راهحل. (در تاریخ شفاهی، استنباط در این مرحله صورت میگیرد.)
5- اجرای راهحل انتخابی و نتیجهگیری.[4]
در یک فعالیت علمی میانرشتهای، متخصصان دو یا چند رشته و تخصص علمی در ارتباط با شناخت، حل و یا تحلیل یک پدیده، موضوع و یا مسئله معمولاً پیچیده و واقعی با یکدیگر تعامل و همکاری علمی میکنند؛ بنابراین، فعالیتهای علمی میانرشتهای زمانی معنا پیدا میکنند که شناخت و فهم علمی و دقیق پدیده یا مسئلهای پیچیده یا ناشناخته که از ظرفیت و دانش یکرشته و یا تخصص خارج است، هدف باشد.[5]
تلقی خیلی از افرادی که به تاریخ شفاهی، به صورت بینرشتهای مینگرند به آن علت است که به این رشته به صورت تک معنایی نمینگرند، بلکه آن را مرتبط و متصل به رشتههای علمی دیگری میدانند که در برخی زمینهها با آن رشتهها همپوشانی دارد. در این نگرش تاریخ مقولهای بیروح و سرد و متعلق به گذشته نیست، بلکه گفتوگویی دائمی است. در این دیدگاه چگونگی رخدادهای گذشته و حال، مقدمهای بر علت شکلگیری وقایع است.[6]
در انجام یک طرح تاریخ شفاهی لغزشگاههایی هم وجود دارد که اگر مورخ به آنها توجه نکند، نتیجه کار فاقد اعتبار خواهد بود. اهم آنها عبارتند از:
الف- سوگیری سیاسی و نگرشی مصاحبهکننده؛ برای مثال وقتی راوی سخنانی را میگوید که باب طبع مصاحبهکننده نیست، نباید با استفاده از برخی تکنیکها مسیر مصاحبه را عوض کند.
ب- هدایت غیراصولی فرایند مصاحبه؛ هدایت علمی مصاحبه با مصاحبهکننده است، لذا از نظر اخلاقی نباید مصاحبهگر در طرح سؤالات عقاید شخصی خویش را دخالت دهد، هرچند که این کار مشکل است.[7]
ج- غرضورزی مصاحبهکننده در تاریخ شفاهی آنقدر میتواند در نتیجه کار مؤثر باشد که به قول توینبی «تاریخ همان مورخ است.»[8]
برای آنکه مصاحبهگر از لغزشگاههای فوق در امان باشد و بتواند وظیفهاش را به درستی انجام دهد، شایسته است از روش علمی استفاده کند. بر اساس این روش، محقق تاریخ شفاهی (مصاحبهگر) پس از بررسی و مطالعه اکتشافی، نسبت به صورتبندی سؤالات اساسی پیرامون موضوع اقدام خواهد کرد. این سؤالات که تعداد آنها آنچنان متعدد و زیاد نخواهد بود، هر یک مبنایی برای طرح سؤالات جزئیتری خواهد بود که در مجموع سؤالات مصاحبه را شکل میدهند.
[1] - کمری، علیرضا، تاریخ نگری و تاریخنگاری جنگ ایران و عراق: مجموعه مقالات، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1387، ص41
[2] - نورایی، مرتضی، گزارش پنجمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی، سایت تاریخ شفاهی ایران (مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری - حوزۀ هنری)، http://www.oral-history.ir/?page=post&id=2223
[3] - سرمد، زهره، بازرگان، عباس و حجازی، الهه، روشهای تحقیق در علوم رفتاری، نشر آگه، 1378، چ دوم، ص33
[4] - دلاور، علی، روشهای تحقیق در روانشناسی و علومتربیتی، دانشگاه پیامنور، چ14، 1383، ص23
[5] - خورسندی طاسکوه، علی، تنوع گونه شناختی در آموزش و پژوهش میانرشتهای، فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، شماره ۴، ۱۳۸۸، صص ۸۳–۵۷
[6] - کمری، علیرضا، تاریخ نگری و تاریخنگاری جنگ ایران و عراق: مجموعه مقالات، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1387، ص40
[7] - رحیمیکرمی زهرا، تاریخ شفاهی محاسن و معایب، مجموعه مقالات، به کوشش غلامرضا عزیزی، نشر سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، 1390، ص 526 و 527
[8] - نورایی، مرتضی و ابوالحسنی، مهدی، اسناد افتخار (مقاله: رابطۀ شواهد شفاهی و اسناد مکتوب در تاریخنگاری معاصر)، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، 1390، ص 399
مطلب مرتبط: دیدگاههایی درباره گویاسازی
تعداد بازدید: 9375
http://oral-history.ir/?page=post&id=7011