فن و علم مصاحبه برای سرگذشتنویسی
رابرت آتکینسون[1]
مترجم: فاضل شیرزاد
22 اسفند 1395
در بخش نخست مقاله «مصاحبه برای تهیه زندگینامه» از انواع کارآیی سرگذشتها، گسترش علاقه برای بیان سرگذشت، تعریف سرگذشت، کاربردهای مصاحبه برای تهیه زندگینامه و بهخصوص کاربردهای تحقیقاتی سخن به میان آمد و همچنین این نکتهها؛ مصاحبههایی که برای تهیه زندگینامه انجام شدهاند، سبب پیدایش تاریخ شفاهی و سایر رویکردهای مردمشناسی و میدانی شدهاند؛ تاریخشناسان با استفاده از شیوه تاریخ شفاهی دریافتند که درونمایهها یک منبع مهم برای تقویت تاریخ بومی و محلی هستند و یک تاریخ شفاهی اغلب بر یک جنبه خاص از زندگی یک شخص متمرکز است، مثل زندگی کاری یا نقش خاص در دورهای از زندگی یا در یک جامعه. اینک بخش دوم و پایانی این مقاله را بخوانید.
■
اگرچه یک روش تحقیق نسبتاً یکنواخت را میتوان به کار گرفت و اطلاعات بسیار مهمی را از زندگینامه جمعآوری کرد، اما ممکن است در انجام مصاحبه برای تهیه زندگینامه، ذهنیت و حتی شانس، بیش از استانداردهای عینیتی متداول وجود داشته باشد. یک محقق میتواند از پرسشهای متفاوت، با مصاحبهشوندگان متفاوت، براساس تعداد متغیرها، استفاده کند و در پایان هم سرگذشت نسبتاً کاملی از هر کدام از اشخاص مصاحبه شده، داشته باشد. مصاحبهکنندگان نیز بر اساس محور خاص طرح خود، از پرسشهای متفاوتی استفاده میکنند. مصاحبه برای تهیه زندگینامه، اساساً قالبی است که به شکلی متفاوت در شرایط، موقعیتها و زمینههای متفاوت به کار میرود.
برای مثال، در کتاب مصاحبه برای تهیه زندگینامه (آتکینسون ۱۹۹۸) نشان دادم که یک مصاحبهکننده میتواند سوالات زیادی را برای دستیابی به سرگذشت بپرسد. این بدان معنا نیست که این پرسشها بهطور کامل و به درستی استفاده نمیشوند یا مثل یک ساختاری هستند که تغییر آنها بسیار دشوار است. اینها صرفاً پرسشهایی پیشنهادی هستند و تنها چند مورد که مناسبتر از همه هستند برای هر فرد مصاحبهشونده، مورد استفاده قرار میگیرند. مواقعی وجود دارد که یک محقق میتواند از تعداد انگشتشماری از این سوالات استفاده کند یا این که گاهی میتواند تعداد زیادی از آنها را بپرسد. از موردی به مورد دیگر، به احتمال زیاد یک مصاحبهکننده مجموعه متفاوتی از پرسشها را انتخاب میکند. کلید دستیابی به بهترین مصاحبه برای مصاحبهکننده، انعطافپذیری و توانایی انطباق با شرایط خاص است. زمانی که تجارب زندگی شخص به بهترین نحو بیان شده است یا همان تجربهها، تماماً متفاوت از حوزه استاندارد یک زندگی فهمیده شود، مصاحبهکننده میتواند پرسشهایی را بپرسد که در لیست آن سوالاتی که به همه ارائه شده است، وجود نداشته نباشند.
از دیدگاه من، مصاحبه برای تهیه زندگینامه را میتوان بهطور علمی جهت داد، اما بهترین حالت آن موقعی است که به عنوان یک فن انجام میشود. هرچند، ساختاری وجود دارد (مجموعهای از پرسشها یا بخشهایی از آنها) که میتوان آن را مورد استفاده قرار داد، ولی هر مصاحبهکنندهای روش خود را پیش میگیرد. اگرچه نظریهها میتوانند با مقدار مختلف در سراسر فرایند مصاحبه دخیل باشند، اما مصاحبه و تفسیر آن، بسیار ذهنی است. علاوه بر این، درست همانطور که هنرمندان خوب و عالی وجود دارند، مصاحبهکنندگان خوب و عالی نیز وجود دارند. اجرای یک مصاحبه، چه هدفمند باشد و چه نه، از یک مصاحبهکننده به مصاحبه کننده دیگر، متفاوت خواهد بود. مصاحبهشوندگان خاص، عامل مهم دیگری هستند. راویان سرگذشت زندگی، مفاهیم، خاطرات و تفسیر بسیار شخصی خودشان را ارائه میدهند و خطوط ماهرانهای را به سرگذشت خود اضافه میکنند.
از آنجا که مصاحبه برای تهیه زندگینامه بهخودیخود و در درجه اول، تلاشی ماهرانه است، نتیجه مصاحبه باید به عنوان یک قالب فنی تفسیر شود. مصاحبه برای تهیه زندگینامه استانداردهای روایی و اعتباری خود را دارد که با روشهای پژوهشی کمّی، متمایز است. تحقیق کیفی (شامل مصاحبه برای تهیه زندگینامه) را میتوان با استاندارد روایی و اعتباری و با توجه به ویژگیهای آن انجام داد. همانطور که کار فنی و استانداردها قضاوت خاص خود را لازم دارند، بنابراین، روشهای تحقیق در درجه اول بر مبنای ذهنیت، انعطافپذیری و متغیرهای انسانی اجتنابناپذیر قرار دارند. یک سرگذشت زندگی، در ابتدا یک متنی است که باید بر اساس ویژگیهای خود و به روش خود خوانده، درک و تفسیر شود.
فرایند مصاحبه برای تهیه زندگینامه
مصاحبه برای تهیه زندگینامه در سه مرحله شرح داده میشود. اول، برنامهریزی یا مرحله پیش از مصاحبه است که شامل آمادگی برای مصاحبه است و خصوصاً درک این که چرا و چگونه زندگینامه میتواند مفید باشد. دوم، فرایند انجام گفتوگو و مصاحبه، هدایت فرد در گفتن سرگذشت خودش و همزمان ضبط کردن بر روی نوار کاست یا نوار ویدئو است و سوم، فرایندهای تفسیر و بازنویسی مصاحبه.
از آنجایی که من گفتن ماجرای فردی را ترجیح میدهم، تمایل من در بازنویسی روایت، رها کردن پرسشها و نظرات مصاحبهکننده و همچنین تکرار، فارغ از نسخه رونویسی شده است، بهطوری که آن را با کلمات خود مخاطب، به یک روایت روان و پیوسته تبدیل کنم. پس من میتوانم سرگذشت رونویسی شده را برای بررسی و مرور و ایجاد هرگونه تغییری که وی میخواهد در آن انجام دهد، به شخص بدهم، بنابراین به سرگذشت زندگی در قالب یک واکنش ذهنی یا بررسی اعتباری پاسخ داده میشود. هنوز هم، این پرسش جامع که چه چیزی در بخش رونویسی زندگینامه قابل بحث است، وجود دارد و این موضوعی است که من در بخش بعدی به آن میپردازم.
آنچه ما تا پایان با آن هستیم، یک سرگذشت سلیس با کلمات فرد گوینده است. تنها ویرایش مورد نیاز، حذف تکرارها یا دیگر اطلاعات کاملاً اضافی است. ممکن است برخی ترتیببندیهای مجدد محتوا، به شفافیت یا خوانایی زندگینامه بیفزاید. اگر کسی چنین ترتیببندی مجددی را انجام دهد، آن سرگذشت از بزرگترین مزیت در رویکرد زندگینامه برخوردار خواهد شد. بدین صورت که هنوز هم میتوان به شخص گوینده سرگذشت مشاوره داده و با او درباره شکل کاملی که از زندگینامهاش میتواند بگوید، حرف زد؛ هرچند که آن زندگینامه را خود همان فرد گفته است. ضمناً گوینده زندگینامه میتواند به موضوع ثبات درونی نیز رسیدگی کند؛ یعنی اینکه آیا چیزهایی وجود دارند که به نظر با قالب روایتی مرتبط باشند و در وی ایجاد حس کنند؟ فردی که قرار است سرگذشتی را روایت کند، باید پیش از آن که آن را به دیگران داده یا منتشر کند، همیشه حرف آخر در مورد این که چگونه سرگذشت وی در قالب نوشتاری ارائه میشود را اعلام کند.
مصاحبه درباره زندگینامه میتواند از نظر طول، به میزان قابل توجهی متغیر باشد. برخی مواقع شرایط محدودکنندهای دخیل میشود و یا مصاحبه را به یک ساعت یا کمتر محدود میکند. این، از میزان ایدهآل دور است. برای مثال، من تا به حال چند مصاحبه درباره زندگینامه را تحت چنین شرایطی انجام دادهام: وقتی مصاحبهشونده دور از خانه است و تعهدات دیگری در آن زمان دارد. در هر مورد من باید در روش معمول خود تجدیدنظر کرده و در درجه اول در مصاحبه به دنبال ماهیت یا قسمتهای برجسته زندگی شخص، آن هم با تلاش برای کسب چیزهایی از هر مرحله از زندگی باشم. در چنین شرایطی اگر محقق میخواهد چیزی به زندگینامه اضافه کند باید با ارسال رونوشت مصاحبهها به اشخاص، قادر به به دست آوردن زندگینامههای عمیقتر و دقیقتری باشد. معمولا اگر مشکل فاصله مکانی وجود داشته باشد، چنین افزودنهایی را میتوان با پست کردن نامه انجام داد، اما این کار ایدهآل نیست؛ همکاری رو در رو همیشه ارجح است.
معمولترین نوع مصاحبه درباره زندگینامه که در اینجا شرح داده شده، مجموعهای از دستکم دو تا سه مصاحبه با افراد، با طول مدت یک تا یک ساعت و نیم برای هر کدام است. حتی این نیز ممکن است مختصر در نظر گرفته شود، اما کمی طولانیتر از گفتوگوی یک مرتبهای است و چیزهای بسیاری را میتوان در مورد زندگی فرد در یک گفتوگوی دو یا سه بخشی که بیش از سه ساعت به طول میانجامد، آموخت. این همان طول مصاحبه است، من خصوصاً به دانشجویان خود توصیه میکنم، اطلاعات کافی برای رسیدن به یک فهم دقیق نسبت به هر چیزی که به عنوان هدف دوره خود دنبال میکنند، فراهم کنند. تمام آنهایی که محدودیتهای زمانی یک دوره را مدیریت کنند، زمان رونویسی زندگینامه را نیز در برنامه خود میگنجانند.
برخی از مصاحبهها برای تهیه زندگینامه را میتوان برای ساعاتهای طولانی ادامه داد. مصاحبههای با این طول زمانی، نمونهای از یک سرگذشت کامل هستند. من یک مصاحبه ۴۰ ساعته برای تهیه زندگینامه و با هدف نوشتن یک سرگذشت از باباتوند اولاتونجی[2] یک طبل زن و درامر آفریقایی انجام دادم. مصاحبه برای یک دوره سه ساله به طول انجامید و ما توانستیم ملاقاتهای خود را با زمانبندی مربوطه متناسب کرده و این امر به ما اجازه داد تا زمانی را برای رونویسی و مرور هر فصل یا بخشی از سرگذشت داشته باشیم. تاریخچه دیگری از یک زندگی طولانی مانند مطالعه کارل کلاکارز (۱۹۷۴) بر روی یک نگهبان حرفهای، ممکن است نیازمند نزدیک به صد ساعت زمان باشد. هر چند یک مصاحبه برای تهیه زندگینامه با طول متوسط، حدود سه تا پنج ساعت است و شرایط بسیاری را شامل میشود.
مسائل و چالشها
مصاحبه برای تهیه زندگینامه یک رویکرد به شدت مفهومی و بسیار شخصی برای جمعآوری اطلاعات کیفی درباره تجارب انسان است. این امر قضاوتهای برنامهریزی نشده و فردی را ـ در حالی که مصاحبه در جریان و در حال پیشروی است ـ از سمت مصاحبهکننده میطلبد. جهتگیری آن میتواند به واسطه پاسخهای غیرمنتظره به سوالات، به اقتضای زمان، یا با مسیری که [سرگذشت] زندگی به ساختار روایتی داده است، تعیین شود. جستوجو و کاوش در مصاحبه درباره زندگینامه بستگی به لحن منحصربهفرد و تجربه گوینده سرگذشت دارد که از نظر اخلاقی پنهان و ضمنی است و میتواند در برخی نقاط با تجربههای عمومی انسانی آمیخته شود. به این ترتیب، لازم است برخی از مسائل مهم در اینباره در نظر گرفته شوند.
مسائل مفهومی و اخلاقی
چون برخی از ما، که برای تهیه زندگینامه، مصاحبه انجام میدهیم از مردم واقعی میخواهیم که سرگذشتهای واقعی زندگی خود را برای ما بگویند و چون ما با آنها در این فرایند کمک و همکاری میکنیم و سپس سرگذشت آنها را به مخاطبان بیشتری انتقال میدهیم، باید از خودمان چندین سوال مربوط به مسائل اخلاقی مربوط، که در ادامه میآید، بپرسیم و قادر به پاسخ دادن به آنها باشیم: چگونه میتوانیم منافع حاصل از سرگذشت مصاحبهشوندگان خود را با منافع کار تحقیقاتی خود همگام کنیم؟ چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که انسجام میان نیت اصلی خود و نتیجه نهایی را حفظ کردهایم و این که آیا این نکته در تمام شیوهها شفاف است؟ پاسخ به این پرسشها آسان نیست، خصوصاً اگر از مردم سرگذشتی را بخواهیم و سپس تنها در مورد آنها بنویسیم، آن هم نه با استفاده از کلماتی که آنها سرگذشت خود را گفتهاند. (یوسلسون ۱۹۹۶) این مسئله بر ارتباط نامناسب میان رابطه شخصی و پژوهشی سرگذشتها معطوف است، خصوصاً جزییات سرگذشتها که به احتمال زیاد فراتر از حوزه پاسخ دهندگان اتخاذ میشوند.
این امر به یک موضوع مفهومی مهم، یعنی نحوه بیان، ختم میشود. اگر شما از کسی بخواهید که سرگذشت خود را بگوید، آیا آنچه بدان دست خواهید یافت، بیان حقیقی فرد است؟ یا بیانی است که وی فکر میکند شما در جستوجوی آن هستید؟ نوع یا کیفیت رابطه میان مصاحبهکننده و مصاحبهشونده میتواند در آن چیزی که شما دریافت میکنید تاثیر داشته باشد. ارتباطی که در آن تفاوت توانی، قسمتی از این رابطه است، گاهی میتواند و گاهی نمیتواند در بیان سرگذشت تاثیر داشته باشد. اگر این عامل توانی، مصاحبهشونده را در موقعیتی آسیبپذیر قرار دهد، این امر میتواند نه تنها بیانی که سرگذشت با آن گفته شده را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه گفتار کسی که در حال گفتن است را نیز متأثر میسازد. (بریجز[3] بخش ۴۴ این کتاب را ببینید.) اگر مخاطب نحوه بیان خود را بیابد و بداند آنچه میگوید با استفاده از آن بیان به وجود آمده است، تصور این که برخی شرایط متغیر، بیانی که فرد از آن برای گفتن سرگذشت خود استفاده میکند را تحتتاثیر و تغییر قرار میدهد، دشوار است. تجربه شخصی من نشان میدهد که مردم تمایل دارند تا سرگذشت خود را به همان شیوهای که برای آنها پیش آمده است، با بیان خود که آن را بهترین نوع بیان میدانند، بدون در نظر گرفتن این که چه کسی چه سوالاتی میپرسد، بگویند. در اینجا یک موضوع مرتبط، موضوع ثبات است. اگر مردم از سرگذشت خود آگاه باشند و آن را بپذیرند، معمولاً تمایل دارند که آن را به هر کسی بگویند.
یکی از مسائل مفهومی مرتبط، شفافیت است. سرگذشت [یک زندگی] ممکن است به شدت پیچیده باشد. مصاحبه برای تهیه زندگینامه میتواند به سازماندهی، ترکیب و ارائه رویدادها، شرایط و درک روند آنها کمک کند. این امر، این پرسشها را مطرح میکند: آیا مصاحبهشونده، زندگی خود را به وضوح میبیند یا مبهم؟ آیا سرگذشتهای آنها به ما میگوید که آنها خودشان را میبینند؟ آیا کلمات، لحن، حالت یا سبک گفتار آنها به ما چیزی در مورد آنها میگوید؟ آیا مفاهیم و معانی خود آنها در سراسر زندگینامهشان واضح و شفاف است؟ آیا سرگذشتهای آنها به ما چرایی و چیستی را میگویند؟
این پرسشها، پیچیدگی سه برابری هر سرگذشت را به ما نشان میدهند. اول، محتوای سرگذشت که با پرسش «من کیستم؟» یا این که چه چیزی روی داده که میخواهد نشان دهد من کیستم؟ مرتبط است. دوم، ساختار سرگذشت که به پرسشهای «من چگونهام؟» یا سرگذشت چگونه گفته شده است؟ جواب میدهد. و سوم، مفهوم سرگذشت که به پرسش «چرا من هستم؟» یا چه چیزهایی برای من معنی دارد؟ جواب میدهد. (دو وریس و لهمن[4] ۱۹۹۶) هر سرگذشتی به روش خود، پیچیده است و هر کدام به ما چیزهایی در مورد الگوها، ادراک و فرایندهایی که به درک ما از زندگی در طول زمان کمک میکنند، میگویند.
چالشهای مصاحبه
این مطلب ما را به سمت تفسیر سرگذشت سوق میدهد. در مصاحبه برای تهیه زندگینامه، دو مرحله پس از مصاحبه وجود دارد: رونویسی و تفسیر. این نقطهای است که در آن محقق از خود مصاحبه یا اطلاعات به دست آمده از آن، به شکلی موثر و کارآمد برای دستیابی به اهداف اصلی پژوهش خود استفاده میکند. هدف اصلی تحقیق روایتی زندگی انسان، که در مصاحبه برای تهیه زندگینامه نیز به کار میرود، تفسیر تجربیات است. (یوسلسون و لیبلیش ۱۹۹۵) این مسئله، موضوع پیچیدهای است، زیرا هم تفسیر و هم تجربه، اصطلاحات بسیار نسبی هستند. ذهنیت در مرکز فرایند گفتن سرگذشت زندگی قرار دارد. این، شامل دستیابی به معانی از طریق تفسیر است که با رویکردهای علمی و تجربی که هدف آنها تناظر یک به یک میان تجربه و تفسیر آن است، در تضاد است. (گریتز[5] ۱۹۷۳)
رونویسی میتواند در جای خود موضوعی تفسیری باشد، آن هم زمانی که روشهای مختلفی برای ضبط کردن اطلاعات مفید روی نوارهای مصاحبه استفاده میشود. (پولند[6] بخش ۳۰ این کتاب را ببینید.) محققان در برخی طرحهای تاریخی شفاهی، رونوشت نهایی را از این نوارها ایجاد میکنند، در حالیکه سایران تنها یک شکل اجمالی را از آن فراهم میکنند؛ هنوز هم برخی فهرست کاملی را از این نوارها ایجاد و محققان را به گوش دادن به آن نوارها و ایجاد رونوشتهایی از آنها تشویق میکنند. هدف از ایجاد چنین اسناد فرعی مختصر، اساساً تسهیل در یافتن موضوع نوارهاست. (ایوس[7] ۱۹۷۴)
این رویکرد در مرکز مطالعات زندگی اتخاذ شده است، زیرا هدف آن ارائه سرگذشت افراد مصاحبهشده با کلمات خودشان و ایجاد رونوشتهای کامل از هر چیزی است که مصاحبهشونده در مورد زندگی خود در نوارها گفته است. هدف اصلی در رونویسی، اطمینان از دقت و صحت معنا، برای دریافت معنای انتقالیافته با کلمات مورد استفاده توسط گوینده سرگذشت است، بنابراین، هر چه کمتر ویرایش شود، بهتر است. البته نسخه نهایی به هدف پژوهش بستگی دارد. اگر هدف محقق مسائل زبانشناسی باشد، پس حفظ زبان، گویش، مکث و دیگر خصایص ویژه کلامی دست نخورده در رونوشت، اهمیت دارد. از آنجا که هدف مرکز مطالعات زندگی، پایان دادن به جریان روایتی در کلماتی که افراد با آنها داستانها را بیان میکنند، معانی مورد نظر آنها که تا جایی که ممکن بوده به وضوع تصریح شدهاند و حذف پرسشها و نظرات مصاحبهکنندگان از رونوشت است، بنابراین تنها عبارات و کلمات مصاحبهکنندگان در قالب پاراگراف و جمله ارائه میشوند. در رونویسی میتوان به تاکیدها، اقدامات یا علائم مهم، در داخل پرانتز، قلاب یا بخشی از مقدمه توضیحی اشاره کرد. گوش دادن مجدد به نوار در حالی که رونوشت آن به طور همزمان خوانده میشود نیز میتواند به تفسیر کمک کند، زیرا از نزدیک میتوان به خود متن و معنای آن دست یافت.
حتی اگر هیچ گفتوگویی را نتوان کاملاً کنترل کرد و با هیچ ابزار اندازهگیری نمیتوان آن را کاملاً سنجید، هنوز هم روشهایی برای تعیین میزان اطمینان و اعتبار یک سرگذشت وجود دارد. اطمینان باید تا حدی باشد که پرسشها در هر زمان و هر جایی که انجام میشوند، به همان پاسخها منتج شوند. اعتبار، باید به گونهای باشد که نتیجه تحقیق، دریافت پاسخهای «صحیح» باشد؛ این امر به کیفیت تناسب میان اطلاعات دریافت یا مشاهده شده و مورد انتظار، تأکید دارد. (کرک و میلر ۱۹۸۶؛ هولشتاین و گابریم ۱۹۹۵)
نیازی به تلاش برای تفسیر مصاحبه برای تهیه زندگینامه برخلاف استانداردهای کمّی تحلیلی نیست. دستهبندی تحلیلها، به جای آنکه از ابتدا به عنوان مطالعات کمّی در نظر گرفته شود، به واسطه مرور و بررسی هر کدام از متون سرگذشت زندگی، با وجود پیچیدگی الگوها و معانی ایجاد میشود. (مک کراکن[8]، ۱۹۸۸) هدف محقق این است که قصهگو به دقت و با احساس، آنچه را که در زندگی روی داده بیان کند؛ بنابراین محقق به دنبال دیدگاه «خودی»[9] در زندگی است. یک راهنمایی تفسیری اساسی این است که گوینده سرگذشت را باید یک متخصص و مقام مسئول زندگی خود دانست. این امر بر اساس این باور است که گوینده سرگذشت، سرگذشت گفته شده را میداند و بیان صادقانه و دقیقی از آن سرگذشت ارائه خواهد داد. این امر نوعی استاندارد برای ایجاد اطمینان و اعتبار میطلبد که در مصاحبه برای تهیه زندگینامه به عنوان بازتابی ذهنی از آن تجربه، مناسب است.
مصاحبه برای تهیه زندگینامه، یک رویارویی بسیار شخصی است و تحلیل سرگذشت بسیار ذهنی است. نوعی تکثر و تعدد در دیدگاههای احتمالی وجود دارد و روایات ارائه شده توسط مصاحبهکنندگان مختلف، بیانگر موقعیت آنها خواهد بود و درست همانند تصویری است که چه از کنار و چه از روبهرو رنگ زده شود، باز یک تصویر واقعی است. (فرانک ۱۹۸۰؛ رانیان[10] ۱۹۸۲) یک روایت شخصی، به معنای تفسیر و خواندن یک ثبت دقیق از چیزی، یا حتی آنچه واقعاً در زندگی شخص روی داده، نیست. (ریزمن[11] ۱۹۹۳) حقیقت تاریخی، موضوع اصلی در روایت نیست؛ گفتن سرگذشت نشاندهنده دیدگاه خاص و شاید منحصربهفرد است. مهمتر این است که سرگذشت باید «قابل اعتماد» تلقی شود تا آنکه «واقعیت» باشد. پس از تمام اینها، ما به دنبال واقعیت ذهنی هستیم.
در اینجا یکی از مهمترین سازگاریها و یکنواختیهای درونی، ارزیابی میشود، اما این کار ضمناً نیازمند درک ذهنی نیز هست. بر طبق نظر برت کوهلر (۱۹۸۲)روشی که یک فرد با آن روایت شخصی را در هر نقطه از زندگیاش بازگو میکند، نشاندهنده پایدارترین تفسیر درونی به شیوهای است که فرد در حال حاضر از گذشته، زمان حالی که تجربه کرده و آیندهای که پیشبینی کرده است، میفهمد. این بدان معناست که آنچه گوینده زندگینامه در بخشی از روایت میگوید، نباید با آنچه وی در بخش دیگر میگوید، در تضاد باشد. ناپایداریها و ناسازگاریهایی در زندگی وجود دارد و فرد میتواند، بسته به اقتضای زمان، در مقابل برخی چیزها با شیوههای مختلفی واکنش نشان دهد، اما سرگذشت آنها در مورد آنچه که روی داده و آنچه که آنها انجام دادهاند باید پایدار و ثابت باشد. ثبات و هماهنگی درونی، نوعی بررسی اصلی کیفیت است که میتواند هم توسط مصاحبهگر و هم قصهگو برای یکسانسازی یا شفافسازی اظهارات قبلی با دیدگاههای اخیر در صورت متفاوت بودن، بهکار آید. (مک کراکن ۱۹۸۸)
ثبات خارجی (چیزی که قصهگو میگوید و با چیزی که ممکن است شخص دیگر از قبل درباره قصهگو بداند یا این که احتمال میرود کسی بداند که مطابق دارد) همیشه ارزیابی معتبری را نشان نمیدهد، زیرا مصاحبه برای تهیه زندگینامه اساساً حقیقت تاریخی را دنبال نمیکند، تنها دیدگاه یا چشماندازی از گوینده سرگذشت در مورد آن چیزی است که وی به خاطر میآورد و روی داده است. رویکرد روایتی مطالعات زندگی، همانگونه که توسط شخص تجربه شده است، بر انسجام درونی تاکید دارد، نه معیار خارجی حقیقت یا اعتبار.
تایید و قانعکنندگی، دو اقدام کنترلی دیگر برای اعتبار یک مصاحبه جهت تهیه زندگینامه است. در زمانی که سرگذشت رونویسی شده و ویرایش شده برای بررسی به گوینده سرگذشت داده میشود، نقش تایید ذهنی پر رنگ میشود. آیا شخص آنچه در اصل و در ابتدا گفته شده است را تایید یا قبول میکند؟ تایید خارجی در صورتی به دست میآید که یکی از بستگان نزدیک گوینده سرگذشت یا هر کس دیگری که با سرگذشت شخص آشناست، پس از خواندن سرگذشت، آنچه او گفته است را تایید کند. اطمینان، یک ارزیابی عینی از این است که آیا سرگذشت برای دیگران به نظر معقول و قانعکننده میرسد؟ آیا این سرگذشت یا هر بخشی از آن، با توجه به تجربه خود، همسویی عمیقی با ما دارد؟ اگر تجارب و رویدادها برای ما آشنا نیستند، آیا به نظر ممکن میرسند؟ یا آیا احتمال دارد که آنها برای هر کس دیگری روی دهند؟ (ریزمن ۱۹۹۳) جنبه دیگر قانعکنندگی این است که چگونه یک سرگذشت ما را درگیر خود میکند: آیا این سرگذشت به هر نحوی، ما را مجاب[12] و ترغیب[13] و شاد[14] یا برانگیخته[15] میکند؟ (گرگن ۱۹۸۵) این امر میتواند بیشتر به موضوع توانایی گوینده در گفتن سرگذشت برگردد تا گفتن حقیقت و مسئله اول به اندازه مسئله دوم، معیار اعتبار در گفتن سرگذشت زندگی است.
استانداردی که در اینجا مطرح میشود این است که گوینده سرگذشت زندگی، حتی پس از رونویسی شدن آن، حرف آخر را در گفتن سرگذشت خود بزند، زیرا او کسی است که در وهله اول سرگذشت را بازگو میکند و کسی است که تعیین میکنند چگونه تمام فرازهای آن با هم تناسب داشته باشند و چه این سرگذشت معتبر باشد و چه نه، اوست که آن را معنا میدهد. گوینده سرگذشت، کسی است که تعیین میکند چه چیزی باید گفته شود و آیا همان شکل باقی بماند یا تغییر کند؟
پرسش در مورد معنا، هم برای گوینده سرگذشت و هم برای محقق، حیاتی است. گفتن سرگذشت، فرایند ایجاد و بازآفرینی یک زندگی است. هر زمان که یک سرگذشت گفته میشود، شخصی که در حال گفتن آن است میتواند معانی جدید و یا مضاعفی در آن بیابد. کلید معناسازی از طریق گفتن سرگذشت، برای کسی که سرگذشت خود را میگوید، یک فکر انعکاسی[16] است. اگر این امر روی ندهد، ممکن است کار بیشتری برای معناسازی مورد نیاز باشد. برای کمک به یک گوینده سرگذشت، برای آن که انعکاسدهنده باشد، باید وی را به استخراج معنای درونی سرگذشت زندگی تشویق کرد و مصاحبهکننده میتواند مستقیماً از وی سوالاتی را با هدف کشف مفاهیم خصوصاً عاطفی سرگذشت او بپرسد.
چه زندگینامه به عنوان منبعی برای پژوهشهای علمی اجتماعی و روانشناختی، یا منبعی برای اصول تاریخی برای خانواده و جامعه، یا ابزار ارتقای بینش فردی، یا هر تحقیق اصلاحی دیگری استفاده شود، تفسیر سرگذشتها (فرایند معناسازی) معمولاً دو نوع است: آنهایی که مبتنی بر اصول نظری هستند و آنهایی که از یک چارچوب و مرجع شخصی آشکار میشوند.
نظریههای علم ـ محوری بسیاری وجود دارند که میتوان در گفتن سرگذشت از آنها استفاده کرد. (هولشتاین و گابریم ۲۰۰۰؛ کنیون[17] و راندال ۱۹۹۷ را ببینید.) هر چند از دیدگاه من، یک نظریه در سرگذشت زندگی (اگر این نظریه دقیقاً خارج از سرگذشت، به خودی خود، به وجود آید) تنها زمانی باید به کار برده شود که به خوبی با آن سرگذشت تناسب داشته باشد. یک مثال سریع: در تفسیر سرگذشت یک مرد ۶۰ ساله که بر اهمیت رابطه با فرزندان و نوههای خود تاکید دارد، محقق میتواند به نظریه تکامل انسان اریکسون (۱۹۶۳، ۱۹۸۰) مراجعه نماید، که در آن نظریه، مرحله میانسالی با کشمکش درونی «خلاقیت در مقابل سکون»[18] روبهروست.
تفسیرهای شخصی از سرگذشت و چارچوب و مرجع شخصی محقق نیز میتوانند بسیار مهم باشند. من سه دستورالعمل اساسی را در این زمینه پیشنهاد میدهم. اول، محقق نباید قضاوت کند، بلکه به جای آن، ارتباط ایجاد کند. به جای فرض یک حالت «مضاعف و مخالف» برای شخص گوینده سرگذشت، تحلیل، محدود کردن یا طبقهبندی گوینده سرگذشت به هر روشی، محقق باید به دنبال یافتن ارتباط شخصی باشد. دوم اینکه سرگذشت یک سند متنی مانند سایر اسناد در هر زمینه دیگری است. این میتواند بهطور مستقل مطرح شود، زیرا بهطور خودکار و فوری پاسخهای ذهنی شخصی خاصی را بر اساس تجاربی که شرح میدهد یا بر اساس دیدگاه خواننده، تداعی میکند. سوم، همگی ما معلم یکدیگر هستیم. مانند یک رمان یا یک شعر، سرگذشت چیزهایی درباره زندگی برای گفتن به ما دارد. ما اغلب از سرگذشتهایی که میشنویم و یا میخوانیم، چیزهایی میآموزیم. به دلیل تمام اینها، محقق نیازمند اتخاذ یک رویکرد شخصی و در نظر گرفتن یک زندگی در یک زمان خاص، برای تفسیر سرگذشت است.
مقیاس صداقت
در بسیاری از رشتهها، روایت تبدیل به سرگذشت شده و از قوانین ناپایدار طبیعت در امان میماند. تاریخدانان، دانشمندان اجتماعی، فلاسفه و اندیشمندان حقوقی، از ماهیت خاص و محلی «داستان کوچک» استقبال کردهاند. (آراس[19] ۱۹۹۷) این امر تفاوتهای قابل ملاحظهای را از نظر کاربرد، ارزش و معنای روایتهای شخصی ایجاد میکند.
شاید مهمترین پرسشی که در اینجا پیش میآید این باشد که آیا ارتباطی میان سرگذشت گفته شده و حقیقتی که در پی آن است وجود دارد؟ یک دیدگاه این است که سرگذشتهایی که تلاش و تکاپوی ذهنیتی شخص را نشان میدهند، حتی اگر از آن «طفره» بروند، «حقیقتی» برای سرگذشت آنهاست. (فرانک ۱۹۹۵) دیدگاه دیگر این است که هر کدام از ما بر این حقیقت سایه میاندازیم یا حتی عمداً حقایق مهم داستانهایی که ما درباره زندگی خود میگوییم، تحریف میکنیم. (آراس ۱۹۹۷) به نظر من، بر اساس تجربه خودم از مصاحبه برای تهیه زندگینامه، هر دو دیدگاه میتواند دقیق و درست باشند.
صداقت، موضوع حیاتی مقیاس است. برای مثال، حقیقت «داستان کوچک» ممکن است معتبر باشد، اما شاید در ارتباط با پرسشهای اجتماعی بزرگتر، مانند خصوصیت سرگذشت یک مخاطب خاص در ارتباط با سایر سرگذشتهای مشابه، سؤالبرانگیز باشد. تمام اینها به بافت تفسیری مورد توجه بستگی دارد.
بی بی کینگ[20] خواننده سبک جاز، آگاهانه به این دیدگاهها پرداخته است و در خود ـ زندگینامه خود با عنوان «موسیقی جاز، دور تا دور من» تصدیق میکند که هنگامی که زندگی خودم را بررسی میکنم، دیگران ممکن است حقایقی را بهتر از من بدانند. محققان پیشرو به من گفتند که من آشفته و خارج از کنترل هستم، من لبخند زدم، اما بحث نکردم. درست است، حقایق عاری از احساسات، کل سرگذشت را نمیگویند. با خواندن آن، برخی ممکن است مرا متهم کنند که تو در یادآوری دچار اشتباه هستی. مشکلی نیست، زیرا من یک تاریخ عاری از احساسات و بیروح نمینویسم. من در حال نوشتن خاطرات قلبم هستم. درست است، من به دنبال احساسات و بدون توجه به جایی که آنها به وجود آمدهاند هستم. (کینگ و ریتز[21] ۱۹۹۶:۲)
کینگ میخواهد خود را بیابد، پس او بهترینها را به یاد میآورد و او داستان را از قلبش میگوید. ممکن است همه ما بخواهیم فردی سرگذشت خودش را بدون کمک حافظه تصویری بگوید. این ممکن است بهترین چیزی باشد که ما انتظار داریم، اما هنوز هم ما با معضل ندانستن این که آیا این تجربه واقعی کینگ است یا یک تجربه قلبی است که او میگوید، روبهرو هستیم.
مقیاسهایی برای سنجش اعتبار تمامی سرگذشتها، تمامی خود ـ زندگینامهها و تمامی مصاحبهها وجود دارد. مردم نمیتوانند و نیازی نیست هنگام گفتن سرگذشت خود، ادای سوگند کنند. به لحاظ واقعبینانه، مصاحبهکنندگان برای تهیه زندگینامه، باید به یاد داشته باشند که ممکن است آنچه آنها از مصاحبه به دست میآورند، حقیقت کامل نباشد. هر چند آنها میتوانند کاملاً مطمئن باشند که آنچه آنها درصدد دستیابی به آن هستند، داستانهایی هستند که مخاطبان تمایل به گفتن آنها دارند؛ این، به خودی خود به ما میگوید که شانس خوبی در مورد آنچه واقعاً میخواهیم بدانیم، داریم. همانطور که آراس (۱۹۹۷) اشاره کرد «ما در ابتدا باید از چنین روایتهایی طرفداری کنیم، زیرا ما نمیتوانیم کار بهتری انجام دهیم.»
نتیجهگیری
چه سرگذشتها برای اهداف تحقیقاتی در مورد موضوعها یا مسائل خاصی جمعآوری شده باشند، یا یادگیری بیشتر از دیدگاههای فردی مختلف در مورد زندگی انسان و جوامع، آنها ابزاری عالی برای درک این هستند که مردم چگونه تجارب، زندگی و تعامل خود را با دیگران میبینند. محققانی که روش پیشنهادی در اینجا را برای مصاحبه تهیه زندگینامه به کار بردهاند، اگر برخی «ارزشهای» ابتدایی را در ذهن داشته باشند، از پژوهشهای معمول و معضلات انتشار اجتناب میکنند. اگر کسی با قصد روشن و برای کمک به مردم، به گفتن سرگذشتهای زندگی آنان با استفاده از کلمات خودشان بپردازد، نتایج آن روشن خواهد بود.
ماهیت سرگذشتهایی که بهطور جدی و آگاهانه و با بیان و لحن خود گوینده سرگذشت، گفته میشوند، بیانتهاست؛ محیط و شرایط تغییر میکنند، اما درونمایه و معانیای که آنها ارائه میکنند در تمام زندگی و زمانها، پایدار و ثابت باقی میمانند. سرگذشت، ارتباط ایجاد میکند و مسیرهای ممکن را از طریق زندگی، روشن ساخته و شاید مهمتر این که ما را به سمت روح انسانی و احساسات بسیار عمیقمان، ارزشهایی که با آنها زندگی میکنیم و مفاهیم ابدی زندگی، هدایت کند.
باید به بیشتر سرگذشتها و مفاهیم فردیای که خود گویندههای سرگذشتها به آن شکل میدهند، به دید احترام و افتخار نگریست. ما سرگذشتهای خود را برای ایجاد یک حلقه اتصال درکی که میان ما از طریق گفتن ایجاد میشود، به اشتراک میگذاریم. بر همین اساس، آینده مهیجی برای سرگذشتها و مطالعات روایتی زندگی وجود دارد. علاوه بر این، ما با به اشتراک گذاشتن سرگذشتها، به یکدیگر نزدیک میشویم.
مصاحبه برای تهیه زندگینامه – بخش نخست
منابع:
Abu-Lughod، L. 1993. Writing Women's Worlds: Bedouin Stories. Berkeley: university of California Press.
Allen، B. and L. Mantell. 1981. from Memory to History: Using Oral Sources in Local Historical Research. Nashville، TN: American Association for State and Local History.
Allport، G. W. 1942. The Use of Personal Documents in Psychological Science. New York: Social Science Research Council
Arras.D. 1997. "Nice Story، but So What? Narrative and Justification in Ethics." In Stories and TheiT Limits: Narrative Approaches to Bioethics، edited by H. 1. Nelson. New York: Routledge.
Atkinson، R. 1985. Life Outcomes: Elderhood in a Bicameral Culture. Ann Arbor، MI: University Microfilms International.
---1995. The Gift of Stories: Practical and Spiritual Applications of Autobiography، Life Stories، and Personal Mythmaking. Westport، CT: Bergin & Garvey.
---. 1998. The Life Story Interview. Thousand Oaks، CA: Sage.
Ben-Ari، A. 1995. "It's the Telling That Makes the Difference." Pp. 153-72 in The Narrative Study of Lives، Vol. 3، Interpreting Experience: The Narrative Study or Lives، edited by R. Josselson and A. Lieblich. Thousand Oaks، CA: Sage.
Bertaux، D. 1981. Biography and Society. Beverly Hills، CA: Sage.
Birren، J. E. and B. A. Birren. 1996. "Autobiography: Exploring the Self and Encouraging Development." Pp. 283-99 in Aging and Biography: Explorations in Adult Development، edited by]. E. Birren، G. M. Kenyon،j. E. Ruth، J.]. F. Schroots، and T. Svensson. New York: Springer.
Birren،j. E.، G. M. Kenyon،j. E. Ruth، J. F. Schroots، and T. Svensson، eds. 1996.Agingand Biography: Exp/omtions in Adult Development. New York: Springer.
Boxer، A. M. and B. Cohler. 1989. "The Life Course of Gay and Lesbian Youth: An Immodest Proposal for the Study of Lives." Journal of Homosexuality 17:315-55.
Brockelman، P. 1985. Time and Self. New York: Crossroads.
Bruner، J. 1986. Actual Minds، Possible Worlds. Cambridge، MA: Harvard University Press.
---.1987. "Life as Narrative." Social Research 54:11-32.
---.1990. Acts of Meaning. Cambridge، MA: Harvard University Press.
---. 1991. "The Narrative Construction of Reality." Critical Inquiry 18:1-21.
Butler، R. N. 1963. "The Life Review: An Interpretation of Reminiscence in the Aged." Psychiatry 26:65-67.
Campbell، J. 1968. The Hero with a Thousand Faces. New York: Meridian.
---. 1970. The Masks of God، Vol. 4، Creative Mythology. New York: Viking.
Cohler، B. 1982. "Personal Narrative and the Life Course." In Life Span Development and Behavior، Vol. 4، edited by P. B. Baltes and O. G. Brim. New York: Academic Press.
Cohler، B. 1988. "The Human Studies and Life History." Social Service Review 62:552-75.
Cohler، B. 1993. "Aging، Morale، and Meaning: The Nexus of Narrative." Pp. 107-33 in Voices and Visions of Aging، edited by T. R. Cole، W. A. Achenbaum، P. L. ]akobi، and R. Kastenbaum. New York: Springer.
Comstock، G. L. 1995. Religious Autobiographies. Belmont، CA: Wadsworth.
de Vries، B. and A.j. Lehman. 1996. "The Complexity of Personal Narratives." In Aging and Biography: Explorations in Adult Development، edited by J. E. Birren، G. M. Kenyon، J. E. Ruth،j. F. Schroots، and T. Svensson. New York: Springer.
Eliade، M. 1954. The Myth of the Eternal Return. Princeton، NJ: Princeton University Press.
Erikson، E. 1958. Young Man Luther: A Study in Psychoanalysis and History. New York: Norton.
---.1963. Childhood and Society. New York: Norton.
---. 1964. Insight and Responsibility. New York: Norton.
---. 1969. Gandhi's Truth: On the Origins of Militant Nonviolence. New York: Norton.
---. 1975. Life History and the Historical Moment. New York: Norton.
---. 1980. Identity and the Life Cycle. New York: Norton.
Frank، A. W 1995. The Wounded Storyteller: Body، Illness، and Ethics.
Chicago: University of Chicago Press.
Frank، G. 1980. "Life Histories in Gerontology: The Subjective Side to Aging." In New Methods from Old Age Research: Anthropological Alternatives edited by C. L. Fry and]. Keith. Chicago: Loyola of Chicago University Press.
Freeman، M.1992. "Self as Narrative: The Place of Life History in Studying the life Span." Pp. 15-43 in The Self: Definitional and Methodological Issues، edited by T. M. Brinthaupt and R. P. Lipka. Albany:
State University of New York Press.
Freud، S. 1957. "Leonardo da Vinci and a Memory of His Childhood" [1910]. Pp. 59-137 in The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud، Vol. 11، edited and translated by}. Strachey. London: Hogarth.
Freud، S. 1958. "Psycho-analytic Notes on an Autobiographical Account of a Case of Paranoia" [1911]. Pp. 3-82 in The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud، Vol. 12، edited and translated by Stradley. London: Hogarth.
Geertz، C. 1973. The Interpretation of Cultures: Selected Essays. New York: Basic Books.
Gergen، K. J. 1985. "The Social Constructionist Movement in Modern Psychology." American Psychologist 40:266-75.
Gergen، M. M. and K.]. Gergen. 1993. "Narratives of the Gendered Body in Popular Autobiography." Pp. 191-218 in The Narrative Study of Lives، Vol. 1، The Narrative Study of Lives، edited by R. Josselson and A. Lieblich. Newbury Park، CA: Sage.
Gubrium،j. F. and]. A. Holstein. 1998. "Narrative Practice and the Coherence of Personal Stories." Sociological Quarterly 39: 163-87.
Helle، A. P. 1991. "Reading Women's Autobiographies: A Map of Reconstructed Knowing." Pp. 48-66 in Stories Lives Tell: Narrative and Dialogue in Education، edited by C. Witherell and N. Noddings. New York: Teachers College Press. Holstein، J. A. and J. F. Gubrium. 1995. The Active Interview. Thousand Oaks، CA: Sage.
---. 2000a. Constructing the Life Course. 2d ed. Dix Hills، NY: General Hall.
---. 2000b. The Self We Live By: Narrative Identity in a Postmodern World. New York: Oxford University Press.
Ives، E. 1974. The Tape-Recorded Interview: A Manual for Field Workers in Folklore and Oral History.
Nashville: University of Tennessee Press.
---، ed. 1986. Folklife Annual: Symposium on the Life Story. Washington، DC: American Folklife Center.
Josse1son، R. 1995. "Imagining the Real: Empathy، Narrative، and the Dialogic Self." Pp. 27-44 in The Narrative Study af Lives، Vol. 3، Interpreting E:..:perience: The Narrative Study of Lives، edited by R. ]osselson and A. Lieblich. Thousand Oaks، CA: Sage.
Josselson، R.، ed. 1996. The Narrative Study of Lives، Vol. 4، Ethics and Process in the Narrative Study of Lives. Thousand Oaks، CA: Sage.
]osselson، R. and A. Lieblich، eds. 1993. The Narrative Study of Lives، VoL 1، The Narrative Study of Lives. Newbury Park، CA: Sage.
---، eds. 1995. The Narrative Study of Lives، Vol. 3، Interpreting Experience: The Narrative Study of Lives. Thousand Oaks، CA: Sage.
---، eds. 1999. The Narrative Study of Lives، Vol. 6، Making Meaning of Narratives in the Narrative Study of Lives. Thousand Oaks، CA: Sage.
Kenyon، G. M.، P. Clark، and B. de Vries، eds. 2001. Narrative Gerontology. New York: Springer. Kenyon، G. M. and W. L. Randall. 1997. Restorying Our Lives: Personal Growth through Autobiographical Reflection. Westport، CT: Praeger.
King، B. B. and D. Ritz. 1996. Blues Ali around Me: The Autobiography ofB. B. King. New York، Avon. Kirk،]. and M. L. Miller. (1986). Reliability and Validity in Qualitative Research. Beverly Hills، CA، Sage.
Klockars، C. B. 1974. The Professional Fence. New York: Free Press.
Kroger،].1993. "Identity and Context: How Identity Statuses Choose Their Match." Pp. 130-62 in The Narrative Study of Lives، Vol. 1، The Narrative Study of Lives، edited by R. Josselson and A. Lieblich. Newbury Park، CA: Sage.
Langness، L. L. and Frank، G. 1981. Lives: An Anthropological Approach to Biography. Novato، CA: Chandler & Sharp.
Lieblich، A. and R. Josselson، eds. 1994. The Narrative Study of Lives، Vol. 2، Exploring Identity and Gender: The Narrative Study of Lives. Thousand Oaks، CA: Sage.
---، eds. 1997. The Narrative Study of Lives، Vol. 5، The Narrative Study of Lives. Thousand Oaks، CA، Sage.
Linde، C. 1993. Life Stories: The Creation of Coherence. New York: Oxford University Press.
Marcia،]. E. 1966. "Development and Validation of Ego Identity Status." Journal of Personality and Social Psychology 3:551-58.
McAdams، D. P. 1993. Stories We Live By: Personal Myths and the Making of the Self. New York: William Morrow.
McCracken، G. 1988. The Long Interview. Newbury Park، CA: Sage.
Mkhonza، S. 1995. "Life Histories as Social Texts of Personal Experiences in Sociolinguistic Studies: A Look at the Lives of Domestic Workers in Swaziland." Pp. 173-204 in The Narrative Study of Lives، Vol. 3، Interpreting Experience: The Narrative Study of Lives، edited by R. Josselson and A. Lieblich. Thousand Oaks، CA: Sage.
Murray، H. A. 1938. Explorations in Personality. New York: Oxford University Press.
---. 1955. "American Icarus." Pp. 615-41 in Clinical Studies in Personality، Vol. 3، edited by A. Burton and R. E. Harris. New York: Harper & Row.
Olney،j.، ed. 1980. Autobiography: Essays Theoretical and Critical. Princeton، NJ: Princeton University Press.
Randall، W. L. 1995. The Stories We Are: An Essay on Self-CTeation. Toronto: University of Toronto Press.
Riessman، C. K. 1993. Narrative Analysis. Newbury Park، CA: Sage.
Rosenrhal، G. 1993. 'Reconstruction of Life Stories: Principles of Selection in Generating Stories for Narrative Biographical Interviews." Pp. 59-91 in The Narrative Study of lives، VoL 1، The Narrative Study of Lives، edited by R. Josse1son and A. Lieblich. Newbury Park، CA: Sage.
Runyan، W M. 1982. Life Histories and Psychobiography: Explorations in Theory and Method. New York: Oxford University Press.
Sarbin، T. R. 1986. "The Narrative as Root Metaphor for Psychology." Pp. 3-21 in Narrative Psychology: The Storied Nature of Human Conduct، edited by T. R. Sarbin. New York: Praeger.
Spradley، J. 1979. The Ethnographic Interview. New York: Holt، Rinehart & Winston.
Stewart، A. J. 1994. "The Women's Movement and Women's Lives: Linking Individual Development and Social Events." Pp. 230~50 in The Narrative Study of Lives~ Vol. 2، Exploring Identity and Gender: The Narrative Study of Lives، edited by A. Lieblich and R.Josselson. Thousand Oaks، CA: Sage.
Tillieh، P. 1957. Dynamics of Faith. New York: Harper & Row.
Titan، J. 1980. "The Life Story." Journal of American Folklore 93:276-92.
Van Gennep، A. 1960. The Rites of Passage. Chicago: University of Chicago Press.
White، M. and D. Epston. 1990. Narrative Means to Therapeutic Ends. New York: Norton.
Widdershoven، G. A. M. 1993. «The Story of Life: Hermeneutic Perspectives on the Relationship between Narrative and Life History." Pp. 1-20 in The Narrative Study of Lives، Vol. 1، edited by R. Josselson and A. Lieblich. Newbury Park، CA: Sage.
Witherell، C. and N. Noddings، eds. 1991. Stories Lives Tell: Narrative and Dialogue in Education. New York: Teachers College Press.
[1] Atkinson, Robert, "Chapter 6: The Life Story Interview", in Handbook of Interview Research: Context & Method, Jaber F. Gubrium, James A. Holstein (editors), Thousand Oaks, London, New Delhi: Sage Publications, (2002), pp: 121-140
[2] Babatunde Olatunji
[3] Briggs
[4] de Vries & Lehman
[5] Geertz
[6] Poland
[7] Ives.E 1974
[8] McCracken
[9] insider
[10] Runyan
[11] Riessman
[12] compel
[13] stimulate
[14] delight
[15] invite
[16] reflective thinking
[17] Kenyon
[18] Generativity versus stagnation
[19] Arras
[20] B. B. King,
[21] Ritz
تعداد بازدید: 9351
http://oral-history.ir/?page=post&id=6921