تاریخ شفاهی جنگی که 60 سال از آن گذشته است
دینا عزت
ترجمه سهیلا حیدری
08 آذر 1395
رئیسجمهور، جمال عبدالناصر کانال سوئز را در 1956 ملی کرد و از آن به بعد این کانال توسط مقامات کانال سوئز مصر اداره میشود. (عکس از الاهرام)
سیام اکتبر 1956، جمال عبدالناصر قاطعانه از پذیرفتن التیماتوم فرانسه و بریتانیا برای پایان جنگی سرباز زد که تقریباً یک هفته قبل از اینکه آنتونی ادن[1] رضایت کابینهاش را برای شروع عملیات نظامی علیه مصر جلب کند با ملی کردن کانال سوئز در بیستوششمم ژوئیه توسط جمال عبدالناصر آغاز شده بود. التیماتوم فرانسه و بریتانیا، کمتر از 24 ساعت بعد از حمله نیروهای اشغالگر فلسطین به صحرای سینا اعلام شد. این حمله شروع جنگ سهجانبهای بود که اوج بحران سوئز به شمار میآمد.
از آن واقعه 60 سال گذشته و به ندرت از آن جنگ سخنی به میان آمده است. جنگی که منجر به عواقب سیاسی مهم و فداکاریهای بیشماری شد و خاطراتی بهجا گذاشت که هرگز به صورت مناسب به آن پرداخته نشده است.
با وجود اینکه جنگ در صحرای سینا و پورتسعید اتفاق افتاد، در اذهان عمومی فقط دو تصویر کلی از بحران کانال سوئز و حمله سهجانبه باقی مانده است: سخنرانی جمال عبدالناصر در ماه ژوئیه در اسکندریه درباره ملیکردن کانال سوئز، و سخنرانی مشهورش در مسجد الازهر در دوم نوامبر برای تشویق مردم به پایداری و استواری در برابر تهاجم و تداوم استقلال.
عَلیاء مُسَلِّم، تاریخپژوه فرهنگی، بعد از گذشت 60 سال از جنگ سوئز، به آنچه که در قلب و ذهن و سخنان مردم از آن جنگ به جا مانده است، میپردازد. این مورخ میگوید: «در واقع، موضوع این است که چه کسی وقایع تاریخی را روایت کند و روایت چه کسی بیشترین توجه را جلب میکند.»
وی در مصاحبه با الاهرام آنلاین، به عنوان کسی که اهمیت تنوع مطالب تاریخ شفاهی و فرهنگی در خوانش تاریخ اجتماعی- سیاسی شهرهای حوزه کانال سوئز را به طور کامل مطالعه کرده است، به یک نقطه شروع اساسی اشاره میکند و آن وجود روایتهای مختلف از اتفاقات 1956 است و نیز آنچه که هرگز آنگونه که باید گفته نشده است؛ همین وضعیت درباره جنگ 1967، جنگ فرسایشی[2] و جنگ 1973 که همگی در پورتسعید، سوئز و اسماعیلیه اتفاق افتادهاند، برقرار است. به تعبیری، خانم مُسَلِّم معتقد است که حق انحصاری روایت شاید به این منظور طراحی شده باشد که در خدمت یک هدف سیاسی خاص قرار گیرد: «در این حالت، این پیروزی سیاسی است که حاصل میشود.» وی گفت: «بر مقاومت مردمی همواره صحه گذاشته شده است، ولی این اقدام در یک بافت گنجانده میشود، که ابعاد مشخصی دارد؛ و این بافت را دولت تعیین میکند.»
با اینکه به «برخی از» گزارشها و چهرههای این مقاومت مردمی در شهرهای حوزه کانال که با جنگ 1956 آغاز شد و تا پایان آتشبس جنگ اکتبر (فوریه 1974) ادامه یافت، توجه کافی شده است، مُسَلِّم تأکید دارد: «مسائل بسیاری وجود دارند که هر چند در حرفها شاید مطرح شده باشند، اما هنوز مستند نشدهاند و من فکر میکنم این کار باید بهطور کلی با رویکرد تاریخ شفاهی صورت گیرد.» برای مثال، مُسَلِّم معتقد است درباره حقایق آن روزهای مقاومت در برابر حمله سهجانبه بسیار کم نوشتهاند یا اصلاً چیزی ننوشتهاند، از جمله اینکه 1360 شهروند مصری به دست نیروهای اسرائیل، فرانسه و بریتانیا کشته و 5000 نفر نیز زخمی شدند. او میگوید: «خب، شاید این اعداد و ارقام به این دلیل هرگز علناً اعلام نشدهاند که گمان میشده از اهمیت و کیفیت آن پیروزی به گونهای که آن هنگام نشان داده شده، کاسته میشود.»
به علاوه در گزارشهایی که اعلام شده و مورد تأیید قرار گرفتهاند «گرایشی وجود دارد مبنی بر اینکه شمار بسیار این درگیریها به یک یا دو اتفاق تقلیل پیدا کند.» او میگوید این موضوع «در قضیه زینب البکری که در حالی که نوزادش را در کالسکه راه میبرده، با تکان دادن دستهایش کمک کرده تا سلاح به دست گروههای مقاومت برسد، بسیار روشن است.» این گزارش الهامبخش فیلمنامهنویسان مصری برای تولید فیلم «زمان عشقورزی نیست»[3] با بازی رشدی اباظه و فاتن حمامه در اویل دهه 1960 شد. مُسَلِّم میگوید: «درست است. اما اگر شما از زینب البکری بپرسید او میگوید این اتفاق فقط یکی از چندین اتفاقی است که افتاده و اینکه او کارهای جسورانهتر دیگری نیز انجام داده است.»
او همچنین معتقد است که مسئله این است که چه کسی روایت را کنترل میکند و کسانی که بر روایت تسلط دارند تا چه اندازه میخواهند به شرکتکنندگان مختلف که با یک هدف سیاسی خاص ارتباط دارند، اعتبار ببخشند. مُسَلِّم معتقد است: «من فکر میکنم کشتارها و نابودیهایی که ارتشهای اسرائیل و فرانسه و بریتانیا طی این جنگ سه جانبه مرتکب شدند باید به عنوان جنایات جنگی ثبت شود. ولی این اتفاق نمیافتد چون اعتراف به وقوع این جنایات جنگی در تناقض با تصویری است که از پیروزهای این جنگ ارائه شده است.»
بنابر گفتههای مُسَلِّم، آنچه که در روایات رسمی از جنگ 1956 از قلم افتاده در آوازهای عامیانه دیده میشود که یادآور روزهای جنگ و چهرههای مهم آن است. برای مثال، ترانه مشهور «پورتسعید - مردان و جوانان»، داستان «هفت شب و سحرگاه»ی است که به دوران درگیریهای زمینی اشاره دارد و از 31 اکتبر تا روز آتش بس در 7 نوامبر، به دنبال محکومیت این حمله از طرف ایالات متحده، اتحاد شوروی و سازمان ملل، شروع شدند.
مُسَلِّم در سمیناری با موضوع روایت که در آستانه شصتمین سالگرد جنگ در پورتسعید در ژانویه برگزار کرد، به بررسی نقاط عطف تاریخ مدرن پورتسعید پرداخت؛ شهری که به شکل مؤثری سعی شده آن را به صورت یک «شهر مدیترانهای» بسازند. مُسَلِّم گفت: «در واقع یک طرح جامعهنگاشتی[4] در جریان بود و ما در تمام مراحل مسیر با روایتهای جایگزین روبهرو میشدیم. برای مثال داستان مقاومت مردمی به نحوی که در روایتهای اصلی - یا شاید رسمی- نشان داده شده است، فاقد یک عنصر بسیار مهم است و آن این است که مردم پورتسعید فقط با حمله خارجی سه ارتش روبهرو نبودند، بلکه اساساً از شهر و کاشانه و زندگی خود دفاع میکردند.»
وی معتقد است که هنوز برای گردآوری روایتها جای کار وجود دارد، از جمله در عرصه تاریخ شفاهی: «این روایتها از طریق برخی از شخصیتهای واقعیِ آن روزها که هنوز زندهاند و حافظه قوی دارند قابل دسترسی است» و همچنین از طریق مطالعه و مستند کردن عکسهایی که در آن زمان گرفته شدهاند، نامههایی که بین اعضای خانواده و دوستان رد و بدل شدهاند و ترانههایی که برای آن رویدادها سروده شدهاند. مُسَلِّم میگوید که آنچه برای پورت سعید اتفاق میافتد باید برای دیگر شهرهای حوزه کانال نیز بیفتد، بهویژه سوئز که «واقعاً داستانهای ناگفته زیادی دارد.» از نظر وی، سوئز نیز برای این مقاومت مدنی جنگید. او گفت: «این یک داستان ناگفته است و باز شاید به این دلیل از آن حرفی نمیزنند که برخی میپندارند این ماجرا یک سایه خاکستری بر داستان بزرگ 6 اکتبر خواهد انداخت.»
اما همه این داستانها از اهمیت گذر از کانال سوئز و پیروزی نظامیای که با کوشش نیروهای ملی ارتش مصر حاصل شد نمیکاهند. بلکه آنها بافت پیرامونی این واقعه را روشن میکنند، «هر قدر بیشتر بتوانیم داستان سربازان آسیبدیدهای را که از صحرای سینا برگشته بودند توسط مردم سوئز دنبال و حفظ کنیم، داستان جنگ اکتبر را زندهتر میکنیم.» همچنین مُسَلِّم ترانهها و تاریخ شفاهی شهرهای حوزه کانال سوئز را یک منبع غنی و دستنخورده میداند که باید در میان این گزارشهای رسمی از تاریخ، شناخته، حفظ و به خاطر سپرده شوند.
الاهرام انگلیسی
تعداد بازدید: 6519
http://oral-history.ir/?page=post&id=6720