خاطراتی از دو شهید
الهام صالح
09 آبان 1395
محمدعلی آقامیرزایی، یکی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس است که سرگذشت و خاطرات شهدا را در کتابهایش روایت میکند. کتابهای «مجنون هور» و «کتاب اردیبهشت» نیز به قلم وی نوشته شدهاند. کتاب نخست که درباره سردار شهید علی هاشمی است، به گروه سنی نوجوان اختصاص دارد. کتاب دوم نیز زندگی شهید غلامرضا کیانپور را برای مخاطب بزرگسال روایت میکند.
مضمون «مجنون هور»
«مجنون هور» یکی از کتابهای مجموعه «قصه فرماندهان» است. این مجموعه از فرماندهان سالهای دفاع مقدس میگوید و زندگی آنها را ورق میزند.
بیست و هفتمین مجلد از مجموعه «قصه فرماندهان» نیز به زندگی سردار شهید علی هاشمی میپردازد و «پیشگفتار»، «سردار هور»، «بازی مبارزه»، «ناجیان حمیدیه»، «لشکری از آب»، «کرخه نور»، «شرم شیخ»، «درهای هور»، «بدر کامل» و «مجنون هور»، فصلهای مختلف آن را تشکیل میدهد.
کتاب با فصل «سردار هور» آغاز میشود، با صدای نرم امواج که روی هم میلغزند و کودکانی که در یک خانه در شمال کشور در کنار مادرشان هستند. علی، یکی از این کودکان است که سرگذشتش با داستان غربت مادرش در شمال کشور آغاز میشود. فصل بعدی، «بازی مبارزه» است که در آن آرام آرام پای علی این سرگذشت به مبارزه علیه حکومت پهلوی باز میشود. در ذهن نوجوانانه او پرسشهای متعددی شکل بسته: «چرا پدر او هر چه کار میکرد، نمیتوانست اتاق دیگری به خانهاش اضافه کند؟»، «چرا بعضی از آدمها به دیگران زور میگفتند؟» و «چرا پاسبانها همیشه از آدم بدها طرفداری میکردند؟». این پرسشها است که علی را در راه مبارزه قرار میدهد و او در کنار یکی از دوستانش و در شرایطی که خواهر و برادر کوچکش را با خود همراه کرده، اعلامیه پخش میکند.
مبارزه علیه حکومت پهلوی، به پیروزی انقلاب اسلامی گره میخورد، بعد هم که اتفاقاتی مانند مبارزه با جریان خلق عرب و حزب بعث در نقاط مرزی و جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران رخ میدهد. شخصیت اصلی «مجنون هور» نیز درگیر همین وقایع است تا فصل پایانی کتاب که شرایط شهید علی هاشمی و نیروهایش در مقابله با نیروهای عراقی در جزیره مجنون توصیف میشود. این فصل با شهادت علی هاشمی به پایان میرسد.
زندگینامه و تاریخ شفاهی
«مجنون هور»، ویژه گروه سنی نوجوان است. نوشتن برای این گروه سنی، شرایط خاصی را داراست. آنها باید با متن همراه شوند و به صورت غیر مستقیم از آن درس بگیرند. «مجنون هور»، نثری ساده دارد که مخاطب نوجوان را با خود همراه میکند و به صورت غیر مستقیم نیز به او آموزش میدهد. به احتمال زیاد، نوجوانان با شهید علی هاشمی آشنا نیستند. این کتاب با فصل پیشگفتار، به صورت خلاصه، این شهید را به نوجوانان میشناسد. پیشگفتار کتاب همچنین دارای نقلقولهایی از محسن رضایی است که در دوران جنگ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. سخنان وی جزو تاریخ شفاهی کتاب به شمار میرود که در کنار متن کتاب به نوعی تکمیلکننده اطلاعات آن است.
کتاب «مجنون هور» که در 74 صفحه و در سال 1394 توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت و انتشارات سوره مهر منتشر شده، نثری دلنشین دارد. بخشهایی از متن کتاب به این شرح است:
«بقیه سربازان روی زمین دراز کشیدند و رگبار گلولههایشان را به جایی که او افتاده بود، شلیک کردند. سوزشی را در گردن و سینهاش احساس کرد و درد فلجکنندهای توی تمام تنش پیچید. چند لحظه بعد اما درد بهسرعت فروکش کرد و از میان رفت. حالا دیگر او در خلسهای شیرین شناور شده بود. حس میکرد که سبک شده و مثل یک بادبادک دارد از روی زمین بلند میشود. احساس خوشایندی داشت. چشم به هم زد و از ارتفاعی دهمتری خودش را دید که غرق در خون، کنار هلیکوپتری شعلهور دراز کشیده و سربازان عراقی بالای سرش ایستادهاند... .»
مضمونِ «کتاب اردیبهشت»
«کتاب اردیبهشت»، دومین مجلد از مجموعه «شهدای اطلاعات» است که توسط موسسه شهید حسن باقری به انتشار رسیده. شهید حسن باقری، واحد اطلاعات را راهاندازی کرد و موسسه حسن باقری نیز بر همین اساس به سراغ شهدای اطلاعات میرود تا زندگی آنها را در قالب کتاب با مخاطبان به اشتراک بگذارد. در «کتاب اردیبهشت» نیز زندگی شهید غلامرضا کیانپور در 10 فصل ورق میخورد. «مکتوب»، «پهلوان کوچک»، «دستگاه جادویی»، «اطلاعات عملیات در سوگ»، «راویان تابناک»، «نفسهای مسموم»، «آن دو مرد»، «عبور از دژ»، «بر مدار کعبه» و «طعم شیرین بستنی»، عناوین این فصلها را تشکیل میدهد.
تردید نویسنده در چگونه نوشتن
نویسنده، خودش در این داستان حضور دارد. او به دنبال یافتن نشانههایی از شهید غلامرضا کیانپور است، نشانهها را هم پیدا میکند، اما برای نوشتن از شهید و چگونه نوشتن از او مردد است. این تردید از همان فصل اول کتاب، به صورت کاملا مستقیم رخ مینماید: «نوشتن زندگی یک شهید، کاری است که بارها انجام داده. چه در یک نوشته کوتاه، چه در یک کتاب بلند. حرفه او نگارش زندگینامه شهداست. این کاری است که به خوبی بر آن اشراف دارد و تخصص اوست. اما این بار، مدتهاست که در روایت زندگی این مرد مردد است و نمیداند که چگونه باید از این سردار گمنام جنگ بگوید. انگار که قدرتی مافوق نیروهای بشری، جلوی او را گرفته است تا مثل کلیشههای معمول زندگینامهنویسی، روایت این شهید نگاشته نشود.»
تردید نویسنده در چگونگی نوشتن از غلامرضا کیانپور در فصلهای مختلف کتاب دیده میشود و حتی تا فصلهای هشتم و نهم هم ادامه مییابد: «از سوی دیگر، حالا مثل روزهای گذشته نمیتواند غلام را کنار دستگاه جادویی تصور کند. انگار دوباره گره افتاده توی کارش.»
در «کتاب اردیبهشت» علاوه بر حضور نویسنده و تردید او در چگونه نوشتن، یکی شدن او را هم با شخصیت اصلی کتاب مشاهده میکنیم. نویسنده به شدت دغدغه دارد تا با شهید، یکی شود. قرار دادن عکس او بر صفحه مانیتور، گوش کردن فایلهای صوتی برای درک بیشتر او و حتی مثل او رفتار کردن، برخی از تلاشهای نویسنده است. سرانجام هم در فصل پایانی کتاب، نویسنده با شهید، یکی میشود که نتیجهاش انتشار همین «کتاب اردیبهشت» است.
سبک متفاوت و استفاده از نقلقولها
در کتابهایی که از شهدا میگویند، یا با راوی اول شخص مواجهیم، یا راوی سوم شخص. در «کتاب اردیبهشت» اما راوی سوم شخص، روایت را پیش میبرد. این راوی، گاهی از شهید کیانپور میگوید و گاهی از خود، از تردیدها و از زندگی خود. این گفتنها میتواند بخشی از دشواریهای کار زندگینامهنویسی شهدا محسوب شود. ضمن اینکه گفتن از خود و گفتن از شهید در کنار هم، سبکی متفاوت را برای کتاب ایجاد کرده است که آن را خواندنی میکند و گاهی هم باعث سردرگمی مخاطب میشود.
محمدعلی آقامیرزایی، در این کتاب بر خلاف کتاب «مجنون هور» از نثر سرراست استفاده نکرده و سعی دارد با ترفندهایی، مطالعه کتاب را برای مخاطب، جذابتر سازد. «کتاب اردیبهشت» اما از نقلقولها هم بهره گرفته و نقلقولهایی از مادر شهید گرفته تا همرزمان او در بر دارد. همین نقلقولها هستند که کتاب را به گروه کتابهای تاریخ شفاهی جنگ نزدیک میکند.
استفاده از عکسها در بخش پایانی، یک ویژگی مثبت برای کتاب است. میتوان کیفیت پایین عکسها را نادیده گرفت و شرح عکسهایی را که در کنار تصاویر وجود دارد، به عنوان یک مزیت برشمرد. با این وجود نمیتوان از کنار ناخوانا بودن شرح عکسها به سادگی عبور کرد.
این کتاب، جلد سادهای دارد مشتمل بر تصویر شهید کیانپور و عنوان کتاب. اما جلد کتاب، زیاد برش خورده تا جایی که بخشی از عبارت «شهدای اطلاعات 2» از بین رفته است. بدون در نظر گرفتن این نکات ریز، «کتاب اردیبهشت»، کتاب موفقی به شمار میرود و کاملا مشخص است که نویسنده آن سعی دارد در توصیف شهدا از نثری زیبا و سبکی متفاوت بهره گیرد.
بخشهایی از ابتدای «کتاب اردیبهشت» به این شرح است:
«گرگ و میش سحر، با نور انفجار فوگاز و خمپاره و توپها، رنگی شنگرفی پاشیده بود بر این سحرگاه بهمن سال 65. هنوز مانده بود تا خورشید از پشت تپهها خود را به افق برساند و صبح را میهمان کند بر دشت تفزده شلمچه. از آبگرفتگیها و نونیها و دژ شلمچه گذشته بودند و حالا، کنار نیروهای گردان علیاکبر، روبهروی آخرین سنگر بتونی ایستاده بود. یک ضد هوایی چهارلول و دو دوشکا، بیامان شلیک میکردند به سوی نیروهایی که نیمهشب تاکنون از سد میدان مین و سنگرهای مخوف نونی گذشته بودند. تیربار چهارلول ضدهوایی، تیرتراش میزد و نیروها را زمینگیر کرده بود. اگر از این سنگر میگذشتند، قفل این محور از عملیات کربلای پنج باز میشد و عقبنشینی عراقیها حتمی بود... .»
«کتاب اردیبهشت» در 207 صفحه و در سال 1394 توسط موسسه شهید حسن باقری منتشر شده است.
تعداد بازدید: 5231
http://oral-history.ir/?page=post&id=6669