خاطره و تاریخ شفاهی؛ تقابل یا تعامل در تاریخنگاری جنگ؟
دکتر ابوالفضل حسنآبادی
28 اردیبهشت 1395
به بهانه بررسی کتاب «پرسمان یاد» نشستی با عنوان مرزهای خاطره و تاریخ شفاهی 21 اردیبهشت 1395 در بیستونهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد. در این نشست که خانم رامهرمزی، دکتر شاهرضایی و مؤلف کتاب، آقای کمری و بنده حضور داشتیم، پیرامون خاطره و تاریخ شفاهی و تعاملات و تمایزات آنها، مباحثی مطرح شد که به فراخور زمان موجود و سؤالها پاسخهایی داده شد و به نظر میرسد جای کار بیشتری در این زمینه باشد. حَسَب اهمیت موضوع در این فرصت، مؤلفههایی از تمایزات، تشابهات و تعاملات این دو مقوله مورد بررسی قرار میگیرد.
خاطرهنگاری یکی از مهمترین ابزار بازگو کردن حوادث جنگ و انتقال احساسات، خواستها و فضای گفتمانی حاکم بر زمانِ بیان خاطره از دهه 60 بوده است. بررسی کتابهایی که با استفاده از بازگو کردن خاطرات به چاپ رسیدهاند، نشان میدهد که بافت زمانی و مکانی، نیازهای اطلاعاتی هر دوره، شرایط سیاسی و اجتماعی، پایگاه راوی، ناشر و چاپ بر محتوا تأثیر مستقیم داشتهاند به نحوی که میتوان قائل به نسلهای خاطرهنگاری جنگ در ایران شد. هر دوره از این نسلها اقتضای خاص خود را دارند و به قول علیرضا کمری، مراحل مختلفی را از گمنام بودن و تمایل به دیده نشدن تا مشهور شدن و علاقهمندی به دیده شدن، کمرنگ و پررنگ شدن نقش نهادها و ارگانها و سیال بودن در نسبت بین تاریخنگاری رسمی و غیررسمی پشتسر گذاشتهاند.
• تدوین و خروجی در خاطره و تاریخ شفاهی متفاوت است؛ به علت متفاوت بودن نقطه اتکای آنها
همزمان با مطرح شدن تاریخ شفاهی در ایران از اواسط دهه 1380 به طور فزایندهای استفاده از آن به عنوان یکی از ابزار مهم ثبت خاطره در تاریخنگاری جنگ گسترش یافت، به نحوی که میتوان از آن به تاریخشفاهیزدگی یاد کرد و نام تاریخ شفاهی، ویترینی برای انبوه کتابهای چاپ شده در حوزههای مختلف تاریخ جنگ شد. در کنار آن البته فعالیتهای قابل تقدیری در زمینه آموزش تاریخ شفاهی به دستاندرکاران تاریخنگاری جنگ انجام شد. ورود تاریخ شفاهی به تاریخنگاری جنگ که از آن میتوان به عنوان یک رخداد مهم در گردآوری و تدوین، یاد کرد، زمینه ورود عرصههای جدیدی را هم باز کرد؛ اما چنانچه باید، مورد توجه قرار نگرفته و مبانی آن بازشناسی نشد. عدم توجه به مؤلفههای تاریخ شفاهی جنگ که بیش از نیم قرن در دنیا مورد استفاده قرار گرفته است باعث سردرگمی در چگونگی استفاده از آن در تاریخنگاری جنگ شد. آموزشهای کارگاهی در زمینه تاریخ شفاهی عمدتاً یا از سوی افرادی که آشنایی وثیقی با تاریخ شفاهی و سابقه کاربردهای آن در تاریخ جنگ در دنیا نداشته و سعی در تلفیق سابقه ذهنی خود از خاطرهنگاری با تاریخ شفاهی داشتند و یا تاریخشفاهیکارانی که در زمینه تاریخ جنگ و مؤلفههای ساختاری آن کم اطلاع بوده و بیشتر با مفاهیم و کارکردهای خود تاریخ شفاهی آشنا بودند، داده شد. این نوع نگرش که در 5 سال اخیر نمود زیادی داشته، زمینه نوعی بههمریختگی محتوایی در تولید تاریخ شفاهی جنگ و استفاده از آن را بهوجود آورده است. تا جایی که بعد از یک دهه استفاده از آن اکنون مهمترین پرسش در ارتباط بین تاریخ شفاهی با خاطره، مرزهای هویتی بین آنها و مزیت هریک از آنها در تاریخنگاری جنگ است؟ چرا؟ آیا مبانی ارتباطی بین آنها، کارکردهای هر یک و ارزش کاربردی مشخص نشده است؟ مفاهیم و مؤلفههای ساختاری آنها در تعامل با موضوع مشخص نشده و بعضاً خواستههای غیرمنطقی از هر یک وجود دارد؟ و یا نسبتِ میان خاطره با تاریخ شفاهی در اهداف تعیین شده در مبحث تاریخنگاری جنگ سنجیده شده است؟
در ارتباط بین خاطره با تاریخ شفاهی در تاریخنگاری جنگ باید به پیشنهادات زیر توجه شود:
ـ چاپ کتابهای مبانی و پایه در این زمینه بیشتر مدنظر قرار گیرد. این مهم خصوصاً در زمینه تاریخ شفاهی جنگ از اهمیت بیشتری برخوردار است. تهیه مجموعه مقالاتی از دستاندرکاران این حوزه میتواند مفید باشد.
ـ اصرار به استفاده نابجا از واژهها کنترل شود. خاطره، کارکرد خود و تاریخ شفاهی، کاربرد خود را دارد. نسبت اهمیت در عناصر تاریخ شفاهی با مصاحبه مانند مصاحبهکننده و مصاحبهشونده و موضوع با ارکان خاطره یعنی راوی و تدوینگر متفاوت است و هر یک از ویژگیهای خاص خود برخوردار است. انواع ملاحظات در نظر گرفته شده برای هر کدام متفاوت بوده و نکاتی که باید در انجام هر کدام مدنظر قرار گیرد، مختلف است. در هر موضوع مورد بررسی در تاریخ جنگ با توجه به خواستها و ابعاد متفاوت و دامنه آن میتوان از تاریخ شفاهی یا خاطرهنویسی به صورت جداگانه و همزمان استفاده کرد، اما هدف از انجام و خروجیها از ابتدا باید مشخص شود تا مرزهای هویتی هر یک درهم تداخل نداشته باشد.
ـ استناددهی و ساختارمند کردن نوع محتوای گرفته شده در خاطره و تاریخ شفاهی متفاوت است. در خاطره اتقانسازی شیوه نگارش مبتنی بر استحکام محتوای روایت و در تاریخ شفاهی استناددهی بیرونی در تدوین نهایی بیشتر مدنظر است و هر چند که هر دو نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد؛ اما اگر هدف اصلی از انجام کار در ابتدا مشخص شود، میتواند در انتخاب نوع استناددهی مؤثر باشد.
ـ عواملی مانند: تعامل خاطره با شعر و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن از جنگ، خاطره در خدمت ارزش، خاطره در خدمت فرهنگ، خاطره در خدمت تاریخ و جایگاه خاطره در تاریخ بر ارتباط بین خاطره و تاریخ شفاهی تأثیر دارند.
• تاریخ شفاهی، نقش مولّدتری نسبت به خاطره دارد
ـ مخاطب در خاطره و تاریخ شفاهی، مهم است. سطح مخاطبان هر یک و جامعه هدف در نوع اطلاعات گرفته شده اهمیت دارد. مخاطب در تاریخنگاری جنگ عنصر گمشدهای محسوب میشود که کمتر به آن توجه میشود. در زمینه تعریف مخاطب و در نظرگرفتن خروجیها متناسب با نیاز جامعه باید گامهای اساسی برداشته شود.
ـ آرشیو، ضرورت فراموش نشدن تاریخنگاری جنگ است. به جرأت میتوان گفت که کمی توجه به آرشیو خاطرات، متناسب با نیازها و توجه به نسلهای بعدی، گریبانگیر بسیاری از نهادهای درگیر در خاطرات است. در این میان، سازوکار انجام تاریخ شفاهی متناسب با استانداردهای تعریف شده تطابق بیشتری با آرشیو دارد؛ در زمینه خاطرات، کپیبرداریهای ناقصی از روشهای آرشیو شده که باید مجدد مورد بررسی قرار گیرند.
ـ در فرآیند تولید به نظر میرسد، تاریخ شفاهی، نقش مولّدتری نسبت به خاطره دارد. در خاطره، تدوینگر به دنبال اطلاعاتی است که در انباره ذهنی راوی به عنوان یک نکته برجسته ثبت شده و قابلیت روایت برای مخاطب را دارد؛ در حالی که در تاریخ شفاهی به دنبال اطلاعاتی است که ممکن است در نهانگاه ذهنی مخاطب نیز خواسته و ناخواسته به فراموشی سپرده شود. از خروجی مصاحبههای تاریخ شفاهی میتوان حتی به تدوین خاطرات نیز متناسب با نیاز هر دوره و موضوعات تدوین شده پرداخت؛ در حالی که در خاطره باید از پتانسیل فکری خودِ راوی استفاده کرد که ممکن است تحت شرایط متفاوت از خروجیهای گوناگونی برخوردار باشد و در ضمن امکان راستیآزمایی کمتری فراهم شود. البته باید توجه داشت که آرشیو خاطرات، بدون در نظر گرفتن موضوع و بنا به مباحث کلی مطرح شده در دنیا مرسوم است. اما نوع نگاه به این منابع با مصاحبههای تاریخ شفاهی متفاوت است.
ـ تدوین و خروجی در خاطره و تاریخ شفاهی متفاوت است؛ به علت متفاوت بودن نقطه اتکای آنها، از نوع اطلاعاتی که گرفته میشود و سطح گفتوگو و تحلیلی که در آنها به کار میرود، میتوان استفادههای گوناگونی را مترتب کرد.
در نهایت اینکه در تاریخنگاری جنگ هم خاطره مهم است و هم تاریخ شفاهی! اما باید به تبع اهداف تعریف شده و سازوکاری که برای انجام در نظر گرفته میشود، انتظار داشت و توقع بیجا از هر یک، باعث در هم شدن مرزهای هویتی و سردرگمی استفادهکنندگان خواهد شد.
مرزشناسی خاطره و تاریخ شفاهی و نقدی بر نقد «پرسمان یاد»
تعداد بازدید: 6639
http://oral-history.ir/?page=post&id=6352