خاطرهنویسی از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در استان مرکزی
الهام صالح
17 اسفند 1394
در طول هشت سال دفاع مقدس، ساکنان شهرهای مختلف ایران با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران درگیر بودند. مادرها، پسرهایشان را راهی جنگ کردند و همسران، شوهرهایشان را. دفاع از میهن، یک ویژگی مشترک بود. همین ویژگی باعث شد تا در طول این دوران، از شهرها و روستاهای مختلف کشور، افراد مختلفی به وادی شهادت قدم بگذارند. مردان و زنان استان مرکزی هم چنین نقشی داشتند. به همین دلیل، نهادهای مختلف این استان، کتابها و محصولاتی را با موضوع شهادت و دفاع مقدس تهیه کردهاند. «لالهای از بهشت»، «مُهر عروج»، «کویِ بینِشانی وَ نِشان»، «نادیدهها»، «بدترین خط یک خوشنویس»، «نفخ صور»، «خبردار»، «صخرههای خاموش» و «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در اراک»، عناوین این کتابها را تشکیل میدهند.
لالهای از بهشت
«لالهای از بهشت» کتابی با محتوای نوشتههای شهید ذبیحالله عابدی است. این کتاب که توسط نشر الطیار انتشار یافته، با معرفی شهید عابدی آغاز میشود و پس از آن نوبت نوشتههاست. وصف شهیدان رجایی و باهنر و وصف شهید رحیم آنجفی موضوعات برخی از این نوشتههاست. در این کتاب همچنین نوشتهای از شهید محمود معینالاسلام به شهید عابدی نیز انتشار یافته. خواهر شهید عابدی هم خاطرهای را بیان کرده است. پس از نثر انگلیسی کتاب، تصاویری از دستخط این شهید نیز وجود دارد. «لالهای از بهشت» سال 1394 با حمایت مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی در 124 صفحه منتشر شده است.
مُهر عروج
«مُهر عروج» یکی از کتابهای دو زبانه (فارسی و انگلیسی) انتشارات مبین اندیشه است که در قالب زندگینامه، به زندگی شهید فاطمه (کبری) غیاثآبادی میپردازد. این کتاب که با ازدواج فاطمه آغاز میشود، فصلهای مختلف زندگی او را ورق میزند؛ مبارزه با رژیم پهلوی و کمکهای پشت جبهه. این فصلها آرام آرام به فصل پایانی زندگی فاطمه غیاثآبادی گره میخورد.
مُهر و تسبیحی که روی جلد کتاب نقش بسته و عنوانی آبیرنگ که روی صفحه سفید جلد قرار گرفته، طرح جلد زیبایی را شکل داده، اما حروفچینی این کتاب، ضعیف است. کتاب «مُهر عروج» را مهری رکابطلایی و مریم طالبی نوشته و سال 1394 در 134 صفحه منتشر شده است.
کوی بینشانی و نشان
«کویِ بینِشانی وَ نِشان»، زندگینامه شهیدان اسدالله محمدیان مرادخواه و نادر نظمیپویا را در بر دارد. این کتاب نوشته شده توسط مهری رکابطلایی و مریم طالبی، به دو زبان فارسی و انگلیسی توسط انتشارات مبین اندیشه در زمستان سال 1394 و در 104 صفحه منتشر شده است.
نادیدهها
یکی از کتابهایی که در زمینه جنگ و دفاع مقدس در استان مرکزی منتشر شده، «نادیدهها» است. راوی این کتاب، «غلامعباس عباسی» است و از روزهایی میگوید که مادر، سوره حمد را از پشت دار قالی به او و بقیه فرزندانش یاد میداد، از کوزههایی که باید از چشمه، پر از آب میشد، صدای اذان پدر بر پشت بام که در روستا طنین میافکند و جذبههای مادر که شیطنتها و بازیگوشیها را کم میکرد.
این کتاب بر خلاف معمول به جای تولد راوی، از یک ماجرا آغاز میشود، به شکلی که ابتدا اینطور به نظر میرسد با یک کتاب داستان مواجهیم: «در رودخانه میدویدم. آب خنک که به پاهای برهنهام ضربه میزد لذت دویدنم را دو چندان میکرد. شلوارم از زانو به پایین خیس شده بود. چند قدمی به آن سوی رودخانه نمانده بود که سُر خوردم و به داخل آب افتادم. حالا دیگر تمام لباسهایم خیس شده بود... کلاه نمدیام را از سرم برداشتم و آن را از آب رودخانه پر کردم و روی زانویم ریختم... .»
این جملات به ماجرایی که قرار است تعریف شود گره میخورد و نام یک روستا را فاش میکند: «به یاد داستان شجاعت چوپانی افتادم که بارها از بزرگان ده دربارهاش شنیده بودم: در یکی از دهات اطراف، پلنگی به یک چوپان حمله میکند. چوپان کلاه نمدیاش را درمیآورد؛ دستش را مشت میکند و درون کلاه نمدی گذاشته، داخل دهان پلنگ فرو میبرد. با این کار، پلنگ خفه میشود. از آن به بعد آن ده، «پلنگدر» نام میگیرد.»
«نادیدهها» که با دوران کودکی «غلامعباس عباسی» آغاز شده، به دوران سربازی او و خدمت در خانه سروان مقدم میرسد. راوی کتاب، دو سال خدمت سربازیاش را در این خانه میگذراند و بعد هم در کاخ مادر محمدرضا پهلوی به گچبری مشغول میشود. کار در داروخانه دکتر عبیدی در ناصرخسرو و کار در منزل علیرضا بیات؛ عضو رسمی وزارت امور خارجه، بخشهای دیگری از این کتاب است. علی، یکی از پسرهای غلامعباس عباسی، مانند بسیاری از جوانان در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی به مبارزه علیه حکومت پهلوی میپردازد و پس از انقلاب در هنگام جنگ تحمیلی نیز به جبهه میرود. علی عباسی در جبهه عضو ستاد جنگهای نامنظم دکتر چمران بود، اما در تصاویری که از شهید چمران منتشر میشد، حضور نداشت، این موضوع باعث تعجب خانواده میشد: «گاه تلویزیون دکتر چمران را که در کنار رزمندهها ایستاده بود نشان میداد. با دیدن آنها در تلویزیون از علی خُرده میگرفتم که: چرا وقتی از چمران و یا از رزمندهها فیلمبرداری میکنند تو نیستی؟ در جوابم میگفت: مگه من برای نشون دادن چهرهام و یا اینکه تصویرم در تلویزیون پخش بشه به جبهه رفتم.»
«نادیدهها» قرار است کتابی درباره شهید علی عباسی باشد، اما بیشتر دربردارنده خاطرات غلامعباس عباسی است و با اوضاع و احوال این روزهای وی نیز به پایان میرسد.
بخشهایی از زندگی غلامعباس عباسی که ممکن است برای مخاطب نامفهوم باشد، در پانوشتها توضیح داده شده. کاش در پایان این کتاب، بخش کوچکی هم به صورت ویژه به اطلاعاتی مانند سال تولد، زمان شهادت، مکان شهادت و نام عملیاتی که علی عباسی در آن شهید شد، اختصاص مییافت.
روایت ساده «نادیدهها»، آن را به یک کتاب خاص تبدیل کرده است. قابهایی از تصاویر هم تشکیل دهنده طرح جلد کتاب است؛ تصاویری از امام خمینی(ره)، غلامعباس عباسی، علی عباسی، مصدق و شهید چمران. گوشهای از یک پرده سفید رنگ نیز بر جلد کتاب دیده میشود، انگار که این عکسها بر دیوار یک خانه نصب شدهاند و شاید این جلد، بخشی از دیوار خانه غلامعباس عباسی باشد.
کتاب «نادیدهها: خاطرات غلامعباس عباسی» با تنظیم و تدوین لیلا امینی براساس مصاحبهای از حسین نصراللهزنجانی، در 108 صفحه و در سال 1394 توسط دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان مرکزی و انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
بدترین خط یک خوشنویس
«بدترین خط یک خوشنویس»، عنوان یک خاطره است، خاطرهای که برای عنوان یک کتاب انتخاب شده. این کتاب، مجموعهای از خاطرات برگزیده دومین و سومین جشنواره خاطرهنویسی استان مرکزی است که توسط سید فیضالله طاهری، بازخوانی شدهاند.
نخستین خاطره کتاب که یکی از قویترین آنهاست «بدترین خط یک خوشنویس» نام دارد. اوج این خاطره در قسمت پایانی آن است: «گفت: بگیر بنویس. ماژیک رو گرفتم و گفتم: کجا بنویسم؟ چی بنویسم؟ گفت: روی همون کفن. بنویس تهران. نوشتم: فرحزاد، خیابان...، کوچه...، شهید ابراهیم فرحزادی. هنوز بیاختیار داشتم مینوشتم که با تمرکز بیشتر فهمیدم دارم اسم کسی رو مینویسم که میگفت: «دایی، خیلی باحالی!» دستم لرزید و قلم افتاد و بغضم ترکید و افتادم روی جنازه خونین ابراهیم و زدم زیر گریه. درست عین حالا که دارم عکسش رو میبینم.»
31 خاطره برگزیده دومین و سومین جشنواره خاطرهنویسی استان مرکزی با موضوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در این کتاب گردآوری شدهاند. بهتر بود در فهرست مطالب، علاوه بر عنوان خاطرات، نام خاطرهنویس، یا راوی نیز منتشر میشد. کتاب، مقدمهای ندارد تا مخاطب با مطالعه آن با هدف انتشار چنین کتابی آشنا شود. نیاز است در این کتاب، درباره جشنواره خاطرهنویسی استان مرکزی، اهداف، تعداد شرکتکنندگان و معیارهای داوری آن توضیحاتی ارائه شود.
«بدترین خط یک خوشنویس»، علاوه بر عنوان زیبای آن، طرح جلد زیبایی هم دارد؛ یک پاکت نامه که یک صفحه کاغذ از آن خارج شده و روی این صفحه نوشته شده:«بدترین خط یک خوشنویس». روی بقیه جلد و حتی پشت جلد هم کلماتی به خط نستعلیق وجود دارد که یکی از زیباییهای کتاب است. این کتاب توسط انتشارات اندیشه مطهر، سال 1393 در 240 صفحه به چاپ رسیده است.
نفخ صور
کتاب «نفخ صور» با 46 عنوان مطلب درباره بانوان شهید و ایثارگر استان مرکزی است که به بخشهایی مانند «شهدای فرهنگی» و «خاطرات بانوان رزمنده» تقسیم میشود. خاطرات آمده در کتاب، همچنین درباره کودکان و معلمانی است که از حضور در کلاسهای درس در دوران هشت سال دفاع مقدس و تاثیر بمبارانهای جنگ بر این کلاسها میگویند.
مطالب کتاب «نفخ صور» توسط مهری رکابطلایی گردآوری شده و انتشارات مبین اندیشه این کتاب را در پاییز سال 1394 با حمایت اداره کل آموزش و پرورش و خادمالشهدای استان مرکزی منتشر کرده است.
خبردار
عنوان مناسبی برای کتاب انتخاب شده؛ کوتاه و موجز:«خبردار». این عنوان در سه رنگ، طراحی شده، سبز، سفید و قرمز که رنگ پرچم ایران را تداعی میکند. انتخاب هوشمندانهای است. یک عکس دسته جمعی از رزمندگان، طرح روی جلد کتاب را تشکیل میدهد. آنها میتوانند نمایندهای از مربیان شهید آموزش نظامی استان مرکزی در دوران دفاع مقدس باشند. جلد کتاب، گرافیک زیبایی دارد، اما گرافیک صفحات داخلی «خبردار» نیز مانند کتاب «نفخ صور» ضعیف است.
«خبردار» کتابی درباره مربیان آموزش نظامی استان مرکزی در دوران دفاع مقدس است که در آن مطالبی درباره 42 شهید وجود دارد. به عنوان مثال درباره شهید مجتبی نوری، این خاطره بیان شده: «شهید بزرگوار قبل از عملیات رمضان در منطقه عملیاتی ایستگاه حسینیه در سنگر حسینیه شهدا به همراه شهید رحیم آنجفی، مهدی اسماعیلی، غلامعلی کاووسی، کریم آنجفی، اسماعیل هاشمی و بنده (مجتبی مختاری) مستقر بودیم و شهید با علاقه وافری که به کارهای هنری داشت با کلوخهای خاکی که در منطقه بود به همراه دیگر دوستان مثل شهید مهدی اسماعیلی اقدام به ساخت مهرهای نماز با مضامین ائمه و معصومین علیهم الاسلام مینمودند. ایشان... مورد توجه اکثر بچههای گردان علیبنابیطالب علیهالسلام بودند. یکی از خصوصیات بارز ایشان خوش اخلاقی و خوشرویی ایشان بود.»
این خاطره، فقط مجموعهای از اسامی را شامل میشود و عنوان آن نیز «ساختن مهر نماز» است که در کنار آن عدد یک به چشم میخورد. با دیدن این عدد، این ذهنیت ایجاد میشود که خاطره دیگری نیز وجود دارد، اما اینطور نیست.
در برخی مطالب، خاطرات همان شکل زندگینامه را دارا هستند. خاطراتی که درباره شهید محمود مرادی بیان شده، از همین نمونه است. در زندگینامه این شهید چنین نوشته شده: «از خصوصیات اخلاقی شهید میتوان به مهربانی و دلسوزی ایشان و متین و خوش مشرب بودن ایشان اشاره کرد. با ایمان و پرکار بودند و غالبا افراد را جذب خود مینمود.»
بخشی از خاطرهای که درباره این شهید بیان شده نیز چنین است: «خیلی بانفوذ و تاثیرگذار بود. توانسته بود کسانی از قدمگاه (روستای محل تولد) را به جبهه بیاورد که باورکردنی نبود. امام جماعت گردان بود. فرمانده گردان بود. برای بچهها تئاتر بازی میکرد.»
مطلبی که به هر شهید اختصاص یافته، شامل معرفینامه (نام پدر، تاریخ تولد، محل تولد، عضویت، تحصیلات، تخصص، مسئولیت، یگان خدمتی، شماره پلاک، تاریخ شهادت، محل شهادت، محل دفن)، زندگینامه (شامل مواردی مانند شرح اجمالی مقاطع تولد، تحصیل، مبارزات و خصلتهای اخلاقی)، خاطرات، لحظههای عروج و فرازهایی از وصیتنامه است. به معرفی کوتاه هر شهید، یک صفحه اختصاص یافته که در آن عکسی از شهدا نیز وجود دارد.
کتاب «خبردار: خاطرات و زندگینامه مربیان شهید آموزش نظامی استان مرکزی» با تدوین سعید وفاییمقدم، توسط انتشارات فخرالاسلام و با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی) در سال 1389 به چاپ رسیده است.
صخرههای خاموش
در کتاب «صخرههای خاموش»، «مصطفی کاظمی» راوی این کتاب، خاطراتش را از کودکی تا دوران هشت سال دفاع مقدس بیان میکند. این خاطرات، در سه فصل با عناوین «هجرت، «جهاد و شهادت» و «پیامرسانی» روایت میشوند. مقدمه کتاب نیز «موقعیت جغرافیایی شیاکوه»، «شیاکوه به لحاظ نظامی و استراتژیک»، «اهداف عملیات مطلعالفجر»، «پیشگفتار» و «آغاز سخن» را دربرمیگیرد.
خاطرات فقط به مصطفی کاظمی اختصاص ندارد، بلکه گاهی بین این خاطرات و گاهی به صورت مستقل درباره شهدا و سایر رزمندگان استان مرکزی نیز سخن گفته میشود. «گزیدهای از خاطرات شهید جعفری»، «شهید تاجیک» و «شهادت ولی قاسمی و رضا غلامی»، برخی از عناوین مرتبط با سایر شهدای این استان است.
در فصل سوم کتاب نیز، اسامی تعدادی از رزمندگان شیاکوه که در عملیاتهایی جز «مطلعالفجر» به شهادت رسیدهاند و اسامی جمعی از رزمندگان و جانبازان شیاکوه به چشم میخورد. تصاویری از این شهدا و رزمندگان نیز بخش پایانی کتاب «صخرههای خاموش» را تشکیل میدهد. این تصاویر، شرح عکس دارند و علاوه بر آن نام افراد حاضر در عکسها هم منتشر شده است.
با توجه به اینکه این کتاب درباره حماسه شیاکوه است، عنوان «صخرههای خاموش» عنوانی مناسب به نظر میرسد که هم به موضوع کتاب اشاره دارد و هم بیانگر تلاشها و رشادتهای رزمندگان است که پنهان مانده است. کتاب «صخرههای خاموش: گذری بر حماسه شیاکوه» با تدوین مصطفی کاظمی، از سوی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی در 320 صفحه و در سال 1394 به چاپ دوم رسیده است.
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در اراک
کتاب «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در اراک» همانطور که از نام آن پیداست، انقلاب اسلامی را از زاویه گفتوگو با شاهدان عینی به تصویر میکشد. این کتاب «پیشینه فعالیتهای سیاسی در اراک»، «انجمنهای اراک در دوران مشروطه»، «احزاب در اراک» (طی سالهای 1320 تا 1357)، «برخی از حرکتها و اعتراضات مردمی در اراک» (طی سالهای 1287 تا 1357)، «روزشمار انقلاب اسلامی در اراک از نگاه روزنامههای اطلاعات و کیهان (مرداد تا اسفند 1357)»، «خاطرات شفاهی فعالان انقلاب اسلامی در اراک»، «شهدای انقلاب در اراک» و «اسناد و تصاویر» را دربرمیگیرد.
در این کتاب، سیزده نفر از فعالان انقلاب اسلامی، به بیان خاطرات خود از روند پیروزی انقلاب اسلامی در اراک میپردازند. «غلام زنجیردار»، یکی از فعالان انقلاب در اراک در بخشی از خاطرات خود درباره گروهی به نام «چماقدارها» چنین گفته است: «چماقداران یا اصطلاحا جاوید شاهیها در اراک عدهای بودند که... بعضی اوقات هم با مینیبوس دولتی میآمدند در شهر و باعث رعب و وحشت مردم میشدند و تهدید میکردند که مغازهها را باز کنند و کسبه به سر کارشان بروند. اما چماقداران به آن صورتی که در شهرهای دیگر بودند به خاطر وجود حاج آقا مجتبی میرجعفری در اراک خیلی نتوانستند عرض اندام کنند... .»
کتاب «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در اراک» با تدوین یوسف نیکفام، در 291 صفحه و توسط دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان مرکزی و انتشارات اندیشه صادق در سال 1393 منتشر شده است.
تعداد بازدید: 4737
http://oral-history.ir/?page=post&id=6231