برزیلنامه (6)
برجهای دیرین شهرها و برجهای نوین ابرشهرهافرهاد ساسانی[1]
13 دی 1394
برج تلویزیون دیجیتال برازیلیا- 14 نوامبر 2015
2 ژانویه 2016 برابر با 12 دی 1394
در این سه ماه، بازدید از سه برج در دو شهر برازیلیا و کوریچیبا، من را به یاد بازدیدهایم از دو برج آزادی و میلاد در تهران و مقالهای که دربارهی آنها نوشتم و مقالهی دیگری که قرار بود دربارهی برج میلاد بنویسم، و نیز همهی برجها و برجکها و ساختارهای مشابه تاریخی که دیده بودم (چه خودشان و چه تصویرشان) انداخت. به فکر این افتادم که چرا در خیلی از شهرهای امروزی برجهایی وجود دارد که با دیگر ساختارهای بلند همان شهر یا دیگر شهرها رقابت میکند، و این که چه تفاوتی میان برجهای امروزی و برجهای دیروزی هست.
وقتی به شهرهای قدیمی، شهرهای تاریخی زنده یا موزهایشده سفر میکنم، برجها، برجکها یا سازههای بلندی همانند برجها، یا حتی بلندیهای را مییابم که از آنجا میتوان به خوبی بیرون شهر را دیدبانی کرد. انگار برجهای پیوسته به باروها هم برای همین منظور ساخته شدهاند. حتی منارهای دوگانه یا تکگانهی مسجدها، و نقارهخانهی حرم امام رضا(ع) در مشهد هم برای دیداندازی به بیرون از محوطهی نیایشگاه ساخته شدهاند؛ برای فراخواندن بیرونیان به درون نیایشگاه. برج ناقوس کلیسا هم شاید به شکلی نمادین دیدبانی میکند و فرا میخواند. هدف برجهای نظامی، پلیسی و امنیتی هم از اساس «دیدبانی» است. در روستاها گاه پشتبامها، بویژه بلندترین پشتبامها میتواند کار برج را انجام دهد.
در این مرحله، انگار دو کارکرد «امنیتی» و «فراخوانی» را میتوان برای برجها یا سازههای برجمانند در نظر گرفت.
اما در کلانشهرها و ابرشهرها و در کل در شهرهای نوین بزرگ، برجها یا سازههای برجآسا کارکردهای دیگری نیز یافتهاند یا اساساً کارکردهای دیگری پیدا کردهاند. برجها در ابرشهرها به نماد شهر تبدیل شدهاند؛ افزون بر آن، ممکن است برای کارکردهای فنی دیگری مانند امور مخابراتی و تلویزیونی نیز به کار روند. برای نمونه، برج آزادی (پیشتر با نام برج شهیاد) از ابتدا به منظور نمادی برای شهر تهران و در کل نمادی برای تاریخ فرهنگی و معماری ایران ساخته شده است[2]. برج میلاد هم پس از آن، به عنوان رقیبی تازه، ساخته شد تا، افزون بر کارکرد مخابراتی، کارکرد نمادین نوین ابرشهر را هم ایفا کند (قرار است در مقالهای به تفصیل به برج میلاد بپردازم). همان گونه که در مقالهی «فرایند معناپردازی در برج آزادی» نوشتهام، اکنون در بسیاری از منابع دربارهی تهران و حتی ایران، تصویر این دو برج (آزادی و میلاد) به عنوان نماد تهران (یا نماد تهران به نمایندگی از ایران) دیده میشود؛ برای مثال، میتوان به صفحهی شهرداری تهران (تصویر رنگی برج میلاد در وسط و تصویر برج آزادی به صورت محو در پسزمینه) یا صفحهی تهران در ویکیپدیا مراجعه کرد.
همین کارکرد را در دو شهری از کشور برزیل که تا کنون دیدهام، مشاهده کردم: برازیلیا[3] (پایتخت برزیل یا به قول خودشان برازیو) و کوریچیبا[4] (مرکز ایالت پارانا[5]ی برزیل) یافتم: برج تلویزیون (توهِه جِه تِهوِه)[6] در مرکز شهر برازیلیا و برج تلویزیون دیجیتال (توهِه جِه تهوِه دیجیتائو)[7] در سوی شمالی بیرون شهر برازیلیا، و برج سراسرنما یا پانورامیک (توهِه پانورامیک) در شهر کوریچیبا. در شهر هیو دو ژانیِرو[8] (ریو)، شاید تپهی جنگلی کُهکُوادوو[9] (گوژپشت) با قلهی گرانیتیاش به ارتفاع 710 متر در مرکز شهر و تندیس 38متری «مسیح نجاتدهنده» (کریستو هِدِنتُوه)[10] بر فراز آن، این نقش را بازی میکنند: مردم هم به دیدن تندیس مسیح میروند و هم به شهر از آنجا نگاه میاندازند و آن را دید میزنند؛ مردم به دیدن مسیحی میروند که با آغوش باز «نظارهگر» است و مراقب. این نگاه مراقب و دیدبان و دیدزن آن قدر مهم است که در برخی دیگر از شهرهای برزیل نیز مسیح مراقب و نجاتدهنده شبیهسازی شده است. برای نمونه، در شهر کوچک ساحلی باهاوِلیا[11] از ایالت سانتاکاتارینا[12] نیز نمونهای از آن با عنوان «تندیس مسیح» (موهو دو کریستو)[13] بر روی تپهی بلند شهر ساخته شده است تا به بهانهی آن، مردم هم شهر را دید بزنند و به عنوان نماد شهر از آن بازدید کنند.
اما کارکرد دیدبانی برجها در ابرشهرها به «دیدزنی همگانی» تبدیل شده است. یعنی کارکردهای دیدبانی و فراخوانی تبدیل به نمایانگری، دیدزنی و پیامرسانی شده است. به بیان دیگر، مردم اقدام به «بازدید» برجها میکنند چون نماد شهر، مدنیت و پیشرفتاند؛ اما میروند تا نگاهی «سراسرنمایانه» و «پانورامیک» به شهر بیندازند (نام برج پانورامیک در شهر کوریچیبا دقیقاً خود اشاره به همین «دید سراسرنمایانه» یا «سراسربینی» دارد).
از این منظر، تغییر نقش سازههای شهری جالب است. برجهای قدیمی آجری مانند برج های دیدبانی و برجهای بارو، منارهای نیایشگاهها و منارههای دیگری مانند «منار جنبان» در اصفهان و مانند آنها جای خود را به برجهای بتونی مانند برج آزادی، برج میلاد در تهران، برج تلویزیون و بررج تلویزیون دیجیتال برازیلیا، و گاه برجهای فلزی ماند برج ایفل در پاریس دادهاند. در این تحول ساختاری و افزایش ارتفاع و حجم، نقشها نیز دگرگون شده است. شاید بتوان این نقشها را چنین خلاصه کرد:
کارکردهای پیشین:
- دیدبانیِ امنیتی
- فراخوانی
کارکردهای نوینِ:
- دیدزنیِ همگانی
- پیامرسانی مخابراتی
- نمادگری مدنیت نوین
برج تلویزیون برزیل- 12 اکتبر 2015
کلیسای جامع کوریچیبا- 24 دسامبر 2015
(عکسها از فرهاد ساسانی)
[1]- فرهاد ساسانی، دانشیار دانشگاه الزهراء و نشانهشناس
[2]- برای توضیح بیشتر، نگاه کنید فرهاد ساسانی، «فرایند معناپردازی در برج آزادی»، در مجموعه مقالههای هفتمین نشانهشناسی، به کوشش فرهاد ساسانی، تهران: انتشارات سخن، 1391، صص 51-78؛
[3]- Brasília
[4]- Curitiba
[5]- Paraná
[6]- Torre de TV
این برج در 9 مارس 1967 کامل شد. معمار آن لوسیو کاستا (Lúcio Marçal Ferreira Ribeiro Lima Costa) (1902-1998) بود. در وبگاه ویکیپدیا آمده است که بلندی برج ابتدا 218 متر بود، اما در سال 1987 برای افزایش توان مخابراتی آن 6 متر دیگر به آن افزوده شده و 224 متر رسید؛ اما بر روی برج درج شده است که بلندی آن 230 متر است و محوطهی در دسترس برای تماشای شهر 75 متر بلندی دارد. این برج در مرکز شهر و در کنار خیابان «محور یادمانی» (اِیشیو مانومِنتائو) (Exio Monumental) قرار دارد.
[7]- Torre de TV Digital
این برج در 2 آوریل 2012 (2 سال دیرتر از زمان مقرر، یعنی 21 آوریل 2010 برای جشن پنجاهمین سالگرد ساخت شهر برازیلیا) گشایش یافت تا تلویزیونهای دیجیتال را در کل ایالت فدرال پوشش دهد (معمار آن اُسکار نیهمِهیِر (Oscar Niemeyer) است). این برج 180 متر بلندی دارد، که مردم میتوانند تا ارتفاع 120متری آن بروند و از آنجا شهر برازیلیا و پیرامونش را دید بزنند؛ و بقیه را هم آنتن تشکیل میدهد. از این برج به عنوان نگارخانهی هنری (که هماکنون مدتی برای تعمیر بسته است!) نیز استفاده میشود. این برج دو محوطهی گرد آسماننما با سقف شیشهای دارد که بلندترین آنها 80 متر ارتفاع دارد، اما هر دو برا بازسازی بستهاند!
[8]- Rio do Janeiro
[9]- Corcovado
[10]- Cristo Redentor
[11]- Barra Velha
[12]- Santa Catarina
[13]- Morro do Cristo
تعداد بازدید: 7867
http://oral-history.ir/?page=post&id=6067