تاریخ شفاهی و جایگاه آن در تاریخ‌نگاری معاصر ایران

مریم قلیجی*

24 آذر 1394


نام کتاب: تاریخ شفاهی و جایگاه آن در تاریخ‌نگاری معاصر ایران(1385-1358ش.)

مؤلفان: دکتر مرتضی نورائی، دکتر مهدی ابوالحسنی ترقی

مشخصات نشر: تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام، 1394

مشخصات ظاهری: 430 صفحه، جدول

شمارگان: 1000

قیمت: 25000 تومان

 

 

 

با توجه به جایگاه تاریخ در دنیای معاصر، نمایش و کشف واقعیت‌های تاریخی نه تنها در تحقیقات تاریخی اهمیت دارد، بلکه ابزار و مصالح مورد نیاز محققان اجتماعی را نیز فراهم آورده است. متناسب با رشد اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری، پیوسته نگاه به گذشته و استفاده از روش‌های گردآوری اطلاعات، شواهد، مدارک و تولید سند رو به پیشرفت و تکامل بوده است. به همین منظور، روشِ علمی تاریخ شفاهی یعنی استفاده از مصاحبة فعال برای ضبط و ثبت خاطرات افراد عامل، ناظر یا شاهد رویدادهای تاریخی و مهم تر از آن، ضبط و ثبت تجارب شخصی افراد در حیطه‌ها و عرصه‌های مختلف جامعة انسانی.

این روش در چند دهه عمر خود پس از جنگ جهانی دوم به موفقیت‌های چشمگیری در دنیای غرب دست یافته است. به تدریج، این روش علمی کم و بیش کاربرد فراگیر و گسترده‌ای یافت و حال دیگر محدود به رأس هرم اجتماعی و موضوعات حول محور قدرت نیست. نگاه به انجمن‌های علمی، کنفرانس‌ها، همایش‌ها، مقالات و کتاب‌های تاریخ شفاهی حاکی از پذیرش نسبی این روش در دنیای خارج و اهمیت آن در کسب آگاهی‌ها و داده‌های با ارزش تاریخی برای استفاده در تحقیقات جامع تاریخ، جامعه‌شناسی، قوم‌شناسی، مردم‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی است. استفاده از این روش در ایران سابقة چندانی ندارد، ولی سرعت بهره‌گیری و تولید متون منتج از آن به قدری گسترده بوده است که شناخت، معرفی و نقد علمی آن را ایجاب می‌کند.
انقلاب اسلامی ایران، نقطة عطف تحول در تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری معاصر ایران بوده است؛ زیرا بیشتر تولیدات شفاهی به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز می‌گردد. تحولاتی مانند پیروزی انقلاب اسلامی، سقوط نظام سیاسی پیشین و دوران دفاع مقدس موجب توجه ویژه به این روش شد. این اثر، ضمن آشنایی با تاریخچه، چیستی و کارکردهای تاریخ شفاهی، روند شکل‌گیری مراکز تاریخ شفاهی ایران را مطالعه و بررسی نموده و در این راستا، از یک سو، جایگاه تاریخ شفاهی در بازنمایی و بازسازی گذشته نزدیک ایران و از سوی دیگر، ویژگی‌ها و آسیب‌های وارد بر استفاده از این روش در تاریخ معاصر ایران را مورد کنکاش قرار داده است.

 

معرفی کتاب

کتاب حاضر از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول: مباحث نظری و روش‌شناسی تاریخ شفاهی (صص 153- 19) این بخش شامل 6 فصل: فصل اول، تاریخچه و فلسفة تاریخ شفاهی. فصل دوم، سنت شفاهی و تاریخ شفاهی. فصل سوم، خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی. فصل چهارم، موضوع و موضوع‌یابی در تاریخ‌نگاری شفاهی. فصل پنجم، مصاحبه، سازوکار تاریخ شفاهی. فصل ششم، مشکلات نظری و کارکردی تاریخ شفاهی را در بر می‌گیرد.
طرح اولیه کتاب بر مطالعه علمی و نظری تاریخ شفاهی و ساز و کار‌های آن است که خود، نخستین قدم را در تنظیم و تدوین هر تحقیق تشکیل می‌دهد. بنابراین این بخش، ضمن بازکاوی روند شکل‌گیری تاریخ‌نگاری علمی و استفاده از روش تاریخ شفاهی در مطالعات تاریخی، ماهیت، جایگاه و نقش تاریخ شفاهی را در دنیای معاصر تبیین و تشریح کرده است و دو چالش اساسی را در استفاده از تاریخ شفاهی و خاطره‌نگاری به تاریخ شفاهی، به طور مشروح مورد نقد و ارزیابی فنی قرار داده است.

بخش دوم، شامل کارکرد تاریخ شفاهی در تولیدات تاریخ معاصر (صص 297-155) است، این بخش هم شامل 4 فصل است، فصل اول، جایگاه تاریخ معاصر در مطالعات تاریخی. فصل دوم، روش علمیِ تاریخ شفاهی در مطالعاتِ تاریخ معاصر. فصل سوم، معرفی و تحلیل تولیدات تاریخ شفاهی ایران (داخل کشور). فصل چهارم، معرفی و تحلیل تولیدات تاریخ شفاهی ایران (خارج کشور).

مدخل این بخش، مبحث تاریخ معاصر و ضرورت‌های توجه محققان به آن است. افزون بر این، نقش و تأثیر انقلاب ایران بر شکل‌گیری دیدگاه‌های نوین تاریخ‌نگاری و استفاده از روش‌های مدرن گردآوری آگاهی‌های تاریخی در ایران، مدخل ورود به بحث اصلی است. در این بخش، هفت مرکز و مؤسسه عمده دست اندرکار تاریخ شفاهی در ایران را شامل بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، به ترتیب شکل‌گیری و فعالیت معرفی شده‌اند و به نتایج حاصل از تحلیل و ارزیابی گزیدة آثار تاریخ شفاهی آنها پرداخته شده است. افزون بر این، تاریخ شفاهی جنگ ایران و عراق را نیز به اختصار بیان کرده است. همچنین در بخش تواریخ شفاهی ناآگاهانه، گزیده‌ای از کتاب‌هایی را که با عناوین دیگری غیر از تاریخ شفاهی، ولی در قالب تاریخ شفاهی منتشر شده اند، تحلیل و نقد کرده و در ادامه، روند شکل‌گیری سه طرح تاریخ شفاهی ایران را در خارج از کشور، یعنی تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران، تاریخ شفاهی ایران دانشگاه‌هاروارد و تاریخ شفاهی چپ ایران، ذکر شده و نتایج تحلیل و ارزیابی گزیدة آثار تاریخ شفاهی این مراکز نیز ارائه گردیده است.

بخش سوم کتاب، ویژگی‌ها و آسیب‌شناسی تاریخ شفاهی ایران (صص 345-299) است. که در برگیرنده 3 فصل، فصل اول: ویژگی‌ها، فصل دوم، آسیب‌ها و فصل سوم، راهکارها. در این بخش، امتیاز‌ها و آسیب‌های مراکز و تولیدات تاریخ شفاهی ایران را بیان می‌کند و در آخر، راهکارهایی را برای بهینه سازی کارکرد تاریخ شفاهی در تاریخ‌نگاری معاصر ایران پیشنهاد می‌کند.

پایان کتاب هم، نتیجه‌گیری (ص 345)، پیوست‌ها (صص 353-349)، پی‌نوشت پیوست‌ها (ص 353)، فهرست منابع و مآخذ (صص 375- 349) و نمایه‌ها (صص 430-377) را شامل می‌شود.

در ذیل گزیده‌ی فصل سوم از بخش اول، که عنوان آن: «خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی است»، بیان می‌گردد:

 

خاطره و خاطره‌نگاری

خاطره عبارت است از حوادث، رویدادها و حتی سیر عادی زندگی روزمره که با گذشت زمان در بخشی از ذهن جای گرفته و ماندگار شده است؛ به طوری که در هر لحظه از زمان حال و بنا به نیاز و احتیاج شخص یا به طور غیر ارادی، به یاد می‌آید و در برابر فرد جان می‌گیرد. در این میان، خاطرات آن بخش از وقایعی که نقش مهمی در زندگی بازی کرده‌اند هر چند مدت زیادی از زمان وقوع آنها گذشته باشد، همواره در ذهن زنده‌اند و هرگاه صاحب خاطره برای به یادآوری آنها اراده می‌کند، در خاطرش به یاد خواهند آمد؛ گویی لحظه‌ای بیش از آنها نگذشته است و به یاد آورنده همواره می‌تواند شرح کم و بیش دقیق و کاملی از آنها را با جزئیات بیان کند. از نظر ادبی، خاطره‌نویسی، گونه‌ای زندگی‌نامه‌نویسی محسوب می‌شود. به نظر آزبون، زندگی‌نامه، داستان زندگی یک شخص یا بخشی از زندگی اوست که فردی غیر از وی آن را نوشته باشد. ولی خاطره‌نگاری، یعنی گونه‌ای شرح حال و داستان زندگی خود آدم یا نویسنده به قلم خودش است. خاطره‌نویسی یکی از انواع ادبی و شکلی از نوشتار است که نویسنده در آن خاطرات خود یعنی صحنه‌ها یا وقایعی را که در زندگی‌اش روی داده است، در آنها نقش داشته یا شاهد شان بوده است، بازگو می‌کند. در معنایی گسترده، خاطره‌نویسی یادآوری و نگارش دیده‌ها و شنیده‌هاست که در آن زمان، مکان و چگونگی وقوع خاطره بیان می‌شود.

 

انواع خاطرات

خاطرات در نگاه اول و نخستین مبنا، بر اساس نوع ثبت، ضبط و انتقالشان به دو دستة خاطرات شفاهی و کتبی تقسیم می‌شوند:

خاطرات شفاهی آن دسته از خاطراتی هستند که صاحب خاطره خود اقدام به ثبت آنها نمی‌کند، بلکه به صورت شفاهی برای دیگری نقل می‌شوند. این خاطرات نقل شده، اعم از آنکه برای فرد متخصصی که درصدد جمع‌آوری اطلاعات از خاطره‌ای خاص باشد یا صرفاً از روی تفنن یا دلتنگی بیان شوند، از انحصار فکر و ذهن صاحب آن خارج می‌شوند و بدین ترتیب به نوعی، از زوال که ناشی از خطر فراموشی یا مرگ گویندة خاطرات است، مصون می‌مانند.

خاطرات مکتوب شیوة دیگر انتقال خاطرات است. در این دسته، صاحب خاطره یا دیگری، به دلایل گوناگون اقدام به نگارش خاطرات می‌کنند و بدین ترتیب، خاطرات به شیوة مکتوب به دیگران منتقل و ثبت می‌شوند. این خاطرات چنان اهمیتی دارند که گاه حتی شکل‌گیری خاطره را نیز منوط به مکتوب شدن آن می‌دانند. دسته‌بندی خاطرات از لحاظ ابعاد و جنبه‌های مختلف صوری، حجم و ریخت، محدوده و دامنه، موضوع، محتوا و جایگاه راوی آن صورت می‌گیرد و خاطرات مکتوب نیز با توجه به مطالب ثبت شده و آنچه برای نگارنده در اولویت بیان قرار می‌گیرد، طبقه بندی می‌شوند.

با توجه به موقعیت راوی و صاحب خاطره، خاطرات به اتوبیوگرافی (زندگی نامه خود نگاشت= سوانح عمر= حسب حال= کارنامه= ترجمة حال) و مشاهده نویسی یا واقعه‌نگاری (شرح مشاهده‌های نویسنده از وقایع بیرونی و احوال دیگران) تقسیم می‌شود. ممکن است تلفیقی از این دو نوع نیز شکل بگیرد که نوع جامع و عام خاطره‌نویسی است. در این میان، بیوگرافی‌های مبتنی بر خاطرات را نیز از بٌعد سیاسی، تاریخی یا روان‌شناسی و مجموعه‌ای نیز دسته بندی می‌کنند.

 

کارکردهای خاطره

تاریخ متفاوت از زندگی‌نامه است؛ ولی اشتراکات زیادی با آن دارد. خاطرات می‌تواند پلی میان گذشته و مردم ایجاد کند و باید آن را یکی از ابزارها و مواد اجتهاد تاریخی مورخ دانست. که گاه به مثابه یک منبع اصیل در کنار سایر منابع اهمیت می‌یابد. و همچنین کارکرد خاطره در صحنه جامعه و میان طیف وسیع مخاطبان متفاوت است. به یاری خاطرات می‌توان به درک نوع روابط و مناسبات انسانی هر عصر نائل شد. این امر، خمیرمایه پژوهش‌های مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی است. از سوی دیگر، بخش قابل توجهی از ادبیات و هنر جوامع انسانی را تشکیل می‌دهد. یادآوری حوادث و بازگویی خاطرات، دیگر را تداعی می‌کند و مانع از مرگ خاطرات و تجربیات شخصی می‌شود.

خاطرات در مجموعه منابع و مدارک تاریخی جای می‌گیرند و از حیث موضوع و محتوای آنها محل رجوع و استناد هستند. خاطرات به مثابه زیرمجموعة زندگی‌نامه‌نویسی، به تدریج از ادبیات به سمت تاریخ و تاریخچه زندگی یک فرد حرکت و میل کرده‌اند و جنبه‌های مستند آنها در کنار فنون نگارش و داستان‌نویسی، اهمیت بیشتری یافته است. در نهایت، شرح‌حال‌نویسی به منزلة بخشی از فرهنگ انسانی می‌تواند گنجینه‌ای الهام‌بخش برای داستان‌نویسی، اشعار و سرودها، فیلم‌نامه‌ها و نمایش‌نامه‌ها و همچنین، منبعی برای پژوهش‌های اجتماعی، مردم‌شناسی و رجال‌شناسی باشد.

 

تشابه و تمایز‌های خاطره‌نگاری با تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی، یعنی گردآوری شواهد شفاهی بر اساس مصاحبة هدفمند و آگاهانه، چه به منزلة گرایشی در تاریخ و چه به مثابه روشی در گردآوری اطلاعات تاریخی، نیز نوعی روایت است. در تاریخ شفاهی نیز مانند روایت، گزینش رویدادها، نقطه آغاز، امر واقع و راوی دیده می‌شود. ولی برخلاف برخی ادعاها، شاید نتوان پایانی را برای تاریخ شفاهی منظور کرد؛ زیرا مصاحبه‌کننده خود به منزله راوی بعدی تاریخ و واسطه‌ای جدید در زنجیرة راویان قرار می‌گیرد و سیال بودن تاریخ شفاهی را از روایت داستانی متمایز می‌کند.

خاطره که خود نوعی روایت محسوب می‌شود، هستة مرکزی تاریخ شفاهی و مهم‌ترین دستاورد مصاحبه است. ولی نکته اساسی این است که خاطره در خاطره‌گویی یا خاطره‌نویسی، تنها یک فاعلیت دارد؛ در حالی که در تاریخ شفاهی، به سبب حضور مصاحبه‌کننده و طرح پرسش‌های آگاهانه، فاعلیت دوگانه است و روایت و متن تولید شده، حاصل تعامل و دیالوگ مصاحبه‌کننده با مصاحبه‌شونده است. در نتیجه، هم مصاحبه‌کننده و هم مصاحبه‌شونده در حکم مورخ هستند.

هسته سخت یا اولیه در خاطره، نقل یا روایت است. نقلی که تنها یک بار ذکر شده است، ثبت می‌شود؛ در حالی که در پروژه تاریخ شفاهی، دخالت زمان، مکان، راوی (مصاحبه‌شونده) و مصاحبه‌کننده، روایت را به شکل account  یا روایتی معطوف به نظرگاه مصاحبه‌شونده و با تصرف مصاحبه‌کننده در می‌آورد.

خاطره، بازخوانی و روایت رویدادها و شرح احوال گذشته و گذشتگان از منظر و موضع کنونی صاحب خاطره است. بنابراین، یادآوری و نقل رویداها همراه با احساسات، عواطف و داوری‌های کنونی راوی و در نظر گرفتن مخاطبان و اهداف نگارش یا نقل خاطره خواهد بود. در تاریخ شفاهی نیز، راوی و مصاحبه‌شونده، احساسات، عواطف و داوری‌های خود را در روایت دخالت می‌دهند و مخاطبان، مصاحبه‌کننده و پرسشگر نیز بر نوع پاسخ‌ها و روایت آنها از گذشته (میزان و محتوا) تأثیر می‌گذارند. بنابراین، مدخلیت زمان در خاطره، در ابتدای امر، بیشتر بر جنبه‌های شخصی روایت تأثیرگذار است و اجتناب پذیر می‌نماید.

اما این دخالت زمان در مورد تاریخ شفاهی، تفاوت دارد. دخالت زمان و مکان در تاریخ شفاهی، مستقیماً بر گزارش رویداد تاریخی سایه می‌افکند. آمال و آرزوها، اهداف مقطعی یا بلند مدت، محدودیت‌ها، معذوریت‌ها و الزامات زمانی مکانی، نوع روایت و قرائت از خود را در تاریخ شفاهی دستخوش تغییر و حتی تحریف می‌کند. اینجاست که نقش مصاحبه‌کننده و پرسشگر آگاه، آشکار می‌شود تا تأثیر پذیری‌ها را به کمترین حد ممکن برساند.

در تاریخ، طرح کلی وقایع گذشته و کمّ و کیف آن از دیدگاه جامعه و مبتنی بر مدارک متعدد و نقد و ارزیابی جزئیات وجود دارد، خاطره، جزئی‌نگر است و راوی واحد دارد. در تاریخ شفاهی، محقق با کمک اسناد مکتوب و دیگر شواهد، کرونولوژی و ترتیب تاریخی وقایع را تنظیم می‌کند. بنابراین، منحصر و محدود کردن جرح و تعدیل و تکمیل خاطره، به خاطرات معاصران هر عهد، محل تأمل است؛ زیرا حتی با نبود راوی، دیگر شواهد و منابع خلأ آن را پر می‌کنند. درست است که روای خاطره در هر دو شکل خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی باید خاطرات و روایت‌های خود را تکمیل یا تصحیح کند؛ ولی در صورت نتیجه‌بخش نبودن، این وظیفه به عهد اسناد مکمل و مؤید خواهد بود.

خاطره برخاسته از تجربة فردی است؛ بنابراین، امکان هم کلامی با نویسنده و گوینده آن بیشتر است تا تاریخ. همچنین، محسوس و جاری بودن زندگی، آنچنان که در خاطره مشاهده می‌شود، در تاریخ دیده نمی‌شود. خاطره‌نگاری خاص خود فرد و نوعی خودبازتابی است و فوایدی مانند آموختن فن نگارش، گسترش قدرت بیان و درگیر شدن در تجربه بر آن مرتبت است. ولی تاریخ شفاهی خاص خود فرد نیست؛ بلکه در درجه نخست، آن فرد انتخاب و سپس اطلاعات تاریخی اش استخراج می‌شود. محصول خاطره‌نگاری فردی و محصول تاریخ شفاهی نه فردی بلکه بر اساس ضرورت زمانی است.

سرانجام آنکه برخلاف خاطره شفاهی، در تاریخ شفاهی محوریت با پرسش‌های مصاحبه‌کننده است. از این رو، راوی در خاطره‌گویی شاید تنها به بیان واقعه همت گمارد، نه تبیین، تفسیر و کشف علت‌ها و نقد وقایع؛ یعنی آنچه در فلسفة تاریخ شفاهی برآن تأکید می‌شود. بنابراین، مصاحبه در تاریخ شفاهی، به فعال شدن حافظه پرتو افکن و تداعی جزئیات منجر می‌شود و با طرح پرسش‌های دقیق و حساب‌شده، عکس‌العمل افراد را نسبت به وقایع و رویدادهای تاریخی دریافت می‌کند. بنابراین، می‌توان گفت که روایت، ذاتی تاریخ و وجه مشترک خاطره و تاریخ است و هر خاطره‌ای مانند هر تاریخی به معنای بازنمایی کامل و تام واقعیت تاریخی نیست. با وجود این، خاطرات در جایگاه خود، ارزش توجه در چرخة تولید دادهای تاریخی و بازنمایی واقعیت تاریخی را دارند. در عین وجود تفاوت بنیادی میان تاریخ، خاطره و تاریخ شفاهی، نزدیکی‌ها و هم‌پوشی‌هایی نیز میان خاطره و تاریخ شفاهی وجود دارد که در خور توجه است.

 

 

*دانشجوی دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان

 


تاریخ محلی
 
تعداد بازدید: 5978



http://oral-history.ir/?page=post&id=6018