پیروزی در عملیاتها بدون تخصص ممکن نبود
گفتوگو و تنظیم: سارا رشادیزاده
31 شهریور 1394
اشاره: تاکنون درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بسیار گفته و بسیار نوشته شده و از نقش رزمندگان تا ایثار و از خودگذشتگی زنان در پشت جبههها بارها و بارها سخن به میان آمده است. در کنار تمام رشادتها، نقش جهادگران دوران دفاع مقدس از ابتدا تا انتهای آن غیرقابل انکار است. ستاد پشتیبانی جنگ که از سوی جهاد سازندگی تشکیل شد، از جمعآوری کمکهای مردمی تا ساخت پل و خاکریز در زیر باران گلولهها را بر عهده داشت. ستادی که تا سالها پس از پایان جنگ نیز نقش خود را با بازسازی و سازندگی آسیبهای جنگ ادامه داد. در همین زمینه با فتحالله نادعلی، معاون فرهنگی دفتر امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی درباره نقش ستاد پشتیبانی و به خصوص ستاد مهندسی جهاد سازندگی به گفتوگو پرداختیم.
با توجه به اینکه شما در ستاد پشتیبانی جنگ در جهاد بودید، برای ما بگویید این ستاد چه طور تشکیل شد و هسته اولیه آن از کجا آمد؟
وقتی جنگ شروع شد و دشمن به ایران اسلامی ما حمله کرد، تمام دنیا با تمام تخصصهایشان در مقابل ما بودند و این طور نبود که بگوییم در جنگ ایران و عراق، کشورهای دنیا فقط تجهیزات یا نیروی انسانی داده باشند، بلکه تمام تخصصهای حوزه نظامی از جمله منابع اطلاعاتی، لجستیک نیروی انسانی، و مالی از کشورهای غربی و شرقی همه در اختیار صدام بود و او با علم به اینکه صد در صد موفق میشود، به میدان آمد، زیرا اگر یک درصد احتمال میداد موفق نمیشود، وارد این عملیات نمیشد.
دلایل پیروزی ما در دفاع مقدس به مهندسی جنگ باز میگردد. عوامل منجر به این پیروزی ترکیبی از ایمان مردم به کشور و اسلام، وحدت، توکل، همدلی و مردمیشدن دفاع بود. این مردمی شدن باعث شد تا جنگ از یک ناهنجاری به یک هنجار ملی، مذهبی و یک ارزش تبدیل شود بود که در آن همه، حتی افرادی که به جهاد اعتقادی نداشتند، به دلیل ملیت وارد نبرد شدند.
این هنر حضرت امام(ره) بود که باعث شد افرادی که وارد دفاع مقدس میشوند احساس کنند که هرکاری انجام میدهند، در راه خدا است و دفاع از کشور را یک ارزش بدانند. یکی از این عوامل و شاید مهمترین عامل پیروزی ما در عملیاتها، مهندسی بود. عامل مهمی که در عبور رزمندهها و تثبیت خطوط نقش داشت همین موضوع است. تخصص ما در حوزه مهندسی، بر دشمن متجاوز میچربید.
در اوایل جنگ مثلاً اگر یک حمله در اطراف سوسنگرد انجام میدادیم و جایی را از عراق میگرفتیم، بعد با یک فشار از سوی آنها، به عقب برمیگشتیم.
اوایل نمیدانستیم که چه باید بکنیم. بعد آرام آرام تثبیت خط و کمک تخصصی به حوزه مهندسی جنگ شکل گرفت و فهمیدیم که گروهی باید جمع شوند و کارهای مهندسی جنگ را که شامل ایجاد جاده، پل، خاکریز و سنگر است، سازماندهی کنند. علاوه بر این، این گروه قبل از عملیات مناطق را براساس موقعیت سرزمینی شناسایی میکردند؛ یعنی کار مهندسی قبل از عملیات درجنوب، شرق، شمال و غرب با هم تفاوت داشت.
در جنوب ترکیبی از دشت بود که در بعضی مناطق رودخانه، آبگرفتگی، رمل یا باتلاق وجود داشت که هرکدام نوع خاصی از مهندسی رزمی را میطلبید تا رزمندهها بتوانند به راحتی عبور کنند. در شمال غرب ارتفاعات و رودخانههای خروشان بود که نوع دیگری از مهندسی رزمیرا میطلبید و در نتیجه به فراخور هر عملیات و متناسب با هر موقعیت جغرافیایی کار مهندسی شکل میگرفت. پس از آن بررسی، ارزیابی و نیازسنجی انجام میشد. برای ایجاد جاده و خاکریز بخشی از این کار ارزیابی در خود منطقه باید انجام میشد و بخشی از آن هم باید در بیرون از منطقه صورت می گرفت. در این رابطه میتوانم به عبور از باتلاق اشاره کنم که تجهیزاتش باید بیرون ساخته میشد. یا مثلاً برای رد شدن از رودخانه باید پلهای خاصی میزدیم یا بررسی میکردیم چگونه میتوان از کانالهای عراق رد شد. باید بدانید که جنگ ما بدون تخصص و کار مهندسی رزمی اصلاً به پیروزی نمیانجامید.
در کل دفاع مقدس ما ترکیبی از مجموعه نیروی انسانی و سازمانهای مختلف بود که کارهای گوناگون انجام میدادند. بخشی، کارهای پشتیبانی و جمعآوری هدایا وکمکهای مردمی را انجام میدادند. بخشی دیگر به عنوان رزمنده وارد میدان نبرد میشدند، عدهای دیگر در حوزه بهداشت فعالیت میکردند و در نهایت بخشی هم کارهای مهندسی جنگ را بر عهده داشتند که نیروهای جهاد بودند.
لازم به ذکر است که جهاد مدتی قبل از شروع جنگ شکل گرفته و وارد روستاها شده بود. مردم به خصوص در استانهای مرزی مثل کردستان و سیستان بلوچستان نسبت به نیروهای انقلابی جهاد اعتماد پیدا کرده بودند زیرا آنها در همه ابعاد زندگی آنان وارد شده بودند. در روستاها هر چیزی که با مشکل یا کمبود مواجه میشد، نیروهای جهاد بلافاصله وارد عمل میشدند و از آبرسانی تا کشاورزی و دامداری و مواردی از این قبیل را برای روستاییان انجام میدادند.
به همین جهت نیروهای جهاد در شهرها و روستاها تشکیلات منسجم و سازمان یافتهای داشتند. به محض شروع جنگ، جهاد در کنار انجام مأموریت قبلی خود یعنی کمک به مردم در روستاها، از آن امکانات در جهت کمک به رزمندهها استفاده کرد و با تکیه بر اعتمادی که جلب کرده بود به عنوان نیروی انقلاب توانست ستاد پشتیبانی دفاع مقدس را تشکیل دهد.
در همین راستا جهاد در هر استان یک ستاد به نام «ستاد جمعآوری و هدایت کمکهای مردمی» شکل داد و نزدیک به بیست هزار محل جمعآوری تشکیل شد. در بررسی نیازهای دفاعی، به مسئولیت مهندسی رسیدند و لازم بود تا سازمانی آن را بپذیرد. در نتیجه با توافق سران نظام، مسئولیت این بخش به ستاد جهاد محول شد به همین جهت جهاد باید به فراخور عملیاتها کار مهندسی را انجام میداد و در کنار آن عملاً هر کس از هر جایی و با هر تخصصی، از راننده گرفته تا مکانیک و غیره که میخواست وارد منطقه شود، نخست باید وارد قرارگاههای جهاد و از آن جا مدیریت میشد.
در مورد قرارگاههای جهاد بگویید و اینکه مهمترین قرارگاههای جهاد در غرب و جنوب کجا بودند؟
جهاد شش قرارگاه مهندسی داشت: قرارگاه مرکزی و کربلا در جنوب، قرارگاه دریایی نوح(ع)، قرارگاه حمزه در غرب، قرارگاه نجف در غرب و شمال غرب و در نهایت آخرین قرارگاه جهاد به نام قرارگاه رمضان بود که در اواخر جنگ و به منظور عملیاتهای برون مرزی تشکیل شد. از این تعداد، قرارگاه کربلا، مهمترین قرارگاه ما بود که هم اسم قرارگاههای سپاه بود و کار مهندسی و پشتیبانی فنی قرارگاههای رزمی همنام خود را بر عهده داشت.
فرماندههان قرارگاهها به ترتیب در قرارگاه مرکزی: مهندس ورشایی، قرارگاه کربلا: آقای شمایلی، قرارگاه نوح: آقای لالهزار، قرارگاه حمزه: آقای حسن بیگی، قرارگاه نجف: آقای موحدخواه و قرارگاه رمضان: آقای دکتر قریب بود. این قرارگاهها در حوزه مهندسی کارهایی از قبیل ساخت انواع پل شناور و ثابت، انواع جاده کوهستانی، بیابانی، تپه، انواع خاکریز، پدهای هلیکوپتر و انواع بیمارستانهای صحرایی را انجام میدادند. البته برای ساخت تمام اینها محاسبات مهندسی باید انجام میشد و تماماً مبنای علمی، تخصصی و مهندسی داشت.
مثلاً برای ساخت پل باید متناسب با عرض منطقه، وزنی که باید متحمل میکرد و شرایط ویژه هر عملیات مثل زمان و... محاسبات علمی و ریاضی انجام میشد. در این میان نقطه سومی هم به نام پژوهشکده مهندسی وجود داشت. برای پشتیبانی از بخش مهندسی، پنج پژوهشکده در تهران (در جاده کرج به نام پژوهشکده الشریف)، مشهد، تبریز، شیراز و اصفهان تشکیل شد.
در این بخش تمام متخصصینی که میتوانستند در حوزه مهندسی، جنگ را پشتیبانی کنند گرد هم جمع شده بودند و با امکانات و تجهیزات داخلی که خودشان آورده و یا از خارج آمده بود، مطالعات مقدماتی، ساخت ماکت و آزمایش تجهیزات و تولیدات را انجام داده و برای ارسال به جبهه آماده میکردند. این پژوهشکدهها به نوعی عنوان پشتوانه مهندسی جنگ را به خود اختصاص دادند.
گستره و تنوع کار در این پژوهشکدهها از مطالعه روی جیره جنگی رزمندگان تا ساخت تجهیزات ضد شیمیایی و طراحی، ساخت، آزمایش و بهره برداری از موشک زمین به زمین با سوخت جامد را پوشش میداد. بیشتر دیدهایم که در اذهان عمومی میگویند: «جهاد ایستگاه صلواتی جنگ بود» و اگر خیلی لطف داشته باشند میگویند: «چند خاکریز و پل هم ساخته»، در صورتی که حوزه مهندسی جنگ بسیار گسترده است. مثلاً تشخیص اینکه توانایی دشمن در چه سطحی است و در حوزه مهندسی خود چه تخصصی داشته و چقدر قوی بوده، کار راحتی نیست.
بنابراین ما بدون تخصص نمیتوانستیم با دشمن مقابله کنیم و مجموعه جهاد با پشتوانه اجرایی قرارگاهها و پشتوانه تخصصی پژوهشگاهها این کار را انجام داد. مثلاً در کار پلسازی به نظر میرسد که کار ساده و آسانی بود، درصورتی که تمام محاسبات یک سازه کامل مهندسی در آن به کار رفته و بعد آزمایش، نصب و بهرهبرداری میشد.
پل بعثت اوج هنر مهندسی و یک شاهکار است؛ اینکه در آن دوران، در عرض یک کیلومتری رودخانه اروندرود با استفاده از انواع و اقسام لولهها در زمان عملیات، در دید دشمن، زیر بمباران، در کنار ناوگان آمریکا و تمام دستگاههای اطلاعاتی دنیا پلی بزنیم که به محض اینکه بمباران شود بتوانیم آن را ترمیم کنیم.
در ساخت این پل تمام فاکتورها در نظر گرفته شد و به همه چیز از جمله شرایط دریا، عمق آب، جزر و مد و اینکه در کجا پل بزنیم توجه شده است. مثلاً برای پل خیبر، قطعات سه متری با عرض سه متر را کنار هم قرار دادند و پلی به طول 15 کیلومتر بر هورالعظیم زدند که در عملیات خیبر مورد استفاده قرار گرفت. البته این پل به طول 30 کیلومتر ساخته شد تا در زمان بمباران و خراب شدن، بتوان از جایگزین آن استفاده کرد که در کل از 15 کیلومتر آن استفاده شد. مهمترین نکته این است که پل خیبر در دهها شهر و صدها کارگاه ساخته شده است. چند مدیریت در اینجا به کاررفته است. اول اینکه در ساخت هر قطع، زمان مدیریت شده است. یعنی در زمانی که عملیات نیاز دارد این ده شهر و صدها کارگاه هماهنگ با هم کار کردند که مدیریت خیلی دقیقی بوده است.
بعد مدیریت دقت بود، یعنی این قطعات که درکارگاههای مختلف ساخته شدهاند در شب عملیات در کنار هم قرار گرفتهاند و این هیچ جا گفته نشده که ما با کمترین امکانات آنقدر دقیق این کار را انجام دادیم.
دلیل اینکه کسی وارد این مقوله نشده، این است که بعد از اتمام جنگ از بین ارتش، سپاه و جهاد که سه رکن دفاع مقدس بودند، ارتش و سپاه سازمان خود را به دلیل ماهیت نظامی، حفظ کردند اما جهاد بلافاصله بعد از جنگ سازمانش عوض شد و دیگر نظامی نبود. پس هر آنچه که باید از کارهای نظامیجهاد گفته میشد تعطیل و گفته نشد. البته اگر کسی انصاف داشته، جایی به صورت کتاب یا مقاله، این فعالیتها را منتشر ساخته وگرنه به صورت مستمر و جامع که همه مردم بدانند سازماندهی نشده است.
از نیروهای متخصصی که برای انجام این کارها و نصب این قطعات فرستاده میشدند، مسلماً زیر بمباران عدهای شهید میشدند؛ از دست رفتن این نیروها چگونه جبران میشد؟ و به طور متوسط برای این کار چقدر نیروی متخصص پیشبینی میکردید؟
جنگ هزینه دارد. شما اگر مقایسه کنید میبینید که عراقیها بیشتر از ما تلفات داشتند. عراق زمان جنگ هفده میلیون جمعیت داشت و ما سی و پنج میلیون جمعیت داشتیم. یعنی عملاً عراق نصف ما جمعیت داشت، اما ما 220 هزار نفر شهید دادیم و عراق 600 هزار کشته داشت؛ یعنی چیزی در حدود سه برابر. عمده دلیل این تلفات کمتر، از تدبیر ما بود.
جنگ ما، جنگ سختی بود. اما تعداد تلفات ما به نسبت دشمن و میزان آماری جمعیتی آن زمان کم بود. حتماً درباره سپر گوشتی در عملیاتها شنیدهاید، و اینکه ما با نیروی انسانی جلو میرفتیم. اما به واقع، این گونه نبود. اگر ما از سپر گوشتی قرار داده بودیم که نباید اینقدر کشته میدادیم. علاوه بر این، از این 220 هزار شهید، عدهای در بمبارانها و عدهای در جریان ترورها به شهادت رسیدند. یعنی ما در جبهههای جنگ ١٨٠ هزار شهید داشتیم.
ما با علم به شناسایی کامل منطقه و اطلاعات کامل، نیروها را به منطقه عملیاتی اعزام میکردیم. در کنار همه این موارد، مهمترین کار، کار مهندسی است. یعنی قدرت ما آنقدر زیاد بود که به محض انجام عملیات، خاکریز میزدیم، پشت خاک ریز نیرو میفرستادیم و در نتیجه از میزات تلفات کاسته میشد. قدرت مهندسی مردمی جهاد اینجا خود را نشان داده بود. پس یکی از دلایل مهندسی جنگ جهاد، کم شدن آمار تلفات انسانی، آسان شدن عبور و مواردی از این قبیل بود.
اما برای جبران نیروهای متخصصی که به شهادت میرسیدند، ما پژوهشکدهها را تشکیل دادیم و در آن تحقیق میکردیم. ما در جهاد ٥٤٠ هزار نیرو به جبهههای جنگ فرستادیم.
ما پس از جذب نیروهایمان، آنان را در مراکز آموزشی تحت تعلیم قرار میدادیم تا به عنوان نیروی متخصص ستاد مهندسی به جبهه اعزام شوند. البته برخی از نیروها به پژوهشگاهها میرفتند و در پژوهشگاهها به دلیل دوری از محیط جنگ، خسارت جانی کمتر بود. در کل از 540 هزار نفر نیروی مجموعه جهاد، 3275 شهید، 1200 آزاده و 21575 جانباز تقدیم دفاع مقدس شد.
ادامه دارد...
تعداد بازدید: 5803
http://oral-history.ir/?page=post&id=5706