استراتژیهای فضای روایت در تاریخ شفاهی
تیم کول Tim Cole
مترجم: اصغر ابوترابی
03 شهریور 1394
اشاره: مقاله تیم کول(Tim Cole)(1) با عنوان «جایگزینی در گذشته: استراتژیهای فضای بازگویی داستانهای دشوار»،(2) در تازهترین شماره مجله تاریخ شفاهیOral History Review،(3) برخی مسائل فریبنده را در مورد اثرگذاری فضا و بُعد در مصاحبههای تاریخ شفاهی مطرح میکند. کول موافقت کرد از طریق ایمیل و در این باره به برخی از سؤالات پاسخ دهد.
چطور به سراغ موضوع فضای روایت در تاریخ شفاهی رفتید؟
رشتهای که از آن فارغالتحصیل شدم جغرافیا بود، گرچه در گروه تاریخ تدریس میکنم، اما مثل یک جغرافیدان فکر میکنم. با هر منبعی که کارکنم موضوع بُعد و فضا در پس زمینه ذهن من وجود دارد. در ابتدا بیشتر به منابع نوشتاری برخی از کتابها و مقالات مربوط به فضای قربانیان جنگ جهانی دوم توجه داشتم. اخیراً با تغییر نگاه خود از «دکترهای فضا» (به نقل از هنری لفبورHenri Lefebvre) که شهرها و قاره اروپا را از طریق به اصطلاح «تماشاچیان» یا همسایگان مجدداً شکل داد، به قربانیان و فعالیتهایشان برای ایجاد جایگاه مناسب خود و به تاریخ شفاهی روی آوردم. من در حال کار بر روی کتاب جدیدی هستم که به تجربیات قربانیان میپردازد و در این حین متوجه چیزی شدم که آن را استراتژیهای فضای روایت در تاریخ شفاهی مینامم و با آن سروکار داشتم.
شما در مقالهتان در بیان استراتژیهای فضای روایت به این موضع پرداختهاید که راویان از «(جایگزینی در) گذشته تقریبی» بهره میگیرند. میتوانید در مورد فرآیند تعیین محل و تحلیل این تغییرات فضا صحبت کنید؟
من به واسطه کارهای قبلی خود در مورد پایان ناامید کننده یک خانواده در خاطراتشان، یادداشتهایشان و نامههایشان در کتاب آثار نسلکشی(سال2011) و نیز اثر مهم مارک رزمان(Mark Roseman) که درباره نمونههایی از روایتهای تغییر یافته در کتاب گذشته پنهان(سال2000) صحبت میکند، با تغییر روایت آشنایی پیدا کردم. با نگاه به گذشته آنچه اکنون مرا متعجب میکند آن است که با توجه به آموختههای جغرافیاییام، به شیوههای فراوان ارتباط این تغییرات با فضای روایت پی نبردم. وقتی کار با تعداد بیشتری از تاریخ نگاران شفاهی را آغاز کردم، دریافتم که الگوهای مشابهی در مورد روایتهای متغیر وجود دارد که آشکار شده و این الگوها- مثل کار قبلی من و رزمان – با این مسئله سروکار داشتند که فرد خود را در جایگاه تقریبی دیگری قرار میداد. آنچه در مورد تفکر ارل گریف Earl Greif در خاطراتش خواندم اندیشه مرا برانگیخت و مجدداً در پرتو آن به تاریخ شفاهی او مراجعه کردم. فکر میکنم وقتی شروع به مداقه در جایگاه بازماندگان و دیگران در روایتها کردم، برخی الگوهای الهامبخش را مشاهده کردم که در نقاط دیگر نمایان میشد. جالب است که جغرافیدانان تا حد زیادی در مجموعه بینرشتهای که با تاریخ شفاهی کار میکند غایب هستند. حس من این است که جغرافیدانان میتوانند برای آگاه ساختن تاریخنگاران شفاهی از شیوههای کارکرد فضا و جایگاه در روایت تاریخ شفاهی کارهایی انجام دهند. امید من آن است که این مقاله بخشی از آن گفتوگوی وسیعتر باشد.
چندی پیش هنک گرین اسپن(Hank Greenspan) مطلبی در مورد آزمودن تغییرات در مصاحبههای بازماندگان جنگ نوشت تا به پیچیدگیها و معانی عمیقتری اشاره کند. چه تفاوتهایی را در نگرشها و روش خود میبینید؟
من، هنک و کار او را تحسین میکنم. به خصوص به این دلیل که بر مصاحبههای چندگانه در یک دوره زمانی طولانی به جای یک مصاحبه تنها تأکید میکند. همان طور که او میگوید این کار موجب دستیابی به روایتهای پیچیدهتر و چندگانه میشود. این حس تغییر در طول زمان چیزی است که آن را هم در کار ارل گریف وهم در کار رژینا لکس گلب Regina Laks Gelb میبینیم که من تا حد زیادی آن را در مقاله خود آوردهام. تصور میکنم آنچه میخواهم به نگرانی تاریخنگاران در مورد تغییر در طول زمان اضافه کنم، نگرانی جغرافیدانان در مورد جایگاه است. هانا پولینگالای Hannah Pollin-Galay در اینجا کار جالبی انجام میدهد و به تفاوت بین مصاحبههای انجام شده با بازماندگانی که نزدیک به – و دور از- محل انجام آزارها زندگی میکنند، اشاره میکند. او نیز همچون هنک داستانهای پیچیدهتری از گذشته را در این فرآیند کشف میکند. من علاقمند به داستانهایی هستم که مردم در جایگاههای مختلف میگویند. همچنین علاقمند به شیوههایی هستم که مردم خود را در جایگاههای مختلف داستان قرار میدهند. بنابراین مایلم به استراتژیهای روایی و نیز زمان و جایگاه مصاحبه توجه داشته باشم. بازگویی کار دشواری است، نه تنها بازگویی بسیاری از داستانها بلکه شنیدن آنها نیز دشوار است.
شما در مقالهتان برخی روایتها را این گونه توصیف میکنید: «جایگرینی خود و دیگران در آن، با هدف به بحث گذاشتن داستانهای دشوار»؛ جنیفر هلگرنJennifer Helgren اخیراً به این حقیقت اشاره کرد که بسیاری از مصاحبههایش، کمتر در مورد آن گذشتهای که راجع به آن تحقیق میکرده است، به او اطلاعات دادهاند و بیشتر در مورد نگرانیهای فعلی مصاحبه شوندگان بودهاند. آیا شما هم در مورد مصاحبههایی که بررسی کردهاید چنین تغییراتی را یافتهاید؟
همان طور که جنیفر میگوید، تاریخ بین گذشته و حال در حرکت است و من – خود اضافه میکنم – بین اینجا (مکان بازگویی) و آنجا(مکان تجربیات گذشته) که در بسیاری از موارد یکسان نیستند، در حرکتم. به هر حال فکر میکنم اغلب چنین شکافی بین حال و آن زمان، اینجا و آنجا برای بازماندگان جنگ وجود دارد. این بدان معناست که – آن طور که هنک هم در مورد آن نوشته است– بازگویی دشوار است، نه تنها بازگویی بسیاری از داستانها دشوار است بلکه گوش کردن به آنها نیز دشوار است. یعنی وقتی استراتژیهای فضای روایت مبنی بر جایگزینی خود و دیگران نمایان میشود تا بازگویی آسانتر شود، گوش دادن به آن از سوی دیگران در زمان و مکانی کاملاً متفاوت نیز آسانتر میشود. استراتژیهای مربوط به فضای روایت افراد را قادر میسازد رابطهشان را با افراد حاضر در گذشته و شنوندگان فعلی و نیز خود به حرکت وادارند.
شما در اواخر مقالهتان از خاطرات آنزاک(Anzac)(4) و استراتژیهای محدودسازی صحبت میکنید. با توجه به مطلبی که ال (Al) در 1/42 دارد جایی که مجدداً با آنزاک دیدار میکند، آیا نظری در مورد آن دارید، به خصوص وقتی به مطلب شما و (یا) علم شما مربوط میشود؟
تفکر ال با برخی از کارهای من در این مقاله و نیز کار مارک رزمن – که ال بر آن حاشیه نوشته است – و تفکرات خود هنک در مورد مصاحبههای چند گانه هماهنگ است. البته مصاحبههایی که یک بار انجام میشوند هم جایگاه خود را دارند و همچنان معمولترین روش در تاریخ شفاهیاند. اما همواره باید از منظر قیاسی مصاحبههای چندگانه (آن طور که هنک انجام داده است) یا آزمودن منابع نوشتاری (آن طور که ال، مارک و من انجام دادهایم) نکات بسیاری فراگرفت. کار کردن با این منابع اضافی شیوهای را برای نگریستن به مصاحبهها با مجموعهای از سؤالات جدید فراهم میکند، در حالی که به ناهماهنگیها و معانی آن توجه دارد. ال مینویسد: «مزیت ما در تاریخ شفاهی آن است که هم گذشته غیر قابل تغییر را مطالعه میکنیم و هم معانی و استفادههای تغییرپذیر گذشته در حال را.» یکی از راههای دسترسی به استفادهها و معانی در حال تغییر از طریق پذیرش عمدی یک رویکرد قیاسی است.
آیا چیزی هست که در این مقاله امکان پرداختن به آن را نداشتهاید و حال دوست دارید آن را مطرح کنید؟
این مقاله بیشتر شبیه به آغاز یک سفر اکتشافی و شروع یک کار طولانی است. مایل بودم نمونههای دیگری را از مصاحبههای بیشتری بیاورم، اما تصمیم گرفتم بر تعداد محدودی متمرکز شوم تا قادر باشم در مورد استراتژیهای فضای در پیش گرفته شده بازگویی روایت، چیزهایی را بگویم. همانطور که امیدوارم نشان داده باشم، فکر میکنم شواهدی مبنی بر در پیش گرفتن استراتژیهای خاص مرتبط با فضا وجود دارد، اما نمیخواهم بگویم این تمام آن چیزی است که رخ داده است. در حوزه تاریخ شفاهی چیزی بیشتر از آنچه به سادگی در اینجا مطرح میشود در جریان است. امیدوارم کتابی که در حال حاضر در مرحله تکمیل آن هستم، چشم اندازهای نسل کشی، ارزش توجه به نحوه روایت گذشته از سوی بازماندگان به شیوههای مختلف را نشان دهد و به ما کمک کند؛ بگذارید بار دیگر عبارت ال را به کار گیرم: «گذشته تغییرناپذیر و معانی و استفادههای تغییرپذیر حال» را بهتر درک کنیم.
____________________________________________
(1) تیم کول(Tim Cole) استاد تاریخ دانشگاه بریستول است. او علاقمند به چشم اندازهای تاریخی با توجه خاص به بازماندگان جنگ ونیز بازنمایی معاصر آنها، به خصوص در فضای موزه و یادمانهاست. او نویسنده چند کتاب در حوزه مطالعات بازماندگان جنگ جهانی دوم است. او هم اکنون در حال تکمیل کتابی با نام چشماندازهای نسل کشی است. نشانی او
E-mail: Tim.Cole@bristol.ac.uk
(2) (Re)Placing the Past: Spatial Strategies of Retelling Difficult Stories
این مقاله به کشف شیوههای تاثیرگذاری فضا و مکان در تاریخ شفاهی بازماندگان جنگ جهانی دوم، به خصوص شیوههای تعیین جایگاه گوینده و دیگران در بازگویی داستانهای دشوار، میپردازد. نویسنده بر اساس مجموعهای از مصاحبههای تاریخ شفاهی، به چگونگی اثرگذاری جایگاه در روایتهای تاریخ شفاهی به روشهای پیچیده، پی میبرد. در آشکار ترین سطح، حوادث بازگو شده نه تنها در زمان بلکه در مکانی متفاوت رخ داده است که به لحاظ زمان و مکان نامرتبط و دور از زمان حال است و از این جهت اهمیت مییابد که در زمان حال و فضای کنونی روایت میشود. عجیب تر از آن شیوههایی است که در آن جغرافیای خرد به عنوان شیوههای تعمق در مورد حوادث دشوار عمل میکند. در نمونههای مورد بحث، بازماندگان (و دیگر افراد نزدیک به آنها) به جایی در خاطرات خود میروند که در واقعیت هیچ گاه به آنجا نرفتهاند و در واقعیت به جاهایی رفتهاند که دوست ندارند در خاطراتشان به آنجا بروند. این دو در کنار یکدیگر نشان میدهد که بازماندگان طیفی از استراتژیهای مرتبط با فضای خاطره را برمیگزینند که به عنوان شیوهای برای بیان جدایی و خشونت خانوادگی، به صورت فیزیکی آنها را در چشم اندازهای نسلکشی در برابر دیگران قرار میدهد. قرار دادن (یا جایگزینی) خود و دیگران در گذشته شیوهای برای گفتن (و انتخاب نگفتن) داستانهای دشوار است.
(3) مجله تاریخ شفاهیOral History Reviewکه توسط انجمن تاریخ شفاهی آمریکا منتشر میشود، به ثبت نظریات و فعالیتهای تاریخ شفاهی میپردازد. مهمترین مأموریت آن کشف ماهیت و اهمیت تاریخ شفاهی و ارتقاء درک این زمینه در میان محققان، دانشجویان، فعالان و عموم مردم است.
(4) http://www.ohwm.ir/print.php?id=205
وبلاگ انتشارات آکسفورد
تعداد بازدید: 4714
http://oral-history.ir/?page=post&id=5569