«بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی» در دانشگاه خوارزمی



به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم) نشستی با عنوان «بررسی جایگاه تاریخ شفاهی در پژوهش‌های تاریخی» در روز یکشنبه 28 آبان 1391 از ساعت 9 تا 15 در محل این دانشگاه، برگزار کرد.

نشست با تلاوت آیات قرآن آغاز شد و مرتضی میردار، (دبیر نشست) گزارشی از شکل‌گیری نشست تاریخ شفاهی ارائه داد. دکتر فؤاد پورآرین رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی ریاست جلسه را بر عهده داشت.

دکتر سید ابوالفضل رضوی درباره «جایگاه روش در پژوهش‌های تاریخی» صحبت کرد و گفت: «در اینجا دو زمینه مطرح است: شرایط گفتمانی عصر گذشته و فضای گفتمانی که محقق در آن زندگی می کند؛ حاصل ارتباط محقق با گذشته، علم تاریخ است.
پاسخ به چرایی و چگونگی وقوع حادثه در پرتو گفتمانی گذشته را تبیین می‌گوییم. تلاش در راستای فهم چرایی و چگونگی وقوع حادثه در فضای گفتمانی زمان حال را تفسیر می‌گوییم. برای اینکه تاریخ نگاری شکل بگیرد باید دو مفهوم تبیین و تفسیر را کنار هم داشته باشیم.
در نتیجه تلاش در راستای فهم نظام‌مند در پژوهش‌های تاریخی در پرتو روش انجام می‌شود و فهم روش منوط به فهم روش شناسی است که باید پیشینه معرفت شناسی موضوع را لحاظ کنیم و بدون لحاظ کردن اینها ما نمی‌توانیم یک فهم مشخصی در خصوص روش داشته باشیم. اما چون بحث ما تاریخ شفاهی است، تلقی من این است که آنچه با عنوان تاریخ شفاهی مطرح می‌شود، اگر قرار است در پژوهش تاریخی کمکی کند، مربوط به مرحله تبیین یا کشف است؛ یعنی یک مورخ تاریخ شفاهی نقاط مبهمی که در خصوص آنها اطلاعات کم وجود دارد را پیدا می‌کند و با روش مصاحبه فعال، داده‌های موثق و حقایق موثر را ثبت می‌کند.
ممکن است این داده‌‌ها در اختیار یک مورخ دیگر قرار بگیرد که در راستای تحلیل موضوع از آن استفاده کند و یا خود متخصص تاریخ شفاهی، از آنچه در مرحله کشف به دست آورده، در مرحله ارزیابی نیز بهره بگیرد.»

سخنران بعدی جلسه، حجت‌الاسلام فخرزاده نیز در خصوص «کارکردهای مصاحبه در تاریخ شفاهی» با اشاره به اهمیت ثبت و ضبط حوادثی که بر ملت ایران گذشته، گفت: «تاریخ شفاهی اجازه می‌دهد تا اطلاعات موجود در ذهن افراد که متولی خاصی هم در جامعه ندارد، به راحتی در اختیار پژوهشگران قرار گیرد. دانشگاه‌های ما تمایلی به تاریخ‏نگاری شفاهی ندارند شاید اگر تاریخ‏نگاری شفاهی ما در کنار دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتاد، تمایل بیشتری بود. در حال حاضر کاربرد و مصرف اطلاعات بیشتر مصرف تبلیغی و فرهنگی است در این صورت، قطعاً محقق بر اساس تقاضا اطلاعات را تنظیم می‌کند، به طوری که مردم لذت ببرند مانند داستان و خاطره و...»
وی درباره رابطه مصاحبه با تاریخ شفاهی افزود: «در فرایند تاریخ‏نگاری مورخ با کمک اسناد گذشته را بازسازی می‌کند در تاریخ شفاهی هم همین کار انجام می‌شود. «اطلاعات ذهنی از گذشته» نمی‌گویم خاطره، چون تعریف عامه از خاطره آن بخش است که مهم بوده و شخصی است. در حالی که انسان‌ها گزیده‌ای از آنچه شاهد بودند را در خاطره بیان می‌کنند.

مورخ با ذهن شاهدان حوادث تاریخی سروکار دارد که با روش مصاحبه آن را ثبت می‌کند. مورخ صحت‌سنجی می‌کند و سپس تنظیم می‌کند. وقتی وقایع اتفاق می افتد و ثبت می‌شود دیگر تغییر نمی‌کند. اما وقتی در ذهن ضبط می‌شود با گذشت زمان هر ساله تغییر می‌کند. بنابراین نوعی سیال بودن است و وظیفه مورخ شفاهی سخت‌تر است باید حاشیه و دیدگاه امروز را از اصل قضیه جداسازی کند. مورخ اطلاعات را از بایگانی ذهن به منطقه یاد مصاحبه‏شونده هدایت می‌کند. اگر بپذیریم که متن تاریخی حاصل عبور داده‌های تاریخی از فیلتر راستی‏آزمایی مورخ  و سپس تحلیل آنها توسط مورخ است، در این صورت می‌توانیم بگوییم تاریخ شفاهی داده‌های ذهنی در فرایند مصاحبه را ضمن آشکارسازی و جداسازی، راستی‌آزمایی می‌کند. عده‌ای می‌گویند همان عیناً باید چاپ شود مثل تاریخ شفاهی هاروارد (آقای لاجوردی) و راستی‌آزمایی حین مصاحبه باشد. عده‌ای هم معتقدند بر مبنای تجربه، راستی‌آزمایی اصلی پس از پیاده‌سازی صورت می‌گیرد. یعنی تطبیق آن با اسناد مکتوب و اسناد شفاهی دیگر چه بسا نیاز باشد مصاحبه تکمیلی یا پیرامونی هم انجام بگیرد.»

حجت‌الاسلام فخرزاده همچنین نکاتی را درباره مصاحبه بیان نمود: «مورخ باید بر موضوع اشراف داشته باشد اگرنه هیچ تحقیقی حین مصاحبه صورت نمی‌گیرد. همچنین فضای مصاحبه باید آرامش ایجاد کند. رفتار مصاحبه‌کننده نیز در رغبت مصاحبه‌شونده برای بازگشت به گذشته موثر است. بنابراین فرایند مصاحبه نقش اساسی در تاریخ شفاهی دارد که باید به آن توجه کافی را داشته باشیم.»

«تاملی در مفهوم تاریخ نگاری شفاهی» موضوع سخنرانی بعدی توسط دکتر ملایی توانی از دانشگاه ارومیه بود. او با اشاره به اینکه درباره روشمند کردن پژوهش‌های تاریخی کمتر کاری صورت گرفته است، سه پرسش مطرح کرد و گفت: «آیا متن هایی که به عنوان تاریخ شفاهی می‏شناسیم تاریخ نگارانه است یا نه؟ دوم اگر تاریخ شفاهی ما را با تاریخ‏نگاری مکتوب قیاس کنیم الان در چه وضعی هستیم؟ تاریخ شفاهی ما با گذار از چه مراحلی می‌تواند به مرحله تاریخ‏نگاری شفاهی برسد؟»
وی افزود: «با یک قیاس در می‌یابیم که هنوز در مراحل اولیه هستیم یعنی تولید داده و کسب خبر از داده‌های شفاهی اینکه مصاحبه می‌کنیم و مکتوب می‌کنیم، همان شده تاریخ شفاهی ما که مرحله تاریخ‏نگاری آغازین اسلام است. اما اگر با این روش ادامه بدهیم شاید داده‌های زیادی ارائه می‌دهیم اما به نقطه مطلوب نمی‌رسیم. بنابراین تاریخ‏نگاری شفاهی ما باید از حالت «فرد محور» به «موضوع محور» تغییر وضعیت بدهد. یعنی  موضوع انتخاب شود و با راویان مختلف مصاحبه شود. سپس آنها را گردآوری و ترکیب کنیم. بنابراین از حادثه مورد بحث یک روایت صحیح ارائه کنیم. در تاریخ‏نگاری شفاهی باید یک رابطه علت معلولی برقرار شود و از مجموعِ آن یک شناخت حاصل شود.»

دکتر ملایی توانی با ارائه مراحل 15 گانه‏ای به صحبت خود پایان داد.

بخش پایانی جلسه صبح این نشست سخنرانی میرهادی حسینی درباره «نقد و بررسی مرکز تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد» پایان یافت.

میرهادی حسینی گفت: «اگر توجه کنیم که ثبت مکالمات شفاهی مختص تاریخ نگاری معاصر است و تاثیر کلام بیشتر از کتاب است، آن گاه به اهمیت تاریخ شفاهی در تاریخ معاصر پی می بریم. و سپس به نقد و توضیحاتی درباره پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد پرداخت که می‌توان از طریق وب سایت آن دانشگاه به جزئیات آن دست یافت. این پروژه از دو سال پس از انقلاب اسلامی آغاز شده و مصاحبه با بیش از صد شخصیت سیاسی به انضمام فایل صوتی و متن آنها درسایت موجود است.»
اودر انتها افزود: «با توجه به محتوای فایل‏ها انگیزه اصلی مصاحبه شونده‌ها این بوده تا با یافتن مقصر وقوع انقلاب با این نگرش توطئه علیه انقلاب اسلامی طراحی شده است و به مفاسد دوران پهلوی نپرداخته‏اند.»

جلسه بعد از ظهر:

ریاست جلسه بعداز ظهر به عهده دکتر حسین مفتخری، استاد تاریخ دانشگاه خوارزمی، بود. وی ضمن بیان ویژگی‏های اساسی تاریخ شفاهی، مهمترین بحث را عینیت دانست و گفت: «منشأ تاریخ شفاهی در غرب بود؛ وقتی از مراکر قدرت دور و وارد مردم شدند. تاریخ شفاهی در پی دموکراتیزه کردن تاریخ بوده، یعنی ورود تمام اقشار به تاریخ که به کنار و حاشیه نهاده شده بودند و مردم فرودست را هم در بر می‏گیرد. تاریخ شفاهی یک مطالعه بین رشته‏ای است که در کنار جامعه‏شناسی، مردم‏شناسی و ... رو به رشد نهاد.»

سپس سخنران نخست جلسه عصر، دکتر حبیب‏الله اسماعیلی، سردبیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، به «نسبت حافظه تاریخی و تاریخ شفاهی» پرداخت. او گفت: «به نظر من گرانیگاه تاریخ شفاهی «حافظه» است؛ یعنی نقطه ثقل تاریخ شفاهی. چرا که اگر قرار باشد سه عنصر شکل‏گیری تاریخ شفاهی، (راوی، گفتگوگر، زمان و مکان) با هم ترکیب شوند و تحقیق تاریخ شفاهی را تولید کنند به سرعت، به سمت حافظه و خاطره می‏روند. همچنین بر خلاف تصور، حافظه امری فردی نیست، زیرا پرسشگر حافظه مصاحبه‏شونده را به صدا در می‏آورد و آن حافظه در جمع شکل گرفته است.»

او ضمن ارائه تعاریفی از تاریخ شفاهی ادامه داد: «جایی گفته‏اند گردآوری صداهای خاموش که به نظر من مهم است؛ اما در کشور ما صداهای که شنیده می‏شوند، بیشتر کار می‏شوند، و حواشی جامعه را نداریم. این هم نوعی بومی‏سازی است.»
اسماعیلی، حافظه را مجموعه رخدادها و خاطرات دانست که مرز بین فرد را با دیگری مشخص می‏کند و یادآور شد: «گوینده رخدادها را به گونه‏ای  می‏آراید که معنا ببخشد و با حافظه تاریخی به نفطه تلاقی برسد. بنابراین حافظه تاریخی، چیستی ما را در جهان نو در مقیاس کلان اجتماعی نشان می‌دهد.»
او ادامه داد: «حتی مصاحبه‏گر باتجربه هم گاهی با به کارگیری تمام تکنیک‏ها ناچار است پس از مصاحبه سوالات را تنظیم کند. زیرا ذهن راوی مانند ماهی است و در چارچوب ما نمی‏گنجد و برداشت خودش را می‏گوید. چون او خود را بازآرایی می‏کند و در تمام مصاحبه‏ها این امر پیش می‏آید. البته مورخ، اگر بخواهد ارزیابی کند، می‏شود به جمع بندی رسید؛ اجماع متخصصین اهل تاریخ می‏تواند راه گشا باشد.»
وی سخنان خود را این گونه جمع‏بندی کرد که گرانیگاه تاریخ شفاهی، حافظه است و در سه ضلع تاریخ شفاهی بروز می‏کند و متجلی می‏شود و راویان از خود دفاع می‏کنند، و باید با ارزیابی ببینیم گزاره‏های راوی دارای معنا هستند یا نیستند.

سخنران بعدی، محسن کاظمی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی، ضمن معرفی مراکز تاریخ شفاهی خارج و داخل کشور، «جایگاه پژوهش در تاریخ شفاهی» را همراه تکنیک‏های قبل و بعد تحقیق، مورد بحث قرار داد و با ذکر مثال، تحقیق را وظیفه پژوهشگر دانست.
او گفت: «همیشه بحث چیستی تاریخ شفاهی و تفاوت آن با سنت شفاهی و خاطره مثل مارپله بوده است؛ ناچاریم از نو آنها را توضیح بدهیم.»

او از برجسته ساختن طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد که انتقاد کرد و گفت: «پیش از آن، خانم مهناز افخمی در دانشگاه کلمبیا کار تاریخ شفاهی ایران را آغاز کرد که کارش علمی‏تر است. اعتبار و بودجه دانشگاه هاروارد تمام شده است. فقط دانشگاه کلمبیا اطلاعات را آزادسازی نکرده است.»
او گفت: «ضبط و پیاده‏سازی کافی نیست. ما نیاز داریم کار تاریخ شفاهی را با تحقیق شروع کنیم. برای جلوگیری از برخی انحرافات و اعوجاج ها باید تحقیق کرد. این تحقیق به سه دوره تقسیم می شود: پیش از انتخاب سوژه، حین انجام گفتگو و پس از نشر آن.
تحقیق پیش انتخاب سوژه؛ برای اینکه بتوانید دست پر باشید باید شناخت داشته باشید. زیرا نمی‏شود بدون اطلاعات صحبت کنیم. برای عمیق بودن مصاحبه مطالعه لازم است؛ به صورت میدانی، کتابخانه‏ای، و مطالعه  زندگینامه مطالعاتی داشته باشیم تا کلیاتی را در ذهن شکل دهیم و بر سئوال، اشراف داشته باشیم. واضح است که برای مصاحبه با موسیقیدان باید نت‏ها را بشناسیم؛ پس افراد باید در حوزه‏هایی که تخصص دارند ورود کنند. مثلاً در کشور ما تاریخ شفاهی ادبیات را آقای اکبریان و تاریخ شفاهی سینما را آقای جعفری لاریجانی انجام دادند که موفق هم بوده‌اند.»
او درباره تحقیق حین انجام پروژه هم به موضوعاتی اشاره کرد: «باید در فرصت‏های بین مصاحبه‏ها هم اطلاعات خود را تکمیل کنیم. بحث راستی‏آزمایی را هم همان زمان با افراد یا اسناد بسنجیم و همه را به انتهای کار موکول نکنیم؛ جلسه بعد مطرح کنیم تا اشکالات رفع شوند. البته این اشکالات را طبیعی است، زیرا ذهن فیزیکی ممکن است به یاد نیاورد و یا جابجا بیان کند. پس تحقیق حین پروژه کمک می‏کند آنچه از روند مصاحبه حاصل می شود، یک محصول نزدیک به حقیقت باشد.»
وی درباره تحقیق پس از اتمام پروژه ادامه داد: «برخی بعد از اتمام پروژه، با آن خداحافظی می‏کنند در حالی که ممکن است به ذهنی یا فردی تلنگر بخورد و مطلبی را کامل کند که اگر کار را رها کنید، به حقیقت دست نمی‏یابید. لذا توصیه می‏کنم پرونده کار را باز نگه دارید؛ همچنین با دسترسی به اسنادی که آزاد می‏شوند، هم می شود اصلاحاتی را انجام دهیم.»
این نویسنده بحث خود را با انتخاب راوی به پایان رساند و گفت: «تاریخ شفاهی صدای مردم حاشیه است. در موضوع انقلاب و جنگ به سراغ کسانی می رویم که لزوماً فرماندهان جنگ یا رهبران طراز یک نیستند؛ تا زمانی که کتاب عزت شاهی و احمد احمد چاپ نشده بود، کسی آنها را نمی‏شناخت و تاریخ شفاهیِ جهانِ گمشده، این‏ها را تبلور داده است.»

حسین احمدی، سخنران پایانی نشست، درباره «سنت شفاهی و تاریخ شفاهی در تاریخ‏نگاری ایران و اسلام» صحبت کرد و گفت، حتی منابع مکتوب ما هم روزی، شفاهی بوده‏اند. سپس به بازتعریف سنت شفاهی و تاریخ شفاهی پرداخت و تشابه و تمایز آنها را برشمرد.

وی گفت: «مبنای سنت شفاهی بر حافظه جمعی است، اما حافظه فردی در حیطه تاریخ شفاهی است که راوی بر اساس بینش خود به جهان پیرامون، ذهنش را بیان می‏کند. این نو ع روایت با تاریخ تفاوت دارد؛ زیرا راوی برداشت خود را بیان می‏کند و شاهد رخداد نبوده است.
بزرگان و نخبگان و کهنسالان در تاریخ شفاهی نقش کلیدی دارند اما در سنت شفاهی بیشتر نخبه‏ها مطرح هستند و اینکه چه کسی رویداد را تعریف می‏کند، بر صحت آن تاثیر دارد. تاریخ شفاهی حاصل سه رکن مهم است: با گذشته پیوند دارد، دربردارنده حافظه آدمی است و تجارب را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‏کند. تاریخ شفاهی در میان مردم پدید می‏آید در زندگی مردم رخنه می‏کند و قلمرو می‏گستراند؛ اکثریت بی‏نام و نشان را به عنوان قهرمان مورد توجه قرار می‏دهد.»

این نشست با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.

ملیحه کمال ‏الدین



 
تعداد بازدید: 7273



http://oral-history.ir/?page=post&id=3656