تاریخ شفاهی جنوب شرقآسیا ـ 50
نگارش شرح حال
کارمندان عالیرتبه او در وزارت بهداشت رفاه اجتماعی و همکارانش در NCWO جملگی در مورد غرور او در بهدست گرفتن یک کار و انجام دادن درست آن و اشتیاقش برای مشارکت در موفقیت کسانی که او را در آن امر یاری میکردند، اتفاقنظر داشتند.
من خود به وضوح بهخاطر میآورم که در انجمن میتینگ مقدماتی، قبل از شروع گردهمایی دو سالانه NCWO 1989، تانسری فاطمه با اعضایی که آن وقت حاضر بودند به نحو تحكّمآمیزی گفت: از فرهنگ مردان دلیل نیاورید که فکر میکنند زنان نمیتوانند سروقت در جلسات حضور یابند، پس فاقد کارایی هستند.
در این گردهمایی عمومی که آخرین نوبت ریاست او نیز بود، برای تتمه طرح مربوط به شخصیت بچهها که هنوز کامل نشده بود تا پایان گردهمایی باقی ماند. او نمیتوانست نسبت به نا کارایی تسامح بهخرج دهد و کار را ناتمام رها کند.
اگر کاری باید انجام می شد برای رضایت خاطر او باید انجام شود.
بنابر قول داتوک سیتی رحما، زنی صاحب منصب در وانیتاآمنو،در یک روز او بسیار تعجب کرده و عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفته بود؛ و آن وقتی بود که تانسری فاطمه تازه وزیر شده و از او دعوت کرد تا با او در اولین وسیله نقلیه اداره بنشیند.
فاطمه به او گفته بود: سیتی رحما، تو میدانی که من حق همه زنانی را که را در CMNO کار میکنند برای استفاده از این وسیله اداری به رسمیت میشناسم. من مایلم در این تسهیلات که نوعی قدردانی است با هرکسی شریک باشم. شراکت در موفقیت با همکاران جزء طبیعت ثانوی او بود.
از این رو یک نفر اظهار نکرد که کار کردن با تانسری فاطمه سخت بوده است اما بهطور ضمنی و طی مصاحبه چنین استنباط میشد که نمیتوانسته کار کردن تحت نظر یک آدم سختگیر که در شرایط نامساعد با وظایفی در حد رئیس یک قبیله دست به گریبان بوده است، و کار را با بالاترین استاندارد مطالبه کرده، آسان باشد. با این وجود او اطمینان دارد که نتایج تلاش و تأیید شدن موفقیت است که خشنودی همه مرتبطین را بههمراه میآورد.
اگر کسی مرتکب اشتباه میشد، خاطر جمع بود که مورد بازخواست قرار میگیرد. اگر کسی مرتکب اشتباه میشد، خاطرجمع بود که مورد بازخواست قرار میگیرد اما به شیوهای انسانی.
او هرگز یک نفر را در ملأعام سرزنش نکرد: «او قادر بود بخشی از افکارش را در اختیار شما قرار دهد؛ منتها بطور خصوصی!
داتین آنی مجید، که از مقامات سطح بالای وزارت رفاه اجتماعی بود و در یک رابطه خیلی نزدیک با او کار میکرده، به خاطر میآورد که او با همه سطوح کارکنان، رفتاری خیلی طبیعی داشت.
آنچه او در روابط انسانی عامل بدان بود از قلباش نشأت میگرفت و جزء ویژگیهای بدیهی او بود و نه مثل یک دستورالعمل مدیریتی که او هرگز چندان فرصت نداشت به آن شیوهها توجه نشان دهد.
اما تصور غالبی وجود دارد مبنی بر این که تانسری فاطمه با آن سطح سوادی که داشت نمیتوانست دارای آن درجه از کارآمدی و نقش برجسته و در نتیجه دستیابی به موفقیت باشد، اگر دستیاری واجد شرایط و مناسب در حد جایگاه شوهرش نداشت.
بحثی در مورد شوهر ایشان نیست. تانسری قدیر، شخصی با آن درجه آگاهی بالای سیاسی و مسئولیتهای اجتماعی باید تبعا تأثیر زیادی روی تانسری فاطمه داشته باشد. آنقدر که یک دادستان کل و وزیر دادگستری.
او در موقعیتی بود که از هر نوع دستیاری و پشتیبانی که بخواهد برخوردار گردد. اما تانسری فاطمه هنوز مخالف این امر بود: «من اگر میخواستم در همه حال منتظر کمک او باشم، قادر نبودم کارم را خوب انجام دهم».
همکاران او در کابینه که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند، صحبت از برخی اتفاقات در کابینه تان عبدل رزاق، نخستوزیر وقت میکنند؛ از جمله این که میگویند وقتی مشکلی برای تانسری فاطمه پیش میآمد او خیلی جدّی به شوهرش میگفت: تو دخالت نکن قدیر. و این پاسخ فاطمه است! در حقیقت در امور قانونی مربوط به آمنو و NCWO تانسری فاطمه بیشتر تمایل به استفاده از کمک مشاور قانونی UMNO داشت تا شوهرش.
این نکته خیلی قابل توجه است تانسری (پانگ لایما مانگ کو نگارا ـ PMN) 8 سال قبل از شوهرش، نقش جامع او را در توسعه وانیتا آمنو در هر ناحیهای از کشور و رشد آن را به عنوان یک قدرت بزرگ اجتماعی و سیاسی، محترمانه پذیرفته است بیشک نقش حمایتکننده تانسری قدیر در خانواده برای تانسری فاطمه ارزشمند بود.
آن هم در جامعه مالزی 1970 تا 1950، سپردن بخشی از فعالیت حرفهای به او عادی نبود. و انتظار نمیرفت یک زن خانهدار چنین نقش دولتی مهمی داشته باشد، و هنگامی که تانسری قدیر به عنوان وزیر کابینه در جولای 1969 به او پیوست، تمام زندگی خانوادگی آنها تحت کنترل و نگاه نافذ امنیت ملی قرار گرفت. بدون این که پیوند این زن با آن شوهر قدرتمند رویهم رفته از رواج و زندگی خانوادگی و وفاداری آن دو را به هم ریخته باشد.
وضع او در مقام یک چهره سیاسی ـ اجتماعی، لااقل در یک شرایط بحرانی و فرساینده اغلب در معرض انواع فشارها بود. اما این باعث نمیشد خانواده و چهار پسر و دو دختر او که امروز همه از موقعیتهای شغلی خوبی بهرهمند هستند، از حداقلهای پیشرفت قابل قبول باز مانند. بلی، این حقیقت دارد که او با داشتن یک بچه شیرخوار و در عین حال مسئولیت وزارت با شوهرش مورد مضحکه برخی همکاران خود در کابینه واقع شوند.
چنان که به فریده جوانترین فرزند او لقب بچه پارلمان داده بودند که هرگز کسی پیش از او و پس از او در آن جا نبوده است.
اما تصویری که خارج از چارچوب این تحقیق و مصاحبهها ایستاده است، خانمی را نشان میدهد که هنوز سعهصدر دارد و بیپیرایه است. کسی که با وجود حداقل تحصیلات از عقلانیت ذاتی سرشار است.
او ریشه عمیق در مذهب و سنت دارد و هنوز در پایه قابل توجهی از سازمان یافتگی، مدرنیست و پویایی طبیعی است.
شاید بزرگترین خصیصه او ظرفیت فطریاش در پذیرش نقشهای چندگانه و همزمانی باشدکه هر یک را همچون آخرین کار با موفقیت به ثمر رسانده و با وجود چنین آموزش رسمی نارسا و محدودی از انواع قید و بندهای اجتماعی رسته است.
این کتاب برای ارج نهادن به یک بانون بزرگ از سازمان NCWO که از آغاز کار تمامی توسعه خود را مرهون اوست، تهیه شده، پس تربیت و ترکیب آن براساس برجسته کردن دستاوردهای او ساماندهی شده است.
اقتباس کامل از مصاحبهها با جانمایی موقعیتها که از بدو امر بهعلاوه در سراسر کتاب و در فصول سابقالذکر مورد تأکید بوده است.
اطلاعات گردآوری شده در پنج فصل مربوطه سازماندهی شدهاند. در هر پنج فصل مذکور افتاده یک فصل در نکات عمده دستاوردهای اوست.
عکسها از مجموعههای خصوصی او و سایر منابع به دقت انتخاب و با توجه به همه جزئیات حال و هوا در نظر گرفته شدهاند.
نقل قولهای مفید از مصاحبهها و اقتباس از سخنان با اهمیت، با وسواس انتخاب و در کتاب گنجانده شده به خواننده کمک میکند تا هرچه بیشتر به کنه عزم یک زن پی ببرد. این کتاب محتوی 60 درصد متن و 40 درصد عکس است. هرچند در برجسته کردن موفقیتها آگاهانه تلاش شده چهره منفی شخص و شغلاش کنار گذاشته شود. چنین وقایعی او را به عنوان رهبر وانیتا آمنو و خصوصیات اخلاقیاش که در متن کتاب از آن گفتوگو میشود، نقش برآب میکند.
شمول این مصاحبهها موجبات نتیجهگیری خواننده را فراهم میکند.
زندگی تانسری فاطمه پیام روشنی را از یک رهبر به جای میگذارد و آن پیام این است که ممکن است ازدواج موفق داشتن یک زن باعث موفقیت حرفهای او بشود.
مشکلی هم اگر وجود داشته باشد در وضع قاطی شدن دو نفر با یکدیگر نیست، بلکه در خود شخص است. از این حیث که یک زن میتواند بهطوری موازی در مادر بودن و خداوندگاری خانه بدرخشد و علاوه بر آن شخصیت حرفهای داشته باشد. چه بسا که امروز فردی عادی بتواند چنین باشد اما قطعاً نه چنان که او در گذشته بود.
توانــایی تحسین برانگیز تانسری فاطمه او را در وضعی قرار داد که بتواند بین این دو امر موازنه هرچند دشوار را حفظ کند.
بنابراین داستان زندگی الهامبخش او باید برای تمام زنان شاغل مورد بازخوانی قرار میگرفت. او یک srikandi sumber inspirasi است.
نوشته: عزیزه مخزنی /ترجمه: مهدی فهیمی
روزنامه اطلاعات: سه شنبه یکم تیر 1389- شماره 24781
تعداد بازدید: 3947
http://oral-history.ir/?page=post&id=1338