رابطه «فقه» و «تاریخ شفاهی»؛ چالشها و فرصتها
مریم اسدی جعفری
17 آذر 1404
به گزارش سایت تاریخ شفاهی، نخستین نشست از سلسله جلسات مقدماتی «پانزدهمین همایش سالانه تاریخ شفاهی ایران»، با عنوان «فقه و تاریخ شفاهی»، عصر دوشنبه بیستوهشتم آبان 1404، در تالار اندیشه مرکز پژوهشهای صداوسیمای قم برگزار شد. گزیدهای کوتاه از مطالب مطرح شده در این نشست، در گزارش پیشِ رو منعکس شده است.
در آغاز این نشست «حجتالاسلام محمدحسین فروغی»، مسئول مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم، به تشریح روند برگزاری پانزدهمین نشست سالانه تاریخ شفاهی توسط انجمن تاریخ شفاهی ایران پرداخت و گفت: «این همایش، با سه - چهار سال تأخیر، در تاریخ بیستوهشتم بهمن امسال در قم برگزار خواهد شد. کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرکز پژوهشهای صداوسیمای قم و چند مجموعه دیگر، در برگزاری پانزدهمین همایش تاریخ شفاهی، سهیم هستند. سلسله نشستهایی زیرمجموعه «تاریخ شفاهی فرهنگ و دین» تعریف شده و اولین جلسه آن، با محوریت «فقه و تاریخ شفاهی» در حال برگزاری است. جلسات بعدی هم بر اساس رصدهایی که در طول این سالها صورت گرفته، انتخاب شدهاند؛ مانند: «تاریخ شفاهی زنان در قم»، «فرضیه در تاریخ شفاهی»، «تاریخ شفاهی حوزه و روحانیت» و...
تاکنون، 10 تا 15 عنوان مقاله در حال آمادهسازی است. دوستان علاقهمند میتوانند، مقالات خود را برای داوری ارسال کنند. مقالات هم بعد از داوری، در فصلنامه تاریخ شفاهی و هم به صورت یک کتاب مجزا منتشر خواهند شد. با وجود سابقه زیاد شهر قم در حوزه تاریخ شفاهی - چه در حوزه و روحانیت و چه در حوزه قمپژوهی-، من همیشه به دوستان میگویم که قم، شهر بیروایت است و حوزه و روحانیت، واقعاً یک مجموعه بیروایت است. به خاطر اینکه هیچوقت به صورت آکادمیک، علمی یا حداقل منظم، به آن پرداخته نشده است. امیدواریم این نشست، بهانهای باشد تا به تاریخ شفاهی قم، نگاه بهتر و دقیقتری شود.
سپس «آیتالله احمد مبلغی» نماینده جمهوری اسلامی در مجمع جهانی فقه اسلامی، با ابراز خرسندی از وضعیت فعالیتهای تاریخ شفاهی در قم گفت: «اگر تاریخ شفاهی نباشد، قطعاً انقطاع بینِ نسلی از نظر میراث و فرهنگ، رخ میدهد. چون آثار مکتوب، قدرت برقراری این اتصال و پیوند را ندارد، اما تاریخ شفاهی به چند دلیل، از این فاصله نسلی جلوگیری میکند. اول اینکه ناگفتههای یک شخصی که در یک زمانهای زیسته و در شرایط کنونی هم قرار دارد، در تاریخ شفاهی ظهور پیدا میکند. از طرف دیگر، وقتی تاریخ شفاهی چندین نفر گرفته میشود، این قطعات در کنار هم، تبدیل به پازلی برای ارائه تصویر نهایی از موقعیت حوزه یا موقعیت جامعه میشود که در هیچکجا یافت نخواهد شد. سپس آثار مکتوب در سایه این آثار شفاهی، جایگاه خودش را پیدا میکند.
نشست «فقه و تاریخ شفاهی» ذیل سه محور گشوده میشود. محور اول؛ «فقهِ تاریخ شفاهی». یعنی فقه را به تاریخ شفاهی، اضافه کنید. یعنی تاریخ شفاهی، موضوعِ فقه قرار میگیرد. چون فقه قبل از هر چیز، تشنه موضوع است. به دنبال موضوع میگردد تا نسبت به آن اظهار نظر کند. پس شما میتوانید، خودِ تاریخ شفاهی را به عنوانِ موضوعِ فقه، قرار دهید. محور دوم؛ «فقه در تاریخ شفاهی» و محور سوم؛ «تاریخ شفاهیِ فقه» است.
محور اول، عبارت است از بررسی احکام شرعی و قواعد فقهی حاکم بر فرآیند و مراحل تاریخ شفاهی؛ از مصاحبه گرفته تا ثبت، ضبط و انتشار خاطرات شفاهی. اگر احکام شرعی حاکم بر تاریخ شفاهی را ارائه کردیم و مقداری جلوتر برویم و یک نظریه فقهی نسبت به تاریخ شفاهی بدهیم، خیلی بهتر است.
مرزِ باریکِ راستی یا کذبِ روایت، از نگاه فقه
آیتالله مبلغی ادامه داد: «یکی از مسائل کلیدی در فقه تاریخ شفاهی، «حرمت و جواز نقل» است. آیا خاطراتی که شامل اسرار افراد یا مجموعههاست، افشای سِر نیست؟ آیا جایز است؟ تاریخنگاری تا کجا میتواند به پیش برود؟ آیا میتوانیم دامنه تاریخنگاری شفاهی را تا جایی که گاهی به هتک حرمت میانجامد یا به غیبت منتهی میشود، امتداد دهیم؟ سپس بحث صدق و کذب یا دروغگویی یا مبالغهگویی هم مطرح میشود. چون مبالغه در تاریخ شفاهی، بعد از مدتی به یک واقعیت تاریخی تبدیل میشود.
مسأله دوم، «خطر قلب واقعیت» است. یعنی تبدیل شدنِ احتمالاتِ بیان شده توسط راوی به مسلّمات تاریخی.
مسأله سوم، «راهیابی سوءظن و بدگمانی» به تاریخ و تبدیل شدن به مسلّمات تاریخی است. به این معنا که وقتی سوءظن داشته باشید، روی رفتار شما تأثیر میگذارد و به بیرون، راه پیدا میکند. فرض کنید راوی، سوءظنهای خود را ناخودآگاه و خودآگاه بر زبان جاری کند و چون بناست، تاریخ شفاهی برای تاریخ باشد، برای همیشه ثبت میشود. من هیچگاه توصیه نکردم، مصلحتسنجی کنید. فقط خطرها را ذکر میکنم و چالشهای فقهیِ یک کار را میگویم.
وقتی قرار است، از اسناد مکتوب هم در تاریخ شفاهی استفاده کنید، باید به عنوان یک محقق تاریخپژوه، حساس باشید که از چه کتاب یا مستنداتی استفاده میکنید. شما با تاریخ شفاهی، دارید تاریخ را میسازید و نمیشود جلوی آن را گرفت. منتها روشِ اخذِ به اصطلاح تاریخ از یک شخصیت به صورت شفاهی، باید آنقدر روشمند و هوشمند باشد که تا جای ممکن، حرفهای مستند را از تاریخگو بگیرد یا قرائن صحتِ آن را ارائه کند.
بخش سوم؛ یعنی «تاریخ شفاهیِ خودِ فقه»، موضوعی کلانتر و جامعهشناختیتر است. یعنی فقه در گفتوگوهای تاریخ شفاهی، به عنوان یک نهاد اجتماعی و تاریخی، مورد شناسایی و شناخت قرار گیرد. برای مثال اگر بخواهیم روایتِ سرگذشتِ نهاد مرجعیت، حوزههای علمیه یا نقش اجتماعی فقه در ادوار مختلف را بررسی کنیم، اطلاعاتی – برای مثال درباره آیتالله بروجردی- در کتابها نیامده و آن موقع هم جامعهشناسان آگاه نسبت به آمارهای اجتماعی هم نبودهاند. ما به این قضیه نیاز داریم و از طریق تاریخ شفاهی میتوانیم رگههایی را به دست بیاوریم.
یک مثال بزنم. یک فیلسوف فقه از تاریخ شفاهی به دست میآورد که مثلاً در زمان آشیخ عبدالکریم حائری، در این حد و قواره اجتماعی میزیسته است. باید بررسی کند که در آن زمان، چه عواملی وجود داشته که به فقه، منزلت اجتماعی بخشیده است. بعد با زمان آیتالله بروجردی یا بعد از آن مقایسه کند. اینها را باید با تاریخ شفاهی بگیرید. ضمناً تاریخ شفاهی هم فقط این نیست که از گذشته بگوید. اگر کسی از سال قبل هم زوایای ناگفتهای داشته باشد، جزو تاریخ شفاهی است. دامنه تاریخ شفاهی، خیلی گسترده است.
در ادامه این نشست، پرسش و پاسخهای تخصصی در حوزه فقه و روایت، مطرح شد.
تعداد بازدید: 64
http://oral-history.ir/?page=post&id=12962
