100 سؤال
منتظر انتشار کامل پاسخها تا پایان هفته باشید26 مهر 1404
از چند پژوهشگر و فعال حوزه تاریخ شفاهی خواستیم دیدگاه خود را دربارۀ سؤالات تاریخ شفاهی بیان کنند. نام هر یک از شرکتکنندگان در ابتدای پاسخ آنها آمده و متن تمام پاسخها تا پایان هفته در همین درگاه منتشر خواهد شد. هدف از این طرح، گشودن دریچههای جدید به یک مسئله و ارتقای گفتوگوهای علمی در حوزۀ تاریخ شفاهی است.
در این طرح، شنبۀ هر هفته یک پرسش مطرح میشود و از کارشناسان میخواهیم تا پایان هفته دیدگاه خود را در قالب متنی کوتاه (حدود ۱۰۰ کلمه) ارائه کنند. تمامی پاسخها در کنار یکدیگر منتشر خواهند شد تا مخاطبان بتوانند دیدگاهها را مقایسه و تحلیل کنند.
مطالب، نظرات فرستادگان است و لزوماً نظر سایت تاریخ شفاهی نیست. هرچند قرار است پاسخها بر اساس حدود ۱۰۰ کلمه باشند، اما برای رعایت ادب و ناقص نماندن بحث، در مواردی پاسخهای بیش از این اندازه نیز پذیرفته میشود.
سؤال 2:
علت عدم استقبال دانشگاهیان از تاریخ شفاهی چیست؟
_____________________________________________
غلامرضا آذری خاکستر:
به نظر میرسد مهمترین علت بیمیلی دانشگاهیان به تاریخ شفاهی، کمبود منابع، ناآگاهی و نگاه سنتی به تاریخ است. در حالی که در خارج از کشور، از سال ۱۹۴۸م با تأسیس رشته تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا، این حوزه بهصورت گسترده در آمریکا، کانادا، بریتانیا و استرالیا تدریس میشود، در ایران هنوز بسیاری از دانشگاهیان به منابع شفاهی با تردید مینگرند و دانشجویان را به این روش پژوهشی ترغیب نمیکنند. ایجاد مراکز تاریخ شفاهی زیر نظر گروههای تاریخ و انتشار مجلات علمی با این موضوع میتواند زمینه آشنایی عملی و افزایش اعتبار مطالعات تاریخ شفاهی را فراهم آورد.
محمدمهدی بهداروند:
علت بیمیلی دانشگاهیان به تاریخ شفاهی به چند عامل کلیدی بازمیگردد: نخست، محدودیتهای روششناختی؛ چون این رویکرد بر خاطرات فردی تکیه دارد، از نظر علمی گاه فاقد دقت و اعتبار تلقی میشود. دوم، کمبود چارچوب نظری و مهارت در تحلیل دادههای کیفی است که در آموزشهای سنتی تاریخ کمتر آموزش داده میشود. سوم، دشواریهای گردآوری و نگهداری مصاحبهها و کمبود منابع مالی است. افزون بر این، سلطه رویکردهای اسنادی باعث شده تاریخ شفاهی در حاشیه بماند. در نتیجه، با وجود ظرفیت بالای آن برای بازنمایی تجربههای انسانی، هنوز جایگاه مستحکمی در دانشگاهها ندارد.
محمدمهدی عبداللهزاده:
بیش از هفت دهه از آغاز تاریخ شفاهی در دانشگاههای معتبر جهان میگذرد و بیش از دو دهه است که برخی دانشگاههای ایران نیز این رشته را دایر کردهاند. با این حال، عدم استقبال برخی استادان از تاریخ شفاهی به چند عامل مرتبط است. یکی از مهمترین عوامل، نگرش منفی نسبت به خروجیهای فاقد استانداردهای علمی است؛ زیرا پس از جنگ، افرادی بدون آشنایی نظری وارد این عرصه شدند، هرچند نبود آنان به معنای از دست رفتن فرصتهای مهم بود. همچنین، کمبود منابع نظری، مقاومت در برابر تغییر و غلبه نگاه سنتی به تاریخ، از دیگر عوامل این بیمیلی به شمار میآیند.
حسن بهشتیپور:
پاسخ به پرسش «علت عدم استقبال دانشگاهیان از تاریخ شفاهی چیست؟» مستلزم طرح دقیقتر پرسش است. ابتدا باید مشخص شود منظور از «دانشگاهیان» چه کسانی هستند: اساتید یا دانشجویان؟ و در چه حوزهای؛ تاریخ، علوم اجتماعی یا همه رشتهها؟ همچنین، «عدم استقبال» دقیقاً به چه معناست؛ عدم مشارکت در پروژههای تاریخ شفاهی، یا بیتوجهی به آثار و نتایج آن؟ روشن شدن این موارد میتواند به پاسخهای دقیقتری منجر شود.
در یک چارچوب تحلیلی، میتوان عوامل مرتبط با بیمیلی دانشگاهیان را در چهار دسته بررسی کرد:
۱. چالشهای معرفتشناختی و روششناسی:
بسیاری از اساتید تاریخ، تاریخ شفاهی را بهدلیل اتکای آن بر حافظه فردی و ذهنیتگرایی، منبعی کماعتبار میدانند. از سوی دیگر، آموزش منسجم روششناسی این حوزه در برنامههای درسی دانشگاهی جایگاهی محدود دارد.
۲. ملاحظات سیاسی و امنیتی:
حساسیت موضوعات معاصر و کنترل نهادی بر برخی پروژهها موجب بیاعتمادی به استقلال علمی در این حوزه شده است.
۳. چالشهای نهادی و ساختاری:
کمبود حمایت مالی، تجهیزات، و نبود امتیاز پژوهشی در نظام ارتقاء دانشگاهی انگیزه مشارکت را کاهش میدهد.
۴. گسست میان دانشگاه و جامعه:
چون بسیاری از پروژههای تاریخ شفاهی در خارج از فضای دانشگاهی انجام میشود، تعامل میان پژوهشگران دانشگاهی و فعالان میدانی ضعیف است.
ابوالفضل حسنآبادی:
بحث ارتباط دانشگاه و دانشگاهیان با تاریخ شفاهی از دو منظر قابل بررسی است. نخست، نقش دانشگاه در شکلگیری، گسترش و آموزش تاریخ شفاهی است؛ بهگونهای که دانشگاهها از مراکز اصلی این حوزه بودهاند. بااینحال، جز یک رشته کارشناسیارشد تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا، در سایر مراکز جهان تمایلی به تأسیس رشتهای مستقل وجود نداشته و آموزشهای کوتاهمدت ترجیح داده شده است. در ایران نیز تنها دو واحد درسی در دوره دکتری تاریخ محلی ارائه میشد که اکنون حذف شده است. از منظر دیگر، دانشگاهها تا مدتها دادههای تاریخ شفاهی را منابعی غیرقابل استناد میدانستند. هرچند امروزه مخالفت صریحی وجود ندارد، اما بیتفاوتی نسبت به این حوزه همچنان مشهود است؛ عاملی که ریشه در آشنایی اندک دانشگاهیان با مبانی نظری، دشواری دسترسی به آرشیوها و کمبود منابع آموزشی دارد.
شفیقه نیکنفس:
تاریخ شفاهی پژوهشی است متکی بر حافظه و دانستههای ذهنی افراد؛ امری که وابسته به برداشت شخصی از تجربههاست و با گذر زمان و تغییر شرایط اجتماعی دچار دگرگونی میشود. ازاینرو، حافظه مطلق و ثابت نیست و نتایج حاصل از آن نیز میتواند در دورههای مختلف متفاوت باشد. بر همین اساس، برخی پژوهشگران بر اتکای بیشتر به منابع لایتغیر مانند اسناد، خاطرات مکتوب، مطبوعات و عکس تأکید دارند. بااینحال، اهمیت تاریخ شفاهی در پرکردن خلأ اطلاعاتی زمانی آشکار میشود که منابع مکتوب ناکافیاند، بهویژه در مطالعات مربوط به اقشار فرودست، زنان، اقوام و گروههایی که در تاریخ رسمی نادیده گرفته شدهاند.
حمید قزوینی:
امروزه شمار زیادی از فارغالتحصیلان دورههای ارشد و دکتری و حتی برخی اعضای هیئتعلمی در حوزه تاریخ شفاهی فعالیت دارند. بااینحال، گروهی از دانشگاهیان همچنان گرایشی به این عرصه نشان نمیدهند. دلایل این بیمیلی را میتوان در چند عامل جستوجو کرد: عادت به منابع مکتوب و سندمحور، پایبندی به روشهای سنتی پژوهش، ناآشنایی با شیوههای نوین، روشمند نبودن برخی آثار، وجود سوگیری و مطالب بیپایه در برخی پژوهشها، دشواری در راستیآزمایی روایتها، کمتوجهی به تاریخ مردم و مسائل اجتماعی، و نیز دشواریهای ذاتی کار میدانی در تاریخ شفاهی.
تعداد بازدید: 65
http://oral-history.ir/?page=post&id=12867