«مدرسه تاریخ شفاهی»-7

مصاحبه‌گر، بهترین تدوین‌کننده است

تنظیم: مریم اسدی جعفری

04 مهر 1403


به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دکتر مرتضی رسولی‌پور در قالب چهار جلسه برخط، مقوله «تدوین در تاریخ شفاهی» را به همت انجمن ایرانی تاریخ، در نیمه دوم مرداد تشریح کرد. در ادامه، گزیده‌ای از این تدریس، بازگو خواهد شد.

اهمیت آشنایی تدوین‌گر تاریخ شفاهی با اصول تدوین و ویراستاری

من شخصاً به تدوین، اعتقاد دارم. اولاً ما به تدوین نیاز داریم، چون تنها با متون شفاهی ارتباط نداریم. یعنی اصولاً خاطرات، دست‌نوشته‌ها، انواع سفرنامه‌ها و نوشته‌های تاریخی نیازمند تدوین هستند. بخش دیگر هم مربوط به مصاحبه‌ها است که اگر قرار باشد خروجی آن به صورت مکتوب ارائه شود، باز هم بحث تدوین، یک نیاز اساسی است و باید به آن بپردازیم.

اگر کارورزان تاریخ شفاهی به مواردی که در ادامه خواهم گفت مسلط باشند، تدوین با کارکردهای مختلفی به درد آن‌ها خواهد خورد. یعنی می‌توانند، یک متن مکتوب -- که حالت تک‌گویی دارد- را به گفت‌وگو تبدیل کنند. یا یک گفت‌وگو را به متنِ خاطرات تبدیل کنند. من حینِ کار در سه دهه گذشته، افرادی را دیده‌ام که ماهیت گفت‌وگوییِ مصاحبه را – به درخواست راوی- تبدیل به خاطرات کرده‌اند تا کار به صورت اول ‌شخصِ مفرد نوشته شود. بعضی برعکس می‌گویند، خاطراتم را به شکل گفت‌وگو تنظیم کنید که این کار هم شدنی است. لازمه کار، این است که با اصول و ضوابط تنظیم، تدوین و ویراستاری آشنا باشیم، بتوانیم مطالب را دسته‌بندی کنیم و متن، مقدمه و مؤخره، توالی بحث، پانوشت و تعلیقات را بلد باشیم. این‌ها فنونی هستند که مستلزم مطالعه زیاد است. معتقدم اگر مصاحبه‌گران با این مسائل آشنا نباشند، حتی قادر به انتشار مصاحبه‌های خودشان هم به شکل مطلوب نیستند.

بعد از این دورۀ درسی، ابتدا باید کارورزی کنید. مدتی بر اساس ذوق و استعدادتان کارآموزی داشته باشید تا کارفرما به عنوان تدوین‌گر به شما اعتماد کند. اگر در یک متن تدوینی، بین 8 تا 10 ایراد هم بگیریم، این شخص به نظر من صلاحیت ادامه کار را دارد، ولی وقتی می‌بینید فرد با اساس کار و داستان، ارتباط برقرار نکرده، نمی‌توانیم او را بپذیریم.

شأنِ کار تاریخ شفاهی، قابل رتبه‌بندی نیست

به اعتقاد من، بهترین تدوین‌کننده یک مصاحبه، شخصِ مصاحبه‌کننده است. چون کسی که در فضای گفت‌وگو بوده، بهتر از هر کسی می‌تواند مقدمه بنویسد، تدوین و تا حدودی پیاده‌سازی کند. شأن کار تاریخ شفاهی، قابل رتبه‌بندی نیست که مثلاً بگوییم، یک عده‌ در تاریخ شفاهی فقط سوژه‌یابی، طراحی سؤال، مصاحبه، پیاده‌سازی و مقابله و عده‌ای دیگری تنظیم و تدوین کنند. من قائل به این هستم که صفر تا صد یک کار پژوهشی در تاریخ شفاهی را باید یک شخص بتواند انجام دهد.

پیاده‌سازی، کار نازلی در تاریخ شفاهی نیست که تصور کنیم، ما نباید پیاده‌سازی کنیم! این گرفتاری‌ها را در بعضی مراکز دیده‌ام. شخص باید به تمام مراحل کار مسلط باشد. شاید فقط در زمینه مقابله بتوان تفکیک قائل شد. اگر مصاحبه‌کننده، خودش مقابله را انجام دهد، ممکن است به خاطر نزدیکی زیاد به کار، متوجه اشتباهات خودش نشود. پس اگر مقابله را به شخص دیگری بسپاریم، به مراتب بهتر است. اگر تدوین‌کننده، شخصی به غیر از مصاحبه‌کننده است - به دلیل تسلط بیشتر مصاحبه‌گر- بهتر است در کنار تدوین‌گر باشد. چون او اطلاعاتی دارد که می‌تواند در اختیار تنظیم‌کننده قرار دهد.

تنظیم‌کننده، پانوشت‌نویس یا گویاساز باید بر دو چیز واقف باشد: اول اینکه اساساً مطلب مصاحبه‌شونده را درک کند. باید تمام زیر و بمِ متن را چندین بار بخواند تا با درک و فهم مصاحبه‌کننده هم به خوبی آشنا شود. اگر این آشنایی به خوبی ایجاد نشود، نمی‌تواند مقدمه خوبی بنویسد و متن را تنظیم کند.

دخل و تصرف شما در تدوین، بسیار زیاد و دستتان، باز است. می‌توانید مصاحبه‌ای یک ساعته پیاده شده را – که گاهی نیاز به بسط و توضیح دادن است- به تفصیل بنویسید. اما باید توجه داشته باشید، شما امانت‌دار هستید. نمره شما به این است که چه ارزش افزوده‌ای به این مصاحبه اضافه می‌کنید. یک تدوین‌گر خوب در متن، تحریف و اغراق نمی‌کند و تا زمانی که شخص از کارش راضی نشده، نباید کار را تحویل دهد.

تدوین مصاحبه تاریخ شفاهی؛ بودن یا نبودن؟

مهم‌ترین عنصر یا جزء زبان، «سخن» است. در اجزای نوشتار به جای سخن، «متن» داریم. جمله، کلمه و تک‌واژ داریم. پس متن، بزرگترین واحد تقسیم‌بندی نوشتار است که باید یکدست باشد. مسأله مهم بعدی، موضوع پردازش و تحریر است. پردازش شواهد گردآوری‌شده در مصاحبه، یکی از مهم‌ترین مراحل در تاریخ شفاهی است و تحریر هم معمول‌ترین روش برای این پردازش است. منظور از تحریر، این است که قول شفاهی را کتبی کنیم که نزد خیلی از صاحب‌نظران فعالیت‌های تاریخ شفاهی، مقبول است و بر ضرورت آن اصرار می‌ورزند. یک عده‌ای هم مخالف تدوین هستند و آن را عامل تحریف می‌دانند. این دسته، بر شفاهی بودنِ کار به منزله یکی از عناصر بنیادین تاریخ شفاهی تاکید می‌کنند و معتقدند، در فرآیند پیاده‌سازی، وزن و تعادل به سهولت مختل می‌شود.

سخنان شفاهی معمولاً توالی منظمی ندارند و از هیچ قاعده نوشتاری پیروی نمی‌کنند. ما به خاطر سهولت در پیام‌رسانی، آن‌ها را می‌نویسیم. در پردازش شواهد جمع‌آوری شده، گروهی تلاش می‌کنند متنِ گفتار را به زبانِ معیارِ نوشتاری نزدیک کنند که این کارِ ماست. برخی هم برآنند، تا آنجایی که ممکن است، به زبان گفتار وفادار باشند. این به سلیقه افراد برمی‌گردد که از چه راهی استفاده کنند.

دو منبع در این زمینه به فارسی در دسترس است. مقاله‌ای تحت عنوان «آسیب‌های پیاده کردن متون مصاحبه‌های تاریخ شفاهی» نوشته ساموئل رافائل، در شماره 58 مجله گنجینه اسناد و دومین مقاله، به همت میترا هاشمی در یکی از سمینارهای تاریخ شفاهی، در بهمن 1390 تحت عنوان «آراء مختلف درباره تحریر تاریخ شفاهی» ارائه شده‌اند.

فوت و فن پیاده‌سازی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی

در پیاده‌سازی مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، دو دیدگاه مدنظر است: یک عده معتقدند پیاده‌سازی، باید به صورت کامل انجام شود. عده‌ای دیگر معتقدند می‌توان موضوعات مندرج در هر مصاحبه را به صورت چکیده مشخص کنیم. اگر قرار باشد پیاده‌سازی با نگاه دوم انجام شود، ایرادی ندارد، اما شخصِ پیاده‌کننده باید با اصول چکیده‌نویسی، نمایه‌سازی و نوشتن آشنا باشد.

اگر پیاده کردن کامل نوار مد نظر باشد، باید بداند که پیاده‎‌سازی واژه به واژه، مستلزم حوصله و وقت زیاد است. پیاده‌کننده حرفه‌ای باید اطلاعات جزئی مربوط به پیاده کردن را بداند. یعنی با اصول سجاوندی، نقطه‌گذاری و اِعراب‌گذاری آشنا باشد. کلمات را خوب بشنود و در حفظ ساختار جمله، ظرافت داشته باشد. در تنظیم‌بندی‌ها باید بداند که کجا باید بند (پاراگراف) ایجاد کند. پشت هم نوشتن بدون پاراگراف‌بندی، ذهن خواننده را مغشوش می‌کند. باید بداند دامنه این صحبت و ورود به موضوع دیگر، نیازمند پاراگراف زدن است. اما در هر دو شیوه، بحث اصلی این است که در تبدیل متنِ گفتار به نوشتار باید به گونه‌ای عمل کنند که به تفسیر نادرست اطلاعات نینجامد. برای پیاده کردن بهتر است، یک شیوه واحد داشته باشیم. اظهارات راوی، هر اندازه طولانی هم باشد، باید به آن پایبند باشیم و کامل بنویسیم. شاید بعضی از پیاده‌سازان مایل باشند عبارات طولانی را به بندهای متعدد تقسیم‌بندی کنند. بهتر است، این کار را به مرحله بعد – یعنی تنظیم نهایی- بسپارند. حالا چرا جمله‌های طولانی را در تدوین می‌شکنیم؟ به خاطر اینکه خواننده، آرامش داشته باشد و مطلب را زود درک کند. مصاحبه‌ها دو قسمت دارد: سؤال و پاسخ. این دو را باید از هم تفکیک کنیم. بعضی با نشانه‌هایی مثل: علامت دایره در مقابل سؤال یا علامت مستطیل در مقابل جواب، این دو بخش را از هم جدا می‌کنند. مهم نیست که از چه علامتی برای تفکیک استفاده می‌کنید. می‌توانید از علامت‌های دیگر هم استفاده کنید. بعضی در ابتدای سؤال، حرف سین و در ابتدای جواب، حرف جیم را می‌نویسند. برخی فونت سؤال را برجسته می‌کنند. بین سؤال و جواب، فاصله نگذارید. فقط وقتی می‌خواهید سؤال بعدی را پیاده کنید، یک سطر فاصله بیندازید تا چشم خواننده را آزار ندهد. این‌ تکنیک‌های ساده‌، برای پیاده‌سازی قابل استفاده‌اند.

وقتی قصد استفاده از علامت سؤال را دارید، باید از کلمات سؤالی استفاده کنید. وقتی مجبور به تکرار یک سری از کلمات در طول مصاحبه هستید، بعد از اولین اشاره به کلمه، می‌توانید از حروف اختصاری استفاده کنید. برای مثال، ابتدا هواپیمایی جمهوری اسلامی را بنویسید و سپس از کلمه «هما» استفاده کنید یا به جای تکرار عنوان جمهوری اسلامی ایران، از ج.ا.ا استفاده کنید.

نکته مهم بعدی در پیاده‌سازی، شیوه نوشتن اعداد است. من اعداد یک تا 10 را به صورت حروف می‌نویسم و اعداد بزرگتر را به شکل عدد وارد می‌کنم. همچنین استفاده از علائم مربوط به نقل قول مستقیم همچون: ویرگول، نقطه‌ویرگول، سه‌نقطه، علامت سؤال و تعجب در جای مناسب هم بسیار مهم است.

زبان معیار در پیاده‌سازی تاریخ شفاهی

اگر از زبان محاوره در متن نوشتار مطلقاً استفاده نکنیم، دست خودمان را کاملاً و بی‌جهت بسته‌ایم. نمی‌توانیم قطعی بگوییم که نباید از زبان محاوره استفاده کنیم، اما نباید به متن نوشتار، آسیب جدی بزند یا سطح نوشته و متن را پایین بیاورد. اگر عناصر محاوره‌ای بدون اینکه از صافی ذوق گذشته باشد، به زبانِ قلم راه پیدا کند، آن را تا حدودی آلوده می‌کند و این نکته بسیار مهم است، اما در اصل، باید از زبان معیار استفاده کنیم. از گویش محلی پرهیز کنیم؛ مگر در مواقع نادر. وقتی قصد داریم، روی پژوهش زبانی متمرکز شویم یا در پی یافتن الفاظ و اصطلاحات محلی هستیم، نیازمند گویش محلی در متن هستیم. 

نکته مهم بعدی در پیاده‌سازی، اشارات و حرکات مصاحبه‌شونده – زبان بدن- است. چگونه حالات، حرکات، احساسات و اشارات یک شخص را می‌توان در پیاده‌سازی منعکس کرد؟ یکی از استنادات مخالفان پیاده‌سازی تاریخ شفاهی همین است. شما می‌توانید، حرکات و عکس‌العمل‌های مصاحبه‌شونده را داخل قلاب بیاورید: [لبخند می‌زند] یا [نفس عمیق می‌کشد]. این کار، مواقعی انجام می‌شود که حذف این اشارات و حرکات، به مفهوم آسیب می‌رساند. برای مثال، راوی به ارتفاع اشاره می‌کند، ابعاد را با دستش نشان می‌دهد یا سرش را به نشانه تأیید تکان می‌دهد، باید داخل قلاب  منعکس شوند. در فرم اول پیاده‌سازی، چنین انتظاری از شما نمی‌رود، ولی در قسمت تنظیم باید این کار انجام شود. مهم‌ترین کار تاریخ شفاهی، جلب اعتماد دیگران است. ما هر چقدر در ویراستاری و تنظیم تلاش کنیم، باز هم احساساتی که از نزدیک در مصاحبه‌شونده دیده می‌شود، چیز دیگری است. ما تلاش می‌کنیم به راوی نزدیک‌تر شویم و خواننده را هم به آنچه دیده‌ایم، نزدیک‌تر کنیم.

نوشتن پاورقی، پانویس یا توضیح بیشتر را در مرحله پیاده‌سازی انجام ندهید. این کار باید در مرحله تنظیم انجام شود. برای مثال، املای انگلیسی کلمات را می‌توانید حینِ پیاده‌سازی منعکس کنید، ولی پانویس برای بعد است.

چنانچه کلمه یا عبارتی در حین پیاده‌سازی واضح نبود، جای آن را خالی بگذارید، یک علامت سؤال بگذارید یا بنویسید: «یک کلمه ناخوانا». سپس جلوی آن، دقیقه و ثانیه آن را داخل پرانتز بنویسید.



 
تعداد بازدید: 414



http://oral-history.ir/?page=post&id=12109