سیصدوپنجاهودومین شب خاطره -3
تنظیم: لیلا رستمی
21 خرداد 1403
سیصدوپنجاهودومین برنامه شب خاطره، 2 آذر 1402 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. این قسمت از برنامه به روایت پهلوان رزمنده، حاج محمد طالبی اختصاص داشت. در این برنامه که با عنوان و رونمایی از کتاب «میاندار» نوشته احمد مصطفایی برگزار شد، سردار اسدالله ناصح، دکتر موسی زارع و حاج محمد طالبی به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت.
■
راوی سوم برنامه حاج محمد طالبی در ابتدای سخنانش گفت: خداوند برای سرباز معطل نمیماند. خداوند برای کاری، گیر نمیکند که نیازش به بندگانش باشد؛ ولی توفیقات را تقسیم میکند که چطور طرف بتواند کاسه گداییاش را قشنگ پر کند. چطور بتواند از این توفیقات استفاده کند و بهره ببرد. ما با رفقا، شهید زمانی و شهید مصطفوی زندگی کردیم. شهید زمانی با گریه به من گفت: «من چطور زنده بمانم وقتی میگویند قطعنامه پذیرفته شده و جنگ تمام شده!» رفت مشهد، بعد از چهار روز از پذیرش قطعنامه بچهها تماس گرفتند که شهید زمانی را پیدا کنید. حتماً از امام رضا(ع) خواسته بود و یقیناً از امام رضا(ع) گرفت، آمد و در عملیات مرصاد شهید شد.
پدر شهید زمانی اسباب عروسیاش را فراهم کرده بود. وقتی دید در شهر خودش شهید شد، گفت حلبچه و مهران نرفت. خیری که برای ما مقدر شد این بود که کنار ما و در عملیات مرصاد در شهر خودش شهید شد. یک قطره هم از مرصاد گفته نشده. مرصاد به اندازه دو برابر کل ایران و استان کرمانشاه شهید داده. 52 درصدش مردمی هستند؛ مثل الانِ غزه آمدند بیرحمانه نوزاد، نونهال، زن، بچه، پیر و جوان را زدند. خود اسلامآباد 137 نفر، سرپل ذهاب 70 نفر، گیلان غرب 100 نفر، دالاهو 67 نفر، کنگاور 36 نفر و کرمانشاه 117 نفر شهید دادهاند.
عوامل متعددی در شکست دشمن دخیل بود. یکی از مؤثرترین سدهای مقابل دشمن و منافقین، بچههای لشکر سپاه بدر بودند. این افراد را ما در عملیاتها و جنگهای مختلف اسیر کرده بودیم. آمدند گفتند ما شیعه هستیم؛ مسلمانیم و صدام ما را به زور به جنگ آورده است. ما میخواهیم در صف شما بیاییم و با اینها بجنگیم. یکی دو تا لشکر شدند سپاه بدر و این عزیزان سختترین عملیاتها را انجام میدادند. خداوند به اینها توفیق داد که در صف رزمندهها مجاهد شدند. یک عده منافق هم از صدام پشتیبانی کردند و این مملکت را رها کردند. الان موقعیت این دو تا کجاست؟ الان شهدای بدر در قم و گلزار علیبن جعفر و مشهد دفن هستند؛ ولی منافقین کجا هستند؟ آیا یک خانواده منافق میتواند به فرزند کشته شدهاش افتخار کند؟
109 نفر از عزیزان سپاه بدر در تنگه حسن آباد شهید شدند. من هر سال خدمت عزیزان سپاه بدر میرسم و با هم نشست داریم. دو سه سال پیش نشسته بودیم و یکی خاطره میگفت که آقا ما اینجا 109 نفر شهید دادیم؛ بعداً به ما هدیه دادند. گفتم چه هدیهای؟ هدیه شما محفوظ است. گفت: نه! هدیه معنوی؛ امام(ره) ما را به ملاقات پذیرفت. بعد از مرصاد به دیدار امام رفتیم. امام یک مژده به ما داد. گفت شما مجروحین و جانبازانتان بعداً شهید هستند و این 109 نفر ما شده 113 نفر.
چهطور شد اینها آمدند در این عملیات مرصاد شرکت کردند. اصلاً لشکر بدر در جنوب مستقر بود. منافقین عملیات را از جنوب شروع کردند و تا پادگان حمید و نزدیک اهواز آمدند. شهید شوشتری اعلام کرد یگانها بروند جنوب. لشکر بدر که جنوب بودند، دو تا گردانش مجهز و مسلح به آنجا میرفت؛ اما اعلام کردند در تنگه حسنآباد کرمانشاه یک عده دارند میزنند. رزمندههای عراقی از صف لشکر بعث برگشتند و به ایران آمدند. خداوند برای گرهگشایی معطل نمیماند. برای این کارها، باید زرنگ باشی و از فرصت و زمان استفاده کنی. ببینید سی چهل سال گذشته، هر جا نگاه کنی خاطرات قشنگ است، ولی تکرار نمیشود.
پایان
تعداد بازدید: 781
http://oral-history.ir/?page=post&id=11936