اعتصاب معلمان در سال 1340

محمدمهدی موسی خان


اشاره:
۱۲ اردیبهشت هر سال فرصتی است برای قدردانی از آموزگاران که هموراه از تأثیرگزارترین اقشار جامعه ایران برای گسترش فرهنگ بوده اند. حضور اجتماعی این قشر از جامعه نیز سایقه ای طولانی دارد. محمد مهدی موسی خان در مقاله زیر به نمونه ای از  این حضور پررنگ در دهه 1340 می پردازد.

در اواخر دهه 1330 به دلیل سیاست‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی دولت، اقتصاد ایران دچار کسر بودجه گردید. واردات ایران در سال 1338 نسبت به سال 1333 شش برابر افزایش یافته بود و کسر بودجه با برداشت بد محصول در سال‌های 39 ـ 1338 هم‌زمان شد. این امر شاخص هزینه‌ی زندگی را به بیش از 35 درصد افزایش داد. (آبراهامیان، ص 518) بحران شدید اقتصادی شرایط زندگی را برای گروه‌های کم‌درآمد و ثابت جامعه مانند معلمان و کارگران سخت‌تر کرد. در این میان معلمان بیش‌ترین ضربه را از این وضعیت اقتصادی متحمل شدند و سرانجام دست به اعتصاب زدند.      

در ابتدای سال تحصیلی 1339 «دکتر صدیق علم» وزیر فرهنگ کابینه‌ی شریف امامی با چند بخشنامه، تعطیلات تابستانی مدارس را تقلیل داد و تعطیلات زمستانی را لغو کرد و کار معلمین را 28 ساعت در هفته قرار داد. این اقدامات وزیر فرهنگ موجب نارضایتی گسترده در بین معلمان شد. از طرفی افزایش هزینه زندگی و ناچیز بودن حقوق آن‌ها که از مدت‌ها پیش زندگی را بر آن‌ها سخت و طاقت‌فرسا کرده بود از حد تحمل آن‌ها گذشت و معلمان را به چاره‌جویی وادار کرد.

در این میان «باشگاه مهرگان» که چند سال پیش از آن توسط «محمد درخشش»‌ یکی از معلمین معروف و نماینده مجلس هجدهم تشکیل شده بود، کم‌کم مورد توجه فرهنگیان قرار گرفت.
در اواسط سال تحصیلی 40 ـ 1339 شایع شد که باشگاه مهرگان از حقوق معلمین دفاع خواهد کرد. لذا تعداد زیادی از معلمین به آن‌جا مراجعه کرده و خواستار عضویت در این باشگاه شدند. در دی ماه سال 1339 از طرف باشگاه مهرگان و محمد درخشش طرحی تهیه شد که به موجب آن حداقل حقوق معلمین شش هزار ریال (6000 ریال) در ماه تعیین گردید و سپس از طرف باشگاه به مدارس تهران اطلاع داده شد که معلمین هر مدرسه نماینده‌ی خود را برای تصویب طرح به باشگاه معرفی کنند. باشگاه مهرگان طرح تهیه شده را به وزارت فرهنگ فرستاد و جریان تصویب آن را به نخست‌وزیر شریف امامی اطلاع داد.

پس از دایر شدن مدارس بعد از تعطیلات نوروزی سال 1340، معلمین وابسته به باشگاه مهرگان از موقعیت استفاده کرده و مجدداً طرح خود را عنوان کردند. چون لایحه‌ی بودجه‌ی سال 1340 در مجلس مطرح بود، لذا شرحی به دکترجهان شاه صالح که به سمت وزارت فرهنگ منصوب شده بود نوشتند و تقاضای تصویب طرح را کردند. دکتر صالح به آن‌ها وعده‌ی مساعدت داد و طرح پاداشی را تهیه کرد که به هر معلمی 970 ریال به عنوان پاداش پرداخت می‌شد. این طرح چون خواسته‌ی معلمین را برآورده نمی‌کرد مورد موافقت آن‌ها قرار نگرفت. باشگاه مهرگان یک قطع‌نامه‌ی ضرب‌الاجلی تعیین کرد و پس از یک جلسه‌ی عمومی که اکثر معلمین تهران در آن حضور داشتند تصمیم گرفته شد اگر تا روز 12 اردیبهشت طرح آن‌ها تصویب نشود به یک اعتصاب آرام و نامحدود دست بزنند.

در 10 اردیبهشت 1340 جهانشاه صالح طرح تازه‌ای با قید فوریت برای ترمیم حقوق معلمان که حداقل  پانصد تومان تصویب می‌کرد، به مجلس داد؛ ولی چون لایحه‌ی بودجه در مجلس مطرح بود ،قرار شد به این لایحه پس از تصویب بودجه در مجلس رسیدگی شود. از طرف دیگر چون این لایحه با قطع‌نامه‌ی باشگاه مهرگان منافات داشت فرهنگیان تصمیم خود را برای اعتصاب اعلام کردند. پس از این که معلمین رسماً اعلام کردند، محمد درخشش از طرف مأمورین توقیف  و باشگاه مهرگان به طور موقت تعطیل شد.
معلمین تهران طبق قرار قبلی صبح روز سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1340 در خیابان اکباتان جمع شدند. در ساعت ده صبح معلمین که قصد رفتن به وزارت فرهنگ را داشتند با ممانعت نیروهای انتظامی روبه‌رو شدند؛ لذا فرهنگیان که هر لحظه بر عده‌ی آن‌ها افزوده می‌شد در میدان بهارستان مقابل مجلس شورای ملی و خیابان‌های اطراف آن روی زمین نشسته و سکوت کردند (امید ایران، ص 76 و 78 و 79) از طرف شریف امامی دستور متفرق ساختن فرهنگیان صادر شد.

مأموران آتش‌نشانی به آن‌جا فرستاده شدند تا با کمک شلنگ‌های آب آن‌ها را متفرق کنند. تظاهرکنندگان به مأموران آتش‌نشانی حمله کردند و لوله‌های آب‌پاش را به سوی پلیس برگرداندند. در این زمان سرگرد شهرستانی،ریس کلانتری میدان بهارستان به روی اعتصاب‌کنندگان آتش گشودکه منجر به مرگ یک دبیر به نام «ابوالحسن خانعلی» دبیر دبیرستان جامی ودانشجوی دکترای رشته فلسفه و مجروح شدن 2 معلم به نام‌های «شرق» و «احدیان» و دانش‌آموزی به نام «سیاوش باباوندی» گردید. این حادثه باعث شد که تظاهرات به حد اعلای خود برسد و تظاهرکنندگان آزادی درخشش و دایر شدن باشگاه مهرگان را به خواسته‌های خود افزودند. در مراسم خاک‌سپاری «ابوالحسن خانعلی» در روز 13 اردیبهشت، قریب 20 هزار معلم تشییع جنازه‌ی باشکوهی از هم‌وطن و همکار شهید خود به عمل آوردند. (اطلاعات، 13 اردیبهشت 1340، ص 2)

روز پنج‌شنبه چهاردهم اردیبهشت طبق قرار قبلی معلمین یک‌بار دیگر در برابر مجلس شورای ملی گرد آمدند. در همین روز معلمین ضمن تظاهراتی قطع‌نامه‌ای را صادر کردند. در این قطع‌نامه معلمین خواستار استعفای دولت، تصویب طرح باشگاه، رفع اهانت از معلمین و مجازات ضاربین را خواستار شدند. هم‌چنین آنان شش نماینده را برای مذاکره در این مورد به مجلس فرستادند. (امید ایران، ص 79)
به علت بحران سیاسی و سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ی دولت، دیگر قشرهای جامعه در تهران با معلمین هم‌دردی کردند. دانشگاه تهران در حمایت از اعتصاب معلمین بسته شد. جبهه‌ی ملی دوم اعلامیه‌ای تحت عنوان «دولت معلم‌کش» منتشر کرد و ضمن محکوم ساختن جنایت ،مردم را به ادامه‌ی مبارزه برای کسب آزادی بیشتر تشویق نمود. (نجاتی، ص 173) بازاریان میدان بهارستان در حمایت از معلمان مغازه‌های خود را بستند و در مقابل بازار مرکزی تظاهراتی برگزار شد. (جان فوران، 1994، ص 146)

اعتصاب هماهنگ معلمان و اعلام حمایت دیگر گروه‌های اجتماعی، حکومت را مجبور کرد که حالت دفاعی به خود بگیرد. به محض شروع اعتصاب شاه قصد خود را برای ارتقای شرایط  اقتصادی معلمان اعلام کرد. وزارت فرهنگ فوراً اعلام کرد که 30 میلیون ریال برای افزایش حقوق معلمان اختصاص یافته است. به علاوه مقامات قول دادند که به معلمان مزایای بیمه، افزایش حقوق، یک بیمارستان جدید و اولویت در اعطای خانه توسط دولت داده شود. در همین زمان دولت دست به بازداشت تعدادی از معلمان و دانش‌آموزان در استان‌ها زد. (همان منبع)

وعده‌های شاه و این بازداشت‌ها هیچ کدام موجب توقف اعتصاب نشد و معلمان وعده دادند که  تاتحقق خواسته‌هایشان اعتصاب را ادامه دهند. در روز چهارم اعتصاب، نخست‌وزیر شریف امامی به همراه وزرای خود استعفا داد و «علی امینی» جایگزین او شد. (عاقلی، ص 890 و 891) نخست‌وزیر جدید بارها با معلمان ملاقات کرد و بالاخره خواسته‌های آن‌ها را از جمله حقوق بیشتر و مجازات مسئولین مرگ خانعلی پذیرفت. دولت هم‌چنین وعده داد که بانکی برای معلمان باز کند و به آن‌ها وام مسکن بدهد. (فوران، ص 147)

در روز 19 اردیبهشت، هفتمین روز مرگ خانعلی، هزاران معلم، دانشجو، بازاری و کارگر به قبرستان «ابن بابویه» رفتند و بر مزار معلم مقتول از او تجلیل کردند. در آن روز نماینده‌ی بازاریان که از سیاست‌ها و تعرفه‌های جدید مالیاتی دولت ناراضی بودند، اعلام کرد: «بازاری‌ها تعهد کرده‌اند به حمایت خود از معلمان و خواسته‌های آن‌ها ادامه دهند.» (اطلاعات 19 اردیبهشت 1340، ص 4) سرانجام پس از انتخاب درخشش به عنوان وزیر فرهنگ، هزاران معلم در روز 23 اردیبهشت در باشگاه مهرگان اجتماع کردند و به اعتصاب دوازده روزه‌شان خاتمه دادند.

اعتصاب فرهنگیان در سال 1340 یکی از بزرگ‌ترین تظاهرات و اعتصاب‌های گروهی بود که پس از کودتای 28 مرداد 1332 در ایران رخ داد. اگرچه این اعتصاب در ابتدا جنبه‌ی صنفی و شغلی داشت اما در ادامه به دلیل بحران اقتصادی و وضعیت سیاسی حاکم بر کشور، فضایی پدید آمد تا گروه‌های ناراضی به ابزار خواسته‌های خویش بپردازند. به خصوص، پس از قتل خانعلی، اقشار بیشتری از اجتماع درگیر این جریان شدند و حتی دامنه‌ی اعتراضات به شهرهای دیگر ایران کشیده شد.

موقعیت منحصر به فرد معلمان به آن‌ها این نیروی بالقوه را می‌داد که از طریق تماس با دانش‌آموزان، به خصوص دبیرستانی که اغلب در ایران از نظر سیاسی بسیار فعال بودند، بر حوادث سیاسی تأثیر بگذارند. شبکه‌ی دانش‌آموزی با دیگر عوامل جامعه ارتباط داشت و توانست در زمان درگیری فعال شود. این دلیل مهمی بود که اعتصاب معلمان همه گروه‌های سیاسی و اجتماعی را وادار به واکنش کرد.

به غیر از این، داشتن تشکیلات منسجم، وجود اتحاد میان معلمین ،مشخص بودن خواسته‌های آنان، نارضایتی اقشار مختلف جامعه از شرایط موجود و همراهی آنان با فرهنگیان و حمایت مطبوعات از معلمین و پوشش گسترده‌ی خبری از این حادثه از مجموعه‌ی عواملی هستند که در پیروزی اعتصاب معلمین نقش به‌سزایی ایفا کردند. این اعتصاب فرصتی را به وجود آورد تا طبقات مختلف اجتماعی خواسته‌های خود را از طریق حمایت از فرهنگیان بیان کنند.

از لحاظ سیاسی، اعتصاب معلمین دو نتیجه‌ در بر داشت. نخست با دولت شریف امامی به مقابله برخاست و راه روی کار آمدن علی امینی، نخست‌وزیر اصلاح‌طلب را هموار کرد. دوم بسیج دیگر گروه‌های سیاسی را که با حکومت مخالف بودند تسهیل نمود.
در پایان باید گفت که گذشته از امتیازات اقتصادی که معلمان به دست آوردند این اعتصاب سبب شد تا شاه علی‌رغم میل باطنی خویش، یک‌بار دیگر همانند دوره‌ی قوام‌السلطنه و دکتر مصدق، کسی را به نخست‌وزیری انتخاب کرد که نمی‌توانست وجود او را به عنوان یک مقام عالی در کنار خود تحمل کند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ:
1ـ آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب،‌ ترجمه‌ی محمدابراهیم فتاحی و احمد گل‌محمدی، نشر نی، 1377.
2ـ روزنامه‌ی اطلاعات. شماره‌های 10492 و 10498 به تاریخ 13/2/1340 و 19/2/1340
3ـ عاقلی، باقر؛ نخست‌وزیران ایران، از مشروطه تا انقلاب اسلامی، انتشارات جاویدان، 1374
4ـ مجله‌ی امید ایران، شماره 356. ، 22/2/1340
5-نجاتی،غلام رضا،تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران،خدمات فرهنگی رسا،چاپ سوم،1373 جلد اول .                                                                             
5- Foran. John(ed); Acentury of Revolution, Social Movement in Iran, university of Minnesota Press. (1994)



 
تعداد بازدید: 10945



http://oral-history.ir/?page=post&id=1179