بیشترِ شفاهیکاران، گرفتار چارچوبهای تدوین رسمی مراکز هستند
گفتوگو و تنظیم: مریم اسدی جعفری
24 آبان 1402
در ادامه طرح مسأله حق مالکیت مادی و مالکیت معنوی آثار تاریخ شفاهی و یادداشت میراثی بدون نظام حقوقی، با انتشارات سوره مهر ، انتشارات فاتحان و انتشارات سوره سبز گفتوگو کردیم. سایت تاریخ شفاهی در طول هفتههای اخیر تلاش کرد با تعدادی از شفاهیکاران در این زمینه مصاحبه کند. «دکتر ابوالفضل حسنآبادی» در مصاحبه پیشِ رو، به زوایای دقیقتر و عینیتری از حقوق مادی و معنوی در کتابهای تاریخ شفاهی اشاره کرده است. امیدواریم پس از انتشار این مصاحبه، شفاهیکارانِ بیشتری دیدگاههای خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارند:
■
*هفتههای گذشته، با سه ناشر فعال حوزه تاریخ شفاهی مصاحبه داشتیم و در نهایت، مشخص شد که هر کدام از این ناشران، یکی از دو حالتِ قرارداد را انتخاب میکنند: قراردادِ خریدِ اثر یا پروژهای و اختصاص درصدی از پشت جلد کتاب به نویسنده. به نظر شما، شفاهیکاران از جهتِ رعایت شدنِ حقوق مادی و معنویشان، با کدام قرارداد راحتتر هستند؟
بحث انتشار کتاب در حوزه تاریخ شفاهی، هیچ فرقی با بقیه حوزههای پژوهشی ندارد. در بعضی از آثار پژوهشی، گاهی از ابتدا تا انتها در قالب یک پروژه، قرارداد میبندند. یعنی از آمادهسازی، انجام مصاحبه، پیادهسازی و انتشار در آن قید شده است. گاهی هم کار را در قالب کتاب نمیبینند و قرارداد، از مصاحبه شروع و با تحویل کار به ناشر، پایان مییابد و نویسنده، سر و کاری با چاپ اثر ندارد. یعنی شما یک کتاب را بر اساس چارچوب و ساختار یک ناشر، انجام میدهید و هزینه مصاحبه، پیادهسازی، تدوین و ویراستاری را دریافت میکنید. گاهی هم همین روال را به همراه درصدی از پشت جلد کتاب میبندند. قراردادهای تاریخ شفاهی را میتوان از منظرهای مختلف بررسی کرد.
* کدام قرارداد را عادلانهتر میبینید؟
بحث عادلانه و غیر عادلانه نیست. تاریخ شفاهی از این نظر، متفاوت است. از نظر حقوق مادی، همه چیز بستگی به قراردادی دارد که شما میبندید. اینکه شما چه مقدار، کاربلد هستید و چقدر، قلم شما را بخواهند و بپسندند و به همین اندازه، ناشر یا سفارشدهنده، ساختار و شرایط شما را بپذیرد، کمی دور از نظر است. در کل، وضع مطلوبی در حوزه نشر نداریم و این، یک واقعیت است؛ چه در حوزه تاریخ شفاهی، چه در حوزههای دیگر. الان افرادی هستند که برای کارهای تاریخشفاهیشان، ناشر پیدا نمیکنند. یعنی خودش از صفر تا صدِ کتاب را انجام داده ولی هیچ ناشری، زیرِ بارِ چاپِ کتابش نمیرود. چون نشر؛ گران، شمارگان؛ پایین و خواننده؛ کم شده است. قبلاً اینطور نبود و افراد با هزینه شخصی اقدام به انتشار خاطراتشان میکردند. حالا بسیاری از ناشران، واردِ گود نمیشوند. چون کسی حاضر نیست، برای یک کتاب 300 صفحهای که حداقل هزینه هر جلد آن حدود 500 هزار تومان آب میخورد، سرمایهگذاری کند! اغلب ناشرانی که با این اوضاع نشر، هنوز فعالیت میکنند، دولتی یا خصولتی هستند. این ناشران، کمتر بودجه و فروش کتاب دارند؛ به خصوص در حوزه انقلاب و جنگ. کتابهایشان در چارچوب مشخصی توزیع میشود.
*من هنوز به جواب سؤالم نرسیدم. شما هم مثل بقیه شفاهیکاران، بیشتر با ناشران دولتی مثل: آستان قدس رضوی همکاری کردهاید. یعنی منظورتان این است که دغدغه حقوق مادی برای بخش اعظمی از شفاهیکاران که با ناشران دولتی کار میکنند، در اولویت نیست؟
بله. بیشتر کتابهای تاریخ شفاهی، وابسته به ناشران دولتی و نظامی است و توسط نویسندگان یا نظامیان نویسنده، نوشته میشوند. از این منظر، حقوق مادی، دیگر خیلی قابل طرحِ موضوع نیست. چون شما عملاً یک کارمند هستید.
*متوجه منظورتان شدم. پس اگر بخواهیم درباره حقوق مادی و معنوی آثار تاریخ شفاهی بیشتر بدانیم، بهتر است به سراغ ناشران خصوصی برویم. البته تصور نمیکنم، راه به جایی ببرم. چون غالب شفاهیکاران با ناشران دولتی در ارتباط هستند.
بله. بازار نشر حوزه تاریخ شفاهی، در اختیار ناشران دولتی و نظامی است. همه چیز، سیاستگذاری شده و معدود آثاری توسط ناشران خصوصی منتشر میشوند. ناشران دولتی، الان با شما یک قرارداد تدوین تاریخ شفاهی میبندند، شما هزینه اولیه را دریافت میکنید و شاید کتاب شما 20 بار تجدید چاپ شود، ولی دیگر با شما کاری ندارند. حتی در قرارداد هم به این نکته اشاره نشده است. خیلی کم پیش میآید که یک شفاهیکارِ خوشقلم، شرایط برای ناشر مشخص کند. بسیاری از قراردادهای تاریخ شفاهی، قرارداد نشر کتاب نیست؛ قرارداد پروژه تاریخ شفاهی است که منجر به چاپ کتاب میشود. این دو متفاوت هستند و همینجاست که حقوق مادی و معنوی، در دل پروژهها گم میشود. از این قضیه که بیرون بیاییم، مراکزِ دارنده تاریخ شفاهی مانند: سازمان اسناد و کتابخانه ملی، آثار خودشان را بهخصوص در سالهای اخیر منتشر کردهاند و دیگر سازمانهای دولتی نیز کتابهایی مثل: تاریخ شفاهی بانک مرکزی و تاریخ شفاهی بیمه را منتشر کردند. اینها هم آثار حمایتی هستند و مسأله مالکیت معنوی در آن مطرح نیست.
*اشاره کردید که خیلی کم پیش میآید که شفاهیکار برای قراردادها تعیین و تکلیف کند. پس افراد برجستۀ فعال در حوزه تاریخ شفاهی چه میکنند؟ اغلب آنها حاضر به مصاحبه درباره این موضوع نشدند.
افراد حرفهای وجود دارند که ناشران برای کارهایشان سر و دست میشکنند، اما مشکل آنها بیشتر، حقوق معنوی است تا مادی!
*بیشتر توضیح دهید. مصداق بیاورید.
شفاهیکاران اغلب اوقات، گرفتار چارچوبهای تدوین رسمی مراکز میشوند. شاید این موضوع، بیشتر از جنبه مالی، آنها را اذیت کند. باید بپذیرند که با ساختار و محدودیت زمانی سازمان جلو بروند. مشکل سیاستگذاری و تفاوت سلیقه هم دارند. چون شما یک مصاحبهگر، راوی و تدوینگر دارید، باید حقوق معنوی این سه نفر را هم رعایت کنید. حالا گاهی مصاحبهگر و تدوینگر، یک نفر است. جایگاه راوی باید در متن و خروجی مشخص باشد. خاطرات راوی نباید کانالیزه یا در یک ساختار، قرار داده شود. نباید چیزی از خاطراتش کم شود. نباید انگیزه و اهداف راوی در متن، گم شود. دیدگاه و تفکر راوی باید در کتاب روشن آورده شود. اینها مصادیق حقوق معنوی راوی است که در دنیا بسیار مورد توجه قرار میگیرد. جایگاه مصاحبهگر و تدوینگر هم نباید در کتاب گم شود. در بعضی از پروژهها یک نفر مصاحبه را انجام میدهد. بعد از مدتی، نفر دومی وارد ماجرا میشود و مجدد مصاحبه ضبط میکند. ممکن است سلیقهها و نوع سؤالات فرق کند. سؤالات جدید پرسیده شود و محتوا مقداری بالا و پایین شود و عملاً نگاه مصاحبهگر اول در کار گم شود. این مطلب هم پیش آمده است. بعد از اینها تدوینگر باید توجه داشته باشد که جایگاه مصاحبهگر در متن حفظ شود و از همه مهمتر، ناشر به حقوق معنوی این افراد احترام بگذارد. متأسفانه در ایران، خیلی درگیر این قضایا نیستیم، به خصوص در مورد حقوق معنوی راوی. باید حداقل تغییرات در دیدگاههای راوی در مرحله تدوین اِعمال شود. در نهایت، به دلیل سفارشی بودن و کانالیزه بودنِ تمام مراحل کار تا انتشار کتاب، بر تمامی حقوق مادی و معنوی اثر میگذارد.
*آقای دکتر، ممنون بابت وقتی که برای سایت تاریخ شفاهی گذاشتید.
ممنون.
تعداد بازدید: 1880
http://oral-history.ir/?page=post&id=11563