میراثی بدون نظام حقوقی
حمید قزوینی
19 مهر 1402
تاریخ شفاهی که از طریق مصاحبههای هدفمند انجام میشود، بخشی از گذشته را حفظ و به نسلهای بعدی منتقل میکند و حاوی منابع مهمی برای پژوهشگران رشتههای مختلف علمی است. بسیاری از وقایع و اطلاعات دوره معاصر از طریق همین فایلهای صوتی و تصویری، ماندگار میشوند که بدون آنها امکان حفظ و انتقال به آینده را ندارند. مصاحبههای تاریخ شفاهی، در بسیاری از مواقع، موقعیتی منحصر به فرد دارند و حفظ و نشر آنها از جهات مختلف حائز اهمیت است؛ خصوصاً از آن رو که شاید تنها منبع موجود از یک فرد باشند.
با این نگاه میتوان مصاحبههای تاریخ شفاهی را بخشی از میراث فرهنگی دانست. سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو، در سالهای اخیر ضمن توجه به آنچه که سرمایه دیداری و شنیداری جوامع خوانده میشود، خواستار توجه به این بخش شده است تا امکان حفظ منابع بیش از پیش تقویت شود.
بدیهیست هر اثر (در اینجا منظور تاریخ شفاهی است نه هر فایل صوتی و تصویری) وقتی به بازار نشر راه پیدا میکند، از نظر مادی و معنوی مدعیانی خواهد داشت.
پرسش این است که محصولِ برآمده از هر مصاحبه، وقتی از وجوه فردی و خصوصی فاصله گرفت و به سمت وجوه اجتماعی حرکت کرد، چه متغیرهای حقوقی و قانونی نیاز دارد که به حفظ و تقویت و اشاعۀ آن کمک کند؟
بالطبع این مهم علاوه بر زیرساختهای فنی، نیازمند قوانین تخصصی است. اگر مصاحبههای تاریخ شفاهی در زمرۀ میراث دیداری و شنیداری است و به ارتقای کیفیت زندگی مردم کمک میکند، پس نیازمند بسترهای قانونی و حقوقیِ روشن و قوی هم هست.
نمیتوان از جامعه انتظار داشت این پدیده را با نگاه سرمایهای و متکی به میراث فرهنگی ببیند و در عین حال وجوه قانونی آن به درستی تبیین نشده باشد.
هنوز کسی نمیداند که حقوق مادی و معنوی راوی، نویسنده و ناشر چگونه تقسیم میشود و در صورت ادعای هر یک از آنها در فرآیند تولید و عرضه، با چه سازوکاری باید به رفع اختلاف مبادرت ورزید؟ جوایز متعلق به کیست؟ ویراستار و مشاور اثر چه حقوقی دارند و در تجدید انتشار یا کپیبرداری از آن، حقوق مدعیان چگونه تقسیم میشود و دیگر قوانین تا چه اندازه امکان تعمیم به این حوزه را دارند؟
در سالهای اخیر شاهد مصاحبهشوندگانی هستیم که تمام یا بیشتر حقوق مادی و معنوی اثر را متعلق به خود میدانند و کمترین حق را برای مصاحبهگر یا پژوهشگر تاریخ شفاهی و ناشر قائل هستند. در حالی که در نقطۀ مقابل، محقق و ناشر سهم عمده را برای خود میدانند.
در سوی دیگر ماجرا به رغم حضور صدها فرد و مرکز پژوهشی و انتشاراتی در سراسر کشور، هیچ ساختار حرفهای یا نظام صنفی مرتبط با تاریخ شفاهی وجود ندارد که مشکلات حقوقی و صنفی را رفع کند.
این در حالیست که با گسترش دامنۀ فعالیت و افزایش تعداد افراد و مراکز فعال در تاریخ شفاهی، میتوان مانند هر گروه صنفی دیگر با سامان دادن به نظام صنفی و حقوقی این حرفه، علاوه بر نهادینهسازی روشهای علمی و تخصصی، امیدوار به افزایش تعداد آثار خوب و حرفهای بود و آثار بر بستر یک نظام روشن تولید شود.
در این مسیر، مطالعۀ تجربه دیگر کشورها و نظرخواهی از اصحاب رشته حقوق و فعالان تاریخ شفاهی اولین گام خواهد بود.
تعداد بازدید: 1792
http://oral-history.ir/?page=post&id=11490