نشست مجازی تاریخ شفاهی ایران

ضرورت‌های تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران - 2

تنظیم: سپیده خلوصیان
تدوین: سایت تاریخ شفاهی ایران

11 بهمن 1400


در دومین نشست از مجموعه نشست‌های تاریخ شفاهی ایران که در تاریخ ۲۷ آذر 1400، به صورت برخط برگزار شد، مرتضی نورائی، ابوالفضل حسن‌آبادی و فائزه توکلی با اجرای خانم مصفا شرکت کردند. در این جلسه که در فضای مجازی تالار تاریخگر کلاب‌هوس تشکیل شد، درباره ضرورت‌های تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی گفت‎وگو شد که بخش دوم آن ‌را با هم می‌خوانیم.

در ادامه نشست مجری از دکتر فائزه توکلی دعوت کرد تا بحث را ادامه دهد.

مجری: خانم دکتر توکلی دانشجوی رتبه یک دکتری بودند و در حال حاضر در مرحله تدوین رساله هستند. ایشان نویسنده کتاب مبانی نظری تاریخ شفاهی و کتاب زنان مبارز و زنان سیاسی در دوره پهلوی هستند و اخیراً کتابی از ایشان با عنوان تاریخ شفاهی تألیف شده است. خانم توکلی دست قدرتمندی در تاریخ شفاهی دارند و در کشور ما مجری اصلی تاریخ شفاهی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هستند. از ایشان دعوت کردیم تا حاصل مطالعات و بررسی‌هایشان را در باب ضرورت‌های تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران بشنویم.

توکلی: من حوزه تاریخ شفاهی را بیشتر از نظر بحث روش علمی مد نظر قرار می‌دهم، چون فکر می‌کنم درباره تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی خیلی زود است صحبت کنیم. چون طی مطالعاتم در حوزه تاریخ شفاهی و کارهای عملی این بخش، بیشتر روی بحث فراتحلیل روایت‌هایی که در حوزه تاریخ شفاهی ثبت و ضبط شده است تمرکز دارم. در حوزه پژوهشگاه علوم انسانی که از سال 60 از ادغام 12 مؤسسه تشکیل و این حوزه به عنوان یکی از مراکز پژوهشی مهم در حوزه علوم انسانی تأسیس شد، با بیشتر از 100 نفر از رؤسا و معاونت‌ها و اساتید قدیم مصاحبه کردم و از بین مصاحبه‌های آن‌ها، در واکاوی این موضوع که شرایط علوم انسانی کشور و بنیان‌هایش از چه زمانی گذاشته شده، از کجا رسیدیم به کجا و ناکارآمدی‌هایی که اکنون در جامعه در حوزه علوم انسانی با آن مواجهیم و منبعث از چه وضعیتی است، بحث فراتحلیل را می‌طلبد. یعنی هنوز بحث تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی که علم تازه‌ای است، قدم خیلی بزرگی است.

در این جلسه تمرکزم بر کاری است که انجام دادم؛ یعنی در این بحث که در روش‌شناسی تاریخ شفاهی کارکرده‌ام به روش علمی به آن می‌پردازم. برای آشنایی دوستان و حاضران گرامی تجارب پژوهشی خودم را در این بخش عرض می‌کنم. تاریخ شفاهی در واقع آن طور که من متوجه شدم و کار کردم، یک نوع تحقیق کیفی است که از تعامل دو سویه بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده ضبط و تولید می‌شود. در واقع در این تاریخ‌نگاری، گفتار بر نوشتار تقدم دارد و تمامی اقشار جامعه که در تحولات تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه نقش داشته‌اند می‌توانند داده‌های تاریخی را اعم از تصویر یا صدای‌شان خلق کنند و این ضرورت تکنولوژی معاصر است و کاملاٌ با روش تاریخ‌نگاری کلاسیک متفاوت است. به این جهت که در آن تاریخ‌نگاری، ما متکی بر اسناد بودیم ولی تاریخ شفاهی یک انقلابی در تاریخ معاصر است، چراکه ما می‌توانیم از افرادی که با آنها گفت‌وگو انجام می‌شود، بیش از اطلاعاتی که از گذشته به ما می‌دهند به عنوان یک منبع و مخزن داده و مستندات به عنوان خود متن اتکا کنیم.

از انسان‌هایی که هم زنده و حاضر هستند و هم تصویرشان را داریم و هم صدای‌شان را در خصوص تحولات این سند را که انسان در رأسش قرار دارد، می‌توانیم ارائه کنیم و به جامعه اطلاعاتی معاصر، به راحتی از طریق تصویر و رسانه‌های متعدد ارسال کنیم؛ اما در اینجا بحث روش علمی است که اگر بخواهیم مثل سایر علوم به تاریخ شفاهی بپردازیم، سه وجه را باید درنظر بگیریم که تحت عنوان Knowledge ، Attitude و Practice هستند و در اصطلاح به عنوان کپ -به اختصار- ازآن‌ها یاد می‌شود.

از منظر Knowledge تاریخ شفاهی دانش بین‌رشته‌ای است که علاوه بر علم تاریخ از جامعه‌شناسی هم بهره می‌برد که کاملاً ماهیت بین‌رشته‌ای دارد و روان‌شناسی، زبان‌شناسی، بحث‌های فرازبان که من یک فصل کتابم را یعنی فصل Body Language را به آن اختصاص دادم. این مسئله در مصاحبه می‌تواند هم در مورد مصاحبه‌گر و هم مشارکت‌کننده کاربرد داشته باشد و حتی در حوزه‌های مدیریت و... می‌توانیم به این علوم احاطه پیدا کنیم. یا مثلاً می‌توانیم به مصاحبه‌های انگیزشی و روابط بین فردی از حوزه روانشناسی تکیه کنیم یا بحث مکتب انتقادی از جامعه‌شناسی را در بحث‌های کارآفرینی و خلاقیت‌های نوآوری یا S.W.O.T سازمان‌ها و بحث مستندسازی‌شان، نقاط قوت و ضعف، حرکت‌های رو به جلو و آینده‌شان را بررسی کنیم. از منظر Attitude یا به اصطلاح نگرش، یک گرایش جدیدی است که می‌تواند اتفاقات معاصر را با تاریخ‌نویسی سنتی ترکیب کند. البته باید توجه داشت که این بحث نه تنها مؤثر نیست بلکه فوق‌العاده ناقص است، زیرا تنها با یک سری از اسناد مواجه است و سر و کار دارد.

در نشست پیشین، آقای دکتر منفرد، مطلبی بیان کردند و گفتند که از نظر من این بحث گذشت زمان و تحولات تاریخی خیلی مهم است، برای این‌که ما به یک استنادات مشخص برسیم، اما در تعریفی که من در حوزه تاریخ به آن رسیدم، تاریخ مطالعه جامعه در گذر زمان است. اگر ما بخواهیم آن دیدگاه‌هایی که مرحوم استاد عباس اقبال داشتند که می‌گفتند باید چهل-پنجاه سال از فلان حادثه تاریخی بگذرد تا ما بتوانیم به مستندات آن تکیه کنیم، این روش را من به شخصه زیر سؤال می‌برم و با آن موافق نیستم، چون به قدری سرعت تحولات بالاست و به قدری حوزه داده‌ها در دنیای معاصر در وب شتابزده و شتابناک است، که به طور مثال روزانه بیش از سه میلیون صفحه جدید در وب تولید می‌شود و ما اصلاً نمی‌توانیم دیگر به آن روش تاریخ‌نگاری تحولات و مسائل را بررسی کنیم.

ما نیاز به تکنولوژی جدید داریم. نیاز به این داریم که ضبط صوت و فیلم‌ها و به اصطلاح افرادی که کنش‌گران اصلی در صحنه جامعه و تحولات هستند اعم از بخش‌های اقشار حاشیه‌ای که واقعاً در طی قرن‌ها اصلاً اسمی از آن‌ها برده نشده مثل زنان، کارگران، کهنه‌سربازان جنگ، روحانیت، سازمان‌ها، نهادها، احزاب، صنایع مختلف از جمله صنعت بیمه، صنعت نفت و...  همچنین سازمان‌های متعدد، وزارت‌خانه‌ها و امثال آن را نیاز داریم که اطلاعاتشان را جمع‌آوری و ثبت و ضبط کنیم. به خصوص با تحولی که در چهار دهه بعد از انقلاب داشتیم و رویکردهای خاصی که حالا مردم با آن‌ها مواجه هستند و دنبال واکاوی مسائل هستند که چرا ما به این شرایط و این بحران‌ها رسیدیم؛ تحریم‌های آمریکا از کجا شروع شد. باید با سیاست‌مداران مواجه شویم، با آن‌ها مصاحبه کنیم و این چندوچون مسائل را در بیاوریم و آن بحث حتی S.W.O.T ها را در حوزه‌های وزارتخانه‌ها کندوکاو کنیم. از این منظر تاریخ شفاهی نگرش و گرایشی ایجاد می‌کند که تاریخ جامعه را به بهترین شکل در حال گذار به نمایش می‌گذارد و با استفاده از همه افرادی که به طور همه‌جانبه در پدیده‌ها و مسائل تاریخی شرکت کرده‌اند بازخوانی و کالبد شکافی می‌کند.

از منظر Practice هم یک مهارت است و با یادگیری آن ما می‌توانیم به نسلی از پژوهشگران تاریخی‌مان که می‌توانند منشأ تحولات سازمان‌ها شوند، از طریق مستندسازی سازمان‌ها، بحث فرایند مدیریت پروژه و کسب و کار و نمونه‌های موردی که در حوزه‌های کارآفرینی مرتبط هستند، بین نسل‌های قدیم وجدید، آن شکافی که وجود دارد پر کنند. تجارب نسل‌های قدیم‌تر را در حوزه مثلاً صنایع مختلف کارخانه‌ها، کارگاه‌های تولیدی و کسب‌وکارهای متعدد، به نسل‌های خودشان منتقل کنند. من حتی در بحث شورش‌های اجتماعی هم که در جامعه اکنون، طی همین چند سال اخیر دیدیم به وجود آمد، به عده‌ای جوانان که با آن‌ها صحبت می‌کردیم گفتم هدف‌تان چیست که به خیابان می‌آیید؟ شما باید مسائل را از ریشه واکاوی کنید و دربیاورید که به دنبال یک حرکت اجتماعی که احساساتی است وارد می‌شوید. جامعه می‌خواهد امنیت داشته باشد و نیروهای امنیتی وارد می‌شوند و طبیعتاً می‌خواهند در یک شرایط امنیتی، امنیت جامعه حفظ شود و نیروهای معاند وارد نشوند؛ پس جلوی آن‌ها را می‌گیرند و تر و خشک در این بین کاملاً با هم آسیب می‌بینند. به هر صورت مسئله تاریخ شفاهی را به عنوان یک رویکرد خاص به آن‌ها پیشنهاد می‌کردم تا بتوانند به آن بپردازند.

نکته‌ای هم که در بخش روشی و دانشی آن است، بحث دانش ضمنی است که ما می‌توانیم از طریق تاریخ شفاهی به آن برسیم و حتی در بحث مستندسازی سازمان‌ها از آن‌ها استفاده کنیم. چون این دانش ضمنی که افراد دارند، در سازمان‌ها و مراکز به راحتی می‌شود از طریق مصاحبه‌هایی که وجود دارد انجام شود. چون روش مهم تاریخ شفاهی است، می‌توان به دانش ضمنی آن مدیران دست پیدا کرد و تجارب‌شان را که اصلاً نه به روی کاغذ می‌آورند و نه بعد از این‌که از سازمان مربوطه به جای دیگر منتقل می‌شوند دراختیار کسی نمی‌گذارند. می‌توان این مسائل را از این طریق مستند‌سازی کرد.

به عنوان یک بحث روشی‌شناسی، آن حوزه‌ای که من بیشتر روی آن تأکید می‌کنم این است که چرا روش تاریخ شفاهی را یک روش تحقیق کیفی می‌دانیم. تحقیق کمی با اعداد و داده‌ها مطرح است و در بحث‌های پوزیتیویستی و علوم تجربی به آن رجوع می‌شود، اما تاریخ شفاهی به عنوان رویکردی که می‌تواند از طریق مصاحبه، مشاهده و امثال آن در پژوهش‌های گسترده شرکت کند، می‌توانیم این روش تحقیق کیفی را در مجموعه فعالیت‌هایش به آن بپردازیم. مبنای فلسفی تحقیق کیفی، انسان‌گرایی و طبیعت‌گرایی است. منظور از مبنای انسانی‌گرایی، توجه به نقش و اهمیت انسان در تحقیقات کیفی است. مطابق این حوزه انسان موجودی تفسیرگراست که ابتدا موقعیت را می‌فهمد و سپس عمل می‌کند. این موجود در واقع مثل یک اندام ارگانیسمی است که نمی‌تواند تحت شرایط آزمایشگاهی قرار گیرد. ما فقط می‌توانیم برای اینکه به پس ذهنش و به تجربه‌هایش رسوخ کنیم، بیاییم از طریق ابزارهای کیفی ذهنش را به چالش بکشیم و مسائل و خاطراتش را با او در میان بگذاریم.

بحث تفاوت حوزه تاریخ شفاهی و خاطره‌نویسی هم بارها گفته شد. فردی که خاطره‌نویسی می‌کند، چون ممکن است برخی بخواهند بگویند من خاطراتم را روی کاغذ آوردم پس می‌توانید به آن رجوع کنید، در حالی که جوابش مشخص است؛ در خاطره‌نویسی، آن فرد، خودش به مسائل ذهنی خودش و آن تجارب ذهنی دورش مراجعه می‌کند و یک سری مسائل را که از نظر خودش مهم است روی کاغذ می‌آورد. در صورتی که در مصاحبه فعالی که روش اصلی تاریخ شفاهی است، مصاحبه‌گر کاملاً وارد حیطه‌های ویژه‌ای می‌شود که به صورت کاملاً هدفمند، بنابر آن پروژه تحقیقی‌اش و فرضیه‌ای که با آن مواجه بوده، آمده و رجوع کرده است. مثلاً بحث تاریخ شفاهی سازمان یا بحث حوزه علوم انسانی‌اش است یا بحث شرایط دانشگاهش است که از کجا تشکیل شده، رویکردهایشان چه بوده و الان در چه بحث‌های علمی و در چه مقطعی قرار دارند، تا کجا توانستند نظریه‌پردازی کنند، تا کجا توانستند تئوری بدهند، به جامعه و ارتباط بین جامعه و دانشگاه و...

به هر صورت، روش تحقیق کیفی این امکان را فراهم می‌کند تا قرائت‌های مختلفی از یک واقعه به ظهور برسد و از این رو هم لازم است که در تاریخ شفاهی حتماً از این روش کمک گرفته شود. هدف اصلی هم رساندن همین صدای راویانی است که در متن وقایع تاریخی هستند. اما اینکه چگونه این صدا برسد، این شیوه‌هایی نیست که مثلاً آقای حسین دهباشی انجام می‌دهد. مثلاً می‌آید با یک نفر مصاحبه می‌کند و این فرد یک نکته خیلی مهم را به نام مثلاً بحث سینما رکس آبادان مطرح می‌کند. سپس این را به صورت یک فیلم در اینستاگرام پخش می‌کند و مردم می‌گویند پس جریان سینما رکس این بوده؟ خیلی راحت به یک قضاوت بسیار نادرست راجع به یکی از تحولات مهم آستانه انقلاب اسلامی با یک رویکرد و روش بسیار غلط، تحت عنوان خشت خام که اصلاً خوب هم مفهومش را ایشان نگفته‌اند که این خشت خام واقعاً خام است و من باید بروم در ارتباط با این سینما رکس و حادثه آن با چند نفر دیگر هم مصاحبه کنم و نظرات آن‌ها را که در متن این حادثه حضور داشته‌اند مطرح کنم تا روایت‌های آن‌ها را هم بشنوم و بعد از طریق اعتباریابی این روایت‌ها، آن روایت اصلی را برای مردم در قالب آن فرد و نفری که - اگر می‌خواهد باز تصویر آن شخصی را که رویش تأکید می‌کند- به عنوان آن فردی که متقن‌ترین روایت را با توجه به روایت‌های دیگر در اختیار بگذارد، در اختیار بگذارد.

یا سایر روش‌هایی که مثلاً در مورد آقای لیلاز یک مصاحبه 7 ساعته یکباره‌ای را می‌آید با وزیرخارجه کشوری که داشته در حوزه برجام یعنی مهم‌ترین مسئله‌ای که می‌تواند جلوی خیلی مسائل را از موضع برد-برد در مورد کشورمان در حوزه تحریم‌هایی که از سال 1998 کلید خورده است و مدام پیکان حمله به سمت داخل می‌رود که چرا حکومت این طور عمل می‌کند؟ آن تبلیغات بیگانه و مسائلی که منجر به تحریم می‌شود اصلاًً محکوم نمی‌شوند و خیلی جالب است. میان مردم ما کسانی هستند از جمله زنان، که زیر بار فقر و فشار بسیار شدید آن، کمرهاشان خرد می‌شود چون نمی‌توانند دیگر مواد غذایی را به صورت کامل و وافی با قیمت‌های گرانی که وجود دارد در سفره خانه‌وار بیاورند. اتفاقاً در مصاحبه‌ای که نیویورک تایمز با من انجام داد، در مورد بحث تأثیری که تحریم روی زنان ایرانی داشت، من به صراحت گفتم که وقتی خانم عبادی می‌آید متأسفانه به عنوان کسی که جایزه صلح نوبل را گرفته بحث تحریم ایران را، تحریم کشور خودش را، پیشنهاد می‌کند بدون آنکه از آن طرف بداند در داخل کشور زنان ما زیر بار چه فشاری قرار دارند و چگونه باید با دست خالی آن قابلمه آب را بگذارند روی گاز و هم بزنند و بگذارند جلوی فرزندان‌شان، آن زن روستایی، آن زن بلوچ یا زنی که دیگر نمی‌تواند خودش مواد پروتئینی لازم را مصرف کند - اعم از اینکه باردار باشد یا نباشد- و آینده آن نوزادانی که به لحاظ سوء تغذیه به صورت ناقص به دنیا می‌آیند، مسائل را به صورت تمثیلی خدمت‌تان می‌گویم که چقدر مصاحبه‌های تاریخ شفاهی سرنوشت انسان‌ها را در حوزه بحث‌های تاریخی می‌تواند تغییر بدهد.

از طرفی بنابر رویکرد آقای دکتر فراهانی که بحث دولتی بودن این مصاحبه‌ها را گفتند، باید بگویم که الزاماً هم دولتی نیستند. اتفاقاً در دولت اگر می‌آیم و جریانات معاونت زنان ریاست جمهوری را ثبت و ضبط می‌کنم خیلی بدون رو‌دربایستی و شفاف، طوری که در جاهایی خانم‌ها از سؤالات من ناراحت می‌شدند مصاحبه می‌کردم. خانم دکتر ابتکار، خانم دکتر مولاوردی، خانم زهرا شجاعی و افراد دیگر بودند که خیلی شفاف و مشخص با آن‌ها مصاحبه کردم. من اصلاً به دنبال آن پولی که به من می‌دهند هم نیستم و حتی به یاد دارم در جریان معاونت زنان، از وزارت اطلاعات سپاه من را خواستند و یک سری مسائل را از من سؤال کردند که آیا واقعاً خانم ابتکار دارد در حوزه زنان کار می‌کنند؟ آیا واقعاً لایحه ادارات جنسیتی‌شان فلان است؟ افراد جوانی بودند که می‌خواستند از منظر اطلاعاتی خودشان به یک سری نکات پی ببرند؛ ولی من خیلی شفاف گفتم که بله، من مستندات دارم و این کتاب چاپ و منتشر خواهد شد و شما هم مثل سایر مردم در جریان اطلاعات آن قرار خواهید گرفت. خیلی شفاف و مشخص این را گفتم.

این بستگی به مورخ دارد. مورخ اگر بخواهد دولتی عمل کند بله می‌شود مثل همان مورخینی که تاریخ کلاسیک را می‌نوشتند. ما مورخین درباری داشتیم و مورخین مزدبگیری که با رویکردهای خاصی تاریخ را می‌نوشتند. حوزه تاریخ مشروطه را که نگاه کنید. ناظم‌الاسلام کرمانی راجع به تاریخ مشروطه، می‌آید راجع به مشروطه صحبت می‌کند و کتاب می‌نویسد. راجع به این واقعه، آقای کسروی هم می‌نویسد، آقای آدمیت هم می‌نویسد، ماشاءالله آجودانی هم می‌نویسد. ولی ببینید ما در حال حاضر طی تعریف‌هایی که پسامدرن‌ها از تاریخ می‌کنند که من خودم هم تا یک حدی به عنوان شاگرد شما اساتید به آنها قائل هستم، این است که تاریخ دیگر الزاماً همان گذشته نیست. گذشته یک واقعه‌ای بوده که اتفاق افتاده و تمام شده است. ما با تاریخ‌نگاری مورخان مواجه هستیم. مورخینی که هر کدام ایدئولوژی و روش‌شناسی خاص خودشان را دارند، معرفت‌شناسی خاص خودشان را دارند و رویکرد کتاب‌هایی که ما با آنها مواجه هستیم تاریخ‌نگاری است و واقعاً تاریخ نیست. اصلاً می‌گوییم حادثه یک چیز دیگر بوده است که تاریخ‌نگاری یک مدل دیگر رقم زده.

به هر صورت، مفاهیم و معانی که در شکل‌گیری تعاملات اجتماعی در واقع شکل می‌گیرد نقش اساسی را ایفا می‌کنند و یکی از اهداف مطالعه کیفی هستند. موفقیت تحقیقات کیفی هم در گرو همین مهارت پژوهشگر و ایجاد ارتباطی است که می‌تواند با دیگران داشته باشد. مثل رعایت اصول آنها، جلب اعتماد دیگران، حفظ روابط خوب، احترام گذاردن به هنجارهای جامعه، روابط متقابل و... که از اهمیت بالایی در موفقیت تحقیقات کیفی دارند و می‌تواند با آنها مواجه باشد. در روش تحقیق کیفی ما در واقع آن تجارب درون ذهنی‌شان را که می‌خواهیم از جهان اجتماعی‌شان به عنوان معنا بیرون بکشیم و بفهمیم که چیست، نخستین ممیزه‌اش یافتن پاسخ چیستی، چرایی، چون یا چه است. یعنی در واقع به جای اینکه به کمیت مسئله که چند نفر بودید و چه کار می‌کردید و از این بحث‌های آماری که در تحقیقات تاریخی در حوزه کلاسیک با آنها مواجه هستیم، می‌خواهیم به کیفیت مسئله پی ببریم.

مجری: خانم توکلی، با توجه به این دغدغه‌هایی که در باب آسیب‌شناسی و آسیب‌هایی که در تاریخ شفاهی وجود دارد و در نشست تاریخ به طور مشروح به این حوزه‌ی آسیب‌شناسی پرداختند، آیا شما در باب نظریه‌پردازی و تئوری‌پردازی در امتداد فرمایشات جناب آقای دکتر نورائی نقدی دارید؟ یا موافق هستید با مسئله تئوری‌پردازی؟ آیا در حالت فعلی در حوزه تاریخ شفاهی، ما روند و فرایند تئوری‌پردازی را می‌بینیم و این فرایند وجود دارد یا نه؟

توکلی: در بحث تاریخ شفاهی در واقع بله؛ آن پله باید منتج شود. تحقیقات تاریخ شفاهی باید به دنبال آن فرضیه‌هایی که ما به آن‌ها قائل بودیم، به‌خاطر آن‌ها وارد مصاحبه‌هایی در حوزه تحقیقی خاص‌مان شدیم و سپس به نظریه‌ای رسیدیم و پس از آن نظریه، تئوری‌ای کشف کردیم، به آن پله منتج شود، ولی این بستگی به شرایط هم دارد. من آن‌چه را که خودم در تجربه یافتم، می‌گوید در سطحی نیستم که تئوری‌پردازی کنم، ولی مثلاً در بحث حوزه علوم انسانی، آن طرح تاریخ شفاهی پژوهشگاه را خوب انجام دادم. من می‌آیم از بین مصاحبه‌ها، تحلیل تحلیل‌ها را درمی‌آورم. یعنی وقتی تحلیل و یک سری نظریات‌ استادانی که در حوزه علوم انسانی فعالیت می‌کنند گرفتم، فراتر از تحلیلش را بیرون می‌کشم و این فراتحلیل را در اختیار رئیس کنونی دستگاه قرار می‌دهم. این رئیس کنونی دستگاه، با توجه به تجاربی که در حوزه علوم انسانی و سیاست‌ها و راهکارهای حوزه علوم انسانی رؤسای قبلی، معاونت‌های قبلی یا استادان قبلی در طی مطالعات و پژوهش‌های‌شان داشتند به او انتقال می‌دهم. ولی در سطحی که ما بگوییم تئوری‌پردازی، واقعاً الان در سطح خود تاریخ کلاسیک هم با بحث تئوری‌پردازی مواجه نیستیم، تا چه برسد به اینکه در حوزه تاریخ شفاهی این بحث را داشته باشیم.

به عقیده من اکنون اگر بتوانیم تاریخ شفاهی هر یک از سازمان‌ها، مراکز یا حتی شخصیت‌ها را با توجه به سایر مدارک ثبت و ضبط ‌کنیم، کار بزرگی انجام داده‌ایم. در واقع تاریخ شفاهی یک رویکردی است که می‌تواند تکمیل کننده سایر اطلاعات تاریخی هم باشد. یعنی در کنار آن اسناد مهم است، بحث اعتباریابی مصاحبه‌ها هم مهم است و در کنار این‌ها ما باید بتوانیم به یک سری نتایج در هر یک از حوزه‌های تحقیقی هم برسیم، ولی من خیلی زودهنگام می‌دانم این‌که تئوری از درون آن بیرون بیاید و این هم یک سری کارهای تیمی قوی می‌طلبد.

اکنون در حوزه تاریخ شفاهی، یا یک عده از اساتید ما در حوزه نظر هستند یا یک عده به صورت غیر آکادمیک در حوزه عمل قرار دارند. البته من آن کتاب کوچکم را که زیر نظر آقای دکتر نورائی و حسن‌آبادی داوری شد هم به جامعه شفاهی‌کاران و پژوهش‌گران شفاهی‌کار که در تمامی شهرستان‌ها به صورت فراگیر در حوزه‌های متعددی در حال کار هستند پیشنهاد می‌کنم. واقعاً این موضوع هم جای ایجاد اشتغال‌زایی و کارآفرینی دارد و هم جای کار بسیار برای مردمی که در جای جای کشور وجود دارند. آن کتاب توانسته است تا حدی، برخی روش‌ها، گام‌به‌گام‌های مصاحبه و اصول تدوین سؤالات را، تحت عنوان ناشناسی سؤالات و از این دست ارائه کند. ولی من بحث تئوری‌پردازی را برای تاریخ شفاهی خیلی زود می‌دانم.

ما فقط می‌توانیم در حیطه‌های سازمانی و مراکزی که در هر تیم تاریخ شفاهی کار می‌کنند، فقط به آن بپردازیم و چون نمی‌خواهم بیشتر صحبت کنم و دوستان خسته شوند به هر صورت می‌گویم که نظر خود من در حوزه تاریخ شفاهی در حیطه بحث تئوری‌پردازی خیلی زودهنگام است. فقط در حیطه هر سازمان می‌تواند انجام شود. مثلاً در حوزه پژوهشکده بیمه، بحث نخبگانی که‌ می‌خواستند به نسل‌های بعدی معرفی کنند و اینکه ضریب نفوذ مخاطبان در حوزه بیمه که صنعت بسیار مهمی است و بعد از بورس و نفت می‌تواند بسیار برای کشور درآمدزا باشد درصورتی که جایگاه لازم را ندارد، خیلی مهم است که ما بیاوریم نخبگان را برای آنها معرفی کنیم. خوب این تئوری‌پردازی در مورد حوزه نخبه که آقای دکتر محمود صالحی که اتفاقاً در نجف‌آباد هم هستند و در آنجا خانه فرهنگ ایجاد کردند، من فقط می‌توانم به عنوان یک فرد نخبه با او مصاحبه کنم و اینکه در حوزه بیمه چه کارهایی کردند معرفی کنم، ولی اینکه در مورد ایشان بیایم بگویم چون این کار را کردند این تئوری از درون مصاحبه با ایشان درمی‌آید، نه. من به شخصه در سطح توانایی خودم نمی‌دانم.

مجری: خیلی ممنون ازشما خانم دکتر توکلی. در خدمت جناب آقای منفرد هستیم. آقای دکتر در باب این موضوع و در این قسمت از نشست اگر فرمایشی دارید بفرمایید می‌شنویم. در ادامه در خدمت جناب آقای اسماعیلی خواهیم بود.

منفرد: خواهش می‌کنم. خیلی ممنون از صحبت‌های همه دوستان. من صحبت ویژه‌ای ندارم. فقط یکی- دو جا به من اشاره شد که من خواستم اصلاح کنم. در هفته گذشته من هرگز از آقای عباس اقبال چیزی را نقل نکردم. قطعاً آقای عباس اقبال را من یک روش‌شناس نمی‌دانم ولی در همه کتاب‌های روش‌شناسی تاریخی اگر ملاحظه بفرمایید - چون من به هر حال سال‌ها این حوزه را درس دادم- زمان، یکی از عناصر و فاکتور‌های مقوم تاریخیت و تاریخی شدن است و همین داعیه که تاریخ شفاهی می‌خواهد برای آینده منابع تاریخی تولید کند و در نشست گذشته هم به آن اشاره شد، وجه و نکته تأیید و تأکیدی هست بر همین اعتقاد به اینکه زمان وجه مقوم تاریخ است.

در مورد تاریخ شفاهی و حاکمیت‌ها هم بدون این‌که اساساً بحث شخصی باشد و به روزگار حاضر و حکومت فعلی برگردد، یک سخن کلی وجود دارد. این‌که وقتی شما پدیده‌ای را دارید که نیاز به سرمایه‌گذاری، حمایت و حمایت مالی دارد، این حمایت‌ها را معمولاً حاکمیت‌‎ها می‌توانند فراهم کنند و همین که می‌بینیم بیشتر مؤسسات تاریخ شفاهی موجود د‌رصد بالایی‌شان -شما دوستان و استادان می‌توانید بفرمایید چند درصد- مؤسساتی هستند که از درون حاکمیت و حاکمیت‌ها بنیان‌گذاری و حمایت می‌شوند. این نشان دهنده این است که در واقع می‌تواند بخشی از آسیب‎شناسی تاریخ شفاهی‌دانی باشد بدون این‌که بخواهیم در آن افراط کنیم یا در مورد اشخاص داوری کنیم.

 

ادامه دارد

ضرورت‌های تئوری‌پردازی در تاریخ شفاهی ایران - 1

 



 
تعداد بازدید: 3302



http://oral-history.ir/?page=post&id=10349