سیصدوسیویکمین برنامه شب خاطره -1
تنظیم: سپیده خلوصیان
13 دی 1400
سیصدوسیویکمین برنامه شب خاطره، پنجشنبه 2 دی 1400 با موضوع «یادواره مهدی خانبانپور» در تالار سوره حوزه هنری با اجرای داوود صالحی برگزار شد. در این مراسم خانواده آقای خانبانپور، جمعی از شاگردان و هم محلهایهای قدیم، دوستان و همکاران او نیز حضور داشتند و مستند «دیدار آخر» نیز در این برنامه اکران شد.
برنامه با ویدیوهایی از مهدی خانبانپور[1] در شب خاطرههای گذشته و با یاد شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز شد. مجری برنامه در ابتدا خاطرهای را به نقل از یکی از دوستان آقای خانبانپور تعریف کرد و گفت: وقتی یکی از دوستان برای آخرین بار به دیدن آقا مهدی رفته بود، از ایشان خواسته بود که اگر سفارشی یا نکتهای دارد بگوید. آقا مهدی هم در جواب گفته بود: «فقط شب خاطره.» مجری سپس گریزی هم به خاطرهای از حاج قاسم سلیمانی زد و بیان کرد: در یکی از برنامهها، حاج قاسم بر شانه آقا مهدی میزنند و به او میگویند: «خوش به حال تو که برای شهدا کار میکنی». مجری در ادامه گفت: به راستی مرحوم خانبانپور عمرش را برای زنده نگه داشتن یاد شهدا گذاشت و ما هم با وام گرفتن از این سفارش او و در مراسم سالگردش، راویانی از جنس شب خاطره دعوت کردهایم. همچنین سعی کردیم در این برنامه از تمام کسانی که در طی این سالها به نحوی از مسئولان اجرایی شب خاطره یا از میهمانان بودند دعوت کنیم تا خاطره کوتاهی از آقا مهدی بگویند.
اولین راوی این برنامه شب خاطره، حاج آقا مرادیان، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بود که سالها نیز در کنار شهید سلیمانی حضور داشت. او پس از گرامیداشت یاد و خاطره شهدا به خصوص شهید سلیمانی، از خاطرات او در سوریه گفت: حرم حضرت زینب(س) در سوریه، یک درب اصلی در خیابان اصلی دارد و یک دربی هم از خیابان پشتی دارد که اصطلاحاً میگفتیم درب ورودی حرم از سمت مزار دکتر شریعتی. روزی که ما برای جنگ با داعش مستقر شدیم، داعش از سمت خیابان اصلی آمده و به حرم چسبیده بود. در طی روز حدود شش یا هفت نفر -البته آن هم اگر تیر نمیخوردیم و بچهها با خمپاره 60 آسیب نمیدیدند- میتوانستیم به زیارت حرم مشرف شویم. دشمنان در «فندقالسفیر» که به حرم مشرف بود موضع گرفته بودند و هر کسی را که به حرم وارد میشد میزدند. ما در آنجا با بلوک سیمانی یک کوچه ساختیم به نام «کوچه شهدا» و دلیل ساختن این کوچه آن بود که از تیررس داعش دور باشیم. آنها در شبها دیدشان کور میشد و از طریق این کوچه به زیارت خانم میرفتیم. در آنجا سردار سلیمانی دستور دادند اول از همه داعش باید از حرم حضرت دور شود. حاج قاسم در استراتژی جنگ حرف اول و آخر را میزدند و دیدگاههای عجیبی داشتند. ایشان در سالهای اول درگیری با داعش که فاطمیون و زینبیون[2] تازه تشکیل شده بودند، به ما ملحق شد. شیعیان دفاع وطنی و سوریها و حزباللهیهای لبنان هم همان موقع به ما پیوستند و فرماندهی اصلی هم با ایرانیان و حزباللهیها بود. ما عملیات را اول محرم آغاز کردیم و داعش را از حرم مطهر حضرت زینب(س) دور کردیم. در اوایل جنگ همیشه میگفتند درگیریها در استان «ریف» دمشق و در غوطه غربی و غوطه شرقی است. منطقهای که در آن حرم حضرت زینب(س) واقع شده بود غوطه شرقی بود که باید آزاد میشد. بچهها داعشیها را ده کیلومتر عقب راندند. باید خانه به خانه هم پاکسازی میکردند تا بیایند جلو. وقتی همه جا تثبیت شد، همراه لشکر حزبالله و عراقیها که حیدریون بودند، در ظهر تاسوعا به حرم حضرت زینب(س) رسیدیم. ما نیروهای عملیاتی هستیم اما یک نفر که کار فرهنگی میدانست یک سیستم اکوی داینامیک با چند باند گذاشت و ظهر تاسوعا وقتی سینهزنان ایرانی، لبنانی، افغانستانی و عراقی وارد حرم شدند، صدای محمود کریمی را شنیدند که: «علم میکوبد بر زمین، ای جانم، یل امالبنین، ای جانم...» و در همین وقت اعلام کردند که میخواهند پرچم گنبد حرم امام حسین(ع) را نصب کنند. یکی از حزباللهیها رفت و پرچم را نصب کرد. اما در هنگام پایین آمدن توسط تکتیرانداز دشمن شهید شد. این جوان درست در ظهر تاسوعا شهید شد.
سپس مجری از راوی دوم آقای اصغر نقیزاده دعوت کرد تا در سالگرد درگذشت مهدی خانبانپور از خاطرات ایشان بگوید. آقای نقیزاده به صورت برخط، پس از عرض تسلیت، به بیان خاطرات مرحوم خانبانپور پرداخت و گفت: وقتی از او یاد میکنم، در حقیقت کسی را یاد میکنم که با تمام عشق و وجود و اعتقادش چندین سال برای برنامه شب خاطره زحمت کشید. با عشق به دفاع مقدس و رزمندگان کار کرد و هر روز سعی کرد تا در کارش نوآوری داشته باشد. ما در مناطق جنگی مثل پادگان دوکوهه و شلمچه خاطرات زیادی با هم داشتیم. به یاد دارم یک سال که آنجا رفته بودیم خیلی خوشحال بودند. گفتم چه شده؟ گفت خدا یک پسر به من داده. فکر کنم حالا پسرشان ده – دوازده سالش شده باشد. من به او تبریک گفتم و برای خودش و خانوادهاش آرزوی طول عمر و سلامتی کردم. از همین جا میخواهم سالروز درگذشت او را خدمت خانواده و دوستانش تسلیت عرض کنم.
در ادامه برنامه از گروه تواشیح محراب که از هم محلهایهای آقای خانبانپور بودند دعوت شد تا به اجرای برنامه بپردازند. پس از آن هم «مستند دیدار آخر» که زوایای مختلف زندگی مرحوم خانبانپور را از کودکی و جوانی او با نگاه شب خاطره به تصویر میکشد اکران شد.
[1] مهدی خانبانپور مدیر اجرایی برنامه شب خاطره بود که در زمستان 1399 به دیار باقی شتافت.
[2] تیپ فاطمیون متشکل از داوطلبان شیعه افغانستانی و لشکر زینبیون متشکل از شیعیان پاکستانی بودند که در سوریه در کنار سپاه قدس جمهوری اسلامی به دفاع از حرم میپرداختند.
تعداد بازدید: 4832
http://oral-history.ir/?page=post&id=10302