"یادنامه هموطنان ایثارگر مسیحی"



امروز، شنبه 11 دی 1389 را در حالی آغاز کرده و پشت سر می‌گذاریم که چند ساعتی است هموطنان مسیحی آغاز سال نو میلادی (2011) را جشن گرفته‌اند. گفتم هموطنان مسیحی. بله. همان کسانی که سال‌ها پیش به همراه دیگر اقلیت های مذهبی مانند زرتشتیان و کلیمیان در کنار سایر رزمندگان مسلمان قرار گرفتند؛ و در طول هشت سال جنگ تحمیلی از آب و خاک و وطنمان ایران دفاع کردند. همین موضوع بهانه‌ای شد تا به بررسی کتاب‌هایی که تاکنون درباره شهدای مسیحی منتشرشده، بپردازیم.
در گام اول با خلیفه‌گری ارامنه تهران تماس گرفتم، تنها سرنخ بدست آمده در ارتباط با کتابی بود با عنوان "جنگ تحمیلی 8 ساله و ارامنه ایران" که در سال1385 توسط بنیاد انتشاراتی خلیفه‌گری ارامنه تهران منتشر شد، اما متاسفانه نورهایر شاه‌نظریان، نویسنده این اثر برای اقامت به کشور دیگری مهاجرت کرده و امکان مصاحبه با وی در رابطه با کتابش فراهم نشد. در گام دوم، با روزنامه آلیک ارتباط گرفتم. در آن جا با خانم کارینه داویدچیان خبرنگار گفت‌وگویی بسیار کوتاه کردم.او به نکاتی تازه درباره انتشار کتاب‌های مرتبط با شهدای مسیحی اشاره کرد. اما گام سوم  تماس دوباره ای بود با خلیفه‌گری ارامنه تهران. از آن جا شماره تلفنی  از آرمان بوداغیانس را طلب کردم. بوداغیانس نویسنده کتاب "گل مریم" (انتشار در سال 1385 توسط نشر صریر و نسیم حیات قم)، تنها کتاب نوشته شده  درباره شهدای مسیحی است.متاسفانه نویسنده این اثر نیز به خارج از کشور مهاجرت کرده بود.در همین گام و از خلیفهگری ارامنه تهران  موفق به ارتباط با آندرانیک سیمونیان، مدیر گروه زبان و ادبیات ارمنی واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد اسلامی شدم. گام آخر  تلاش‌ برای تماس با انجمن نویسندگان ارامنه ایران و گفت‌وگو با تعدادی از نویسندگان بود که به نتیجه‌ای نرسید. ماحصل این جستجو وسرکشی ها را بخوانید.

به گفته کارینه داویدچیان، "حدود 150 نفر از هموطنان مسیحی در مبارزات انقلاب اسلامی و به خاطر حضور مستقیم در جبهه‌های جنگ یا بمباران‌های هوایی در نقاط مختلف کشور به شهادت رسیده‌اند که در واقع این افراد که "ناهاداگنیر" (شهدا) نام دارند، مانند مسلمانان جایگاه مهمی را در بین مردم به خود اختصاص داده‌اند. برهمین اساس در مناسبت‌هایی مانند، 22 بهمن، برای بزرگداشت این شهدا، به همراه اُسقف، سبوه سرکیسیان و جمعی از کشیشان و گروه كُر و تعدادی از مسوولان دولتی، در قبرستان مسیحیان (واقع در جاده خاوران) حاضر می‌شوند. همچنین در اعیاد و مناسبت های مختلف اُسقف به دیدار خانواده‌های شهدا می‌رود".  

اما به نظر می‌رسد  این فعالیت‌ها بیش از نگارش کتاب درباره شهدای مسیحی در بین هموطنان این گروه مذهبی اهمیت دارد. زیرا همان‌طور که اشاره کردم در بیست سال پس از  جنگ ، فقط دو عنوان کتاب "گل مریم" و "جنگ تحمیلی هشت ساله و ارامنه ایران" توسط خود این افراد نوشته شد‌ه‌ است. این کتاب‌ها نیز بیش از همه، معرفی و خاطرات بسیار کوتاهی از شهدای مسیحی را در برمی‌گیرند. حدود شانزده کلیسای تهران نیز به جای کتابخانه بخشی را به فروش کتاب‌های غیرفارسی اختصاص داده‌اند و فقط کتاب‌های؛ "گل مریم" و "جنگ تحمیلی 8 ساله و ارامنه ایران" را در اختیار مخاطبانان قرار می‌دهند.

دکتر سیمونیان،  که به دلیل همکاری تعدادی از دانشجویانش درگردآوری اطلاعات کتاب "گل مریم"،  به فضای بحث این گزارش نزدیک شده است؛ می گوید: "کلا درباره شهدای ارمنی  کار زیادی و شایسته ای صورت نگرفته و کمک کاری مشهوداست. حتی این دو کتاب منتشره هم خیلی غنی نیستند.داستان اسارت، شهادت و جانبازی هر یک از این ایثارگران و صبر و تحمل خانواده های آنها موضوعات  جالبی است؛ که امکان نشر آثار مختلفی را فراهم می کند. آثاری که می‌توان ازطریق گفت‌وگو با خانواده و همرزمان این افراد، به آنها عمق داد. این ایثارگران در فالب گروه‌هایی مانند، متخصصان، صنعت‌گران و کارگران و ...  در جبهه هاحاضر می شدند و در تاسیس بعضی  مراکز مانند: تعمیرات خودرو و وسائل نقلیه، امدادرسانی فوری پزشکی و هیات کمک‌رسانی به جنگ‌زدگان در دوران دفاع‌مقدس نقش فعالی داشتند.اما متاسفانه این خدمات و همدلی ها به واسطه برخی از قوانین برخورد با اقلیت‌های مذهبی نادیده گرفته می‌شوند؛لذا  پژوهشگران و نویسندگان مسیحی  انگیزه و دل‌خوشی برای تحقیق و نگارش در این عرصه ندارند.  

سیمونیان معتقد است هنوز کتاب کامل و جامعی درباره شهدا و ایثارگران مسیحی نوشته نشده است و می‌گوید؛ "در آثار به چاپ رسیده، یک‌دهم آنچه باید گفته می‌شد، بیان نشده و مورد توجه قرار نگرفته‌اند. بنابراین به نظر من یک حمایت دولتی نیاز است تا خود ارمنی‌ها دست به قلم ببرند و به صورت گسترده‌تر به این موضوع بپردازند".

اما پرونده نگارش کتاب درباره شهدا و ایثارگران مسیحی در دایره گروه خود این هموطنان بسته نمی‌شود. گرچه بررسی‌های ما در بنیاد شهید و امور ایثارگران، نشانی از وجود تحقیق و مقاله‌ علمی و دانشگاهی درباره اقلیت‌های مذهبی در جنگ تحمیلی به همراه نداشت، اما در فاصله سال‌های 1363 تا1385، توسط برخی از نویسندگان حوزه دفاع‌مقدس کتاب‌هایی مانند، "جانباختگان مسیحی، لاله‏های سرخ انقلاب"‏ و "یادنامه هموطنان ایثارگر مسیحی، زرتشتی و کلیمی" (ویژه همایش تجلیل از هموطنان ایثارگر مسیحی، زرتشتی و کلیمی) نوشته و توسط سازمان‌های متفاوت به چاپ رسیده‌اند.  

همچنین در این بین می‌توان به تازه‌ترین کار صورت گرفته در این حوزه توسط حجت شاه‌محمدی اشاره کرد. وی خاطرات "سورِن هاکوپیان" را که حاصل ده  ساعت مصاحبه درباره دوران چهار سال اسارت در اردوگاه‌های ارتش متجاوز صدام است  را تدوین کرده است. او همچنین خاطرات شهدای ارامنه؛ "وِرِژ باغومیان"، "رایموند باغرامیان" و "وارتان آبراهامیان" را نیز در قالب کتابی با عنوان موقت "3 سرخ سبزه‌وار" تدوین کرده است؛ که پس از بررسی و تایید نهایی  دفتر مطالعات و ادبیات پایداری اداره کل استان‌های حوزه هنری به دست نشر سپرده خواهدشد.

این نویسنده (شاه محمدی) با اشاره به یکی از خاطرات "سورِن هاکوپیان" و به نقل از این آزاده، می‌گوید: "یکی از شب‌های عملیات، همه رزمندگان دعای کمیل می‌خواندند. تنها بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم. داخل سوله رفتم، کتابی دست گرفتم و پشت سر بچه‌ها نشستم. نمی‌دانستم چه می‌گویند. بنابراین در حالی که دست به صلیب داشتم و نگاه به آسمان، هرچه بچه‌ها می‌گفتند را تکرار می‌کردم". شاه‌محمدی که معتقد است اغلب هموطنان مسیحی از طریق ارتش جمهوری اسلامی وارد جبهه‌های جنگ شده‌اند، درباره تمایل این ایثارگران به بیان خاطراتشان بیان می‌گوید؛ "ایثاگران مسیحی بسیار علاقمندند که با بیان خاطرات خود، سهم و نقش‌شان را در انقلاب اسلامی و دفاع‌مقدس به زبان آورند".  

گرچه آنچه از نظر شما گذشت حاصل جستجوهای گام‌ به گام من درباره کارهای صورت گرفته با موضوع چاپ و انتشار کتاب درباره ایثارگران مسیحی بود، اما بد نیست در پایان اشاره کنم که در بین تمام کاستی‌های موجود در این حوزه، جای خالی اثری تطبیقی بر محتوای وصایای شهدای مسیحی و مسلمان در جنگ تحمیلی 8 ساله، بسیار چشمگیر است.

نسترن پورصالحی



 
تعداد بازدید: 6327


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.