سرگذشت‏هایی از سنگرهای ترکیه

معلم 23 ساله خلیل ایییدیلی Halil Iyidilli فقط با 10 پارا (کوچک ترین واحد پول زمان عثمانی) از طرف همرزمانش برای عزیزانشان نامه می‏نویسد. کاغذ و نامه از همه چیز ارزان تر بود. آمار بیسوادی در میان سربازان عثمانی بالا بود. گفته شده بود که از هر 1000 نفر یک نفر می‏توانست بخواند و بنویسد. بنابراین خدمتی که ایییدیلی در زمان دوری از سنگرهای گالیپولی Gallipoli در 1915 ارائه می داد، بسیار ارزشمند بود.

رفیق! سخت‌نگیر

سال 1346 بود. تحت‌تعقیب شدید ساواک قرار داشتم. ساواک آقای هاشمی رفسنجانی را به خاطر فعالیت مشترک‌مان دستگیر کرده و زیر بازجویی گرفته بود. از زندان به من پیام دادند که به هر نحو ممکن و هر چه سریع‌تر از ایران خارج شوم و به عراق بروم. این دومین‌باری بود که به شکل غیرقانونی به عراق می‌رفتم. سال قبل‌تر هم به دلیل حساسیت بالای ساواک مدتی را به عراق رفته بودم. این‌بار وضع فرق می‌کرد. احتمال اعدام در صورت بازداشت بود. اگر زیر شکنجه می‌بریدم، اطلاعات زیادی داشتم که باعث بازداشت خیلی افراد می‌شد مصمم شدم که سریع‌تر از کشور خارج شوم. نامه‌ای از مرحوم آیت‌الله منتظری خطاب به آقای قائمی مسئول حوزة علمیة آبادان گرفتم تا ایشان به کمک امکاناتی که داشت مرا از مرز عبور دهد.

مدعی فراوان بود، مرد میدان کم

برای ما زخم‌خوردگان کودتای بیست‌وهشت مرداد که نه تنها از رژیم شاه که همچنین از دست حامیان خارجی‌اش سخت عصبانی بودیم، جریاناتی مانند انقلاب کوبا و انقلاب الجزایر الهام‌بخش بودند. پیروزی این انقلاب‌ها ما را به سمت جریانی کشانید که برخلاف الگوی مبارزاتی جبهة ملی و دکتر مصدق، مسالمت‌آمیز نبود؛ با الگوگیری از پیروزی نهضت‌های مسلحانه در کوبا و الجزایر به این نتیجه رسیده بودیم که روش مسالمت‌آمیز در ایران دیگر پاسخگو نیست و بایستی به سمت مبارزه با اسلحه می‌رفتیم. حالا با گذشت سالیان ـ لااقل در مورد خودم ـ باید اذعان کنم که انتخاب چنین راهی با مطالعه و بررسی لازم صورت نگرفته و اشتباه بود؛ مطالعات بعدی این اشتباه را روشن کرد.

خاطره ناخوش الجزایر

با پسرم به الجزایر رفتیم. او را در سال تحصیلی 1964 ـ 1965 همراه دو فرزند سفیر کوبا در مهد کودکی فرانسوی نام‌نویسی کردیم. بیش‌تر عصرها، بعد از تعطیل شدن مهد کودک، می‌رفتم به سفارت کوبا دنبال او. اندک اندک علاوه بر زبان فرانسه، حرف زدن اسپانیولی را هم در بازی با فرزندان سفیر از سر گرفت. یکی از غروب‌هایی که با بیانکا، همسر سفیر کوبا،‌ در سالن سفارت گپ می‌زدیم ناگهان رامین با دست‌های خونین خودش را به من رساند به آرامی گفت: «ویدا نترس چیزی نیست!» انگشت شصت دست راستش لای پره‌های سه‌چرخه گیر کرده بود و ناخنش با پوست و گوش جدا شده بود.

جمع شوید و مدرسه‌تان را اداره کنید!

«دبیرستان امام خمینی(ره)» شهر همدان از آن دسته مدارسی است که هم در حوزه‌ی شهدای دانش‌آموز، با نزدیک به 100 دانش‌آموز شهید هم در مورد فعالیت‌های فرهنگی و هنری در مدرسه، ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ای دارد. در یکی از مصاحبه‌ها با آقای صادقیان، مربی پرورشی این مدرسه، ایشان می‌گفتند: «وقتی که ما می‌خواستیم برای دهه‌ی فجر برنامه داشته باشیم، یک وقت هفت گروه سرود داشتیم و یازده گروه تئاتر. من معطل بودم که چه‌طور برنامه بگذارم که این‌ها در دهه‌ی فجر، هر کدام یک بار جلوی بچه‌ها اجرا بکنند. این قدر حجم کار بچه‌ها زیاد بود.» همچنین حکایت فعالیت‌های به شدت گسترده‌ی تربیتی فوق برنامه‌ی این مدرسه شنیدنی است. متن زیر حاصل یکی از جلسات گفت‌وگو با اولین مدیر انقلابی این دبیرستان، آقای عبدالعلی محمدی‌پسند است.

١٢ خاطره سیاسی مهم که بازتاب های متفاوتی یافتند

محسن هاشمی رفسنجانی، مدیرمسوول دفتر نشر معارف انقلاب (ناشر کتاب کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی): گفته شده است که آقای هاشمی با مبهم نویسی خاطرات، سعی می کند نقش محوری خود را به عنوان راوی و حق تفسیر در انحصار خود نگه دارد. همگان می دانند که انتشار خاطرات سیاستمداران در زمان حیات در کشور ما اقدامی غیرمعمول بوده است. آیت الله هاشمی رفسنجانی از معدود سیاستمدارانی است که توانسته با وجود موقعیت بالای سیاسی و مشغله فراوان خود، فرصتی برای نگارش خاطرات روزانه خود اختصاص دهد.

خاطرات هیگل از ارتش آمریکا و جنگ ویتنام

تگزاس Texas -فورت بلیس FORT BLISS: هیگل با توقف در این قرارگاه نظامی بیابانی در آخرین مرحله از بازدید خداحافظی‏اش به عنوان رییس پنتاگون، دور کاملی در این منطقه زد. در سال 1967، هیگل 20 ساله، برای آموزش مقدماتی وارد فورت بلیس شد، اوخیلی زودی برای کسب تجربه و مهارت‏های جنگی که زندگی‏اش را متحول کرد با کشتی به ویتنام رفت. این تجربه نزدیک به نیم قرن بعد به او این امتیاز را داد تا تنها کهنه سرباز جنگی به خدمت ارتش درآمده باشد که به عنوان وزیر دفاع خدمت کرده است.

مسافر قطار «اورینتال اکسپرس»

کودتای بیست‌وهشتم مرداد و شکست نهضت ملی ایران، همچون بهمنی بر من فرود آمد از پی شکست نهضت، اندوه و ناامیدی جانکاه اسیر جان کسانی چون من شد که از چند سال پیش‌تر در اوج دورة جوانی همة توش و توان خود را بی‌چشمداشت صرف فعالیت سیاسی به نفع د کتر مصدق کرده بودیم. این البته در برابر خون‌های ریخته شده، بازداشت‌ها و از همه مهم‌تر زندان خانگی مصدق، قطره‌ای در برابر اقیانوس بود.

خاطره یک جلسه مصاحبه

مصاحبه با علما و مراجع تقلید و ضبط خاطرات آنان، شرایطی متفاوت با سایر اقشار اجتماعی دارد. بسیاری از عالمان دین به دلایلی از مصاحبه و ثبت خاطرات اجتناب می ورزند که مهمترین آنها پرهیز از طرح نام خود و عدم تمایل به گفتن مطالبی حاوی شبهه غیبت است و همچنین اشتغال به امور علمی و دینی فرصت پرداختن به سایر امور را برایشان فراهم نمی کند؛ اگر هم به این کار رضایت دهند، چندان تمایلی به بحث پیرامون جزئیات ندارند.

جو استایلز: از نژادپرستی در جنگ تا آرامش در جزیره مارتا وینیارد

این گزیده برگرفته از مصاحبه لینزی لی Linsey Lee ‏با جو استایلز Joe Stiles است که در کتاب «آنها که خدمت کردند – مارتا وینیارد و جنگ جهانی دوم» آمده است. این اثر را لینزی لی در مرکز تاریخ شفاهی موزه مارتا وینیارد تهیه کرده است. جو استایلز متولد سال 1925 بود و در سال 2006 درگذشت؛ لینزی لی سال 2002 با وی مصاحبه کرد. برای دریافت تاریخ شفاهی‏های بیشتر و ارتباط با یوتیوب به ‏نشانی موزه mvmuseum.org مراجعه کنید.
...
39
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.