پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی
100 سؤال/9
18 آذر 1404
از چند پژوهشگر و فعال حوزه تاریخ شفاهی خواستیم دیدگاه خود را دربارۀ سؤالات تاریخ شفاهی بیان کنند. نام هر یک از شرکتکنندگان در ابتدای پاسخ آنها آمده و متن تمام پاسخها تا پایان هفته در همین درگاه منتشر خواهد شد. هدف از این طرح، گشودن دریچههای جدید به یک مسئله و ارتقای گفتوگوهای علمی در حوزۀ تاریخ شفاهی است.
در این طرح، شنبۀ هر هفته یک پرسش مطرح میشود و از کارشناسان میخواهیم تا پایان هفته دیدگاه خود را در قالب متنی کوتاه (حدود ۱۰۰ کلمه) ارائه کنند. تمامی پاسخها در کنار یکدیگر منتشر خواهند شد تا مخاطبان بتوانند دیدگاهها را مقایسه و تحلیل کنند.
مطالب، نظرات فرستادگان است و لزوماً نظر سایت تاریخ شفاهی نیست. هرچند قرار است پاسخها بر اساس حدود ۱۰۰ کلمه باشند، اما برای رعایت ادب و ناقص نماندن بحث، در مواردی پاسخهای بیش از این اندازه نیز پذیرفته میشود.
این بار از کارشناسان تقاضا کردیم پاسخ سؤال را تا یکشنبه شب ارسال فرمایند تا همۀ پاسخها روز سهشنبه منتشر شود.
سؤال 9:
آیا برای میزان (کمیت) پاورقی در آثار تاریخ شفاهی میتوان شاخصی تعریف کرد؟
____________________________________________
پاسخ به سؤال 9:
غلامرضا عزیزی:
در پانویسهای توضیحی شایسته است که طیفی (حداقل تا حداکثر) را برای کلمات نیازمند گویاسازی مشخص کرد تا متن نوشتهشده جامع، مانع و اقتصادی باشد. همچنین باید توضیحات نوشتهشده دربارة اشخاص، اصطلاحات و رخدادها، متناسب باشند(همتانویسی). مثلاً فردی را در سی کلمه معرفی نکرد و فرد دیگر را در سیصد کلمه. در این صورت باید گویاسازی حد مشخصی را رعایت کرده و برای حصول اطمینان از دوریگزیدن از کمنویسی یا زیادنویسی (آوردن مطالب حاشیهای و سلیقهای، احساسی و ذهنی و اطلاعات پراکنده)، در یک محدوده مشخص حداقل و حداکثری برای نگارش (مثلاً بین هفتاد تا صد کلمه)، در نوسان باشد.
محمدمهدی بهداروند:
کمّیت پاورقی در تاریخ شفاهی قابل شاخصگذاری است، اما نه بهمثابه نسخهای ثابت؛ باید آن را راهنمایی روششناختی دانست. میزان پاورقی بسته به هدف اثر، مناقشهپذیری موضوع، سطح اصطلاحات و نیاز به راستیآزمایی تعیین میشود. شیوۀ درست، تعریف شاخصی چندبُعدی است: تراکم پاورقی، کارکرد آنها در دو دستۀ ارجاعی و توضیحی، میزان ارزش افزوده و الگوی توزیع در فصلها. در روایتهای عمومی، ۲ تا ۴ پاورقی در هر هزار کلمه بسنده است و در پژوهشهای آرشیوی ۶ تا ۱۰ پاورقی رایجتر. قاعده طلایی این است: هر پاورقی باید یا قابلپیگیری باشد یا قابلفهمکننده؛ وگرنه افزودنِ آن بارِ اضافه میآورد، بیهوده.
محمدمهدی عبداللهزاده:
با توجه به کارکردهای پاورقی در تاریخشفاهی، استفادهی اصولی از آن ضرورتی گریزناپذیر است؛ ضرورتی که افراط و تفریط را برنمیتابد و تابع متغیرهای فراوانی است. نخست، مخاطبشناسی نقش تعیینکننده دارد؛ هرچه سطح آشنایی مخاطب با موضوع کمتر باشد، نیاز به توضیح بیشتر میشود. دوم، مهارت مصاحبهگر در رفع ابهامِ حین گفتوگو میتواند از بار پاورقی بکاهد. سوم، جدّت و تازگی موضوع لایههای بیشتری از تفسیر را میطلبد. چهارم، حجم مطالب با کمیت پاورقی رابطهای مستقیم دارد. پنجم، ساختار کتاب باید چنان تنظیم شود که پانوشتها ریتم متن را برهم نزنند. ششم، اعتبارسنجی بر مقدار ارجاعات اثر میگذارد. و نهایتاً، عادات گفتاری راوی گاه چنان روشنگر است که نیاز به پاورقی را بسیار کاهش میدهد.
سیدولی هاشمی:
پانوشت در تاریخشفاهی دو کارکرد اصلی دارد: ارجاع و گویاسازی متن. در کارکرد نخست، ارجاع میتواند در چهار قالب انجام شود: ارجاع درونمتنی، ارجاع پانویس، ارجاع پایانفصل و ارجاع پایانکتاب. در این دستگاه ارجاع، کمیّت بهخودیخود موضوعیتی ندارد؛ ممکن است دهها صفحه بینیاز از پانوشت باشند و برعکس، در یک صفحه چند پانوشت ضرورت یابد. معیار، نیاز متن و شفافیت مورد انتظار است، نه شمار پاورقی. اما در کارکرد دوم، یعنی گویاسازی و تبیین متن، پانوشت نقشی کلیدی دارد. هرجا واژهای غامض، جملهای پیچیده، نام جغرافیایی ناشناخته، یا اشارهای به اشخاص، اماکن، اصطلاحات تخصصی، نظامی، گویشها، لهجهها یا ضربالمثلها وجود داشته باشد، پانوشت ابزار رفع ابهام و فراهمکردن تسلط خواننده بر متن است. در این معنا، پانوشت نه تزئین، بلکه جزئی از معماری روایت و کمکی برای حفظ روانی و فهمپذیری اثر محسوب میشود.
حسن بهشتیپور:
با توجه به ویژگیهای خاص تاریخ شفاهی، «میزان پاورقی» بیشتر تابع کیفیت و کارکرد آن است تا تعداد. شاخصهای کمی مانند میانگین تعداد پاورقی در صفحه، نسبت پاورقیهای توضیحی به استنادی، تنوع منابع و طول پاورقیها میتوانند تصویر اولیه بدهند؛ اما شاخصهای کیفی مهمترند: میزان شفافسازی، بافتسازی تاریخی، اعتبارسنجی روایت، ارجاع دهی دقیق و در عین حال حفظ روانی متن و اصالت صدای راوی. معیار اصلی آن است که بپرسیم: «آیا حذف این پاورقی به فهم روایت آسیب میزند یا باعث خطا، ابهام یا کاستی میشود؟» اگر پاسخ مثبت است، پاورقی بهجا و کافی است. بنابراین تعداد پاورقی نه ارزشگذارنده نهایی است و نه یک عدد استاندارد دارد؛ بلکه باید با نیاز متن، حساسیت موضوع و سطح تخصص مخاطب هماهنگ باشد.
سیدمحمد صادق فیض:
پاورقی باید «ما قَلَّ و دَلَّ» باشد. اگرچه این توصیه در همه جا ساری و جاری است؛ اما در پاورقی بیش از دیگرِ متن لازم مینماید. چراکه تنها برای روشنگری متن و رفع ابهام بهکار میرود. هرچند که این «ما قَلَّ و دَلَّ» به معنی حذف نکات اصلی نیست بلکه به معنی خلاصه و پرهیز از درازه گویی است. ضمن آنکه هیچ لزومی ندارد برای هر نکته و اسم و مناسبتی خواننده را به پایین صفحه یا انتهای مطلب ارجاع داد. فقط برای روشنگری نقاط تاریک و نکاتی که با متن اصلی مرتبط است. وگرنه خوانندة متنی با موضوع سیاسی نیازی به توضیح دربارة آشپزی ندارد!
حمید قزوینی:
پاورقی همانگونه که از عنوانش پیداست، در حاشیه متن اصلی و با هدف گویاسازی، مستند نمودن و تکمیل اطلاعات نوشته میشود. بنابراین اهمیتی در ردیف متن اصلی ندارد و موضوعی در کنار موضوع اصلی برای پژوهش نیست و اصطلاحاً نباید حاشیه بر متن غلبه کند.
در مواردی که هدف، رفع ابهام است باید به خلاصهترین تعابیر بسنده کرد، مانند نام کامل یا بیوگرافی کلی افراد یا نشانی دقیق رویداد. در مواردی که نیاز به توضیح و تکمیل اطلاعات است، باز هم باید به کمترین جملات اکتفا کرد. در عین حال تعیین شاخص مشترک برای همه آثار دشوار است، اما در هر اثر با توافق نویسنده و راوی و ناشر میتوان به قالبی متناسب با محتوای اثر رسید. زیرا هر متن وضعیت خاص خود را دارد. چه بسا برخی روایتها بی نیاز از پاورقی باشد و برخی دیگر پاورقیهای متعدد بخواهد.
ابوالفضل حسنآبادی:
میزان مستندسازی در نگارش آثار تاریخشفاهی، تابع نوع تدوین و هدف تولید اثر است. در برخی خاطراتِ تدوینشده، حجم پاورقی چنان بالا میرود که متن اصلی را تحتالشعاع قرار میدهد؛ در مقابل، آثاری یافت میشود که بهدلیل کمبود پاورقی، بسیاری از اطلاعاتشان مجمل، مبهم و دشوارفهم است. بهنظر میرسد میان گویاسازی متن و هدف تدوین، جنس محتوا و جامعه مخاطب رابطهای مستقیم برقرار است. تدوینگر باید آگاهانه و با بهرهگیری از منابع کمکی از جمله اسناد، روزنامهها و مصاحبههای دیگر متن را چنان سامان دهد که هم بر اعتبار روایت بیفزاید و هم بستری روشن و قابلدرک برای ارتباط مؤثر با خواننده فراهم آورد.
شفیقه نیکنفس:
پانویس، در اصل، برای افزودن اطلاعات تکمیلی و ضروری به متن کتاب یا مقاله بهکار میرود و ازاینرو باید کوتاه، موجز و حاشیهنشین بماند. توضیحات گستردهای که جنبهی توجیهی یا تبیینی دارند بهتر است در مقدمه کتاب درج شوند، نه در پانوشت. همچنین ارائه توضیح برای همۀ اسامی و مفاهیم، بهویژه برای مخاطب آگاه، جز ایجاد ملال و برهمزدن تمرکز نتیجهای ندارد. اما آنجا که خواننده برای فهم روایت به اطلاعات بیشتری نیاز دارد معرفی افراد کمترشناخته، منابع تکمیلی، سازمانهای منحلشده، یا مقایسه روایتها افزودن پانوشت توجیهپذیر و سودمند است. بااینهمه، حجم پانوشت نباید بر کتاب مسلط شود؛ بهطور تقریبی، حدود ده درصد حجم اثر میتواند به پاورقی اختصاص یابد بیآنکه روایت آسیب ببیند.
غلامرضا آذری:
در بسیاری از آثار تاریخشفاهی، بهسببِ وجود اصطلاحات تخصصی یا ابهامهای ناگزیرِ روایت، نیاز به پاورقی یا رفرنس اجتنابناپذیر است. پژوهشگر میکوشد روایت را مستند، روشن و قابلپیگیری عرضه کند؛ ازاینرو نخستین کارکرد پاورقی، گویاسازی متن و رفع ابهام است. افزون بر آن، برخی روایتها برای استحکامبخشی نیازمند ارجاع به منابع مکتوب، اسناد یا روایتهای موازی هستند و محقق تاریخشفاهی از طریق پاورقی، توضیحات تکمیلی و مستندات لازم را ارائه میدهد. بااینحال، نمیتوان برای کمیت پاورقی شاخصی واحد تعیین کرد؛ در عمل، میزان استفاده از آن بر پایه سلیقه علمی، رویکرد تدوینی و نیاز متن شکل میگیرد و از اثری به اثر دیگر متفاوت است.
ابوالفتح مؤمن:
پاورقی در تاریخشفاهی ابزاری ضروری برای توضیح، گویاسازی و ارائه اطلاعات تکمیلی است؛ پژوهشگر از آن برای روشنکردن معنای اصطلاحات، معرفی اشخاص و مکانها، رفع ابهامهای اسمی و جغرافیایی، و نیز توضیح رخدادهای تاریخی بهره میگیرد. پاورقی همچنین میتواند نقش پژوهشِ مکمل را ایفا کند؛ یعنی در تأیید، تصحیح یا تکمیل گفتههای راوی حتی در تردید نسبت به آنها به کار رود و بهنوعی معیاری برای سنجش صداقت روایت محسوب شود. در تاریخشفاهی معمولاً دو شیوهی کاربرد پاورقی دیده میشود: تفضیلی که گاه تا یکسوم متن را دربرمیگیرد، و اجمالی که بسیار کوتاه است و معمولاً کمتر از بیست درصد متن را اشغال میکند. در هر حال، پاورقی باید مختصر، مفید، منظم، با شمارهگذاری روشن و فونت کوچک باشد و چنان فراوان نشود که بر متن اصلی سایه بیفکند یا ریتم روایت را برهم بزند.
محمدمحسن مصحفی:
در یک متن تدوینشده تاریخی، بهتر از هر شاخص دیگری، ضرورتهای متن، میزان نیاز به پاورقی را تعیین میکند. پاورقی باید متمرکز روی موضوع اصلی بماند، حاشیه نرود و از توضیح نکات فاقد اهمیت پرهیز کند. با در نظر گرفتن این ملاحظات، پینوشت مناسب، با ارائه توضیح تکمیلی یا نقد خاطره راوی یا رفع ابهام از روایت یا تطبیق و مقایسه خاطره با اسناد تاریخی، گاه نقشی همتراز متن اصلی در ایضاح روایت تاریخی، ایفا میکند. حد مطلوب آن نیز متناسب با ویژگی هر متن متغیر است. اما مناسب است حجم پاورقی از متن اصلی بیشتر نباشد و از سوی دیگر باعث رفت و آمد افراطی مخاطب بین متن اصلی و پاورقی نیز نشود.
تعداد بازدید: 28
آخرین مطالب
پربازدیدها
100 سؤال/9
در پانویسهای توضیحی شایسته است که طیفی (حداقل تا حداکثر) را برای کلمات نیازمند گویاسازی مشخص کرد تا متن نوشتهشده جامع، مانع و اقتصادی باشد. همچنین باید توضیحات نوشتهشده دربارة اشخاص، اصطلاحات و رخدادها، متناسب باشند(همتانویسی). مثلاً فردی را در سی کلمه معرفی نکرد و فرد دیگر را در سیصد کلمه. در این صورت باید گویاسازی حد مشخصی را رعایت کرد...





