کیفی‌سازی آثار تاریخ شفاهی -2

محیا حافظی

28 شهریور 1402


سایت تاریخ شفاهی با موضوع نحوه ارتقاء کتابهای تاریخ شفاهی یا خاطرات، با برخی صاحبنظران و دست‌اندرکاران گفتگوهای کوتاهی انجام داده‌ است که ماحصل آن به صورت یادداشت‌های کوتاه و در چند قسمت تقدیم خوانندگان خواهد شد.

 

تعامل بیشتر با مخاطب

پیشرفت فناوری ابزارهایی در اختیار تولیدکنندگان کتاب‌های تاریخ شفاهی قرار داده است که با کمک آنها می‌توان تعامل بهتر و بیشتری با مخاطب داشت. به طور مثال می‌توان به‌جای چاپ عکس‌ها و سندها در انتهای کتاب، این تصاویر در فضای مجازی بارگذاری شوند؛ سپس می‌توان با استفاده از رمزینه پاسخ سریع‌[1]، پیوند تصاویر را در اختیار مخاطب قرار داد.

با استفاده از این روش، هزینه انتشار کتاب و به تبع آن قیمت کتاب کاهش خواهد یافت. در این روش جدید تصاویر به صورت رنگی و با وضوح بالا در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد. همچنین امکان بزرگ‌نمایی تصاویر برای خواننده فراهم است تا جزئیات عکس و سند را از دست ندهد.

به طور نمونه کتاب «بانگ آزادی» از این روش استفاده کرده است و امکان شنیدن قطعات صوتی که در کتاب به آن‌ها اشاره شده برای خواننده فراهم است.

 

 

کاغذ مناسب چاپ

استفاده از کاغذ تحریر سفید برای چاپ کتاب باعث خسته شدن چشم خواننده می‌شود. از طرفی اگر حجمِ کتاب زیاد باشد، وزن زیادی دارد. برای حل این مشکل پیشنهاد می‌شود کتاب بر روی کاغذهای بالکی[2] چاپ شود. هر چند به دلیل تخلخل زیاد، این کاغذها ضخامت بیشتری دارند اما سبک‌ترند. همچنین چاپ مناسب این نوع کاغذ چشم خواننده را اذیت نمی‌کند. جالب این که قیمت این کاغذها هم کمتر از سایر انواع است.

 

فصل‌بندی مناسب

فصل‌بندی هر کتاب با کتاب‌ دیگر متفاوت است. متن کتاب مشخص می‌کند که منطق فصل‌بندی کدام است. برای ارتباط بهتر مخاطب، باید فصل‌بندی صحیح و منطقی انجام شود. استفاده از عناوین مناسب برای هر فصل از ضروریات فصل‌بندی مناسب است.

ادامه دارد

کیفی‌سازی آثار تاریخ شفاهی -1


[1] QR_code (Quick Response Barcode)

[2] Bulky



 
تعداد بازدید: 1019


نظر شما


08 مهر 1402   09:24:14
نوری
با سلام و احترام
ممنونم از مطالب مختصر و مفید شما. من استفاده می کنم.
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»