مبارزات اسلامی دانشجویان خارج از کشور در گفتگو با باقرنژاد


اشاره: جلد نخست تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان در خارج از کشور «اتحادیه انجمن‏ها‏ی اسلامی دانشجویان در اروپا (1360- 1344)» در 1386 و جلد دوم آن در 1388 با کوشش مجتبی باقرنژاد منتشر شدند و مورد توجه محافل مرتبط با تاریخ انقلاب اسلامی قرار گرفتند. اخیراً با خبر شدیم جلد سوم نیر همراه با اسناد و تصاویر متعددی که بر جذابیت اثر افزوده روانه بازار نشر شده است. انتشار جلد سوم فرصتی فراهم آورد تا بار دیگر با آقای باقرنژاد گفتگو بنشینیم. او صمیمانه ما را در منزل خود پذیرفت و به پرسش‏ها‏ی ما پاسخ گفت. پیشتر با ایشان در مهر 1390 گفتگویی برای انتشار دو جلد نخست این اثر داشتیم که در اینجا می‏توانید بخوانید.

***


موسی خان: به عنوان اولین سوال بفرمایید چرا بین انتشار جلد دوم و جلد سوم چند سال فاصله افتاد؟
باقرنژاد: به نام خدا. در ابتدا از شما ممنونم که در این موقعیت، به این کتاب توجه می‏کنید. من این کتاب را از آن خود نمی‏دانم. بلکه همان طور که در مقدمه هر سه جلد اشاره کرده‏ام این کتاب متعلق به همه کسانی است که در سال‏ها‏ی 1344 تا 1360 با زحمات و فداکاری‏ها‏ی بی دریغ و مخلصانه خود وقت و زندگی خود را در طبق اخلاص گذاشته و چنین تاریخ و سرگذشتی را در جهت پیروزی انقلاب و اسلام رقم زدند. من همیشه دغدغه این را داشتم که این تلاش‏ها‏ به نحوی مستند شود. اما این که چرا بین جلد دوم و سوم فاصله افتاد؟ کار جلد سوم برای انتشار در بهمن 1392 پایان یافت. اما در مورد ذکر نام بعضی از افراد در کتاب مسئله‏ای ‏پیش آمد که پس از چند ماه بحث و تبادل نظر موضوع حل شد.

موسی خان: نام چه افرادی بود؟
باقرنژاد: ‏بیشتر نام سید مهدی‏ها‏شمی مطرح بود. به این معنی که با توجه به عملکرد مهدی‏ها‏شمی بعد از انقلاب، نام وی در کتاب برجسته جلوه داده ‏شده است. سخن من هم آن بود که هر آنچه در کتاب استفاده شده به ترتیب تاریخی از اسناد اتحادیه ‏بوده و هیچ نظر شخصی نسبت به او بیان نشده است. هرچه هست در اسناد دیده می‏شود. نظری مطرح شد که حضرت امام(ره) از همان ابتدا نسبت به او نظر خوبی نداشته است و او را قاتل می‏دانستند. پاسخ من این بود که به رسم امانت اسناد غیرقابل حذف و دستکاری‏‏اند‏. اگر چنین چیزی از حضرت امام(ره) مستند باشد، آن را بدون شک با دیگر اسناد کتاب چاپ می‏کنم. در نهایت چون نقل قول‏ها‏یی که از حضرت امام(ره) مطرح شد، مستند نبود، (خودم صحیفه نور را بررسی کردم) و سندی هم ارائه نشد (حتی ‏اگر صدایی از حضرت امام(ره) در اختیار قرار می گرفت آن را به عنوان سند می آوردم)، در نهایت صلاح در این دیده شد که سندی از روحانیون مبارز خارج از کشور مربوط به زندگینامه سید مهدی‏ها‏شمی و بخشی از سربرگ اطلاعیه شماره 5 روحانیون مبارز که رزومه وی بود کنار گذاشته شود. در این رابطه نظرم را هم در صفحه 13 (مقدمه) این جلد بیان کرده‏ام که خوانندگان را به مطالعه آن دعوت می‏کنم.
‏ اما در پاسخ به سؤال اول شما باید عرض کنم که به دو علت از چاپ جلد دوم تا آماده‏سازی جلد سوم برای چاپ، تقریبا چهار سال و نیم فاصله افتاد. اول این که بروز مسایل شخصی فرصتی برای اتمام جلد سوم برایم باقی نگذاشت و مسئله بعدی هم فضای سیاسی ملتهب سال 1388 بود که بیم آن می‏رفت بعضی از اسناد اتحادیه که در جلد سوم آمده، سوءتفاهم‏ها‏یی را به دنبال داشته باشد. در نتیجه جلد سوم با چنین فاصله‏ای به چاپ رسید.

موسی خان: شما در این جلد دوره دوازدهم اتحادیه را کار کرده اید که سند زیادی تنظیم شده است. نحوه جمع‏آوری اسناد نسبت به جلدهای قبل فرقی نکرد؟ آیا بعد از چاپ دو جلد اسناد دیگری به دستتان رسید؟
باقرنژاد: همان روش سابق برای این جلد سوم هم به کار رفت. بخش زیادی از اسناد این جلد همان‏ها‏یی است که قبلاً جمع‏آوری شده بود. علت کثرت اسناد، به خاطر موقعیت سیاسی این دوره یعنی سال‏ها‏ی 1355 و 1356 است که حوادث زیادی در این مقطع اتفاق افتاد. در این دوره متأثر از حوادث داخل، فعالیت‏ها‏ی علنی اتحادیه بیشتر شد و طبیعتاً اسناد زیادی از اتحادیه به جا مانده است.
‏ البته در فاصله چاپ جلد دوم و سوم، دو تن از دوستان به نام‏ها‏ی دکتر حمید مهدوی، مسئول وقت فرهنگی انجمن گیسن و دکتر جعفر نیکویی از مسئولین سابق اتحادیه و انجمن مونیخ (هر دو شهر در آلمان غربی آن موقع قرار داشت) در میان وسایل شخصی خود اسنادی مربوط به این دو انجمن را پیدا و در اختیار گذاشتند. لازم به ذکر است که روش ما در تدوین کتاب به این صورت نبوده که اسناد خاص مربوط به یک انجمن در کتاب آورده شود؛ مگر آنکه در میان آن اسناد، سندی مربوط به کل اتحادیه باشد. در میان اسنادی که این عزیزان در اختیار گذاشتند، بخشنامه‏ها‏یی بود که از مدیریت اتحادیه به انجمن‏ها‏ی وابسته ارسال شده بود. این بخشنامه‏ها‏ برای ما حکم مجموعه اتحادیه را داشت که برای تکمیل خبرهایی که در این جلد آورده شده به ما کمک زیادی کرد.

‏ مورد دیگر، استفاده از بعضی از اسناد کتاب «اتحادیه انجمن‏ها‏ی اسلامی دانشجویان خارج از کشور به روایت اسناد»[1] ‏بود که برای تکمیل اطلاعات از آن‏ها‏ استفاده شد. مجموع این عوامل کمک کرد که حوادث دوره دوازدهم اتحادیه تقریباً کامل تدوین گشته و در یک کتاب آورده شود. البته در آخر کتاب هم مصاحبه‏ای ‏که سه سال پیش سایت تاریخ شفاهی با من انجام داده بود، ‏گنجانده شد. هدف، اطلاع خوانندگان از چگونگی جمع‏آوری اسناد و موضوعات مربوط به کتاب بود نه خدای ناکرده مطرح کردن نام و منافع شخصی که در این رابطه الحمد لله هیچ گاه بر این عقیده و نظر نبوده‏ام.


موسی خان: خوشبختانه تعداد عکس‏ها‏ در این جلد بیشتر است. نحوه جمع‏آوری عکس‏ها‏ی این جلد چگونه بود؟
باقرنژاد: اصل عکس‏ها‏ی مربوط به تشییع جنازه دکتر شریعتی در لندن و بعضی از عکس‏ها‏ی اعتصاب غذا متعلق به آقای مهندس جواد کریمی است که در اختیارم گذاشت. تعدادی از عکس‏ها‏ را از دکتر صادق طباطبایی گرفتم که از خداوند سلامتی ایشان را آرزو می‏کنم. اصل عکس‏ها‏ی اعتصاب غذای پاریس، صفحات 256 تا 269 را هم در اختیار دارم. چهار عکس صفحات 270 و 271 از قدس ضمیمه شماره 3 [2] ‏آورده شده است. لازم به ذکر است که اصل صفحات روزنامه‏ها‏ی اطلاعات و کیهان که درباره اعتصاب غذا است در میان اسناد اتحادیه به دست آمد که مورد استفاده قرار گرفت. بقیه یا در نشریات اتحادیه به چاپ رسیده بود و یا به صورت کپی اعضای سابق اتحادیه در اختیارم گذاشتند.

موسی خان: در کتاب نام چند گروه و سازمان آمده است که بر خلاف روال معمولِ کتاب توضیحی در پاورقی برای آن‏ها‏ نیامده است. مثلاً آیا برای خواننده امروزی بعد از 36 سال نام «سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی» (ص137) و یا نام «روحانیون مبارز ایران» (ص141) آشنا است؟
باقرنژاد: بله، موافقم که باید در پاورقی توضیحی در مورد بعضی گروه‏ها‏ داده می‏شد. به نظر از چشمم دور مانده است. در جلد چهارم که نام «سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی» آمده حتما توضیحی درباره این سازمان خواهد آمد. ولی در این جا خلاصه عرض کنم «سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی» معروف به «علی جمالی‏ها‏» بود. دو برادر به نام‏ها‏ی علی و محمد جمالی در شیکاگو آمریکا جزو افراد مذهبی در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی فعالیت داشتند. آن‏ها‏ به شدت طرفدار سازمان مجاهدین خلق بودند و با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا برخورهایی داشتند. این گروه در اروپا به خصوص در شهر برلین طرفدارانی داشتند. آن‏ها‏ علیه اتحادیه خیلی سمپاشی می‏کردند که علت آن را در حال حاضر دقیق نمی‏دانم. اعضای انجمن اسلامی دانشجویان درآمریکا و کانادا خیلی تلاش کردند تا با این گروه اتحادی ایجاد کنند. برای همین منظور چندین جلسه با آن‏ها‏ گذاشته شد، اما نتیجه‏ای ‏به دست نیامد. تا این که در سال 1354 واقعه تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین اتفاق افتاد. گروه علی جمالی نسبت به این تغییر ایدئولوژی موضع گرفتند و در داخل کنفدراسیون که تفکر حاکم آن مارکسیسم بود، درگیر شدند. اعضای کنفدراسیون هم علناً آن‏ها‏ را حذف کردند. البته این گروه اعلام کرد که خودشان از کنفدراسیون بیرون آمده‏‏اند‏. بعد از خروج از کنفدراسیون، این گروه با نام «سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی» فعالیت کرد. در خرداد 1357 اعتصاب غذایی چهار روزه هم بر پا کردند، ولی بعد از آن خبری از فعالیت آنها نبود. به خصوص بعد از پیروزی انقلاب، بسیاری از اعضای گروه‏ها‏ی خارج به کشور بازگشتند و عملاً فعالیت آن‏ها‏ تمام شد. به عنوان نمونه می‏توان از شاخه «نهضت آزادی خارج از کشور» نام برد که با آمدن اکثر اعضای آن به ایران پس از پیروزی انقلاب، در عمل این گروه از فعالیت باز ایستاد.


موسی خان: در جلد اول و دوم، تعداد مصاحبه با افراد زیاد بود. اما در این جلد تقریباً از مصاحبه استفاده‏ای ‏نکرده‏اید. علت آن چه بود؟
باقرنژاد: بنای اولیه ما این نبود که از خاطرات افراد در کتاب استفاده شود. جایی هم که نقل قولی در پاورقی آورده‏ایم، به این دلیل بود که اظهارات آن افراد تأییدی بر سندهای کتاب بوده است. به علاوه، در جلد اول و دوم سندهای کمتری در دست داشتیم. زمان خیلی عقب بود. بعضی اوقات ایجاد به هم پیوستگی میان اسناد خیلی سخت می‏شد. مجبور بودیم برای پیوستگی مطلب از این مصاحبه‏ها‏ استفاده کنیم. البته خود افراد نیز بسیاری از خاطرات از ذهنشان پاک شده بود. هر چه جلوتر آمدیم به دلیل در اختیار داشتن سند، لزومی به انجام مصاحبه نبود. خودِ سندها گویای مطلب بودند.


موسی خان: تقریباً بیش از یک ماه از انتشار جلد سوم کتاب می‏گذرد. آیا بازخوردی در نشریات و سایت‏ها‏ دیده‏اید؟
باقرنژاد: ظاهراً رادیو پیام خبر انتشار کتاب را اعلام کرده است. البته دوستان خیلی استقبال کرده‏‏اند‏ و با تماس‏ها‏ی خود ابراز خوشحالی نمودند. چون می‏بینند ثمره فعالیت آن‏ها‏ ثبت می‏شود. در میان سایت‏ها‏ نیز، سایت بنیاد آثار شهید بهشتی خبر انتشار جلد سوم را داده و هر سه جلد را معرفی کرده است.


موسی خان: در پایان آیا صحبت ناگفته‏ای ‏دارید؟
باقرنژاد: در پایان باید عرض کنم علت انتشار این کتاب به جز آنچه که به عنوان اصل در پاسخ به سؤال اول شما مطرح کردم، دو هدف دیگر در نظر بود؛ اول این که بخشی از تاریخ انقلاب مغفول نماند و ثانیاً، به نظر من با این که حضرت امام(ره) روی اتحادیه انجمن‏ها‏ی اسلامی اروپا و آمریکا وکانادا به عنوان یکی از ارکان مبارزه حساب می‏کرد، اما بعد از انقلاب توجه لازم به تاریخ مبارزات و فعالیت‏ها‏ی این سازمان نشد. به این منظور دلم می‏خواست فعالیت‏ها‏ی این عزیزان ‏ضبط و ثبت و برای نسل‏ها‏ی آینده باقی بماند. در آخر هم از همه دوستانی که با تشویق و کمک‏ها‏ی خود ما را یاری کرده و می کنند، تشکر و قدردانی می‏کنم.


موسی خان: از این که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید و مثل مصاحبه قبل با صبر و حوصله به سؤالات پاسخ دادید، بسیار سپاسگزارم. ‏



1. کتاب «اتحادیه انجمن‏ها‏ی اسلامی دانشجویان خارج از کشور به روایت اسناد» توسط آقای اکبر قاسملو تدوین و در سال 1389 توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
2. از نشریات اتحادیه که در آبان ماه 1356 به چاپ رسید.


گفتگو و تنظیم: محمدمهدی موسی خان



 
تعداد بازدید: 4921


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.