انتقال احوال، احساسات و روحیات از گفتار به نوشتار
مقدمه
مصاحبه با عوامل فعال و مؤثر یا شاهد و حاضر در قضایای تاریخی مهمترین روشی است که برای ثبت و ضبط و ماندگارسازی تاریخ از آن در تاریخ شفاهی بهره گرفته میشود. امروزه همچون دهههای گذشته، وسایل ضبط صدای مصاحبهشونده، عمومیترین و میسرترین وسایلی هستند که در مصاحبهها از آنها استفاده میشود. به عبارت دیگر ضبط صوتهای خبرنگاری و امروزه ضبط صوتهای دیجیتالی که از آنها بیشتر با عنوان رکوردر (Recorder) یاد میشود، وظیفه کاغذ و قلم را برای جاودان ساختن گفتهها بر عهده دارند. بدینطریق در مصاحبههای تاریخ شفاهی، جملة سخنان و گفتههای مصاحبهگر و مصاحبهشونده توسط دستگاههای یادشده، حفظ و ذخیره میشوند. از این رو هر آنچه که در جلسات مصاحبه گفته میشود در حافظة اصلی یا جانبی و یدکی این دستگاهها ثبت و ضبط و نگهداری میشوند. بنابراین میتوان با شنیدن آن صداهای ضبط شده، در کم و کیف سخنان و گفتههای مصاحبهشونده قرار گرفت. فراز و فرود گفتههایش را درک کرد، صداهای بالا و پائین آن را شنید، گریه و خندة آن را فهمید و در مجموع احوال، هیجانات و احساسات ابراز شده در طی مصاحبه را لمس و حس نمود. به عبارت دیگر با شنیدن صدای مصاحبه بیشترین حالات، روحیات، هیجانات، احساسات، عواطف، نگرانیها، اضطرابها، دردها و رنجها و شور و شوقها و شادیها و ناراحتیها، عصبانیتها و آرامشهای مصاحبه شونده را میتوان دریافت نمود و دانست که او در طول مصاحبه در چه وضعیت روحی و روانی و ذهنی و حتی جسمی به سر میبرده است و بازگو نمودن یادماندهها چه اثراتی بر جسم و روان وی مینهد نیز معلوم میشود که در طی سالیان دراز، در چه احوال و اوضاع به سر برده و با چه شرایطی دست و پنجه نرم کرده است.
واژة بیشترین را به کار بردم، زیرا معتقدم که برخی از مسائل گفته شده فقط در تصویر همراه با صوت میتواند بروز یافته و انتقال یابد، از اینرو در صوت تنها و بدون تصویر، برخی از آنها را نمیتوان شناخت و درک کرد. حرکات عضلات صورت به هنگام بروز احساسات، تعریق، برافروخته شدن و ابراز خشم یا خونسرد بودن و آرامش داشتن یا تحرکاتی که دستها و پاهای مصاحبه شونده در بیان قضایا از خود بروز میدهند، فقط و صرفاً از طریق تصویر قابل رویت و درک است و به واسطة صوت و صدای تنها، قابل انتقال و دانستن نیست.
طرح مسأله
اگر بپذیریم که بارزترین شکل و صورت مصاحبهها در تاریخ شفاهی، در نهایت و سرانجام، متن مکتوب و پیاده شده سخنان مصاحبهشونده و در بعضی موارد همراه با گفتهها و پرسشهای مصاحبهگر است، بنابراین باید بیندیشیم که آیا تمام آنچه که شنیده میشود، تبدیل به متن خواهد شد. به سخن دقیقتر آیا کلیة اصوات و صداهای خارج شده از دهان مصاحبه شونده در بروز روحیات و ذهنیات و خلقیات او، کاملاً به متن مکتوب، مبدل میشوند تا خواننده با خواندن آنها بتواند، فضای کامل حاکم بر مصاحبه، مصاحبهگر و مصاحبهشونده را در طی مصاحبه، درک کند؟ یا اساساً انتقال این مسائل گفته شده از صدا به متن یعنی از گفتگو در مصاحبه تا متن در کتاب امکانپذیر است؟ نویسندة این سطور تلاش میکند تا در ادامة مقاله به ابعاد مختلف پاسخ این سئوالات، جوابهایی منطقی ارائه نماید.
اهمیت توجه به مسأله و شناخت ابعاد آن برای پاسخگویی به سئوالات یادشده لازم است در ابتدا گونههای مختلف اصوات و حرکات مختلف غیرمکتوب مصاحبهشوندگان را بشناسیم، آنگاه به دنبال یافتن جواب بدان پرسشها برآئیم. به طور کلی میتوان گفت که دو گونه رفتار معین و مشخص و بارز یکی صداها و دیگری حرکتها را میشود نام برد که به گفتار در نمیآیند و بنابراین به متن تبدیل نمیشوند. به عبارت دقیقتر سلسلهای از تحرکات و اصوات وجود دارند که عموم مصاحبهشوندگان از خود بروز میدهند تا علاوه بر گفتهها بیانگر بخشی دیگر از هیجانات و ذهنیات و روحیات یا وضعیت جسمانی و روحیشان در موقع بیان یادماندهها باشد. اجزای صورت و دستها و پاها، اعضا و اندامهایی هستند که این دوگونه رفتار (صدا و حرکت) را ایجاد میکنند و هر کدام مفاهیمی خاص را ادا و بیان مینمایند. مصاحبه شوندگان با ایجاد کردن و ابراز آنها، مفاهیم مورد نظر خویش را برای شنونده یا مصاحبهگر، مفهومتر و مشخصتر میسازند یعنی مصاحبهشونده، در بیان گفتههایش و این که هر چه بهتر و دقیقتر بتواند منظور و مفهوم عبارات کلامیاش را به شنونده یا مصاحبهگر و سرانجام خوانندگان کتابش، انتقال دهد، از حرکتهای اندامهای بدن خویش و ایجاد برخی صداها بهره میگیرد، تا بدینوسیله، کاملاً مقصود خویش را بیان و اظهار کرده باشد. حال به نظر میرسد اکنون که مصاحبهشونده یا تمامی مصاحبهشوندگان با چنین همت و تلاشی قصد دارند تا منظور و مقصود خویش را به درستی و تمام و کمال ابراز نمایند تا هم مصاحبهگر و شنونده و خواننده آن را کامل و دقیق دریابند و هم دچار سوءبرداشت نشوند و هم اینکه کاملاً در فضای ذهنی و روحی و روانی و جسمی مصاحبهشونده قرار بگیرند، آیا لازم نیست و ضرورت ندارد که ما هم تلاشی جدی نمائیم تا این حرکات و اصوات را کاملاً بشناسیم و در انتقال آنها به انواع مخاطبان، همت و سعی ویژه نمائیم. بنابراین ضرورت، لازم است تا انواع مختلف رفتارهای گفته شده را بشناسیم و سپس راهی برای انتقال آنها بیابیم. در یک شناسایی دقیق به نظر میرسد که مصاحبه شوندگان از اصوات و حرکات زیر برای بیان حالات و مقاصد خویش بهره میگیرند:
1. به حرکت در آوردن دستها و پاها و اعضای موجود در سر و صورت به صورت عمومی و مداوم برای بیان هر چه بهتر مفاهیم و منظورها که از آن به «زبان بدن Body Language» تعبیر میشود. میزان استفاده از زبان بدن و اهمیت آن در بیان مفاهیم آن قدر زیاد است که از این شیوه هنری استفاده از زبان بدن هم میتوانیم به صورت عمومی به کاربردهای گوناگون و فراوان آن در میان عموم افراد توجه نمائیم و آنگاه دریابیم که بیشتر مردم از آن بهره میبرند و استفاده میکنند تا بتوانند بهتر، رساتر و دقیقتر مقاصد و مفاهیم خویش را ابراز نمایند. با توجه به این امر، ضروری است تا به زبان بدن مصاحبه شوندگان نیز توجه کافی نمائیم و تلاش نمائیم تا به اشکال مختلف آن را به صورت متن یا صدا منتقل نمائیم.
2. باز و بر هم زدن چشمها که بیانگر حالات درونی مصاحبهگر باشد، همچون در مواقع تعجب بسیار یا ناراحتی بیش از اندازه و عصبانیت فراوان یا خیره شدن به نقطه ای در نزدیکی یا دوردستها که میتواند گواهی بر غلیان احساسات درونی به خصوص احساس حسرت یا تلاش برای ایجاد تمرکز قوای عصبی و ذهن باشد؛ یا چشم چرخاندن که از اضطراب و ناامنی فضا برای مصاحبه شونده حکایت میکند.
3. بهرهگیری از عضلات و ماهیچههای صورت، بالا و پائین بردن لبها و گونهها یا باد کردن لپها و سپس تخلیة آن در مواقع ابراز عصبانیت و شادی و ناراحتی.
4. بالا و پائین بردن و جمع کردن ابروها و عضلات پیشانی که میتواند علامت اخم کردن و ابراز ناراحتی و تعجب باشد.
5. خاراندن بعضی از اعضای بدن همچون سر و صورت و دیگر اندامها.
6. فشردن دستها یا پاها به هم در مواقع بروز هیجانات رعبآور و هولناک یا احساسات شادیبخش و ناراحتکننده.
7. گاز گرفتن لبها که ظاهراً بیشتر در مواقع ابراز اندوه و افسوس و تعجب از آن استفاده میشود.
8. دندان غروچه کردن که غالباً برای بیان عصبانیت از آن بهره گرفته میشود.
9. دست بردن به میان موها، ابروها، ریش و سبیل و بازی کردن با آنها که بیشتر در موقع نیاز به تمرکز برای بیان مطالب مختلف انجام میگیرد.
10. دست زدن به گردن و گوشها و فشردن و لمس کردن آنها.
11. درست و مرتب کردن لباسهای تن همچون یقه پیراهن و آستین و دگمهها و پاچههای شلوار در آقایان و در مواقع خاص روسری و مقنعه و چادر در خانمها (البته انجام حرکتهایی برای حفظ حجاب و پوشش در مقابل مصاحبهگر، موضوعی متفاوت با این مسأله است). این حرکتها بیشتر برای ایجاد تمرکز و جمع کردن حواس برای بیان مطلب مورد نظر استفاده میشود.
12. سرفه کردن و بیرون دادن صدا به کرات از گلو و حنجره برای بهتر کردن صدای گفتار که البته در بسیاری افراد وسیلهای برای پیگیری بهتر مطلب مورد نظر برای بیان منظور است.
13. سکوت طولانی یا لحظهای و متناوب، گریه کردن یا اشک ریختن و بغض کردن، میتواند همراه با صدا یا بیصدا باشد که بیانگر مسائل مختلفی همچون، حسرت، دلدادگی، افسوس، عشق، پشیمانی، شادی و موارد دیگر است که برای شناخت هر چه بیشتر مصاحبهشونده میتواند مفید باشد.
14. خندیدن یا تبسم و قهقهه که انواع آن را 24 گونه برشمردهاند و هر کدام را مختص به افراد خاصی دانستهاند و بروز آنها را در مواقعی خاص ذکر کردهاند. یعنی از روی خندة افراد میتوان به علت خنده، عامل روانی خنده و روحیة شخص خنده کننده پی برد. بنابراین توجه به خندة مصاحبهشونده میتواند یافتههای بسیاری برای مصاحبهگر و چه بسا شنونده و خواننده در پی داشته باشد.
15. بروز تیکهای عصبی و هیجانی با حرکت دادن برخی از اعضای بدن، همچون دستها و پاها یا اجزاء و عضلات صورت یا ترکیبی از هر دو. بر هم زدن پلکها بصورت مکرر و متناوب، بالا انداختن شانهها که گاه برای ابراز تعجب از آن استفاده میشوند، دست بردن در موها و ریش و سبیل و ابروها، لمس بینی و موارد متعدد دیگر از جملة آنهاست.
با توجه به موارد یاد شده به خوبی میتوان دریافت که علاوه بر گفتهها و سخنان مصاحبهشونده، چه حجمی از مسائل و مطالب و مفاهیم ناگفته از طریق بهرهگیری از حرکات و اصوات، بیان میشود و درک و شناخت و انتقال آنها از فضای مصاحبه به بیرون به صورتهای صوت و تصویر و متن چه قدر میتواند برای استفاده کنندگان از آن مصاحبه حائز اهمیت باشد.
ضرورت و فواید یافتن راه حل مسأله
درست و خوب دیدن، شنیدن و خواندن خاطرات و یادماندهها با هدف درک عمیق و فهم عمیق آنچه که بوده و رخ داده است واحساس درست فضای زمانة خاطره، ما را وا میدارد تا تمام تلاش خویش را به کار بریم تا بتوانیم بهتر و دقیقتر و صحیحتر، از چند وچون ماوقع و اوضاع آن، آگاه شویم تا در نتیجة آن تاریخ سرزمین خویش را آگاهانهتر و حقیقیتر دریابیم. این مسئله بیانگر اهمیت توجه ما به دانستن درست و عمیق مسائل گذشته بر تاریخ و هویت و گذشتهمان است که البته ستودنی است. اما علاوه بر این دلیل دیگری هم هست که ما را مجاب میکند تا به تلاش فوق با توجه به موارد گفته شده، بپردازیم و آن این مسئله است که علاوه بر لزوم و ضرورت فهم هر چه بهتر و عمیقتر تاریخ سرزمین خویش از طریق توجه به مسئله یاد شده، لازم است که به منظور شناخت عوالم درونی شاهدان و بازیگران خرد و کلان تاریخ ایران زمین، همتی مضاعف و تلاشی دو چندان برای یافتن راهها و شیوههای انتقال مفاهیم مستتر در اصوات و حرکات بدن مصاحبهشوندگان به خرج دهیم. این مسئله بدان سبب اهمیت ویژه دارد که سنت تاریخنگاری ما به ویژه در شرح حالنویسی فعالان عرصههای تاریخی، آنچنان است که به خلقیات، روحیات و ذهنیات افراد توجه چندانی ندارد و چه بسا بیاهمیت است. اما امروزه با گسترش حوزههای مطالعاتی و تحقیقاتی دانش تاریخ به خصوص در پیوند با دیگر علوم انسانی و اجتماعی همچون روانشناسی و علوم تربیتی، این نکته حائز اهمیت فوقالعاده گشته است که شناخت شخصیت و روحیه و افکار و اندیشههای بازیگران عرصههای مختلف تاریخ معاصر ایران، از وظایف مورخان و تاریخنویسان و پژوهشگران عرصه مطالعات تاریخی است و پرداختن تمام و کمال به آن بسیار ضرورت دارد. از اینرو حال که بسیاری از افراد مؤثر در تاریخ سرزمینمان، اکنون در قید حیات و در دسترس و قابل مصاحبه هستند، نباید این فرصت بزرگ و تاریخی را از دست دهیم. از اینرو تلاش نمائیم تا به تمامی زوایای شخصیتی آنها پی ببریم و از درون و باطن و سرشت آنان بیش از گذشته مطلع شویم تا در نتیجة این اطلاع و آگاهی و شناخت دقیق، چگونگی و چرایی رویدادها و رخدادها و جریانها و قضایا را دریابیم. حتی این مسئله را نیز بفهمیم که خوی شخصی افراد در تصمیمگیریهای حساس یا عمومی که در روند تاریخ یک سرزمین مؤثر است، تا چه حد میتواند اثر گذارد و آن را فراز و فرود بخشد. (توصیه های امام علی(ع) به حاکمان شرع و قضات در توضیح تأثیر جسم بر عقل و ذهن و در نتیجه صدور حکم و داوری میتوان مثال زد). صرف نظر از ضرورت شناخت شخصیت بازیگران تاریخ در فهم تاریخ، درک فضای حاکم بر روح و روان و جان و جسم انسان ایرانی در ماجراهای مختلف تاریخ معاصر ایران را نیز از این رهگذر میتوان دریافت کرد. عواطف راشناسایی و نوسانهای درونی اشخاص را رصد نمود تا به این ترتیب در تحلیلهای کلی و جامع، فضا و فرهنگ حاکم بر درون و باطن ایرانیان شناخته و بررسی شود.
حاصل سخن این که دانستن اخلاق شخصی و فردی و منش انفرادی و خصوصیات رفتاری افراد مصاحبهشونده در پژوهشهای تاریخی به حدی ضروری است که نیک است تا دربارة چگونگی دستیابی به آن و کسب دادهها و اطلاعات مورد نیاز در این زمینه بیندیشیم و به دنبال یافتن راه حلهای مناسب و درست برآئیم. به خصوص بابهرهگیری از شیوة مصاحبه در تاریخ شفاهی، این مسئله اهمیت افزونتری مییابد. بدینترتیب به نظر میرسد حال که فرصتی برای دیدار و گفتگو با فعالان عرصههای گوناگون فرهنگ و تاریخ ایران فراهم شده است، بهتر است که دربارة ثبت و ضبط بروندادهای حرکتی و صدایی این افراد که درباره تنوع آنها پیشتر سخن گفتیم و در مصاحبه بروز مینماید، تأملی جدی نمائیم تا آنها را به نحو احسن حفظ و ذخیره و به عموم علاقهمندان ارائه نمائیم تا بدین طریق پژوهشگران از آنها بهرهمند شوند.
از منظر فرهنگی و نمادهای فرهنگی نیز این موضوع قابل توجه و دقت است. بدینترتیب که بروز حرکتها و صداها یا آواها و نواها و در کل هیجانهای ضعیف و شدید از سوی مصاحبهشوندگان، بیانگر نوع فرهنگ زاد بوم و محیط پرورش و رشد شخصیتی و رفتاری و پسندها و ناپسندیها، رفتارها و هیجانهای خاص به خود را بروز میدهد. از اینرو با توجه به آنها میتوان به بنیانهای فرهنگی فرد مصاحبهشونده از یک سو و خاستگاه محیطی وی از سوی دیگر رهنمون شد و آنها را به خوبی شناخت. به عبارت دیگر «هر فرهنگی قواعد ابزاری معینی برای نشان دادن هیجان دارد. این قواعد نیز هیجانهایی را که در موقعیتهای معینی تجربه میشود و رفتارهای مناسب برای هر هیجان را، مشخص میسازند... بنابراین بر زمینهای از تجلیات بنیادی هیجان که ظاهراً همگانی هستند، برخی شکلهای قالبی و قراردادی جلوة هیجانی، به وجود میآید که میتوان آن را نوعی زبان هیجانی دانست که برای مردمان فرهنگ معینی، آشناست ولی گاهی مایه سوءتفاهم مردم فرهنگهای دیگر میشود».(1) به عنوان مثال میتوان به تفاوت دو فرهنگ در اقوام و سرزمینهای مختلف اشاره کرد که عده ای برای مرگ عزیزانشان گریه و ناله و زاری میکنند و عدهای شادی و رقص و آواز. البته لازم به تذکر است که «جلوههای چهره» که یکی از بارزترین وجوه تجلی هیجانات است،» در هیجانهای بنیادی معنای همگانی دارند. یعنی مردمان فرهنگهای گوناگون، بر سر این که در عکس معینی [از حالات مختلف چهره] چه هیجانی را ابراز میکنند، توافق دارند».(2)
از موارد دیگری که شناخت و ثبت و ضبط حالات و حرکتها و آواهای مصاحبهشوندگان را حائز اهمیت میسازد، شناسایی یا آشنایی با خلق و خوی افراد است. هر فردی متناسب با خلق و خوی شخصی خویش هیجانهای خاص بروز میدهد. بدین ترتیب میتوان در بروز انواع هیجانها با خلق افراد ارتباط مشخص و معینی پیدا کرد. بر این اساس پژوهش های علمی تأکید دارند که «آدمی به خصوصیات و وقایع همخوان با خلق خود بیشتر توجه دارند، تا به خصوصیات و وقایع ناهمخوان با خلق خود... در نتیجه میتوان چنین استنباط کرد که میزان یادآوری خاطرات همخوان با خلق شخصی، رابطه مستقیم دارد»(3) در تأیید اهمیت شناخت خلق و خوی مصاحبهشوندگان به عنوان بازیگران یا شاهدان تاریخ باید گفت که خلق و خوی یا روحیة افراد بر ارزیابی آنها از دیگر مردمان و انسانها و حتی اشیای بیجان اثر میگذارد. افزونتر از این «خلق آدمی بر قضاوت دربارة مخاطرات دنیای اکنون نیز اثر میگذارد... و هرخلق معین میتواند اثر خاص خود را بر قضاوت ما از جهان و مردمان داشته باشد... به عنوان مثال مردمان عصبی آمادگی بیشتری دارند که دیگران را مسبب پیشامدهای نامطلوب بدانند، اما افراد غمگین تمایل بیشتری دارند که بدشانسی را علت آن پیشامد بدانند».(4)
دربارة این که چگونه انواع هیجانها را که به شکل حرکت عضلات صورت بیشترین تجلی را دارند، از فضای مصاحبه به متن منتقل شوند و در دسترس و مورد خوانش مخاطبان قرار گیرد. دستورالعمل و برنامة معینی در دست نیست. همچنین دربارة نحوة انتقال حرکاتی که از آنها به زبان بدن یاد میکنیم یا تیکهای عصبی و هیجانی و دیگر حرکتهایی که نشانگر عادات، خلق و خو، منش، مزاج، تربیت، فرهنگ و یا هر مقولة دیگری است، شیوه و پیشنهاد دقیقی نداریم. علاوه بر این در مورد برخی از صداهای غیرقابل نوشتن از جمله خندیدن، گریه کردن، سرفه کردن، باد گلو دادن و صدای حنجره و گلو را صاف کردن نیز که لازم است تا به نحوی از فضای مصاحبه به بیرون منتقل شوند، روش مشخص و معینی در اختیار نیست و مصاحبهگران در طول سالهای گذشته هر یک به نحوی بخشی اندک از آن را انجام دادهاند. بنابراین عدم وحدت رویه و نبود شیوة همگانی و شناخت عموم حرکتهای و صداها از سوی مصاحبهگران ، سبب شده است که نقایص جدی در این کار پدید آید و مخاطبان به صورت کامل آنگونه که مصاحبهگران، مصاحبهشوندگان و صاحبان خاطرات را شناختهاند، بشناسند. از این رو در این نوشته قصد داریم تا شیوههای به کار گرفته شده یا جدید را بیان نماییم تا هر مصاحبهگر به فراخور شرایط آنها را در صورت پذیرش به کار بندد. گفتنی است این شیوهها پیشنهادی است و برای عملیاتی شدن آنها، موارد تکمیلی یا اصلاحی لازم است.
راهحلهای پیشنهادی:
پیشنهاد اول: مقدمة کتاب که معمولاً به قلم مصاحبهگر یا تدوینگر مصاحبه نوشته میشود، میتواند جایی باشد که بخشی از مسائل گفته شده، به اطلاع مخاطبان رسانده شود. مصاحبهگر میتواند در تشریح فضای حاکم بر کار و ضمن بر شمردن همراهیها و همکاریها یاناملایمات پیش آمده، و سوانح کار از وضعیت جلسات مصاحبه به خصوص حالات مختلف مصاحبهگر، با خوانندگان سخن بگوید. نحوة برخورد وی با سئوالات، شیوة پاسخگویی، بلندی و آهستگی صدا، فراز و فرود و ظرایف و حجیم بودن یا نازکی و کلفتی و کنگ و رسا بودن صدا، هیجانات و رفتارهای جسمانی و حتی ارائة نما و توضیحی دقیق و مشاهدهگرانه از چهره و زوایا و چین و چروکها و لطافتها و سختیها و زمختیهای پوست دست وصورت و یا بلندی و کوتاهی قامت و یا نوع پوشش و پیرایش و دیگر مسائل شخصی و موارد ظاهری میتواند از سوی مصاحبهگر در مقدمه، آورده شود تا بدین صورت خواننده به هنگام خواندن سطور کتاب بتواند، چهره و حرکات احتمالی مصاحبه شونده را در ذهن خویش ترسیم نماید و ارتباط نزدیک و ملموسی با گویندة مطالب پیدا کند. البته این دست از مطالب برای مورخی که قصد دارد تحلیل شخصیتی و روانشناختی از مصاحبهگر داشته باشد، بسیار گرانبها و ارزشمند است.
پیشنهاد دوم: ذکر اعمال و حرکات و یا حتی صداهای غیر منطوق مصاحبهگر، در متن مصاحبه به خصوص در جاهای مشخصی که به هنگام بیان گفتار خاص، حرکاتی خاص بروز میدهند از قبیل خندیدن، بغض و گریه کردن، فریاد برآوردن، عصبانی شدن و دندان غروچه کردن و یا حتی از زبان بدن استفاده کردن ؛ این کارها میتواند در داخل متن میان نمایشگر کروشه [] انجام پذیرد یا این که در پانویس به جای گویاسازی های فراوان و بیاهمیت و نامربوط به متن را، پر کند که البته بسیار برای خواننده جذاب و مفید و فایدهبخش است. واژه به واژه یا سطر به سطر این توضیحات میتواند همچون جادهای باشد که خواننده را از ابتدا تا انتهای خاطرات بافهم عمیق از روحیات، ذهنیات و خلقیات درونی و بیرونی مصاحبهشونده رهنمون حرکت در مسیر زندگانی وی گردد. گفتنی است که البته انجام این کار از هر فردی بر نمیآید بلکه کار مصاحبهگری است که یا ذهنش آئینه تمام نمای حرکات و صداها و حالات مصاحبهشونده در طی مصاحبه باشد یا این که مصاحبهگری فعال و هوشیار باشد و در طی مصاحبه یا در پایان مصاحبه و پیش از از دست رفتن زمان و محو خاطرات از حافظه کوتاه مدت، بلافاصله، صدای مصاحبه را بار دیگر شنیده و آنچه راکه از آن به یاد دارد و به یاد میآورد ثبت و ضبط کند تا نوشتههای مصاحبهگر در بیان احوال مصاحبه شونده در هر مصاحبه، مکمل گفتههای مصاحبهشونده گردد. البته در این جا این موضوع هم عیان شده و آشکار میشود که هر کسی توانایی انجام این کار را ندارد. از اینرو هر فردی نمیتواند مصاحبهگر خوب و جدی و موثر و کارآمدی باشد. از این رو مشخصههای جدید و مهمی را که ذکر شد، باید داشته باشد تا اقدام به کار مصاحبه نماید. البته این موضوع این مسأله را هم به چالش میکشد که هر مصاحبهای میتواند، تدوینگر متفاوتی داشته باشد. بر این اساس باید گفت که هر مصاحبه فقط از سوی مصاحبهگر پرسا، فعال و کارآمد وهوشیار و دقیق است که میتواند تدوین شود و مفید واقع گردد و علاوه بر گفتهها که از صورت به متن تبدیل میشوند، دیگر مسائل گفته شده را به همراه میآورد. این اقدامات مصاحبهگر مطمئنا بر ارزش اثر میافزاید.
پیشنهاد سوم: این پیشنهاد چند وقتی است که از ذهن برخی از اهالی تاریخ شفاهی و گردآورندگان خاطرات تراوش کرده است و زمزمههایی از آن به گوش میرسد که: چه نیک است همراه با هر کتاب تدوین یافته و انتشار داده شده، لوح فشرة صوت آن مصاحبه نیز ضمیمه گشته و به فروش رسد. این پیشنهاد مزایایی دارد که همگان میدانند ولی آن مقصودی که در پیشنهاد دوم موجود است به هیچ وجه در خود ندارد. همچنین از معایبی نیز برخوردار است که میتوان از «احتمالاً گلچین بودن صدای مصاحبه» سخن گفت زیرا مطمئنا هیچ مصاحبهای به صورت تمام و کمال قابل عرضه برای عموم نیست. یا پایمال شدن حق و حقوق ناشر کتاب با کپی کردن و در دسترس همگان قرار گرفتن صوت مصاحبه به جای کتاب.
پیشنهاد چهارم: میتوان از پیشنهادهای مطروحه ، ترکیبی را به کار گرفت یعنی هم در مقدمه و هم در متن یا پانویس از انتقال موارد مورد نظر استفاده کرد تا خواننده حداکثر ارتباط با متن را پیدا کند. به گونهای متن ارائه شود که همچون فیلمنامه برای کارگردان و نمایشنامه برای بازیگر، مصاحبه، خواننده کاملا در فضا قرار دهد و متن با افزودههایش تصویرسازی کاملی از احوال و اوضاع حاکم بر مصاحبهشونده در طول تاریخ و طی مصاحبه در اختیار گذارد. مزیت این پیشنهاد این است که این متن به لحاظ قوت بروز جلوههای احساسی و درونی مصاحبه شونده به گونهای بصری شده است، از اینرو بعدها میتواند دستاویز و مورد استفادة داستاننویسان و فیلمسازان و نمایشنامهنویسان قرار گیرد.
البته در این نوشته دربارة تلاش برای انتقال لحن و لهجة مصاحبه شونده که وسواس و حوصلة روزافزون مصاحبهگر را میطلبد سخنی نگفتیم که خود مبحثی دیگر است.
در پایان سخن لازم به ذکر است که به کار بردن هر یک از این پیشنهادها به خصوص پیشنهادهای اول و دوم نیز مزایا و معایب خاص به خود را دارند و خاصه امکان بروز مجادله و برخورد نامناسب میان مصاحبهگر تدوینگر با شخص مصاحبهشونده را به همراه دارد. اما غرض اصلی از ارائه این مقاله و این پیشنهادها نخست جلب توجه شفاهی کاران بر مساله لزوم انتقال الفاظ و صداهای غیرمنطوق و حرکتهای بدن مصاحبهشوندگان به متن برای عموم خوانندگان و سپس ارائه راهحلهای پیشنهادی برای این منظور است تا بتوانیم به گونهای معضل را از پیچیدگی خارج نمائیم یا ذهنهای فعال را به ارائه راهحلهای بهتری ترغیب نمائیم.
پانویسها:
(1) اتکینسون، ریتا ال، و دیگران، زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، 1384ش، ص409
(2) همان، ص421
(3) همان، ص411
(4) همان، صص411 و 412
جعفر گلشن روغنی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی
تعداد بازدید: 4497
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 125
- خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
- خاطرات حبیبالله بوربور
- آثار تاریخ شفاهی دفاع مقدس را نقد کنیم تا اشتباهات گذشته، تکرار نشود
- سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 124
- آینده تاریخ شفاهی چگونه است؟
- خاطرات حسین نجات