نیروهای مذهبی در دوران پهلوی دوم -7


واکنش آیت‏الله بروجردی به طرح شرکت زنان در انتخابات در سال 1331

چنین به نظر می‏رسد که با انقلاب مشروطه زمزمه‏ها‏ی حضور زنان در عرصه‏ها‏ی اجتماعی و فرهنگی شدت گرفت. اما معمولاً با سلطه گفتمان سنتی، این گونه تلاش‏ها‏ در نطفه خفه می‏شد، هر چند زنان، به خصوص بانوان تحصیلکرده از تکاپوهای خود برای کسب امتیازات اجتماعی دست برنداشتند. کما این که در دوره رضا شاه به بهانه آزادی زن و کشف حجاب، تبلیغات فراوانی در این خصوص به عمل آمد. اما گامی برای شرکت زنان در انتخابات – حداقل در عرصه حقوقی- به عمل نیامد. با سقوط رضاشاه این تلاش‏ها‏ در عرصه رسانه‏ها‏ و تبلیغات عمومی گسترش یافت. به طوری که تشکل‏ها‏ی زنانه رسماً وارد این مبارزه شده و با نگارش نامه و مخابره تلگراف به مقامات مربوطه خواستار اصلاح قانون انتخابات و فراهم کردن شرایط شرکت زنان در انتخابات برآمدند. دو تشکل «کانون بانوان ایران» و «شورای زنان ایران» پیشگام این مبارزات بودند. خانم دولت‏آبادی رئیس کانوان بانوان ایران با ارسال نامه‏ای به دکتر مصدق به محرومیت زنان از شرکت در انتخابات در قانون جدید انتخابات اعتراض کرده و با اشاره به چهل سال فعالیت خود در عرصه‏ها‏ی فرهنگی و مدیریت کانون مذکور، نخست‏وزیر را مورد مواخذه قرار داد که چطور در قانون جدید انتخابات: «نسوان را در ردیف پست‏ترین و مجهول‏الهویه ترین مردم قرار داده ... و به اندازه آن واکسی بی‏سواد... برایش حقی قائل نشدند»؟[1]


متن کامل اعتراضیه کانون بانوان ایران به این شرح است:

کانون بانوان
ایران ـ تهران ، تاریخ: 3/10/1331

مقام منیع حضرت مستطاب آقای دکتر مصدق نخست وزیر معظم ایران
محترماَ اجازه می خواهد در خصوص قانون ‏انتخابات و موضوع محرومی زنان، از حضورتان محترمانه استفسار کنیم: آیا عقیده شخصی حضرتعالی این است که زنان امروز در مقابل قانون امروز، از زنان تشخیص داده شده دوره اول مشروطیت پست تر و محدودتر در انظار بیگانگان باید به معرفی شوند؟ چنانچه بفرمایید بلی و صلاح مملکت چنین است بنده اطاعت نموده متجاوز از دو هزار نفر زنی که در حوزه این جانب هستند با منت آنها را بنا به مصلحت وقت ساکت نگاه می‌دارم. اما به حقی که از نیم قرن پیش در سه مرحله به زنان داده اند توجه بفرمایید کاملاًمبرهن می‌شود:

1 ـ قانون اساسی دوره اول مشروطیت زنان را در ردیف «دیوانگان، زنان و کودکان» جا داده است
2 ـ قانون اساسی مرمت شده در مجلس موسسان 1328 (که مجلس سنا زائیده آن بوده) زنان را از میان دیوانگان و کودکان بیرون آورده در ظاهر صورت بهتری به آنها دادند. در صورتی که همان وقت از پیشگاه اعلیحضرت همایونی در این موضوع کسب تکلیف نمودم ـ به وسیله آقای جم وزیر دربار وقت ـ جواب فرمودند « مجلس سنا این قضیه را حل خواهد کرد و زنان به حق مشروع خودشان خواهند رسید»
3 ـ قانون کنونی که در دست اظهار نظر عمومی است باز زنان را بدون هیچ دلیلی نه تنها از انتخاب کردن محروم نموده بلکه در رأس محرومین انتخابات «زنان، جانی، فاسد العقیده، محکومین به جنحه و خیانت و ورشکستگان و غیره» قرار داده اند.
آیا با آن همه اهمیت که برای رشد و بلوغ ملت ایران در قضایای اخیر قائل شده اند به زنان سهمی داده می‌شود یا فقط منحصر به مردان است؟
حضرت آقای نخست وزیر محبوب به ویژه نمی خواهم وقت ذی قیمت جنابعالی را بگیرم بلکه می خواهم این موضوع را حلاجی کنم تا بتوانم از عهده جواب مقرون به صواب زنان دانشمند حوزه کانون بانوان برآیم . اگر رشد و نمو مخصوص مردان است پس زنی وجود نخواهد داشت و بهتر است در قانون وضع شده که خدا می داند برای چه مدت زنان را از حق خود محروم می دارد، اسمی از زن برده نشود و کار آنها مسکوت بگذارند. چنانچه زنان هم جزو ملت ایران هستند و از رشد ملی بهره دارند، در قانونی به امضاء حضرت عالی نوشته می شود نبایستی نسوان را در ردیف پست ترین و مجهول الهویه ترین مردم قرارداد و بهتر آن نبود که برای زنان لااقل به اندازه «آن واکسی بی سوادی که حق دارد در شب رأی به نامش بنویسند و در روز به صندوق انتخابات بیاندازند»حقی قائل می شدند و زنان با سواد را هم جزو رأی دهندگان منظور می نمودند؟
اگر سوالات و تقاضای این جانب و کانون بانوان را به سازمان ملل متحد که ایران را با شرط تساوی حقوق زن و مرد پذیرفته است از حضرتعالی بنماید، چه جواب می فرمایید؟ اگر قبلاً بنده آن جواب قانع کننده را بدانم بهتر می توانم اسکات بانوان را عهده دار بشوم.
در پایان به حکم وجدان از حق شخصی خود دفاع می کنم تا بنده که جزو همان زنان قید شده در قانون هستم از خدمات چهل ساله فرهنگی گذشته در مدت هیجده سال برای اداره کردن کانون بانوان و ترقی و تربیت و فرهنگ زنان با ضیق بودجه تنها هدف عالی خود را که تهیه مادر شایسته برای نسل آینده است به بهترین وجه تعقیب نموده و تاکنون تمام شئون اجتماعی یک موسسه را با کمک خداوند حفظ و خدمات اجتماعی و نوع پروری را هر سال متزاید بر سال پیش انجام داده ام.
استدعا می کنم با یک نفر از متصدیان صالح و عالی رتبه این کشور مقایسه فرمایید کدام یک بیشتر و بهتر انجام وظیفه انسانیت کرده ایم. قضاوت این مقایسه را به شخص حضرت عالی واگذار می نمایم.
اگر امروز بنا به مصلحت وقت امر شخص نخست وزیر محبوب ساکت مانده و دیگران را دعوت به سکوت می نمایم باز هم یک فداکاری فوق التصور نموده که دنیای آینده آن را قضاوت خواهد کرد.
دیگر عرضی ندارم و اگر جسارتی شده پوزش می طلبم و با نهایت بی صبری منتظر جوابم. چونکه روز یکشنبه گذشته جمع کثیری از بانوان بنده را مورد ملامت بلکه تهدید نموده و شاید رشته ‏امور کانون بعد از این خالی از اشکال نباشد.

با تقدیم احترامات فائقه و ادعیه خالصه
دولت آبادی [امضا]
[حاشیة بالا:] فعلاً بایگانی شود. 19/10/1331

همچنین ظفردخت اردلان دبیرکل شورای زنان ایران طی نامه‏ای مشابه به دکتر مصدق ضمن اعلام حمایت از دولت وی، از این که در قانون انتخابات زنان را در ردیف محجورین قرار داده‏اند، اعتراض کرده و خواستار حضور زنان در انتخابات شد.[2] متن کامل اعتراضیه تشکل«شورای زنان ایران» به این شرح است:

جناب آقای دکتر مصدق نخست وزیر محبوب

محترماً تصدیع می دهد از آغاز دولت ملی آن جناب شورای زنان که جمعیتی از زنان میهن پرست ایران است تمام سعی و کوشش خود را در پشتیبانی از آن به کار برد. شورای زنان ایران با پشتکار بی مانندی با تبلیغات شوم شرکت سابق نفت مبارزه کرد. در این راه نه فقط مشوق خواهران خود بود بلکه برادران غیور و رشید خود را نیز تبلیغ و وادار می کرد که هر روز بیش از پیش فداکاری نموده پایه هایی که دولت بر آن قرار گرفته استوارتر و پایدار سازد.
فعالیت شورای زنان آن قدر دامنه دار بود که گروه گروه زنان بی سواد و بینوا به آن روی آورد شده دلایل پشتیبانی از دولت را با زبانی ساده و عوام پسند می‌شنیدند وقتی به کلبه های ویرانه خود باز می گشنند با آهنگ نافذ مادرانه برای پسران و برادران خود باز می گفتند و آنان را در مقاومت خود حریص تر می کردند.
در خرید اوراق قرضه، زنان نقش خود را به خوبی بازی کردند و چه بسا دیدید و شنیدید که زنی رختشوی بیچاره با داشتن چند فرزند یتیم که نان آوری جز مادر بینوا نداشتند، اندوخته ناچیز خود را نثار نمود ولی با کمال تاسف چه بسا مردان سرمایه‌دار که ثروت آنان از [ناخوانا] خارج بود یکی شاهی کمک نکردند.
دو واقعه اسف انگیز 30 تیرنیز چه بسا زنان که خود را در برابر رگبار گلوله ایستاده و برادران خود را به جانبازی تشویق می‌نمودند در این روز ملال انگیز چه بسا زنان که شوهران و برادران خود را تشویق کردند و وادار نمودند که بروند و در باز آوردن دولت آن جناب کوشش کنند و مبارزه نمایند. آری آنان به مقصود رسیدند و دولت ملی آن جناب را باز بر سرکار آوردند ولی خود دیگر بازنگشتند اکنون سزاوار است که جناب عالی این گونه زنان را در قانون جدید انتخابات در شمار محجورین آورید.
جناب آقای دکتر مصدق جنابعالی دکتر در حقوق هستید و به آزادی خواهی معروف در جهان بوده و هستید آیا سزوار است امضای شما در پای قانونی باشد که زنان ایران (یعنی نیمی از ملت ایران) را در شمار محجورین آورده باشد مردم جهان اکنون دیده به سوی ما و سوی نهضت مقدس ملی ما دارند. همه جا در این نهضت نام زن و مرد ایرانی و شرح مبارزات آنان را در کنار هم دیده اند.
آیا اکنون اگر بشنوند که دولت ملی ما قانونی تصویب کرده و یا می‌کند که زن و دیوانه و جنایتکار را در یک ردیف نهاده است به ما چه خواهند گفت. شورای زنان که در این دو سال پیوسته در پاسخ پرسش هایی که از اتحادیه بین المللی رسیده گزارش کار ما را خواسته است، جواب داده ایم:
فعلاً جز تقویت و پشتیبانی از دولت ملی خود و جلوگیری از هرگونه بی نظمی و اخلال و تشنجی کاری نمی کنیم تا انشاءالله دولت ما پس از طرد بیگانگان به اصلاحات اساسی تمام شؤون کشور بپردازد مسلماً ما نیز به حقوق حقه خود خواهیم رسید زیرا این دولت را ملت آورده و باید به خواسته ملت رفتار کند.
اکنون چگونه و به چه سان اظهار داریم که همین دولت ما را در شمار جنایتکاران محسوب دانسته ا ست ما زنان ایران یقین داریم که آن جناب اجازه نخواهید داد که چنین ننگی دامنگیر دولت شما شده و همه دنیا ما را به باد تمسخر گرفته و تصور کنند که نیمی از اهالی این کشور هنوز رشد کامل ندارند. زیرا با محروم کردن زنان از حق انتخاب قطعاً ملت ما این همه آبرویی را که در این مدت دو سال کسب کرده بر باد خواهد رفت.
زنان ایران از دولت آن جناب انتظار دارد حق را که نه شرع مقدس اسلام و نه قانون اساسی مانعی برای آن قائل نشده به زنان ایران باز دهید تا بیش از پیش به انجام وظایف خود مشغول و پشت گرم باشند.

با تقدیم احترامات فائقه
دبیر کل شورای زنان ایران: ظفر دخت اردلان

البته نیروهای مذهبی هم متقابلاً این اقدامات را بی‏پاسخ نگذاشتند و تلاش‏ها‏یی برای خنثی کردن این فعالیت‏ها‏ به عمل آوردند. از آن جمله در همین دوره، شایعه‏ای در سطح قم مبنی بر قصد مهاجرت آیت‏الله بروجردی از ایران و اقامت در عتبات در اعتراض به شرکت احتمالی زنان در انتخابات پخش شد. در یک گزارش دولتی از بازتاب این واقعه ابراز نگرانی شده است: «...این موضوع] شایعه[ اهمیت پیدا کرده که حضرت آیت‏الله بروجردی حالشان تغییر و احتمال مهاجرت و صدور فتوایی که برای هیئت حاکمه گران تمام خواهد شد، می‏رود...»[3]

با عنایت به اهمیت موضوع به خصوص بازتاب شایعه مهاجرت آیت‏الله بروجردی، عین چند برگ اسناد مربوطه ارائه می‏گردد:

[شیر و خورشید]
نخست وزیر


شماره: 34650، تاریخ: 24/10/1331
وزارت کشور
رونوشت تلگرافی که پیوست نامه شماره 9090 مورخ 20/10/1331 اداره دبیرخانه مجلس شورای ملی رسیده است برای رسیدگی و اقدام قانونی و اعلام نتیجه به ضمیمه ارسال می گردد.
از طرف نخست وزیر
[امضای پیش نویس:] اعتماد. 22/10/1331

[شیر و خورشید]
مجلس شورای ملی

قانونگذاری
اداره: دبیرخانه، به تاریخ: 20/10/1331، شماره: 9090، پیوست: یک برگ
ریاست اداره دفتر نخست وزیری
راجع به انتشارات در اطراف قانون انتخابات و نگرانی از احتمال آشفتگی شهرستان قم تلگرافی به مجلس شورای ملی مخابره شده است که رونوشت آن به استحضار کمیسیون عرایض برای جلب توجه و اتخاذ تصمیم مقتضی تلواً ایفاد گردید بدیهی است نتیجه را جهت صدور جواب مقتضی اعلام خواهید فرمود.
رئیس اداره دبیرخانه مجلس شورای ملی
عنقا [امضا]
[حاشیة پایین، اول:] خدمت جناب آقای دکتر علی آبادی معاون محترم نخست وزیر ارسال شود. 2/10/1331
[حاشیة پایین، دوم:] نامه ضمیمه برای رسیدگی و اقدام لازم و اعلام نتیجه به وزارت کشور ارسال شود. ‏[امضا: ناخوانا] 23/10/1331
[مهر:] بازرسی شد.
[مهر:] ورود به کابینه ریاست وزرا
به تاریخ: 20/10/1331، نمره: 34650

[شیر و خورشید]
مجلس شورای ملی
اداره دبیرخانه

رونوشت: تلگراف شماره 24 تاریخ 13/10/1331، محمدتقی آیت‏الله‏ زاده فیض از قم، پیوست به شماره: 9090، به تاریخ: 14/10/1331
ریاست محترم مجلس شورای ملی
موضوع قانون انتخابات و قضیه نسوان عصبانیت عجیبی به اهالی کشور به خصوص در قم ایجاد نموده و بطوری این موضوع اهمیت پیدا کرده که حضرت آیت‏الله‏ بروجردی حالشان تغییر و احتمال مهاجرت و صدور فتوائی که برای هیئت حاکمه گران تمام خواهد شد، می رود و مجلس باید هم هر چه زودتر رضایت حضرت آیت‏الله‏ را فراهم سازد و برقعی بر علیه آیت‏الله‏ نیز فعالیتهایی کرده است.
رونوشت برابر اصل است.


از طرف رئیس اداره دبیرخانه مجلس شورای ملی
عنقا [امضا]

بسمه تعالی
به عرض عالی می رسد

با تقدیم ادعیه خالصانه، تلگرافی از بروجرد[4] رسیده از لحاظ شریف می گذرد. مقتضی است مقرر فرمایید منظور ایشان که از نظر جدول انتخابات ملاحظه و دقت شود و هر طور مقتضی است جواب مرقوم خواهید فرمود. زیاده عرضی نیست.
الاحقر سیدمحمد بهبهانی [امضا]



1. آرشیو مرکز اسناد نخست وزیری، شماره بازیابی، 11136
2. آرشیو مرکز اسناد نخست وزیری، شماره بازیابی، 11136
3. آرشیو مرکز اسناد نخست وزیری،شماره باریابی پرونده: ‏11986
4. تلگراف مذکور احتمالاً در حمایت از آیت‏الله بروجردی مخابره گردیده که متأسفانه متن آن در داخل پرونده موجود نیست.

رحیم روح بخش
roohbakhsh1965@yahoo.com



 
تعداد بازدید: 3700


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 129

ساعت شش صبح بود که دستور عقب‌نشینی آمد و افراد با خوشحالی فرار کردند. ولی ما حدود بیست نفر بودیم که در موضع ماندیم. در همین احوال دیدم یکی از پاسداران شما بالای کوه سنگر گرفته و به طرف ما تیراندازی می‌کند. او چهار نفر از ما را کشت. ماندیم شانزده نفر. بعد از آن قرار گذاشتیم بدون هیچ‌گونه حرکت یا تیراندازی با یک پارچة سفید به پاسدار علامت بدهیم. دستمال سفیدی به لولة آرپی‌جی بستیم و آن را بالا گرفتیم. پاسدار، بعد از حدود نیم ساعت خودش را به ما رساند و ما را اسیر کرد.