قالب خاطره دفاعمقدس را فدای شگردهای ادبی نکنیم
فریبا نظری، یکی از سرداوران گروه «خاطره» پانزدهمین جشنواره انتخاب کتاب سال دفاعمقدس معتقد است: قالب خاطره نباید صرفاً برای جذب مخاطب، فدای شگردهای ادبی شود. یعنی مباحثی را به مولفههای خاطره اضافه نکنیم که اثر را از قالب بیرون بکشد و به مستند ادبی تبدیل کند.
فریبا نظری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) توجه و استقبال زیاد جامعه از خاطرهنویسی و خاطرهگویی دفاعمقدس را فرصت و تهدید همزمان دانست و اظهار کرد: این شرایط فرصتی برای ثبت خاطرات حاضران در صحنه نبرد است که به مرور زمان از دست میروند. چون خاطره با حافظه افراد سر و کار دارد و به همین دلیل، بسیاری از این خاطرات را تاکنون از دست دادهایم.
وی این منابع اطلاعاتی را برای پژوهشگران آینده، مفید ارزیابی و تاکید کرد: اگر این فعالیتها صرفاً برای پُر کردن گزارشهای سالانه نهادهای متولی دفاعمقدس صورت گیرند و هیچ توجهی به کیفیت خاطرات نشود، این استقبال از خاطرهگویی و خاطرهنویسی دفاعمقدس، تهدید و آفت محسوب میشود.
سرداور گروه «خاطره» پانزدهمین جشنواره انتخاب کتاب سال دفاعمقدس در پاسخ به سوال خبرنگار ایبنا درباره وضعیت کنونی تدوین کتابهای خاطرات جنگ در شهرستانها یادآور شد: تجربه من در داوریهای سالهای اخیر نشان میدهد که بر خلاف انتظار، کتابهای خاطرات تولید شده در شهرستانها، خواندنی و قویاند؛ به خصوص که امسال در سیر داوری انتخاب بهترین کتاب خاطره امسال، به آثاری برخوردهایم که مربوط به خاطرهنویسانیاند که اکنون به قوت رسیده و آثار آنها غالباً توسط ناشران خصوصی منتشر شدهاند.
نظری با تاکید بر لزوم سرمایهگذاری برای خاطرهنویسان شهرستانی گفت: برگزاری کارگروههای تخصصی آموزش خاطرهنویسی، روایت و خاطرهگویی در شهرستانها ضروری است. هیچ دلیلی برای برتری نویسندگان شهرهای بزرگ نسبت به شهرستان ها وجود ندارد. تواناییهای بالقوه و شگفت آوری در شهرستانها وجود دارد که به دلیل نبود آموزش یا هدایت، دیده نشدهاند و شناسایی آنها وظیفه سازمانهای متولی دفاعمقدس است.
وی اظهار کرد: رابطه رواج فرهنگ شفاهی بین مردم ایران و اثرگذاری آن در سنت خاطرهگویی و روایت شفاهی باید در محافل دانشگاهی و تحقیقاتی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین باید از این سبک و سیاق خاطرهنویسی که در سالهای اخیر رواج پیدا کرده و به نوعی، شبیه به زندگینامه خودنوشت است، فاصله بگیریم و به اصل خاطرات بپردازیم. خاطرهنویس در این سبک، از دوران کودکی مصاحبهشونده آغاز میکند و تا پایان جنگ ادامه میدهد.
مدیرکل دفتر مطالعات و تحقیقات بنیاد شهید و امور ایثارگران تاکید کرد: با وجود اینکه احترام زیادی برای کتاب «دا» و استقبال مخاطبان از آن قائلم، اما یکی از گرفتاریهای ما بعد از این کتاب، این بود که همه خاطرهنویسان، سوژهها را با پیشینه خانوادگی بررسی کردند. در حالی که اگر به کتابهای قدیمی جنگ مانند «ستارههای شلمچه» نوشته احمد دهقان، «تپه برهانی» اثر حمیدرضا طالقانی، «زندهیاد کمیل» تالیف محسن مطلق و «بهشت برای تو» نوشته داوود امیریان توجه کنیم، در این آثار فقط خاطرات مربوط به یک برهه زمانی بازگو شدهاند. شیوه اول به صورت اپیدمی و برای جذب مخاطب بیشتر رواج پیدا کرده است.
فریبا نظری گفت: من معتقدم که قالب خاطره نباید صرفاً برای جذب مخاطب، فدای شگردهای ادبی شود. یعنی مباحثی را به مولفههای خاطره اضافه نکنیم که اثر را از قالب خاطره صِرف بیرون بکشد و تبدیل به یک کار مستند ادبی کند.
وی در پایان یادآوری کرد: اگر اجازه دهیم که خاطره با همان مولفههای فنی خود و با استناد و نثر درست و به جا و همچنین سوژههای خاص و منحصر و مطابق با سلایق مردم دهه 1390 نوشته شود، مخاطبان خود را پیدا خواهد کرد. بسیاری از سوژههای جنگ، هنوز کشف نشده و این دهه، زمان پرداختن به آنهاست. با رعایت این سه عنصر، شاهد متنی خواهیم بود که مخاطب خود را پیدا میکند و نیازی به درآمیختن آن با قالبهای ادبی نخواهیم داشت.
خبرنگار : مریم اسدی جعفری
خبرگزاری کتاب ایران (IBNA)
تعداد بازدید: 3624
http://oral-history.ir/?page=post&id=2867