مصاحبه، عاملی برای برقراری پیوند میان تاریخ و روانشناسی از رهگذر مکتب تاریخنگاری آنال
جعفر گلشن روغنی
چکیده
این مقاله با توجه به اهمیت تاریخ شفاهی در علم تاریخ و رواج شیوههای جدید تاریخ نگاری در کشورهای اروپایی و امریکایی آغاز شده است. به نظر نویسنده یکی از موثرترین و بارزترین روشهای تاریخ نگاری که امروزه مورد توجه محققان و مورخان جهان است، روش تاریخنگاری معاصر فرانسوی است که در ایران به نام مکتب آنال، شناخته شده است. مقاله در باب این مکتب و شیوه تاریخنگاری آن پیش میرود و به این حاصل میرسد که: آگاهی از علم روانشناسی و مسائلی که در این علم مورد توجه و بررسی قرار میگیرد، در تاریخ شفاهی قابل بهرهبرداری است. بعد از این، نویسنده به بررسی کاربرد مصاحبه در روانشناسی و روانشناسی در مصاحبه میپردازد.
□
تاریخ شفاهی از جمله زیرمجموعههای علم تاریخ است که پیوند بسیاری با علم جامعهشناسی و دیگر علوم اجتماعی، برقرار کرده است. این زیرمجموعة با اهمیت پس از گذشت چندین دهه از حیات نوین خویش، به یکی از مهم ترین جلوهها و عرصههای ظهور و بروز دانش بشرشناسی که میتواند همان تاریخ به معنای دقیق علم تاریخ باشد، مبدل گشته است.
اهمیت این زیرمجموعه آنگاه نمایانتر میشود که دریابیم در تحقیقات تاریخی امروزه خاصه و علیالخصوص در زمینة تاریخ معاصر، این زیرمجموعه جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است. صرفنظر از حضور مستقلش در وادی نگارشهای تاریخی، مواد خام و اطلاعات و دادههایی که از درون تاریخ شفاهی حاصل میگردد، سهم بایسته و مهمی در تاریخنگاری معاصر ایفا کرده است. هر چند امروزه در ایران، تاریخنگاران و چنانچه وجود داشته باشد مورخان، به تاریخ شفاهی توجه چندانی نمیکنند و چندان اهمیتی برای آن قائل نمیشوند. زیرا بر اعتبار دادههای آن، تردید وارد میسازند. بیشک اطلاعات ریز و درشتی که امروزه از قِبَل به کارگیری ابزار تاریخ شفاهی در تحقیقات و پژوهشهای تاریخ معاصر به دست میآید، برای تاریخنگار تاریخ معاصر ایران و جهان بسیار مفید فایده گشته است. اضافهگویی و اطالة کلام است اگر بر مزایای به کارگیری تاریخ شفاهی در تحقیقات تاریخی سخن بگوییم، از اینرو بهتر است سخن را تخصصی کنیم و در باب مصاحبه و شرایط پدیداری آن و نتایج به دست آمده از آن، سخن بگوییم.
اگر تاریخ شفاهی را خاطرهگیری و ثبت خاطرات رجال و شخصیتهای مؤثر در وقایع تاریخ معاصر ایران نینگاریم، بلکه تاریخ شفاهی را گردآوری اطلاعات و مواد خام در باب موضوع خاص مورد تحقیق و پژوهش تاریخنگار قلمداد کنیم که سعی دارد با انجام مصاحبه با شخصیتهای خرد و کلان و ریز و درشت حاضر در بستر زمانی واقعه یا موضوع مورد تحقیق، هرچه بیشتر به کُنه واقعیت تاریخ معاصر نزدیکتر شود، آنگاه اهمیت مصاحبه و چگونگی انجام آن و شرایط و فضای پیش یا پس آن و یا حین انجام آن را، بسیار مهمتر درخواهیم یافت.
اگر این را دریابیم که برای درک هرچه بهتر یک واقعه یا رویداد یا مسئله یا موضوعی جزئی و کلی در برههای از تاریخ معاصر، باید با آدمها و انسآنهای حاضر در آن برهة زمانی از طبقات و گروهها و دستجات مختلف به گفتوگو بنشینیم تا به طور هرچه ملموستر و واقعیتر فضای آن زمان را از خلال گفتههای مصاحبهشوندگان درک کنیم و مواد خامی چند گردآوریم تا در حصول نتیجة خویش از آن بهره گرفته و از قِبَل آن نگارشی تاریخی و دقیق و علمی و درست از آن موضوع، ارائه دهیم؛ شایان توجه بسیار است که به تاریخ شفاهی و هستة اصلی آن یعنی مصاحبه توجه ویژه نماییم و تاریخ معاصر ایران را با بهرهگیری از ابزارهای مطالعاتی و تحقیقاتی آن به صورت واقعی دریابیم و با نوشتههای خویش این بخش افسونزده را غنا بخشیم.
رواج شیوههای جدید تاریخنگاری در کشورهای اروپایی و امریکایی از جمله عواملی است که بر نگارش نوشتههای تاریخی حول موضوع تاریخ معاصر به شدت تأثیر گذاردهاند. این شیوهها هر کدام دریچهای جدید (کوچک یا بزرگ) به روی مورخ و محقق تاریخ معاصر گشودهاند و هر کدام با معرفی روشها و ابزارهای خویش، چراغی روشن به دستان محقق و مورخ و پژوهشگر دادهاند تا با استفاده از آنها زوایای تاریک این تاریخ پیچیده و درهم تافته و مهم و مؤثر در زندگی امروزی جوامع بشری را منور ساخته و روشنایی بخشند. وجود و حضور این شیوههای متنوع و متکثر در عرصه تاریخنگاری تاریخ معاصر از آن جهت اهمیت بیشتر مییابد که به یاد بیاوریم تاریخ معاصر خواسته یا ناخواسته با همة زیباییها و خوبیها و درخشانیهایش، عرصه و جولانگاه قدرتهای سیاسی و استعمارگر دنیای مدرن است و قدرتهای بیگانه در تصمیمگیریها و سرشتن سرنوشت کشورها از جمله ایران نقشآفرین بودهاند. در دل این پدیده وجود دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و جاسوسی و بازیهای پشت پرده و گاه ظاهری و مردمفریب آنها نیز از جمله مسائلی است که تاریخ معاصر در دل خود نگاه داشته است. افزون بر این از شخصیتهای سیاسی و معادلات سیاستمدارانه که غالباً با خدعه و نیرنگ همراه بوده است، نباید غافل ماند. همچنین باید به پیچیده شدن و غیرشفاف شدن انسان مدرن که سعی مضاعف در مخفی کردن و پنهانسازی هویت اصلی و شخصیت واقعی خویش دارد، توجه کنیم و از کنکاش برای ورود به درون این انسان چندوجهی و واکاوی در محتوای ذهنی و درونی آن برای پی بردن به حداکثر واقعیات بهره بگیریم. از اینرو میتوان به خوبی دریافت که مصاحبه به عنوان ابزاری مهم برای تاریخ شفاهی تاریخ معاصر ایران و جهان، سخت نیازمند توجه است و باید به کلیة جزییات و مسائل درونی و بیرونی و پیرامونی آن چشم افکند و نظر انداخت. باید آن را به زیر ذرهبین تحقیقات و پژوهشهای واقعبینانه و دقیق و علمی علم تاریخ و تاریخنگاری برد و در تارهای جزییترین بافتهای آن تعمّق و تدبّر کرد تا نقشه نهایی و کلی آن هویدا گردد و خودنمایی کند.
بنابراین با توجه به حساسیت و اهمیت و نقش بسیار مصاحبه در تاریخ شفاهی و به تبع آن تنظیم و ترسیم تاریخ معاصر ایران، باید از شیوههای نوین تاریخنگاری نیز در این زمینه بهره بگیریم. یکی از مؤثرترین و بارزترین روشهای تاریخنگاری که امروزه سخت مورد توجه محققان و مورخان در جهان قرار گرفته است روش تاریخنگاری معاصر فرانسوی است که در ایران در حالتی معرفه و نکره به نام «مکتب آنال» شناخته شده است. این مکتب تاریخنگاری نام خود را از واژة فرانسوی Annuel به معنای سالنامه یا سالیانه گرفته است و وجه تسمیه آن به سبب عنوان مجلة «سالنامة تاریخ اقتصادی و اجتماعی» است که در ایران و جهان با عنوان آنال به معنی سالنامه مشهور گشته است. نخستین شمارة این مجله در 15 ژوئیه 1929 در فرانسه به همت لوسین فِور و مارک بلوک (بلوخ) منتشر شد1. انتشار این مجله با مقالاتش در عرصة تاریخ در پیوند با کلیة علوم انسانی و علوم اجتماعی، چنان بر تاریخنگاری فرانسه و جهان غرب اثر گذاشت که شیوه تاریخنگاری آن شهرة آفاق گردید و غبار و خمودگی و افسردگی و خشکی و سطحینگری و غیرتحلیلی بودن را از چهرة علم تاریخ زدود و صیقل داد و به آن جلا و رنگ و نمایی روشن و درخشان بخشید. این شیوه تاریخنگاری که تأثیرگذاریاش بر ذهن مورخان و چگونگی دستیابی به حداکثر واقعیتهای تاریخی، باعث ارتقاء عنوان آن به نام «مکتب آنال» گردید، از یک روی بر شیوههای سنتی تاریخنگاری از نوع لئوپولد فون رانکه شورید و بر نوع بینش و روش پوزیتیویستها در تاریخ تاخت و از سوی دیگر نه فقط در مقام نظر و کلام، بلکه در جایگاه عمل به انجام و ارائه تحقیقات و نوشتههای تاریخی پرداخت که با نمایاندن آنها سبک و متد خویش را ارائه کرد. سبکی که قصد داشت موجباتی فراهم آورد تا انسان امروزه بهتر بتواند دورههای گذشته خویش را درک کند و از چگونگی زیست و حیات و افکار و روحیات و وسایل امرار معاش و در معنای کلی حیات و بقای خویش، آگاه گردد. لوسین فِوْر و مارک بلوخ در مقام بنیانگذاران مجلة آنال عدهای از سرآمدان برخی از رشتههای علوم اجتماعی و علوم انسانی را گرد خود در دفتر مجلة آنال گرد آوردند و به صورت عملی با ارائه مقالات متعدد و متنوع تاریخی در کلیة ابعاد زندگانی انسانی، نگاه جدید خود را در وادی تاریخنگاری عرضه کردند و برای قضاوت و داوری در مقابل دیدگان همگان قرار دادند. یک روان شناس، یک جغرافیادان (آ. دومانژن)، یک جامعهشناس (م. آلماکس)، یک اقتصاددان (ش. ریست)، یک متخصص علوم سیاسی (آ. زیگفرید) و چهار مورخ (آ. پیگانیول، ژ. اسپینا، هـ. پیرن، هـ. اوزر) از جمله کسانی بودند که در کنار بنیانگذاران، در تحریریة مجله حاضر گشته و حاصل افکار و اندیشههای خویش را در قالبی نو در انداختند و خرق عادت کرده، بنیان تازهای برای علم تاریخ قالب زدند2. بنیانگذاران و تحریریة مجله علاوه بر نگارش و انتشار مقالات متعدد، هر کدام تلاش کردند تا به صورت فردی و مستقل نیز به تألیف آثاری بر این سبک و سیاق تاریخی دست یازند. از اینرو به عنوان نمونه مارک بلوخ کتابهای «جامعة روستایی فرانسه و جامعة فئودالی» را به رشته تحریر درآورد و منتشر ساخت. لوسین فورهم کتابهای «فیلیپ دوم» و «فرانش کنته» و «مسئله الحاد به عنوان نمونه در قرن شانزدهم: مذهب رابله»، را به جامعة تاریخدوستان هدیه کرد. بدینترتیب شیوة تاریخنگاری مکتب آنال نه تنها در مقام نظر، بلکه در جایگاه عمل و نوشته و مکتوب، جلوة جهانی یافت و نفوذش خطوط مرزهای جغرافیایی را شکست. در واقع با انتشار این آثار، چگونگی کاربرد چارچوبهای نظری در وادی عمل، صورت عینی یافت و الگوی مناسبی برای پیروی و متابعت دوستداران گردید. به معنای دقیق، ظاهر و باطن، درون و برون، شکل و قالب و محتوا، روش و شیوه تاریخ نگاری، جملگی در معرض داوری قرار داده شد. داوری و قضاوتی که با شیوههای به کارگیری اسناد و مدارک، اطلاعات مکتوب و غیرمکتوب و آثار بازمانده هنری و معماری و تحلیلهای زبانشناسی و جامعهشناسانه و روان شناسانه، همراه بود، از این رو طبیعی بود که باعث برانگیختن تحسین همگان گردد و تمجید بسیار برای نویسندگان آنها در پی آورد. بدینترتیب مکتب تاریخنگاری آنال ظهور یافت و مستقر گردید و نسل بعدی آنها که فرنان برودل را باید در رأس آنها به حساب آورد، آن را تثبیت و استوار کردند. او با نگارش «مدیترانه و دنیای مدیترانه ای در عصر فیلیپ دوم»، شگفتی همگان را در ارائه تحقیقی تاریخی و همه جانبهنگر برانگیخت و چشمان پژوهشگران را بیش از پیش به این شیوة تاریخنگاری جلب کرد.
نکته مهم و اساسی و قابل ذکر در باب مکتب تاریخنگاری آنال این است که تأمل بر این شیوة تاریخنگاری و چگونگی به کارگیری ابزار و لوازم و وسایل گردآوری اطلاعات و دادهها با استفاده از این روش، بسیار میتواند در تدوین تاریخ معاصر ایران یاریرسان باشد. از اینرو شایسته است تا با چند و چون جزئیات و کلیات آن آشنا شویم تا در بهرهگیری از آن در نگارشهای تاریخی، دچار سردرگمی و خطا نگردیم. اما مهمترین ویژگی و خصوصیت مکتب تاریخنگاری آنال که میتواند مساعد ما در کار تاریخ شفاهی باشد توجه ویژه و اساسی این روش به رشتههای متعدد علوم انسانی و علوم اجتماعی است که میتواند نقشی دقیق از شکل و نحوة زندگانی و حیات بشر در گذشتههای دور و نزدیک ترسیم سازد. به بیان دقیقتر باید گفت که چون یکی از بارزترین وجوه نظری بانیان مکتب آنال، شکستن تصور سنتی و وقایعنگارانه به تاریخ است، بدان حد که توجه به ذکر حوادث سیاسی سرلوحه کار عموم مورخان گشته بود، از اینرو میان تاریخ با دیگر رشتههای علمی که میتوانستند دیگر جلوهها و جنبههای زندگی انسان را به تصویر بکشند، پیوند برقرار گردید که سخت مورد توجه قرار گرفت. به عنوان مثال از روانشناسی و توجه به مسائل روحی روانی و شخصیتی و حتی ذهنی انسان بهره گرفته شد تا وجوه مغفول مانده در چند صد سال تاریخنگاری، مورد توجه قرار بگیرد و لایههای ناپیدا و نهان تاریخ عیان گردد. بدینترتیب علم روانشناسی با تاریخ پیوند یافت و بر غنای نگارشهای تاریخی افزود. پس با توجه به این پیوند در این شیوة تاریخنگاری، باید گفت که ما نیز میتوانیم در پدیدآوردن آثاری ارزنده در باب تاریخ ایران علیالخصوص تاریخ معاصر از این پیوند بهرهمند شویم و تاریخ آباء و اجداد و نیاکان خویش را در این سرزمین از منظری جدید بررسی و تحلیل نمائیم و بدان نظری واقعگرایانهتر بیندازیم.
حاصل کلام اینکه با آگاهی از علم روانشناسی و مسائلی که در این علم مورد توجه و بررسی قرار میگیرد، میتوان در تاریخ شفاهی نیز از آن بهره گرفت. زیرا از آنجاکه تاریخ شفاهی از اجزاء و زیرمجموعههای مهم و برجسته تاریخ معاصر است بنابراین علم روانشناسی و توجه به مسائل آن در زندگی روزمره شخصیتها و مردمی که در این دوران معاصر زیست کرده و میکنند، میتواند به ما در امکان ارائة تصویری هر چه بهتر و دقیقتراز تاریخ جدید ایران کمک رساند. با توجه به سخنان گفته شده بدون تردید در بهرهگیری از روش مصاحبه با عنوان رکن رکین خَلق تاریخ شفاهی، میتوان به شدت از علم روانشناسی و مسائل و آگاهیها و شناخت موجود در آن استفاده برد. بنابراین به نظر بنده از دو منظر میتوان بدین موضوع توجه کرد:
نخست اینکه مصاحبهکننده تاریخ پژوه با برخورداری از آگاهی و شناخت نسبی از علم روانشناسی در وهلة اول میتواند ظاهر فیزیکی مصاحبهشونده را مورد تحلیل قرار دهد و به نتایج ارزشمندی دست یابد. از نوع پوشش و لباس گرفته تا آرایش سر و صورت؛ از نوع تکلم و دایرة واژگانی و نحوة ادای آنها تا چگونگی نشستن روی زمین یا صندلی یا مبل و شکل برخاستن از آنها؛ از نحوه سخن گفتن و آغازیدن و پایان بخشیدن به گفتهها تا اینکه با چه نوع رفتار ظاهری درباره وقایع و شخصیتها سخن میگوید؛ علاوه بر این موارد یقیناً توجه به محیط زندگی و وسایل زندگانی و نوع وسایل و چینش آنها در محل زندگی فرد مصاحبهشونده میتواند گویای بسیاری از مسائل روانشناختی و روحی و فکری وی گردد. این مسائل آنگاه اهمیت ویژه مییابند که مصاحبهشونده از رجال و شخصیتهای زمانه و صاحب جایگاه و مرتبه اجتماعی و سیاسی و. .. نیز باشد. بنابراین مصاحبهکننده باید با بهرهگیری از علم روانشناسی، لحظه به لحظه حیات مصاحبهشونده را با دقت در جزییترین مسائل روحی روانی و فکری و ذهنی و شخصیتی او ثبت و ضبط و حتیالمقدور تحلیل نماید و چهرهای واقعی و ملموس از وی برای خوانندگان تاریخ برجای گذارد.
در وهلة بعد، مصاحبهکننده باید با طرح سؤالات متعدد و متنوع، ضمن آنکه به فضای ذهنی و روحی و فکری مصاحبهشونده وارد شده و از آن آگاهی مییابد، باید از چگونگی وضعیت جامعه در این قبیل مسائل نیز مطلع شود و اطلاعات ارزندهای از او برای آیندگان کسب نماید. این مسئلهای است که در قالب مصاحبهها تاکنون نادیده گرفته شده است. به عنوان نمونه چنانچه مصاحبهشونده از چهرههای فعال معاصر باشد، میتوان با سؤالاتی چند مطالبی از این دست را بدست آورد: روحیة عمومی مردم در آن سالها چگونه بود؟ تا چه حد به مسائل مذهبی توجه میشد و تصور مردم از مذهب و ایمان و دینداری چه بود؟ مردم به چه بیشتر فکر میکردند و چه چیز دغدغه اصلی ذهن مردم را تشکیل میداد؟ جلوههای بروز بیرونيِ شادی و غم در میان مردم به چه صورت بود؟ آگاهی از احوال و رفتار چه کسانی برایشان مهم بود و چرا؟ به دنیا چگونه نظر داشتند؟ سرگرمیها و تفریحات و اوقات فراغت مردم چگونه میگذشت؟ چه چیز مایة غرور و سربلندی آنها بود؟ به چه چیزهایی افتخار میکردند و از چه چیزهایی ناراحت و شرمسار میگشتند؟ آیا همانند امروزه رنگی خاص هر از گاهی مد و سلیقة عمومی مردم میگشت (چه رنگهایی)؟ و. ..؛ بنده نیز اگر بخواهم از تجربه شخصی خویش در مقام مصاحبهکننده سخن بگویم به عنوان مثال باید از چند جلسه مصاحبهام با سرکار خانم مریم زعفرانی بهروز مشهور به بهروزی یاد کنم. کسی که علاوه بر مبارزات پیش از انقلاب چهار دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز بر عهدهدار داشت. من همواره تلاش داشتم با طرح سؤالات متعدد و متنوع و متفاوت، از روحیات و ذهنیات وی، خانوادهاش و مردم ایران در سالهای پیش از انقلاب آگاهی یابم. خاصه وقتی که او به دستگیری و زندانیشدنش در زندان اوین اشاره کرد، سعی فراوان نمودم تا از احساسات خویش، برایم بگوید که احوالش در آن زمان و مکان چگونه بوده است؟ چه حالت و احساسی نسبت به رژیم پهلوی داشته و نسبت به آینده چگونه فکر میکرده است؟ مفهوم اسارت و آزادی برایش چگونه معنا داشته و آن را با مبارزات مردم چگونه پیوند میزده است؟ مردم در آن زمان در چه وضعی بودند و با دستگیریها و بازداشتها و زندانیشدنها چگونه برخورد میکردند؟ حتی برای درک بیشتر فضای ذهنی و روحی و روانی خانم بهروزی با سؤالات پشت سر هم خواستار بیان دقیق و جزیی وضعیت داخلی سلول و فضای زندان شدم. تا هر چه بیشتر احوال وی را در آن موقعیت حس کنم و دریابم که چه فضای روحی و روانی در آن لحظات و شرایط بر وی حاکم بوده است، که البته پاسخهای مبسوط ایشان، بنده را یاری رساند و توانستم با واسطه طعم زندان رژیم پهلوی را بچشم و بهتر از آن به خوانندگان خاطرات وی هم، در زمان حال و آینده آن را منتقل سازم.
حال که رشته سخن بدینجا کشید و دریافتیم که میان علم تاریخ و روانشناسی، میشود همچون نویسندگان مکتب آنال پیوند خجسته و میمون برقرار کرد که ثمرات و نتایج بسیار گرانبهایی برای پژوهشگران و محققان عرصة تاریخ و تاریخنگاری همراه خواهد داشت، لازم است تا به صورت جزیی به بخشی از علم روانشناسی نظر افکنیم و از آن بهرة بیشتری برای علم تاریخ بیندوزیم. نکته جالب این که مصاحبه در روانشناسی نیز یک وسیلة پژوهشی و ابزار شناخت و تشخیص است که کاربرد فراوانی دارد. از اینرو با توجه و دقت در چگونگی بهرهگیری از آن از سوی متخصصان علم روانشناسی، میتوان توانایی و مهارت خویش را بر استفاده از این شیوه و روش و ابزار تاریخ شفاهی بیفزاییم. در حقیقت از تجارب روانشناسان در ارتقای سطح کیفی و کمی مصاحبههای علم تاریخ استفاده نماییم.
چنانچه بنا بر تعاریف علمی، علم روانشناسی را «بررسی علمی رفتار و فرایندهای ذهنی»3 بدانیم، ساختگرایی (تحلیل ساختارهای ذهنی)، کارکردگرایی (ذهن چگونه کار می کند که سبب تطابق و کارکرد جاندار در محیط خود میشود)، رفتارگرایی (بررسی رفتار بدون ارتباط با هشیاری)، گشتالت (تأکید بر الگوهای حاصل از محرکها و سازمان تجربه)، روانکاوی (تأکید بر نقش فرایندهای ناهشیار بر رشد شخصیت و انگیزش)، از نخستین مکاتب روانشناسی هستند که هر کدام تلاش کردهاند تا جنبههای مختلف رفتار و ذهن جانداران بهویژه انسان را مورد توجه و دقت و بررسی و تحلیل و نظر قرار دهند. با شناخت روح و روان و ذهن و جسم انسان، بیشتر آن را درک کنند و بر تعادل یا بروز اختلال در وضعیت وی آگاهی یافته، حتیالمقدور آن را درمان کنند. اما تخصصیشدن علوم به سبب گستردهشدن و وسیع گشتن دایرة مفاهیم و موضوعهای آنها سبب گشت که علم روانشناسی هم به گرایشها و رشتههای تخصصی متعددی تقسیم شود. به نحوی که امروزه به روانشناسی زیستشناختی، آزمایشی، رشد، اجتماعی، شخصیت، بالینی و مشاوره، آموزشگاهی و تربیتی و صنعتی و سازمانی تقسیم گشته است. این خود بدان معنا است که رفتار و ذهن و روح و روان آدمی چه دریای بیکرانی است که تدبیر و تعمق و تخصص در هر یک از اجزاءآن، نیازمند مطالعات و پژوهشها و شناختهای بسیاردقیق و مختص به خود است. همینجا میتوان یادآور شد که رشتههای تخصصيِ روانشناسيِ اجتماعی و شخصیت، بیش از بقیه میتواند به مساعدت علم تاریخ بیاید و با تاریخ پیوند برقرار نماید. در واقع تاریخنگار با کسب دانش و آگاهی در این رشتة تخصصيِ روانشناسی، بسیار میتواند در تحلیل وقایع و زندگانی، در رفتارِ شخصیتها و مردم حاضر در آن، موفق و کارآمد عمل نماید. به عبارت دیگر تاریخ روانشناسانه ارائه نماید. نکته جالب اینکه در مصاحبههای تخصصی روانشناسانه، دریافتن خٌلق و خوی مصاحبهشونده و کسانی که مصاحبهشونده از آنها سخن میگوید در حیطة رشتة تخصصی روانشناسی شخصیت و رشد اجتماعی قرار میگیرد.
برای فهم هرچه بهتر چگونگی کاربرد مصاحبه در روانشناسی، شایسته است در ابتدا تعریفی از آن از دیدگاه علم روانشناسی ارائه شود. سپس انواع آن گفته شود تا موارد استفاده از هر یک از آنها مشخص گردد. بعد ضروری است تا برخی نکات مهم دربارة آن ذکر گردد. بر این اساس در علم روانشناسی مصاحبه یعنی «گفتوگو میان پژوهشگر (مصاحبهگر) و آزمودنی (مصاحبهشونده) و هدف مصاحبه، گردآوری دادههای مفید به حال آزمودنی (مثلاً در مصاحبة درمانی) یا گردآوری اطلاعات مورد نیاز (مثلاً در زمینهیابی نمونهای) است»4. به عبارت دیگر میتوان گفت که مصاحبه روشی است مبتنی بر گفتوگوی هدفمند میان مصاحبهگر با مصاحبهشونده که توسط متخصصان علم روانشناسی برای تشخیص بیماری یا درمان بیماری در مصاحبهشونده، صورت میپذیرد. در واقع مصاحبه در روانشناسی مختص به مراجعهکنندگان است و آن هم برای تشخیص نوع مشکل روانی یا درمان مشکل. از اینرو علاوه بر کلیة روانشناسان بهخصوص روانشناسان بالینی، روانپزشکان و روانکاوان (رواندرمانی از طریق مصاحبه) نیز از مصاحبه بهرة بسیار میبرند. بدینترتیب اصطلاحات و مفاهیم زیر بسته به نوع کاربرد مصاحبه در روانشناسی مصطلح شده است:
1. مصاحبه سنجشی ((assessment interview: از جمله فنون اساسی روانشناسان بالینی برای جواب دادن به پرسشی ارجاعی که در صورت انجام ماهرانه مصاحبه، برطرفکنندة مشکل و کمککننده به تصمیمگیری بالینی خواهد شد.
2. مصاحبه تشخیصی (diagnostic interview): مصاحبهای که هدفش دست یافتن به تشخصی بیماری و انواع اختلالات روانی است.
3. مصاحبة معاینه وضعیت روانی (mental status examination interview): مصاحبهای که هدفش ارزیابی مشکلات شناختی و هیجانی یا رفتاری بیماران است. در مصاحبه معاینه وضعیت روانی، روانشناس بالینی، بیماران را از جنبههای مختلف میسنجد، از جمله از لحاظ ظاهر، کیفیت گفتار، محتوای تفکر، حافظه و قضاوت.
4. مصاحبه شرح حال (Case – history interview): مصاحبهای که با هدف فهم دقیق و کامل سوابق و شرایط تاریخی _ رشدی مشکل صورت میگیرد.
5. مصاحبه بحران (Crisis interview): مصاحبهای که با هدف رفع بحران و تشویق فرد به برقراری رابطهای درمانبخش در مؤسسه یا جای دیگر جهت یافتن راهحلی اساسی و بلندمدت انجام میشود.5
روانکاوان را میتوان از جمله متخصصان علم روانشناسی شمرد که از مصاحبه، بهرة بسیار میگیرند. آنها با هدف شناسایی انگیزههای درونی و عمقی رفتار و اختلالات روانی مصاحبهشونده،با وی مصاحبه میکنند و سپس به دنبال تجزیه و تحلیل، وی را در غلبه بر آنها یاری میرسانند، یا اینکه رفتارش را به نحو شایستهای تبیین مینمایند.6 روانپزشکان نیز برای «فرمولبندی تشخیصها، به منظور جستجوی عوامل مؤثر بر بیماران خود، عوامل ژنتیک، مزاجی، زیستشناختی، رشدی، اجتماعی و روانشناختی»7، از انواع مصاحبه بهره میجویند. آنان در یک مصاحبة موفق، همحسی، احترام، کارایی و علاقه خود را به بیمار القا کرده و جوی از اعتماد به وجود میآورند که بیمار را به صحبت صادقانه در مورد احساسها و افکار درونی خود تشویق میکند. روانپزشکانی که مهارتها و فنون مصاحبه را آموختهاند، «فرصت آشکارسازی علائم و نشانهها را که سندرمهای (مجموعهای از رفتارهای نابهنجار) قابل تعریف و درمانپذیر به وجود میآورند، فراهم میکنند».8
اما نکتة قابل ذکر در مصاحبة روانپزشکی؛ برای دریافت شرح حال و وضعیت روانی مصاحبهشونده باید نکات زیر لحاظ شود:
مراعات زمان، ترتیب نشستن مصاحبهگر و مصاحبهشونده در اتاق، ترتیب دکوراسیون و صندلیهای مطب، لزوم یا عدم نیاز یادداشتبرداری از صحبتهای وی، مصاحبههای پیگیر و متوالی برای انجام کامل کار، زمانبندی برای تعیین ساعات مصاحبه بسته به نوع اختلال مصاحبهشونده.9
سخن آخر اینکه در روانشناسی بالینی،از دو گونه مصاحبه یکی ساخت دار و دیگری بدون ساخت استفاده میشود. برای دریافت هرچه بهتر و آسانتر پاسخ، سئوالات مصاحبهگر دستهبندی شده تا نتیجة مفیدتری به دست آید. براین اساس سؤالات در مصاحبه به پنج نوع تقسیم شده است:
1. بازپاسخ (سؤالاتی که پاسخ آنها، بلی و خیر نیست) 2. تسهیلی 3. تصریحی 4. مواجههای 5. مستقیم. برای درک بهتر این انواع سوال، نمونهای از سوالات به کار رفته را ارائه مینماییم تا هرچه بیشتر با زوایای مصاحبههای بالینی آشنا شوید:10
سؤال 1: ممکن است از تجارب خودتان در ارتش حرف بزنید (باز پاسخ): کاربرد: به مصاحبهشونده مسئولیتپذیری و امکان جواب دادن میدهد.
سؤال 2: ممکن است در این مورد کمی بیشتر حرف بزنید (تسهیلی): کاربرد: راه را برای صحبت کردن مصاحبهشونده هموار میکند.
سؤال 3: حدس میزنیم منظورتان این است که. .. (تصریحی): کاربرد: صحبتها را روشن و مبسوط میسازد.
سؤال 4: قبلاً که گفتید ... (مواجههای): کاربرد: ناهماهنگیها و تناقضها را مشخص میکند.
سؤال 5: وقتی پدرتان از انتخاب شما انتقاد کرد به او چه گفتید (مستقیم): کاربرد: پس از برقراری تفاهم و مسئولیتپذیر شدن مصاحبهشونده، مفید و مؤثرند.
در پایان دو نمونه از رئوس مطالب مصاحبه شرح حال و مصاحبة معاینه وضعیت روانی ارائه میگردد. یقیناً نکات مفیدی برای تاریخنگاران خواهد داشت.
الف: رئوس مطالب یک شرححال11
1. اطلاعات هویتی شامل نام، جنس، شغل، نشانی، تاریخ و محل تولد، دین و تحصیلات.
2. دلیل مراجعه به مؤسسه و انتظارات مراجع.
3. وضعیت فعلی مثلاً توصیف رفتارهای روزمره و هرگونه تغییر جدید یا تغییر در حال وقوع.
4. جمع خانوادگی از جمله توصیف مادر، پدر و دیگر اعضای خانواده و نقش خود فرد در خانوادهای که در آن بزرگ شده است.
5. خاطرات قدیمی توصیف قدیمیترین خاطرات و مسایل حواشی آنها.
6. تولد و رشد از جمله زمان راه افتادن و حرف زدن، مشکلات ناشی از مقایسه شدن با دیگر کودکان و نظر شخص در مورد تجارب اولیهاش.
7. سلامتی شامل بیماریها و جراحات دوران کودکی و پس از آن، مصرف مواد مخدر یا الکل و مقایسه بدن خود با بدن دیگران.
8. تحصیلات و آموزشها از جمله موضوعات مورد علاقه و پیشرفت تحصیلی.
9. سوابق شغلی شامل دلیل تغییر شغل و نگرش فرد در مورد کار.
10. تفریح و علایق شامل کارهای داوطلبانه، مطالعه و اظهارات پاسخدهنده در مورد کافی بودن یا نبودن ابزار وجوه و لذایذ زندگیاش.
11. رشد جنسی شامل اولین افکار جنسی، انواع فعالیتهای جنسی و نظر فرد در مورد حالات جنسی خودش.
12. اطلاعات زندگی زناشویی و خانوادگی شامل وقایع مهم زندگی زناشویی و خانوادگی و دلایل بروز آنها و مقایسه خانواده پدری با خانواده کنونی فرد.
13. معرفی خود شامل بیان نقاط قوت، نقاط ضف و آرمانها.
14. انتخابها و نقاط عطف زندگی شامل مرور مهمترین تصمیمات و تغییرات از جمله مهمترین اتفاق در حال وقوع.
15. نظر فرد در مورد آینده شامل آنچه فرد دوست دارد سال بعد و در پنج سال یا ده سال آینده برایش اتفاق بیفتد و ملزومات وقوع این رویدادها.
16. هرگونه مطلبی که مراجع دوست دارد از شرح حالش حذف شود.
ب: رئوس مطالب در معاینه وضعیت روانی12
1- ظاهر: سر و وضع، رفتار، نگرش.
2- وضعیت هشیاری، گوش به زنگ، خوابآلوده.
3- توجه و تمرکز.
4- گفتار: دوستانه، هدف مند، ضعفهای زبانشناختی..
5- جهتیابی: شناخت خود، محل و زمان.
6- خلق و عاطفه.
7- شکل تفکر: اختلال تفکر صوری.
8- محتوای تفکر: اشتغال ذهنی، وسواس، هذیان.
9- توانایی تفکر انتزاعی.
10- ادراکها: توهمات.
11- حافظه: فوری، اخیر، دور.
12- کارایی عقلی.
13- بینش و قضاوت.
پینوشتها:
1ـ برودل، فرنان، ترجمه بهزادباشی، حیات مادی و تمدن سرمایهداری، نشر نی، چ دوم، 1374، ص 12.
2ـ فولادوند، حامد، مکتب آنال در تاریخنگاری فرانسه، منتشره در کتاب بینش و روش در تاریخنگاری معاصر، زیر نظر منصوره اتحادیه و حامد فولادوند، تهران، نشر تاریخ ایران، 1365ش، ص 2- 5.
3ـ اتکینسون، ریتا. ال، زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ویراست جدید، 1386، ص 64.
4ـ همان، ص 710.
5ـ فیرس، جری و تیموتی جی ترال، روانشناسی بالینی: مفاهیم، روشها و حرفه، ترجمه مهرداد فیروزبخت و سیفالله بهاری، تهران، رشد، چ دوم، 1383ش، ص 252- 254.
6ـ شفیعآبادی، عبدالله و غلامرضا ناصری، نظریههای مشاوره و رواندرمانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چ یازدهم، 1384ش، ص
7ـ کاپلان، هارولد و بنیامین سادوک، خلاصة روانپزشکی علوم رفتاری ـ روانپزشکی بالینی، ج 1، ترجمه نصرتالله پورافکاری، تهران، شهرآشوب، 1379ش، ص 383.
8ـ همان.
9ـ همان، ج 1، ص 383 – 387.
10ـ فیرس، پیشین، ص 226.
11ـ همان، ص 235.
12ـ همان، ص 237.
تعداد بازدید: 7906
http://oral-history.ir/?page=post&id=1069