تاریخ شفاهی، یک روش تحقیق است

جینل هوپ[1]
ترجمه: نرگس صالح‌نژاد

23 بهمن 1396


طرح تاریخ شفاهی ساکرامنتوی سیاه

 

 

سال 2006، اولین مجموعه مصاحبه‌های تاریخ شفاهی خود را با دختران و مادرانی در فامیل خودم روی میز آشپزخانه‌ مادربزرگم و برای تکلیف دبیرستان انجام دادم. آن هنگام معلم تئاتر مشغول نوشتن نمایشنامه‌ای بر اساس روایت‌های زنان با عنوان سرزمین مادری[2] بود. او از دانش‌آموزان کلاسش خواست تا با زنان خانواده خود مصاحبه کنند. صداهای ضبط شده از آن مصاحبه‌های ما در نوشتن متن آن نمایشنامه مورد استفاده قرار گرفت.

استفاده‌های فراوانی برای تاریخ شفاهی وجود دارد که می‌تواند هم شخصی و هم عمومی یا علمی و فکری باشد. در سطح عامه و مردمی، تاریخ شفاهی به‌ عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به عدالت برای گروه‌های اجتماعی و افرادی استفاده می‌شود که به طور سازمان‌یافته از تاریخ حذف شده‌اند و یا به نادرست در آن مطرح شده‌اند، بویژه در مورد رنگین‌پوستان، زنان، کارگران و فعالان و رهبران سیاسی که به دنبال موقعیتی برای بیان روایت و سرگذشت خود با زبان خود هستند.

این تکلیف یکی از اولین تکلیف‌های درسی بود که واقعاً برای انجامش هیجان‌زده بودم؛ درست مانند هیجانی که در آزمایش آتشفشان در اکثر کلاس‌سومی‌ها بود. در خاطرم هست که مادربزرگم مرا به شرکت «بست‌بای»[3] برد، بنابراین توانستم برای آی‌پد خودم ابزاری تهیه کنم که مرا قادر به ضبط صداها می‌کرد. با تجهیزات جدیدم، خاله، مادربزرگ و مادر مادربزرگ و بزرگ‌ترین و جوان‌ترین دخترخاله‌هایم را برای شام به خانه‌ خودمان دعوت کردم، آنها از این که سوژه تکلیف مدرسه من بودند، اطلاعی نداشتند.

اما این کار بیش از یک تکلیف مدرسه برای من ارزش داشت. چند سال پیش از ورود به دبیرستان، مادرم را به خاطر یک حمله قلبی غیر منتظره از دست دادم. خانواده مادری من بسیار آرام هستند. من مشتاق بودم تا بیشتر در مورد آنها، دوران کودکی، علایق، سفرها و داستان‌هایی در مورد مادرم بشنوم. این تکلیف فرصتی برای من بود تا یک کنجکاوی کوچک تبدیل به یک کار بزرگ شود و در مجموع یک نوجوان کنجکاو بتواند سؤالاتش را از کسانی بپرسد که دوست‌شان دارد و تحسین‌شان می‌کند.

حالا زمانی که به این مصاحبه‌ها گوش می‌دهم، متوجه می‌شوم لحظاتی برای ما به ‌عنوان یک دختر و زن وجود داشته که آسیب‌پذیر بوده‌ایم. به بعضی سؤالاتم می‌خندم. صدای مادربزرگم را می‌شنوم که تلاش می‌کند در مورد رنج از دست دادن همسرش و تبدیل شدن به یک مادر مجرد و اثرات آن در دوران آشفته دهه 1960 سخن بگوید. صدای دخترخاله کوچک را می‌شنوم که تلاش می‌کند با جملات، زندگی و علایق جوانی خود را بیان کند که بیشتر درباره المو[4] بودند.

از آنجایی که در انجام این تکلیف اشتیاق و علاقه بسیاری از خودم نشان دادم، معلمم از من و مادربزرگم خواست تا در نمایشنامه او بازی کنیم. مادربزرگ این شانس را داشت تا یک اجرای تک‌نفره داشته باشد که بر پایه مصاحبه ما نوشته شده بود. این تجربه ما را به هم نزدیک‌تر کرد؛ ما با یکدیگر به تمرین می‌رفتیم و مهمانی‌های دو نفره ترتیب می‌دادیم و دیالوگ‌های نمایشنامه را در خانه تمرین می‌کردیم. علاوه بر این، این تجربه چشمان مرا به پیچیدگی، ابزار و قدرت تاریخ شفاهی باز کرد.

تاریخ شفاهی یک روش تحقیق است که از سوی مورّخان، محققان مطالعات قومی و مطالعات فرهنگی و گاهی نیز جامعه‌شناسان برای یادگیری بیشتر در مورد فرد یا گروهی از مردم مورد استفاده قرار می‌گیرد و این افراد اغلب کسانی هستند که هنوز روایت‌هایی کشف نشده و در بطن ماجراهای اصلی تاریخ دارند. بنابراین، این روش اغلب از سوی پژوهشگرانی به خدمت گرفته می‌شود که زمینه تحقیق‌شان در مورد افراد یا زمینه‌های تاریخی است که نادیده گرفته شده و یا به درستی از آنها یاد نشده یا در آرشیوها و بایگانی‌ها کمتر می‌توان از آنها سراغی گرفت، اما دانشی دست اول در ذهن دارند و هنوز زنده هستند.

بر خلاف قوم‌نگاری، مصاحبه‌های ساختار یافته و سایر روش‌های سنتی تحقیق، تاریخ شفاهی فضایی برای شرکت‌کنندگان فراهم می‌کند تا صداهای خود را در اختیار پژوهشگر بگذارند و روایت‌ها و داستان‌های خود را با کلمات خود بیان کنند. با توجه به این که در گذشته (و حال) پژوهشگران پایبندی به اخلاق پژوهشی چندانی خواسته نمی‌شود و تحقیقاتی که آنها درباره گروه‌های اجتماعی حاشیه‌ای انجام می‌دهند مورد سوءاستفاده دیگر پژوهشگران قرار می‌گیرد، تاریخ شفاهی محققان را وادار به نشستن و گوش فرادادن به مصاحبه‌شوندگانی می‌کند که ماجرا‌ها و روایت‌های خود را بدون پیروی از سلسله ‌مراتب‌ها بیان می‌کنند و یک سازوکار مشترک برای چگونگی انتقال روایت‌ها طی فرآیند مصاحبه به وجود می‌آورند. علاوه بر این، تاریخ شفاهی تولید دانش را آزاد و دموکراتیک می‌کند؛ تاریخ شفاهی ابزاری است که همه، صرف نظر از پیش‌زمینه علمی می‌توانند به کار گیرند.

پس از انجام ده‌ها مصاحبه تاریخ شفاهی بعد از دوره دبیرستان، من به سرعت روی‌کرد خودم را گسترش و توسعه دادم. اغلب وقتی با افراد مسن، فعالان و هنرمندان مصاحبه می‌کنم، هنوز همانند همان دانش‌آموز مشتاق دبیرستان برای شنیدن روایت‌های زنان فامیل وارد گفت‌وگو می‌شوم. هر مصاحبه‌کننده را به‌ عنوان یک قصه‌گو و حافظ تاریخ و دانش می‌بینم و با این که اولین تجربه‌ام، مصاحبه با زنان در فامیلم و در میز آشپزخانه مادربزرگم بود، من این شانس و خوشبختی را داشتم که بتوانم در یک برنامه تاریخ شفاهی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، در لانگ بیچ[5] شرکت کنم. این دانشگاه برای من امکان مصاحبه و جمع‌آوری روایت‌های کارگران مهاجر مکزیکی را فراهم آورد. همچنین توانستم با شمار بسیاری از اعضای ارشد «حزب پلنگ سیاه»[6] زنان فعال برجسته و بیگانگان در جامعه برای پایان‌نامه کارشناسی‌ام در دانشگاه سیراکیوز مصاحبه کنم.

امروزه، تاریخ شفاهی هنوز هم بخشی از ابزار تحقیقاتی من به ‌عنوان دانشجوی دکترای مطالعات فرهنگی در دانشگاه کالیفرنیا، در دیویس، است، اما مهم‌تر از همه، تاریخ شفاهی در فعالیت‌های من نقش مهمی ایفا می‌کند و به تقویت صدای کسانی که در حاشیه شهرهای زندگی می‌کنند، از طریق مستندسازی و بایگانی کردن صداها، روایت‌ها و داستان‌ها و تاریخ‌های آنان و نوشتن آنها در قالب روایت‌های تاریخی کمک می‌کند. راه‌اندازی طرح تاریخ شفاهی ساکرامنتوی سیاه[7] یکی از راه‌های من برای ضبط روایت‌های اهالی سیاه‌پوست ساکرامنتو است. این طرح به دنبال اهالی سیاه‌پوست ساکرامنتو بدون توجه به سن، جنسیت، توانایی، ملیت، وضعیت مهاجرت، مذهب یا طبقه اجتماعی - اقتصادی کسانی است که می‌‌خواهند در مورد تاریخ سیاهان یاد بگیرند و از تاریخ شفاهی برای زنده نگه‌داشتن «ساکرامنتوی سیاه» استفاده کنند. غیر از تاریخ شفاهی که برای این اهداف مورد استفاده قرار می‌گیرد، قصه‌گو‌ها، روزنامه‌نگاران خیابانی، فعالان و رهبران [سیاسی] این روش را برای کشف و ضبط روایت‌های گمشده و تاریخ‌ گروه‌های اجتماعی و برای کمک به ساخت و تقویت جنبش‌های اجتماعی، ایجاد انگیزه و آموزش برای جوانان، عدالت‌خواهی و کمک به گسترش همدلی و محبت فراتر از مرزهای تفاوت به کار می‌گیرند.

 

 

[1]. Jeanelle Hope

[2] Motherland

[3]. Best Buy

 بست‌بای، شرکت توزیع تجهیزات الکترونیکی آمریکایی است که در سال ۱۹۶۶ توسط ریچارد ام.شولز در شهر وست‌ سنت پاول، مینه‌سوتا تأسیس شد. م

[4]. Elmo

المو یک شخصیت عروسکی آمریکایی و از شخصیت‌های گروه ماپت است. از سال ۱۹۷۲ تاکنون در برنامه‌های مختلف تلویزیونی و سینمایی از جمله سسمی استریت حضور داشته‌است. م

[5]. California State University, Long Beach

[6]. Black Panther Party

حزب پلنگ سیاه یک سازمان چپ‌گرای انقلابی سیاه‌پوستان در ایالات متحده آمریکا بود که برای حق دفاع از خود (سیاهان) مبارزه می‌کرد. این حزب در دهه ۶۰ میلادی، برای رصد کردن رفتار پلیس کالیفرنیا، شهروندان سیاه‌پوست را مسلح و به گشت در خیابان‌ها می‌گماشت. م

[7]. Black Sacramento Oral History Project



 
تعداد بازدید: 3997


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.