طرح تاریخ شفاهی بین نژادی «در ژرفای قلب من»

ترجمه: سارا اشموئیل

01 آبان 1396


سازمان کوهِ امید[1] میزبان گردهمایی عمومی رایگانی به نام «در ژرفای قلب من»[2] در بعدازظهر 15 اکتبر سال 2017 بود. این رویداد در  کلیسای پرسبیترین مانت هوپ[3] واقع در شماره 412 خیابان اصلی برگزار شد. در پایان این برنامه، پرسش‌ها و بازتاب‌های مخاطبان مورد استقبال قرار گرفت و به دنبال آن گفت و شنود آزاد همراه پذیرایی مختصر صورت گرفت.

«در ژرفای قلب من» یک طرح تاریخ شفاهی بین نژادی در مانت هوپ است که دسترسی عمومی به موضوعات اخلاقی، تاریخ، آموزش و پرورش، نژاد، جنسیت، کار و مقولات چند فرهنگی را فراهم می‌کند. این طرح شامل بیش از 40 تاریخ شفاهی از شاهدان عینی است که به شرح و توضیح در خصوص مدرسه و زندگی اجتماعی در دهه‌های 1950 تا 1970 می‌پردازد.

دکتر مایکل نوبل کلاین[4] کری نوبل کلاین[5] و او.اچ. جکسون نپایر[6] از مؤسسه سخن فراتر از خطوط[7] صداهای مختلف از اهالی مانت هوپ را از مصاحبه‌های ضبط شده پخش کرده و همراه با آن عکس‌هایی از دوره یاد شده به نمایش گذاشتند. نکته جالب درباره این گردهمایی، این بود که پروفسور جوزف تروتر[8] نویسنده کتاب «زغال سنگ، طبقه و رنگ»[9] با اشاره به روزهای مدرسه خود در مک دواول کانتی[10] به سخنرانی درباره موضوع عمومی لغو تبعیض نژادی در معادن زغال سنگ پرداخت. تروتر، پژوهشگر تاریخ سیاهان آمریکا از دوران تجارت برده تا به امروز است. تحقیقات او به‌طور گسترده بر روابط بین سیاهان آمریکا و صنعت زغال سنگ متمرکز است.

طبق گفته چارلز مک کینی[11] رئیس سازمان کوه امید، این گردهمایی فرصتی برای جامعه است تا مردم بیشتر درباره تاریخ لغو تبعیض نژادی در مانت هوپ و جنوب ویرجینیای غربی یاد بگیرند، آن هم در زمانی که روابط نژادی همان‌قدر مهم است که بیش از پنج دهه پیش بوده است. این برنامه با کمک مالی شورای علوم انسانی ویرجینیای غربی، وابسته به صندوق ملی علوم انسانی ارائه شد. سازمان کوه امید، سازمانی است که برای ایجاد فرصت‌های آموزشی برای جوانان و بهبود شرایط اقتصادی در جنوب ویرجینیای غربی فعالیت می‌کند.

 

 

[1] The Mountain of Hope Organization

[2] Oh Deep in My Heart

[3] Mount Hope

مانت هوپ (کوهِ امید)، شهری با جمعیت اندک (1414 نفر در سال 2010) در فایِت کانتی در ایالت ویرجینیای غربی در شمال شرق آمریکاست.  م

 

[4] Dr. Michael Noble Kline

[5] Carrie Nobel Kline

[6] O.H. Jackson Napier

[7] Talking Across the Lines,LLC

[8] Professor Joseph Trotter

[9] Coal, Class, and Color

[10] McDowell County

[11] Charles McKenney



 
تعداد بازدید: 4384


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.