نظریه تاریخ شفاهی (59)

هالبواکس و برخی از پیروانش معتقد بودند که خاطره یا خودآگاهی فردی به هیچ وجه از خاطره یا خودآگاهی جمعی تفکیک‌پذیر نیست.

نظریه تاریخ شفاهی (58)

با بررسی دو عنصر می‌توان فهمید که خاطره و فرایند یادآوری تا چه میزان از ضایعة روحی و روانی تأثیر پذیرفته‌اند: صحت یا اتکاءپذیری، و توانایی یادآوری احساس. تشکیک در اتکاءپذیری خاطرات بازماندگان ضایعات روحی و روانی، عملی دور از انصاف و خرد است.

نظریه تاریخ شفاهی (57)

با عنایت به مطالب فوق، همه قبول دارند که انسان‌ها تجربیات تلخ و دردناک روحی خود را متفاوت از خاطرات روزمره‌شان به یاد می‌آورند.

نظریه تاریخ شفاهی (56)

بنا بر شواهد و مستندات فراوانی ثابت شده است که استفادة زنان و مردان از نقل قول غیر مستقیم در روایت‌های‌شان به شدت تابع تفاوت‌های جنسیتی است بدین معنا که زنان بهتر از مردان دیالوگ‌ها را به یاد می‌آورند.

نظریه تاریخ شفاهی (55)

گفته‌های یک مرد که دوران کودکی‌اش را در سال‌های جنگ در لندن سپری کرده بود خاطرات شخصی را به زیبایی در چارچوبی گنجانده که یادآور بازنمایی‌های ملایم سینمایی از آن رویداد جهانی می‌باشد. وی در اینجا فضای پدیدآمده متعاقب حملة آلمان به فرانسه را یادآوری می‌کند.

نظریه تاریخ شفاهی (54)

ویژگی مشترک اقرارهای شفاهی در قطعة بالا قابل درک است: وظایف تکراری و ماهرانه‌ای که پاسخگو از بیان آنها احساس غرور می‌کند، مفصلاً یادآوری می‌شود. هویت چنین زنانی به این خاطرات گره خورده است.

نظریه تاریخ شفاهی (53)

یکی از دلایل جنجالی دیگری که برای توجیه چرایی یادآوری غلط مردم ارائه می‌شود پدیده‌ای موسوم به «سندروم خاطرة دروغین»[1] است.

نظریه تاریخ شفاهی (52)

پس از آنکه رویداد یا تجربه در ذهن و حافظة پاسخگو احیاء شد، نوبت به مرتب کردن و شکل دادن به آن توسط راوی می‌رسد؛ تکه‌های خاطره زنجیروار به هم متصل می‌شوند، و ...

نظریه تاریخ شفاهی (51)

کسی توضیح زیست‌شناختی یا عصب‌شناختی عملکرد خاطره/حافظه را از مورخان شفاهی انتظار ندارد. اما آشنایی با انواع مختلف نظام‌های خاطره را برای همه خوانندگان مفید می‌دانیم.

نظریه تاریخ شفاهی (50)

البته بعضی از مورخان شفاهی، صحت محتوا را مانند پورتلی فدای اصل نقل ماجرا نمی‌کنند. مثلاً به اعتقاد پال تامسون: چون ما می‌دانیم که تکیة صد در صد به خاطرة فردی انسان‌ها از یک رویداد امکان‌پذیر نیست (برخلاف خاطرة افراد از تجربه‌های شخصی‌شان) لذا مورخ همچنان باید صحت و سقم گفته‌های راوی را اثبات کند «و حتی پس از این اقدام نیز بر شکاکیت خود باقی بمانَد»
...
42
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.