برشی از خاطرات ملاصالح قاری

ماجرای ساماندهی برنامه‌های عربی رادیو

مسئولیت جدید گروه، سامان‌دهی برنامه‌های عربی رادیو بود که عمدتاً پخش اخبار انقلاب، برنامه‌های مذهبی، سرود و تئاتر محلی بود. با گذشت زمان، برنامه‌های این رادیو تأثیر بسیاری در معرفی اهداف انقلاب در کشورهای عربی هم‌جوار گذاشت، اما این کارها به نظر کافی نبود.

سیصدونوزدهمین برنامه شب خاطره -2

فداکاری پزشکان جنگ؛ اهدای خون پزشک به اسیر دشمن

سیصد و نوزدهمین برنامه شب خاطره در روز پنج‌شنبه 6 آذر 1399 با محوریت پزشکیِ جنگ به صورت برخط (آنلاین) در پایگاه اینترنتی آپارات پخش شد. در این برنامه دکتر ایرج محجوب و امیرسرتیپ غلامحسین دربندی به بیان خاطرات پرداختند.

سیصدونوزدهمین برنامه شب خاطره -1

روایت یک پزشک از روزهای جنگ

سیصد و نوزدهمین برنامه شب خاطره در روز پنج‌شنبه 6 آذر 1399 با محوریت پزشکیِ جنگ به صورت برخط (آنلاین) در پایگاه اینترنتی آپارات پخش شد. در این برنامه دکتر ایرج محجوب و امیرسرتیپ غلامحسین دربندی به بیان خاطرات خود پرداختند.

انقلاب مثل فرزند ماست

آیت‌‌الله شیخ محمد یزدی از جمله مدرسان برجسته هفت دهه قبل شهر قم، به‌واسطه نفود استادانش در میان بازاریان این شهر به‌تدریج با آنان مأنوس گردید. حاج حسین سلیمانی یکی از این بازاریان مبارز و از تبعیدیان حادثه 19 دی شهر قم محفوظات خود در خصوص ایشان را در مجموعه خاطرات منتشر نشده‌اش با نام «سرمایه در سراب» روایت کرده که گزیده‌ای از آن به شرح زیر است.

خاطرات نادر نوفر از کمک مدارس به جبهه‌ها

وقتی موضوع کمک به جبهه جدی شد. ما فکر کردیم که باید با تدبیر بیشتری با این مسئله روبه‌رو شویم. با آقای «احمدی‌پور» و «خجسته» و چند نفر دیگر از دوستان به مشورت نشستیم و روی دو نکته متمرکز شدیم؛ یکی اینکه کمک‌ها نباید پراکنده شوند و دیگر اینکه کمک‌ها باید با نیازهای واقعی رزمندگان متناسب باشد.

گزیده‌ای از خاطرات شفاهی محمد ملتجی

روایتی از سفر به کردستان

بعد از تمام شدن دوره آموزشی، قرار بود برای مأموریت دو ماهه‌ای اعزام شویم به کردستان. شناخت ما ار کردستان و سنندج بیشتر از طریق عکس‌ها و خبرها بود؛ عکس جنازه‌های سربریده پاسدارها و خبرهایی که از جنایات کومله و دموکرات در حق پاسدارهای اسیر شده می‌شنیدیم. از حرم می‌آمدم سمت فلکه آب. توی پیاده‌رو مردم جمع شده بودند به یک روزنامه‌دیواری داشتند نگاه می‌کردند. عکس پاسدارهایی بود که در گنبد و کردستان سرشان را بریده بودند.

قربت در غربت -4

کوچه به کوچه جلو می‌‌آمدیم و از رودخانه فاصله‌‌مان بیشتر می‌‌شد. چهار گروه از بچه جهادی‌‌های قرارگاه امام رضایی‌‌ها و بچه‌‌های سپاه سمنان در خیابان منتهی به رسالت مشغول گل‌‌روبی منازل بودند. تعداد بابکت‌‌ها زیاد شده بود. دو لودر هم کناری ایستاده بود. بچه‌‌ها با بیل و تِی گل‌‌ها را به داخل کوچه می‌‌ریختند.

قربت در غربت -3

امیر شربت به دست، آمد. بلند شدم و با هم راه افتادیم. امیر در بین راه دست وَرم کرده‌‌اش را نشانم داد. کبودی‌‌اش به سیاهی می‌‌زد و سفت شده بود. در حال برگشتن از محور به تالار بودیم. بعد از گذشتن از کنار کتابخانه‌ مرکزی شهر و نوشیدن یک استکان آویشن به چادرهای بیمارستان صحرایی ارتش رسیدیم...

قربت در غربت -2

ساعت به ساعت بر جمعیت بچه جهادی‌‌های تالار امین اضافه می‌‌شد. تالار هم مصمم، منظم‌‌تر از قبل اداره می‌‌شد. گوشه‌ حیاط و دم پله‌‌های ورودی میز و دفتری گذاشته بودند و اسامی ورودی‌‌های جدید را می‌‌نوشتند.

قربت در غربت - 1

فروردین 1398 یک سامانه بارشی در دو موج از تاریخ‌ 5 تا 9 فروردین و نیز از تاریخ 11 تا 13 فروردین، موجب ایجاد سیلاب و خسارت در شهرستان‌های استان لرستان شد. در این بارش‌ها، خساراتی همچون رانش زمین و به زیر آب رفتن بخش‌هایی از شهرهای دورود، خرم‌آباد، معمولان و پل‌دختر گزارش شد...
...
24
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.