گفت‌وگو با فیلیپ بونر، رئیس گروه پژوهشی کارگاه تاریخ

تاریخ شفاهی در عمل

مصاحبه‌کننده: مریام دپ[1]
ترجمه: فاضل شیرزاد

12 دی 1396


تاریخ شفاهی و برنامه‌های کاربردی آن در آفریقای امروزی چیست؟ گفت‌وگو با پروفسور فیلیپ بونر[2] رئیس گروه پژوهشی کارگاه تاریخ در دانشگاه ویتواتزراند و رئیس بنیاد ملّی تحقیقات در حوزه «تاریخ محلّی، واقعیت‌های کنونی»، گذشته، حال و آینده تاریخ شفاهی را روشن می‌سازد.

بازسازی گذشته فرهنگ‌های شفاهی مسلط

تاریخ شفاهی حافظه‌ای از وقایع و رخدادهای گذشته است که به‌ صورت شفاهی به نسل بعدی منتقل می‌شود. از سوی دیگر، شواهد شفاهی از یک شاهد عینی نشئت گرفته است. در نتیجه، گواهی شفاهی با عبور از نسلی به نسلی دیگر به تاریخ شفاهی تبدیل می‌شود.

روش‌های تاریخ شفاهی به‌طور گسترده مورد استفاده مورّخان جوامعی قرار می‌گیرند که فرم‌های شفاهیِ فرهنگ و انتقالِ دانش، آنها را برای شناخت گذشته شکل داده‌اند. در چنین جوامعی، اطلاعات از نسلی به نسلی دیگر با اعتبار قابل ‌توجهی منتقل می‌شود. می‌توان پیشینه این شیوه را تا قرن هفدهم دنبال کرد؛ در بعضی موارد حتی قبل از آن. تاریخ شفاهی منبع اصلی بازسازی گذشته، بویژه در جوامع اساساً شفاهی بوده است و بنابراین ارتباط ویژه‌ای با قاره آفریقا دارد.

پروفسور بونر، که تا حدودی در آفریقای جنوبی، سوازیلند[3] و موزامبیک[4] پژوهش انجام داده است، بر اهمیت تاریخ شفاهی در آفریقا تأکید دارد. او توضیح می‌دهد که: «بسیاری از جوامع آفریقایی، به‌طور سنتی، بیشتر از طریق ارتباطات شفاهی شکل‌گرفته‌اند تا نوشتاری؛ سطح سواد اغلب افراد پایین است. استعمار، نظام آپارتاید آفریقای جنوبی و دیگر اشکال ظلم و ستم، این گرایش را در سرتاسر قاره تقویت کرد و منجر به فقدان مدارک کتبی در مورد گذشته شد. بنابراین، مورّخان مجبور شدند تا راه‌های دیگر جمع‌آوری اطلاعات تاریخی را بیابند و اثبات شد که روش‌های تاریخ شفاهی ابزاری بسیار مفید در تلاش‌های پژوهشی آنها بوده‌اند.»

یک روش تحقیقیِ بحث‌انگیز

اگرچه از روش‌های تاریخ شفاهی در طول دوران استفاده شده است (بعضی از متون تاریخی باستان از شواهد شفاهی برگرفته ‌شده‌اند)، ولی حرکت به سمت این روش تحقیقی در ایالات ‌متحده آمریکا و اروپا در دهه ۱۹۶۰ صورت گرفت. پیش از آن، شکاف‌های بزرگی در کتاب‌های تاریخ آفریقا وجود داشت. با توجه به مشکلات ناشی از حافظه بشر و عدم اطمینان به آن در زمینه‌های خاص، این روش ابتدا با شک و تردید زیادی روبه‌رو شد. به ‌تدریج این روش خیلی زود به‌طور گسترده مورد قبول و به کار گرفته شد.

چالش‌های هدایت «مصاحبه‌های تاریخی زنده»

برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد گذشته، اصطلاحاً «مصاحبه‌های تاریخی زنده» انجام می‌شوند و در این شیوه مصاحبه‌شونده‌ها تشویق می‌شوند تا درباره زندگی خود تا آنجا که به یاد دارند، صحبت کنند. با توجه به تجربه پروفسور بونر، پرسیدن سؤالات باز که پاسخ خاصی در پی ندارند و گوش دادن به مصاحبه‌شونده، بیشتر از پرسیدن سؤالات ساده، اطلاعات مفید و گاه حتی حیرت‌آور به ارمغان می‌آورد.

از طرفی دیگر، مصاحبه‌های تاریخی زنده بسیار وقت‌گیر هستند (ازجمله آنهایی که نیازمند سفر به روستاهای دورافتاده‌اند) و نیازمند منابع مالی قابل ‌توجه، بویژه برای پیاده‌سازی و ترجمه مصاحبه‌ها هستند. آیا منطقی است که بگوییم که این اطلاعات ممکن است در روند ترجمه از بین بروند؟ طبق گفته پروفسور بونر، نمی‌توان گفت که این یک مشکل بزرگ ساختاری در این نوع روش تحقیق است، زیرا مصاحبه‌ها توسط شخص دیگری ضبط ‌شده و توسط یک فرد دیگری پیاده می‌شوند و بدین‌ صورت نوعی سازوکار کنترل کیفیت وارد کار می‌شود.

یک چالش واقعی مورّخان این است که گاهی حافظه جمعی نسبت به حافظه فردی از اعتبار کمتری برخوردار است، زیرا مردم آنچه را که می‌شنوند و آنچه معمولاً به‌ عنوان حقیقت پذیرفته می‌شود تکرار می‌کنند. اما حقیقت چیست؟ آیا شهادت شفاهی یک رئیس، معتبرتر از یک روستایی «معمولی» است؟ اگر رؤسای قبایل مختلف در رابطه با روایت‌های گذشته در تضاد با یکدیگر باشند، تکلیف مورّخ در این میان چیست؟ در مرحله اول، این کارگاه آموزشی تاریخ تلاش می‌کند با یک نفر از این مردم به‌ عنوان نمونه مصاحبه کند. در مرحله دوم، محققان از «دیدگاه رئیس» که دیدگاه غالب است و این که ممکن است عامدانه یا ناعامدانه، گذشته قبایل دیگر، به‌خصوص قبایل رقیب را به حاشیه براند، آگاه هستند. در نتیجه، دیدگاه‌های رؤسای مختلف با هم مقایسه و منجر به اعمال تغییرات احتمالی می‌شوند. مورّخان از چک‌لیست‌هایی به‌ عنوان مرجعی برای «حقیقت» استفاده می‌کنند که جعل آنها کار دشواری است، به‌ عنوان ‌مثال فهرستی از نام رؤسای قبایل. نتیجه یک روایت تاریخی است که از دیدگاه‌های مختلف بیان ‌شده است.

به‌کارگیری تاریخ شفاهی، مجال سخن دادن به کسانی که سکوت کرده بودند

کارگاه آموزشی تاریخ خود را برای انجام یک کار کوچک آماده نکرده است: مأموریت آن این است که قسمت از گذشته آفریقای جنوبی را بازنویسی کند. اکثریت تحقیقاتش در مورد مبارزات سیاسی است و این بدون گواهی شفاهی کسانی که درگیر آن بوده‌اند قابل‌ فهم نیست. سنت‌های غالب در تاریخ آفریقای جنوبی برساخته انگلیسی‌های لیبرال و آفریکانس‌های ملی‌گرا [هلندی تبارها] بوده است که هر دو سیاه‌پوستان را تنها گیرندگان اطلاعات می‌دانستند. همراه با جنبش کارگری در اواسط دهه ۱۹۷۰ و شورش دانشجویی سوتو[5] در ۱۹۷۶ اوضاع شروع به تغییر کرد.

باوجود این که در سال ۱۹۷۶ چشم جهان به سمت آفریقای جنوبی دوخته شده بود، ولی جهانِ خارج، از نحوه زندگی در شهرهای آن چیزی نمی‌دانست. دو دلیل اصلی برای این امر عبارت بودند از: محدودیت سواد در میان مردمی که در شهرها زندگی می‌کردند و فقدان اسناد مکتوب درباره زندگی شهری که تا حدّی به دلیل یورش و ضبط اسناد توسط پلیس بوده است. پروفسور بونر و همکارش، لورن سگال[6] یک فیلم مستند شش‌قسمتی را در سوتو تهیه‌کرده و سپس وی کتاب «سوتو: یک تاریخ»[7] را نوشت. این نشان‌دهنده یک گام به جلو در مستندسازی تاریخ شهرهای آفریقای جنوبی است، که بر اساس تجارب مردم «عادی» است. در بافت سیاسی و اجتماعی دهه ۱۹۷۰ مورّخان نیز همانند جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان و کارشناسان علوم سیاسی عمل کردند. بازنویسی تاریخ سوتو نشان می‌دهد که شواهد شفاهی نه‌تنها برای درک گذشته دور، بلکه برای حوادث اخیر نیز بسیار مهم هستند.

به کجا می‌رویم؟

تاریخ شفاهی بدون شک برای روشن کردن گذشته و دادن فرصت صحبت کردن به کسانی است که غیر از این شیوه، از آنان چیزی شنیده نشده ‌است. اما در مورد حال و آینده چطور؟ آیا امروزه جوانان علاقه‌مند به مطالعه تاریخ شفاهی هستند و اگر چنین باشند، آنها چه کسانی هستند؟

تا دهه ۱۹۸۰، به‌طور قانونی پذیرش دانشجویان سیاه‌پوست در دانشگاه ویتواترزراند ممنوع بود. پس از تغییر این قوانین، پروفسور بونر به یادآور می‌آورد دانشجویان سیاه‌پوست علاقه زیادی به تاریخ داشتند که پس از انتخابات در سال ۱۹۹۴ از بین رفت و دوباره از اواسط دهه ۲۰۰۰ جان گرفت. در سال ۲۰۰۷، بنیاد ملّی تحقیقات (آفریقای جنوبی) به پروفسور بونر یک کرسی تحقیقاتی و بودجه‌ای برای به‌کارگیری دانشجویان دکترا و محققان داد که اکثر آنها از سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی (و چند تن نیز از سیاه‌پوستان زیمبابوه) بودند. این افراد بااستعداد در حال بازنویسی گذشته خود هستند.

هزینه کرسی بنیاد ملّی تحقیقات با عنوان «تاریخ‌‌های محلی و واقعیت‌های کنونی» تا سال ۲۰۱۷ با هدف بررسی جوامع مردمی استان‌های داخلیِ خارج از ویتواترزراند، تأمین شده است. هنوز هم در بخش‌های بزرگی از آفریقای جنوبی خلأ تاریخی وجود دارد. ازاین‌رو، دامنه قابل‌ ملاحظه‌ای برای گسترش این زمینه تحقیق، در آفریقای جنوبی و همچنین در کل آفریقا وجود دارد.

منبع: مؤسسه گوته

 

[1] Miriam Daepp

[2] Philip Bonner

[3] Swaziland

[4] Mozambique

[5] Soweto

[6] Lauren Segal

[7] Soweto: A History



 
تعداد بازدید: 4886


نظر شما


12 دي 1396   09:29:19
محمدمهدی عبدالله زاده
چه جالب. این روزها من هم درگیر همین مسئله هستم. یعنی چند ماه است با اهالی یک روستا در مورد خاطراتشان از انقلاب مصاحبه کرده و آنها را تدوین می‌کنم. برای اطمینان بیشتر مطالب تدوین شده را به دو نفر از اهالی روستا دادم که تحصیل‌کرده(فوق لیسانس) و از امور روستا در انقلاب مطلع‌اند و در آنجا زندگی می‌کردند. بعد از مطالعه حرف این دو نفر این بود بزرگ‌ترین مشکل کار این است که با فلان و فلان چوپان هم مصاحبه کرده‌ای!
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.