خاطرات ایرج شاه‌حسینی


13 اردیبهشت 1396


ایرج شاه‌حسینی، رزمنده دوران دفاع مقدس و از نیروهای شهید محمد جهان‌آرا در خرمشهر، مهمان بیست‌وچهارمین برنامه شب خاطره (12 آبان 1373) بوده است. او در این برنامه، خاطره‌ای از مأموریت عبور از خط اول نیروهای دشمن در خرمشهر و خاطره‌‌ای از کماندوها و یک پسر پانزده ساله عراقی تعریف کرد. این روایت را ببینیم.

تاکنون 279 برنامه شب خاطره از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده چهارم خرداد 1396 برگزار می‌شود.

آرشیو

دانلود

کمتر بیان شده‌هایی که در شب خاطره 279 ثبت شدند



 
تعداد بازدید: 6140


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.