نگاهی به دو کتاب

«ششمین روز سرگردانی» و «رودخانه‌های کوچک چپرپُرد»

محمدعلی فاطمی
الهام صالح*

10 اسفند 1395


واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه ‌هنری استان گیلان در سال 1395 دو عنوان کتاب دفاع مقدس منتشر کرده که هر یک جزیی از مجموعه‌ای با مشخصه عنوانی تاریخ شفاهی هستند؛ کتاب «ششمین روز سرگردانی» از مجموعه تاریخ شفاهی آزادگان گیلان و کتاب «رودخانه‌های کوچک چپرپُرد» از مجموعه تاریخ شفاهی شهدای دفاع مقدس.

خاطرات اسارت

کتاب «ششمین روز سرگردانی: خاطرات شفاهی ابراهیم مقدم» جز آنکه در مجموعه تاریخ شفاهی آزادگان گیلان قرار داده شده، در همین مجموعه هم چهارمین کتاب از روایت کسانی است که خاستگاه‌شان شهر رشت است. گفت‌وگو برای این کتاب و نگارش آن بر عهده شهاب احمدپور بوده است. او این اثر را برای واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان گیلان آماده کرده و انتشارات سوره مهر، حاصل کار را در 127 صفحه به چاپ رسانده است.

«ششمین روز سرگردانی» پنج فصل دارد و آلبومی از عکس‌های راوی و نمایه. نخستین فصل به روایت لحظه‌های اسیر شدن راوی به دست ارتش صدام در اواخر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اختصاص دارد. او خیلی زود، این لحظه‌ها را به روزها و ماه‌ها و سال‌های اسارت در اردوگاه‌های ارتش صدام، متصل می‌کند.

در فصل دوم از آغاز زندگی‌اش تا لحظه اسارت را تعریف می‌کند که سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده است. روایت فصل سوم از فضا و همراهان راوی در اسارت حکایت دارد و فصل چهارم شامل روایت گوینده خاطرات از چند روز مانده به اسارتش است؛ روزهایی که او و همراهانش یک‌جور تعقیب و گریز با دشمن داشته‌اند، اما در نهایت اسیر می‌شوند. فصل کوتاه و پایانی متن کتاب هم به لحظه‌های پس از آزادی و پایان اسارت، از مرز کشور تا رسیدن به خانه اختصاص دارد.

کتاب «ششمین روز سرگردانی» خاطرات شفاهی ابراهیم مقدم را در همان حدی که او روایت کرده و به یاد آورده در بر دارد. به عبارت دیگر، هدف، ثبت خاطرات او به عنوان یکی از آزادگان استان گیلان بوده است. البته تدوین کننده کتاب با استفاده از روشی در پس و پیش آوردن قطعه‌های سرگذشت راوی (همچنان ‌که در معرفی فصل‌ها مشخص است) تلاش داشته تا به این ترتیب کنجکاوی مخاطب را هم برای مطالعه این سرگذشت برانگیزد.

70 ساعت مصاحبه با 42 نفر

هر دو بزرگ‌شده روستای چپرپُرد هستند؛ روستایی در بندر انزلی که کودکی و نوجوانی‌شان را در آن گذراندند و بعد در همان سال‌های نوجوانی، پای‌شان به جنگی باز شد که ناخواسته آمده بود. میرجبار عزیزی و بهمن فاتحی، شهدایی از استان گیلان هستند که کتاب «رودخانه‌های کوچک چپرپُرد» مستندنگاری زندگی‌شان را در 247 صفحه و بر اساس گفت‌وگو و نگارش شهاب احمدپور ورق می‌زند.

برای تصویر کردن زندگی آنها 70 ساعت با 42 نفر در سه استان گیلان، مازندران و گلستان، مصاحبه‌هایی صورت گرفته، بنابراین این کتاب حاصل گفت‌وگوهایی شفاهی با افراد مختلف است که آن را در حوزه تاریخ شفاهی قرار می‌دهد، اما نثر کتاب، آن را به خاطره نزدیک کرده است.

میرجبار عزیزی و بهمن فاتحی، در چه خانواده‌هایی بزرگ شدند؟ پدرانشان به چه کاری مشغول بودند؟ موقعیت جغرافیایی روستایی که در آن سکونت داشتند، چه بود؟ اینها پرسش‌هایی هستند که در بخش «شناسنامه‌ها» به آنها پاسخ داده می‌شود.

فصل «با دو پای کودکانه می‌دویدم همچو آهو» درباره شیطنت‌های کودکانه میرجبار عزیزی و بهمن فاتحی و حال و هوای مدرسه است. سال‌های نوجوانی این دو به پیروزی انقلاب اسلامی گره می‌خورد. آنها هم مانند بسیاری از هم‌سن و سالان خود به فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی مانند شرکت در دعای کمیل، کلاس‌های قرآن و احکام و نگه‌داری کتابخانه کوچک مسجد می‌پردازند.

میرجبار به خاطر خط خوبی که داشته، مسئولیت دیوارنویسی‌های روستا را بر عهده می‌گیرد. در این کتاب به این موضوع هم اشاره می‌شود که میرجبار و بهمن مانند بسیاری از نوجوانان هم‌سن خود، مشتاق رفتن به جبهه‌های دفاع مقدس هستند و برای اعزام تلاش می‌کنند.

والفجر چهار همان عملیاتی است که میرجبار در آن به شهادت می‌رسد و از این به بعد، بقیه صفحات کتاب به حضور بهمن فاتحی در جبهه‌ها اختصاص دارد. شرح شرایط جبهه‌های دفاع مقدس، پیش از آغاز عملیات‌ها هم بخشی از مطالبی است که در این کتاب منتشر شده. والفجر هشت، یکی از همین عملیات‌هاست که شرایط حساسی دارد: «حفاظت اطلاعات قبل از این عملیات به شکل بسیار شدیدی انجام می‌شود. طوری که می‌گفتند اگر دو برادر به هم می‌رسیدند و یکی می‌پرسید کجا می‌روی؟ آن یکی جواب می‌داد نمی‌دانم! این حفاظت باعث شد پیش‌زمینه‌های والفجر هشت به شکلی کاملاً مناسب انجام شود و دشمن در تشخیص مکان و حدود عملیات به اشتباه بیفتد.»

شهادت بهمن، خط پایان این کتاب است و «رودخانه‌های کوچک چپرپُرد» که در واحد فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان گیلان تهیه و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده، همچنین حاوی عکس‌هایی از شهیدان میرجبار عزیزی و بهمن فاتحی است که در صفحات مختلف، گنجانده شده‌اند. نامه‌های این دو شهید به خانواده‌های‌شان و دست‌نوشته‌های آنها هم، نقطه پایانی شناخت آنهاست.

در شرایطی که در برخی از کتاب‌های دفاع مقدس بخش نمایه از قلم می‌افتد، کتاب «رودخانه‌های کوچک چپرپُرد» با داشتن این بخش، یک امتیاز مثبت به دست می‌آورد. در این بخش می‌توان با موضوع‌های کتاب آشنا شد و بر اساس صفحه‌ای که کنار هر موضوع نوشته شده، موضوع مورد نظر را پیدا کرد. عملیات‌های دفاع مقدس هم در بخش نمایه، ذکر شده‌اند که به این شرح‌اند: بیت‌المقدس، رمضان، خیبر، بدر، قدس یک، کربلای یک، چهار، پنج، هشت و 10، والفجر چهار، هشت و 10.


* کتاب‌های مطرح شده در این متن، به ترتیب توسط این نویسندگان معرفی شده‌اند.



 
تعداد بازدید: 5212


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.