نگاهی به «جنگ خاکریزها» و «وه‌ ده‌س‌ په‌تی»

خاطراتی از مقاومت و دفاع مقدس در استان مرزی

نازنین ساسانیان

03 آذر 1395


کتاب «جنگ خاکریزها»[1] با خاطرات حجت‌الله رحیم‌زاده از جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران منتشر شده است. این کتاب ادای دین اوست به دفاع مقدس. او پس از شنیدن سخنان مقام معظم رهبری درباره اهمیت کتاب و کتابخوانی و لزوم نگارش حوادث و خاطرات دفاع مقدس به فکر نوشتن خاطرات خود می‌افتد. نتیجه این تذکر کتاب «جنگ خاکریزها» شده است.

این کتاب مجموعه‌ای از تک‌نگاری‌هاست که به تشریح فضای جنگ در جنوب و جنوب غربی کشور می‌پردازد. «جنگ خاکریزها» را خود حجت‌الله رحیم‌زاده نوشته و قاسم نظری آن را تدوین کرده است. متن روان و خودمانی کتاب خواندن آن را راحت کرده است، اما در برخی صفحه‌ها ویراست اثر آن‌چنان که شایسته است از کار درنیامده است.

رحیم‌زاده در مقدمه کتاب آورده است، زمانی نوشتن کتاب را آغاز کرد که بیش از بیست سال از پایان جنگ گذشته بود. این فاصله باعث شد جزییات خاطرات کمی کمرنگ جلوه کنند. این جزییات در وقایع‌نگاری و تاریخ شفاهی اهمیت به سزایی دارند، اما با این وجود کتاب، روایتی از کنش‌ها و اتفاقات ایلام، مهران و... را در زمان جنگ نشان می‌دهد. در واقع این کتاب بازنمایی فعالیت‌های انقلابی و دفاع مقدس در این مناطق است، زیرا نگارنده به علت ساکن بودن در مناطق نزدیک به مرز عراق از روزهای ابتدایی، جنگ را حس کرده است. آزادسازی‌ها و اشغال‌ها، خنده‌ها و گریه‌ها، همه و همه در این کتاب به چشم می‌خورند.

بخش قابل توجه و جذابی از کتاب، زندگی مردم در زمان جنگ را روایت می‌کند. نویسنده توانسته احساس مسئولیت افراد حاضر در مناطق جنگی و حومه آنها در برابر مصدومان و در برابر یکدیگر را نشان دهد. این کتاب که در حوزه تاریخ شفاهی تدوین شده، از عملیات‌های عاشورا، کربلای 1، کربلای 6، نصر2، نصر 6 و والفجر10 یاد می‌کند.

کتاب «جنگ خاکریزها» در هفت فصل تدوین شده است. آخرین فصل آن به آلبوم عکس اختصاص دارد تا خواننده را با حال و هوای آن دوران آشنا کند. در بخشی از کتاب آمده است: «بر اثر موج انفجار گیج و منگ بودم. صدای وزوزی در گوشم می‌پیچید. ابتدا برای دقایقی سکوت محض بود. دوروبرم را که نگاه کردم، دیدم پسر بچه‌ هشت تا ده ساله‌ای با زیر پیراهن سفید کنار خیابان روبه‌روی شیرینی‌فروشی درازکشیده است. ابتدا فکر کردم شاید از ترس بیهوش شده یا دچار موج گرفتگی شده است. بغلش کردم و آوردم داخل شیرینی‌فروشی و آبی به صورتش زدم. آن‌قدر تحت تاثیر این صحنه بودم که نمی‌دانستم چه‌کار کنم. وقتی به صورتش آب پاشیدم تازه متوجه سینه شکافته و غرق در خونش شدم. ترکش درست به قلبش خورده بود. یک‌مرتبه دست‌هایم سست شد، ناخودآگاه کف مغازه نشستم، نمی‌توانستم بپذیرم این بچه معصوم شهید شده است.

متوجه لباس‌هایم که خونی شده بود، نشدم. تحت تاثیر این صحنه‌های دلخراش مات و متحیر بودم. زبانم قفل شده بود. دیگر نای بلند شدن نداشتم، چند نفر به خیال اینکه زخمی شده‌ام، قصد بردنم به بیمارستان را داشتند. بازوانم را گرفتند تا از زمین بلندم کنند. تازه متوجه موضوع شدم، گفتم: من طوریم نشده!»

آن 18 روز

کتاب «وه‌ ده‌س‌ په‌تی (با دست خالی)»[2] مستندنگاری‌ای درباره منطقه دهلران است. چنین پژوهش‌هایی یکی از زیرمجموعه‌‌های حوزه تاریخ شفاهی‌اند و این کتاب نمونه‌ای از این گونه است که به نظر می‌رسد مولف به خوبی توانسته است آن را اجرا کند.

جعفر نظری، نویسنده این کتاب، وقایع دهلران و اطراف آن را از قبل از جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران و بویژه در یک دوره 18 روزه از آغاز جنگ بازگو می‌کند. این پژوهش و مستندسازی از نزدیک و در مصاحبه با اهالی دهلران و موسیان، ایثارگران، آزادگان و اقشار مختلف مردم همچون کارکنان دولت انجام و به همراه جمع‌آوری اسناد و مدارک باعث شده است نگارنده به جزییات قابل توجهی برسد که پیش‌تر مغفول مانده بوده‌اند.

این کتاب شامل فصل‌های «دهلران؛ محرومیت ومبارزه انقلابی»، «جنگ، آوارگی و مقاومت» و «اسناد و عکس‌ها» می‌شود. مولف در فصل اول به تشریح سابقه شهر دهلران، وضعیت آن در دوره حکومت پهلوی و سپس مبارزات انقلابی و پیروزی انقلاب اسلامی، روند آغاز جنگ تحمیلی، اسیران جنگی دهلران قبل از آغاز جنگ و شهادت مرزبانان ایرانی می‌پردازد.

وی در فصل دوم 18 روز از درگیری‌های منطقه دهلران و مناطق نزدیک به آن را بررسی و بازگو می‌کند. او در این بخش که بخش اصلی کتاب محسوب می‌شود به موضوعاتی همچون اهمیت محور دهلران، موسیان و فکه، بمباران‌ها، وضعیت مردم ساکن و تاثیر آنها بر دفاع مقدس، مناطق مهم اطراف، زمین‌گیر شدن دشمن در این منطقه، روایت شهادت افراد و رزمندگان مورد توجه و... می‌پردازد.

همچنین برای مستند کردن روایت‌ها، اطلاعات منبع و نام راویان را از طریق ارجاع به پانویس در پایان هر صفحه آورده است. از این راویان می‌توان به محمد کرد، یدالله نظری، یارمحمد شیری، عطاءالله مرادی، امیر سید مجتبی تهامی، فاتح حمیدی، صادق اکبری، سید صادق حسینی، جعفر خیتال، حسن براتی، کرم علیرضایی، علی یاری و سایر شاهدان اشاره کرد. برخی از روایت‌ها نیز از شهیدان آورده و از کتاب‌ها یا مصاحبه‌های این افراد استخراج شده‌اند.

بخش پایانی کتاب به اسناد و عکس‌ها اختصاص داده شده است. در این بخش عکس‌هایی از شهدا، آزادگان، اسناد مربوط به ارسال وجوهات شرعی شهدا به دفتر امام خمینی‌(ره)، اخراج ایرانیان ساکن عراق، نیروهای مردمی دهلران در نخستین روزهای انقلاب، حضور مقام معظم رهبری در دهلران، تیم جوانان دهلران، نماهایی از شهرهای دهلران و موسیان در زمان جنگ تحمیلی به‌خصوص محله‌های مهم همچون امامزاده‌ها، مسجد جامع و نخلستان‌ها وجود دارد.


[1]جنگ خاکریزها: خاطرات حجت‌الله رحیم‌زاده، رزمنده و جهادگر سال‌های دفاع مقدس، تدوین: قاسم نظری، مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه امیرالمومنین(ع) و حوزه هنری ایلام، چاپ اول، 1395،  208 ص

[2] وه‌ ده‌س‌ په‌تی (با دست خالی)، مولف: جعفر نظری، مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه امیرالمومنین(ع) و حوزه هنری ایلام، چاپ اول، 1395، 122 ص



 
تعداد بازدید: 4996


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.