نگاهی به کتاب «صاعقه»

شال‌بافان؛ شورشی‌های کرمان

الهام صالح

11 اردیبهشت 1395


این‌طور می‌گویند که شاید سابقه بافندگی در کرمان به اندازه تاریخ این شهر باشد و حتی کرمان را محل بافندگی می‌دانند. قدیمی‌ترین سندی که کشف شده، داستان دختر هفتواد[1] و دختران دیگری است که در این شهر به ریسیدن نخ می‌پرداخته‌اند. این سند به اواخر دوره اشکانیان و اوایل دوره ساسانی تعلق دارد. اما نخستین باری که از شال کرمانی نام برده شده، مربوط به حدود هزار سال پیش (333 قمری) است.

اما آنچه در کتاب به آن پرداخته می‌شود، شال‌بافی در کرمان نیست، بلکه درباره شورش‌های شال‌بافان کرمان است که در دوره‌های مختلف صورت می‌گرفته. کتاب «صاعقه»[2] به چنین موضوعاتی می‌پردازد. البته «صاعقه»، عنوان یکی از شب‌نامه‌های کرمان است. با توجه به این موضوع که شب‌نامه‌ها حاوی مطالبی علیه دولت‌های وقت بوده و با نگاه به رویکرد کتاب که درباره شورش شال‌بافان است، این نام به خوبی برای آن انتخاب شده.

●‌ شال‌بافان از اقشار عادی جامعه کرمان به حساب می‌آمدند و آنهایی که شب‌نامه صاعقه را منتشر می‌کردند از گروه روشنفکران بودند

«صاعقه»، دارای 5 فصل است. در فصل اول، اوضاع جغرافیایی، محیط سیاسی و اجتماعی کرمان در دوره قاجاریه مورد بررسی قرار می‌گیرد. فصل دوم کتاب درباره آشنایی با تعریف، پیشینه و انواع شال است. شال امیری، شال خلیل‌خانی، شال رضایی، شال اتابکی، شال کوسه، شال اعلی، شال بته مروارید و شال شلواری، برخی از شال‌هایی هستند که در دوره قاجاریه در کرمان تولید می‌شدند و در این فصل از آنها نام برده می‌شود.

در این فصل همچنین پادشاهانی که از شال استفاده می‌کردند، مورد معرفی قرار می‌‎گیرند. نکته مهم اینکه تصویر این اشخاص نیز در این فصل ارائه شده. فتحعلی شاه قاجار، یکی از همین پادشاهان است که اتفاقا علاقه زیادی هم به استفاده از شال داشته و در این زمینه، حمایت‌هایی نیز انجام داده است: «فتحعلی شاه قاجار برای اولین بار در این دوره توجه جدی به توسعه و پیشرفت شال کرمانی از خود نشان داد. وی در سال 1224 ق/ 1809 م. استفاده از شال کشمیری – که بسیار ارزشمند بود – را مختص خاندان سلطنتی و مقامات عالی رتبه نمود. این دستور اگر چه باعث نارضایتی و رنجش خاطر بسیاری از مردم به ویژه ثروتمندان گشت و تجارت پر سود آنان را دچار رکود نمود؛ اما دلیل رسمی اعلام شده از طرف دربار، تمایل شاه به رونق و پیشرفت صنایع شال‌بافی در کرمان بود.»

شال‌بافی در کرمان رونق خاصی داشت، اما زندگی مردم این دیار، بی‌رونق بود که همین عامل در کنار عوامل دیگر باعث شورش شال‌بافان شد که در فصل سوم به زمینه‌های نخستین شورش‌های شال‌بافان کرمان پرداخته می‌شود.

مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و درگیری‌های مذهبی از عوامل موثر در این شورش‌ها به شمار می‌رفت. در فصل سوم درباره عوامل اجتماعی این اتفاق چنین نوشته شده است: «از مهم‌ترین عوامل اجتماعی که در این دوره منجر به شورش شال‌بافان گردید می‌توان به جایگاه و منزلت و پایگاه اجتماعی این گروه اشاره نمود. شال‌بافان به رغم آنکه بیشتر، مردمی تهیدست و به صورت کارگران روزمزد به این حرفه مشغول بودند، منزلت و پایگاهی پایین داشتند، به نحوی که در این دوره – و حتی دوره معاصر به رغم آنکه دیگر شال‌بافی منسوخ گردیده – اطلاق کلمه‌ شال‌باف به کسی، حالت توهین بدان شخص را دارد.»

عوامل سیاسی نیز در نارضایتی شال‌بافان و شورش‌های آنها نقش مهمی داشت: «از دیگر عواملی که در شورش اول کارگران شال‌باف (1294 ق/ 1877م.) نقش داشت، بایستی به اتخاذ سیاست‌های نادرست حکام و همچنین به وجود آمدن، شکل‌گیری و در نهایت رقابت دو خاندان غیربومی ابراهیمی و اسفندیاری (وکیلی) در جامعه کرمانِ این دوران اشاره نمود. عدم موضع‌گیری صحیح حکام کرمان در این دوره باعث شد تا در مقاطع مختلف زمانی، فقدان توازن درستی در مناسبات مذهبی در جامعه‌ کرمان کاملا ملموس گردد.»

در فصل چهارم، اوضاع سیاسی و اجتماعی کرمان در حد فاصل شورش اول و دوم شال‌بافان مورد بررسی قرار می‌گیرد. شروع دوباره درگیری‌های فرقه‌ای بین شیخیه و متشرعه، منزلت پایین شال‌بافان، استثمار و بهره‌کشی بی‌رویه برای تولید بیشتر و درگیری بین خاندان ابراهیمی و وکیلی، برخی از مواردی است که در این فصل مطرح می‌شود.

●‌ شال‌بافی در کرمان رونق خاصی داشت، اما زندگی مردم این دیار، بی‌رونق بود، همین عامل در کنار عوامل دیگر باعث شورش شال‌بافان شد

مطالب فصل پنجم نیز درباره یکی از شب‌نامه‌های منتشر شده در شهر کرمان است. در این فصل، ضمن ارائه تعریفی از  شب‌نامه، از اعلامیه، فتاوی، مقاله، نامه سرگشاده، پرسش و پاسخ، خبر، خبرنامه و روزنامه مخفی، به عنوان برخی از دسته‌بندی‌های انواع شب‌نامه در دوران قاجاریه نام برده می‌شود. «صاعقه» نیز عنوان شب‌نامه‌ای است که در دوره قاجار در کرمان منتشر می‌شد. درباره برخی از مشخصات این شب‌نامه که در دسته‌های «اعلامیه»، «نامه‌ سرگشاده»، «خبرنامه» و «روزنامه مخفی» قرار داشت، چنین نوشته شده است: «نوع خط شب‌نامه‌ صاعقه (در دو نسخه) «نسخ» است؛ خطی که اکثر شب‌نامه‌های دست‌نویس و ژلاتینی این دوران را با آن سبک می‌نوشتند. علت استفاده از این نوع خط هم به این دلیل بوده است که نویسنده به آسانی مورد شناسایی دولت، مأمورین و یا مخاطبان شب‌نامه قرار نگیرد.»

در فصل پنجم، تصاویری از شب‌نامه «حشرات‎الارض»[3] و «مجله عزرائیل» ارائه می‌شود. در واقع تصاویر در این کتاب و بین بخش‌های مختلف انتشار یافته‌اند تا در کنار مطالب بتوانند درک بهتری را برای مخاطب ایجاد کنند. ویژگی مثبت اینکه با تصاویری مواجه هستیم که کمتر به چشم خورده‌اند. «ریسیدن پشم توسط زنان کرمانی در دوره قاجاریه»، «ارگ حکومتی شهر کرمان در دوره قاجاریه»، «حاج محمدخان کرمانی، از اولین گروه دانشجویان اعزامی به خارج»، «جلال‌الدوله، سردار نصرت، عدل‌السلطان و جمعی از اجزای حکومتی در کنسولگری‌های روسیه و انگلیس در کرمان در بازدید از نمایشگاه فرش طاوشانجیان» و «اجتماع مردم کرمان با حضور حاج میرزا محمدرضا در مسجد جامع در جریان دومین شورش کارگران شال‌باف»، برخی از این تصاویر هستند.

شورش‌های شال‌بافان، یکی از مقاطع مهم تاریخی کرمان را تشکیل می‌دهد که بررسی و تحلیل آن بازگوکننده دوره‌ای از تاریخ ایران هم به شمار می‌رود. به همین دلیل انتشار چنین کتابی باارزش است. در فصل پایانی این کتاب همچنین مطالبی درباره یکی از شب‌نامه‌های کرمان در دوره قاجار وجود دارد. شال‌بافان از اقشار عادی جامعه کرمان به حساب می‌آمدند و آنهایی که شب‌نامه صاعقه را منتشر می‌کردند از گروه روشنفکران بودند. این دو گروه هر یک به طریقی با ظلم و ستم مبارزه می‌کردند که کنار هم قرار گرفتن آنها در این کتاب، دربردارنده تلاش‌های دو قشر عادی و روشنفکر جامعه کرمان است.

 

[1] هفتواد نام داستانی ایرانی است که در متن پهلوی کارنامه اردشیر بابکان و هم در شاهنامه فردوسی ذکر آن آمده‌ است.

[2] صاعقه: بررسی شورش شال‌بافان کرمان و نظری به یکی از شب‌نامه‌های دوره قاجاریه، مجید نیک‌پور، دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان کرمان و انتشارات سوره مهر، 1394، 218 صفحه

[3] حشرات‌الارض روزنامه‌ای مصور و فکاهی در دوره مشروطه بود که حاجی میرزا آقا بلوری آن را به سبک روزنامه ملانصرالدین قفقاز در تبریز به انتشار می‌رساند و جایگزین روزنامه آذربایجان شده‌ بود.



 
تعداد بازدید: 5250


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.