شریعتی و تاریخ معاصر ایران

جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی از منظر نقی لطفی

رضا آذری

29 مهر 1394


کتاب شریعتی و تاریخ معاصر ایران: جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی از منظر نقی لطفی تلفیقی از مصاحبه‌های تاریخ شفاهی است که تدوین‌گران آن درصدد هستند تا جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی را از دیدگاه یکی از شاگردانش گردآوری و عرضه نمایند. این کتاب به کوشش غلامحسین نوعی و غلامرضا آذری خاکستر، توسط انتشارات بین‌النهرین در شمارگان هزار نسخه و با قیمت 20 هزار تومان چاپ و منتشر شده است.

کتاب شریعتی و تاریخ معاصر ایران در 200 صفحه و در 5 فصل تحت عناوین: 1- شریعتی متفکری که از نو باید شناخت 2- ضرورت بازشناسی اندیشه‌های دکتر شریعتی 3- دکتر شریعتی از نگاه استاد لطفی 4- تدارکات ایدئولوژیک انقلاب 5- جنبش دانشجویی از حرف تا عمل و ضمایم تدوین شده است که اختصاص به اسناد و عکس‌های مرتبط با موضوع کتاب دارد.

تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد از جمله طرح‌های مهمی بود که دستاورد آن علاوه بر صد ساعت مصاحبه با اساتید و دانشجویان فعال این دانشکده، تهیه پنج هزار سند و عکس بود. در واقع کتاب حاضر نخستین تلاش برای ثبت تاریخ شفاهی در دانشگاه فردوسی بود که دوستان علاقه‌مند بدون هیچ چشم‌داشتی این فعالیت‌ها را پیگیری نمودند.

هر چند سابقه پژوهش پیرامون جنبش دانشجویی در مشهد مدتی است در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی مورد نظر بوده ولی واقعیت امر آن است که هنوز درباره مشهد آن گونه که شایسته این شهر است به آن پرداخته نشده است. چرا شهر مشهد با اینکه یکی از کانون‌های عمده مبارزات انقلاب بوده است و حتی رهبر انقلاب و خیلی از شخصیت‌های مطرح انقلاب اسلامی ایران از آن برخاسته‌اند، آن گونه که شایسته است در کتاب‌های پیرامون انقلاب چندان به آن پرداخته نشده است؟ به طور یقین تاریخ‌نگاران معاصر به این امر مهم پی خواهند برد که برای تدوین تاریخ انقلاب اسلامی می‌باید به وقایع این شهر به طور جدی نگاه کرد. به قول استاد لطفی، مشهد همان نقشی در انقلاب اسلامی دارد که تبریز در انقلاب مشروطه ایفا نموده است.

شادروان دکتر علی شریعتی از جمله اساتید مطرح دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی بود که شاگردانش محدود به کلاس‌های درسش نبودند. نفوذ کلام، طرح مبانی جدید و جذابیت آثارش باعث شد تا چند نسل بعد در جست‌وجوی آرای فکری‌ او باشند. ایشان زمانی گفتمان انقلاب و مبارزه را مطرح می‌کند که حکومت پهلوی شرایط سخت امنیتی در دانشگاه‌ها را اعمال کرده بود. شریعتی با طرح دیدگاهی جدید در بیان مبانی اسلام‌شناسی موجب نفوذ در نسلی شد که مهم‌ترین مؤلفه فکری آن‌ها در مبارزه خلاصه شده است. حضور دکتر شریعتی و دیگر چهره‌های علمی در دانشگاه فردوسی موجب می‌شود تا این مکان علمی به عنوان کانون مبارزین انقلابی مطرح شود. بررسی نقش هدایتی این چهره فرهیخته از نگاه شاگردانش موضوعی مهم در تاریخ معاصر ایران است.

 

نقی لطفی از اساتید گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد متولد 1327 در شهر ساری است. او تحصیلات ابتدایی تا متوسطه را در دبستان عنصری، دقیقی و ایران در ساری گذرانده، سپس برای ادامه تحصیل رشته تاریخ در سال 1346 در دانشکده ادبیات مشهد پذیرفته می‌شود. او در سال 1352 برای ادامه تحصیل عازم ایتالیا شد و دو سال در دانشگاه‌های پروجا و پادوآ در رشته زبان ایتالیایی و تاریخ رنسانس و عصر جدید به تحصیل پرداخت. او سپس به عنوان فارغ‌التحصیل ممتاز بورس تحصیلی دانشگاه جورج تاون را به دست آورد و ادامه تحصیل خود در این دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ غرب مسیحی را با موفقیت به اتمام رساند و از پایان‌نامه تحصیلی خود تحت عنوان اصل و منشأ اولین جنگ صلیبی دفاع کرد. ترجمه کتاب‌های تاریخ سیسیل در دوره اسلامی، تاریخ تفکر اسلامی در هند و از سارایوو تا پتسدام و تألیف کتاب‌های صربستان و بوسنی هرزگوین و تاریخ تحولات اروپا در قرون جدید از دیگر آثار وی هستند. وی شخصیتی است که منش، گفتار، کردار و رفتارش در میان دانشجویان این رشته، جایگاه خاصی دارد. ایشان، از جمله کسانی است که محضر و کلاس درس زنده یاد دکتر علی شریعتی را درک کرده و چندین ترم دانشجوی او بوده است.

آقای لطفی در فصل «شریعتی متفکری که از نو باید شناخت» به قضاوت دانشجویان راجع به شریعتی پرداخته و معتقد است: "سخن گفتن در مورد دکتر برای دانشجویان وی بسیار دشوار است. چون در درجه اول علاقه‌مندی نسبت به دکتر سبب می‌شود که او را در جایگاهی بس والا قرار داده و تاب تحمل سخنان مخالف را نداشته باشند. دیگر اینکه خود دکتر نیز شخصیت پیچیده و چند بعدی داشت در نتیجه بحث و گفت‌وگو درباره چنین شخصیتی خالی از دغدغه نیست".[1]

او در بخشی دیگر شخصیت شریعتی در تدریس را چنین بیان کرده است: "در زمینه تدریس مسئله اصلی، قدرت بیان و توانایی انسجام بخشیدن به بحث و مطالب علیرغم گستردگی آن‌ها بود. در سخنرانی دو مسئله مهم است یکی حرف زدن و دیگر، حرف‌های خوب برای گفتن داشتن و این دو در کار استاد بود... دکتر بیشتر به سخن گفتن تمایل داشت تا نوشتن، به همین دلیل به تحقیقات تاریخی به روش به اصطلاح علمایی نظر نداشت و حتی در نوشتن به مآخذ و منابع بی‌توجه بود. در نتیجه بیشترین ایرادی که به او گرفته می‌شد این بود که بی‌مآخذ و مرجع سخن می‌گوید و مطالبش براسنادی استوار نیست."[2]

 

"دکتر شریعتی در برابر نظرات مخالف معتقد بود که در اطراف او توطئه سکوت صورت گرفته است و این به آن معنا بود که او از انتقادات استقبال می‌کرد و از اینکه آثارش مورد نقد و بررسی قراربگیرد خوشحال می‌شد. به قول خودش «این توطئه سکوت بود که وی را آزار می‌داد»."

"شریعتی را باید در شمار نواندیشانی چون سید جمال و علامه اقبال لاهوری قرار داد و از معماران تجدد بنای تفکر اسلامی محسوب می‌شود. در نگاهش عظمتی بود که به او حالتی اسطوره‌ای می‌بخشید وچون اسطوره به تاریخ پیوست و جزیی از آن شد. شریعتی متفکری است که باید از نو شناخته شود. چه بسیارند متفکران و اندیشمندانی که در دوره حیاتشان جایگاه و اهمیتشان به درستی درک نمی‌شود و تازه پس از مرگ است که به حقیقت آشکار می‌شود که آنان چه اعجوبه‌هایی بوده‌اند و چگونه از زمان و مکان خود فراتر رفته‌اند."[3]

«ضرورت بازشناسی اندیشه‌های دکتر شریعتی» از دیگر فصول کتاب شریعتی و تاریخ معاصر ایران است. استاد لطفی در این زمینه معتقد است: "انقلاب و حرکات توفنده آن فرصت کافی جهت بررسی مباحث فکری و فرهنگی را فراهم نکرد و بیشتر شخصیت‌هایی که در زمان انقلاب در صحنه بودند و عمل می‌کردند طرف توجه واقع شدند نه متفکرانی که توانستند زمینه این انقلاب را بسازند. اما هم‌اکنون که زمانی سپری شده است و شکل یک نظام سیاسی خاص به خودش گرفته است، زمان بررسی انقلاب به صورت یک مقوله تاریخی فرا رسیده است. متفکرانی که در شکل‌گیری انقلاب ایران دست داشتند بسیار محدود هستند. از این جهت است که چهره شریعتی برجسته‌تر می‌شود. شریعتی یکی از پررنگ‌ترین و پر نفوذترین متفکران انقلاب است و به طور حیرت‌انگیزی اندیشه انقلاب در تفکر او انعکاس می‌یابد. یعنی بار تدارک ایدئولوژیکی انقلاب به میزان وسیعی بر دوش شریعتی بود. این مسأله یک حسن و یک عیب دارد، حسن آن این است که بیشترین بار بر دوش او بود و عیب آن این است که تنوع و دگرگونی جریانات فکری در انقلاب بسیار کم بود."

چنین به نظر می‌رسد که بازشناسایی و بازشناساندن یک متفکر اجتماعی یا شخصیت علمی، سیاسی و مذهبی به گونه‌ای ممکن می‌شود که او را در پروسه تاریخی‌اش مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. طبیعی است که انجام چنین کاری مستلزم به کار گرفتن متد و روش‌های علمی است. در پرتو این گونه تلاش‌ها است که هم می‌توان شناخت نسبتاً درستی از چهره‌های جامعه به دست آورد و هم از مبتلا شدن به بیماری شخصیت‌پرستی مصون ماند.

«دکتر علی شریعتی از نگاه استاد لطفی» عنوان مصاحبه تاریخ شفاهی است که محمدنظرزاده، کارشناس مسئول آرشیوتاریخ شفاهی مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، به طور مفصل به آن پرداخته است. مواردی چون، خصوصیات اخلاقی و فردی و همچنین روش تدریس دکتر شریعتی، پیوند بین شریعتی و دانشگاه و نقش دکتر شریعتی در بروز تحولات تاریخ معاصر و بروز ایده‌های انقلابی از جمله مهم‌ترین موضوعات این مصاحبه هستند.

تدارکات ایدئولوژیک انقلاب از دیگر مباحثی است که در این کتاب آمده و موضوع‌هایی چون جنگ جهانی دوم، اشغال ایران و حوادث بعد از آن، نقش حیاتی مذهب و رهبری دینی، غربزدگی، دکترین شیعه، آرزوی برابری، برادری جزء لاینفک اعتقادات مسلمان جامعه ایران، بهره‌برداری از بینش اعتقادی برای تحقق ایده‌ها، بازگشت به خویشتن خویش، انقلاب و اتوپیا، لرزش پایه‌های سلطنت توسط فشار تمرکز یافته ملت در دست رهبری، به رسمیت شناختن انقلاب توسط شاه و ... در این مبحث تدوین شده است.

در بخشی از این مقاله آقای لطفی معتقد است: «دکتر شریعتی، روشنفکر متعهد و آگاه، متوجه شد که مشکل چیست. او با تلاشی عظیم و حیرت‌انگیز بار سنگین رسالت‌داری انسان و امانتداری خداوند را بر دوش گرفت. مقابله دکتر شریعتی با غرب و فرهنگش و بازگشت او به مذهب، یک مقوله بسیار مهم در چگونگی جریان شکل‌گیری ایدئولوژی جنبش رهایی‌بخش مذهبی است. به‌این مفهوم که او نسبت به مذهب برداشتی متفاوت دارد، متفاوت با هر آنچه که دیگران دارند. او معتقد است که غرب به آن شکلی که دیده می‌شود، به مرحله‌ای رسیده است که دیگر قابل پیروی کردن نیست. غرب چون خودش به بن‌بست رسیده است، نه تنها دیگر ارزش پیروی ندارد، ارزش تقلید هم ندارد، بلکه پیروی و دنباله‌روی از آن خطرناک هم است. دیگر اینکه، غرب با رها کردن مذهب و کنار گذاشتن آن یعنی با فرار از مذهب به انحطاط گرفتار شده و به بن‌بست رسیده است. اصولاً غرب نتوانسته است انسان را آن‌طور که باید خوشبخت کند، یعنی آن فرهنگی که با انسان‌گرایی (اومانیسم) در عصر رنسانس آغاز شد، انسان را از قید کلیسا آزاد کرد و او را معیار همه چیز قرارداد، نتوانست خوشبختی این انسان را تأمین کند.»[4]

«جنبش دانشجویی از حرف تا عمل(مروری بر مبارزات دانشجویان دانشکده ادبیات مشهد)» عنوان مصاحبه تاریخ شفاهی دیگری است که به طور مفصل به نقش دانشجویان و دکتر شریعتی در مبارزات دانشجویی پرداخته است. این مصاحبه در دو جلسه در مرداد 1386 انجام شده است.

صفحات پایانی کتاب به ضمائم شامل اسناد و تصاویر اختصاص دارد. اسناد شامل دعوت‌نامه‌های دکتر شریعتی از دانشگاه‌های مختلف کشور جهت ایراد سخنرانی و بخشی هم مربوط به پرونده دانشگاهی او در دانشگاه مشهد است. در مجموع 38 برگ سند و 18 قطعه عکس چاپ و منتشر شده است.

تمام تلاش و کوشش تدوین‌گران این کتاب در این راستا بوده است که به جایگاه و نقش دکتر شریعتی از نگاه یکی از شاگردان وی پرداخته شود. هرچند این مجموعه به تنهایی نمی‌تواند پاسخ مناسبی به پرسش‌های محققان برای بررسی جایگاه دکتر شریعتی در دانشگاه مشهد باشد ولی انجام مصاحبه‌های تاریخ شفاهی با دیگر شاگردان و واکاوی موضوعات مختلف می‌تواند تا حدی موضوع را روشن کند و با انتشار اسناد می‌توان به نقش و اهمیت شریعتی در تاریخ معاصر پرداخت.

 


[1] - نوعی، غلامحسین و آذری خاکستر، غلامرضا (1394) شریعتی و تاریخ معاصر ایران: جنبش دانشجویی و تفکرات شریعتی از منظر نقی لطفی. مشهد. بین النهرین. ص 12

[2] - همان. ص 13

[3] - همان. ص 15

[4] - همان. ص79



 
تعداد بازدید: 5272


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.