گزارش نشست «پیوند تاریخ شفاهی با تاریخ فرهنگی» در پژوهشگاه علوم انسانی(1)

نگاهی به تولد تاریخ شفاهی در جهان

گزارش از: سارا رشادی‌زاده

08 مهر 1394


سرآغاز تاریخ شفاهی به قرن نوزدهم میلادی بازمی‌گردد و در پروژه‌هایی که بعدها در انگلستان و یک دهه بعد از آن در آمریکا انجام شده، مشخص شده که از دانش آموزان برای پروژه‌های تاریخ شفاهی استفاده ‌می‌کردند؛ کسانی که هیچ تخصص اولیه‌ای نداشتند و دانش آموخته دانشگاه‌ها نبودند و شاید به همین دلیل بود که در آغاز در برخی کشورها، پروژ‌ه‌های تاریخ شفاهی جدی گرفته نشده است.

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نشست «پیوند تاریخ شفاهی با تاریخ فرهنگی»، عصر دوشنبه 30 شهریور ماه در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار شد. در این نشست که به همت کارگروه تاریخ شفاهی انجمن ایرانی تاریخ برگزار شد، دکتر صفورا برومند، دکتر محمد امیر احمدزاده و غلامرضا عزیزی به سخنرانی پرداختند.

 

دوران تاریخ جدید

در ابتدای این نشست برومند درباره تاریخ شفاهی گفت: پیشرفت‌های دهه پایانی قرن 20 میلادی در عرضه رسانه‌های صوتی و تصویری (مولتی مدیا) و امکان تبادل آثار و اطلاعات به روند مطالعات تاریخ شفاهی سرعت می‌بخشد. آن هنگام که از دهه 1960 تا آغاز دهه 1970 میلادی مطالعات تاریخ شفاهی مورد توجه قرار گرفت، هم‌زمان دوران جدیدی در عرصه مطالعات تاریخ فرهنگی آغاز شد. در واقع تحولات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی و مخصوصاً فمینیسم زمینه توجه به مطالعه در عرصه زندگی طبقات فرودست، جمعیت‌شناسی، میزان سواد اجتماعی، موقعیت زنان و مسائل مرتبط با جنسیت را در عرصه مطالعات تاریخی فراهم و مقدمات مطالعات بین‌رشته‌ای در حوزه تاریخ فراهم شد. این دورانی بود که آن را تاریخ جدید New History نا‌میدند و مطالعه در حوزه اجتماعی و تاریخ فرهنگی در صدر مطالعات تاریخی قرار گرفت.

وی افزود: آن‌گونه که مری رابین به صورتی اغراق‌آمیز این دوران را توصیف می‌کند، از زمانی که تاریخ اجتماعی و تاریخ فرهنگی مورد توجه و استقبال پژوهشگران قرار ‌می‌گیرد، تا مدت‌ها مورخان سیاسی و جمعیت‌شناسان عمل‌گرا و سیاسی مطرود و تا مدت‌ها از فهرست مجامع تاریخی در دهه‌های 1960 تا 1970 کنار گذاشته شدند. جانسون نیز در خصوص این حجم افراط که منجر به کنار گذاشته شدن جنبه‌های سیاسی شده است، ‌می‌گوید: «در این دوره است که هر فردی که آمار را یاد نگرفته باشد یا به مطالعات اجتماعی در رویکرد تاریخی‌اش توجه نداشته باشد، اصلاً تاریخ‌دان به شمار نمی‌آید.

عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ خاطرنشان کرد: باید توجه داشته باشیم که همانگونه که آدام کوپر در کتاب «فرهنگ، گزارش انسان‌شناسان» به ما گوشزد ‌می‌کند، زمانی که از تاریخ فرهنگی صحبت ‌می‌کنیم، باید از به کار بردن واژه «فرا ارجاع فرهنگ» اجتناب کنیم و همچنین در حوزه تفسیر تاریخ فرهنگی باید از این واژه که مفهوم وسیعی دارد، با احتیاط استفاده کنیم و به این ترتیب است که ما هنوز هم نتوانسته‌ایم تعریف خاص، مشخص و مدونی را که مورد اجماع نظر پژوهشگران هم باشد از تاریخ فرهنگی ارائه دهیم. در واقع تاریخ فرهنگی با موضوعات و معیار مشخص، تعریف نشده است و اصطلاحی که در قرن هجدهم به عنوان تاریخ فرهنگی در آلمان به کار می‌رفت و به منزله فعالیت‌ها در حوزه فرهنگ متعالی بود، تعریف مناسبی برای این حوزه نیست.

 

تاریخ شفاهی، حافظه تاریخی و جمعی افراد را مستند ‌می‌کند

برومند ادامه داد: لازم به ذکر است که تاریخ فرهنگی، تاریخ همه چیز هم نیست و نه تنها تاریخ مردم محسوب نشده است، بلکه حتی تفسیر رفتار‌های نمادین و آداب مردم قرون گذشته هم قلمداد نشده است و پژوهشگران تاریخ فرهنگی می‌توانند تلاش‌شان را به بررسی ایده‌های رایج درباره خانواده، وظایف خانوادگی، ازدواج، طلاق، آدابی که به تبلیغ، تفسیر و تحلیل این امر منتهی شده است، متمرکز کنند. در واقع پژوهشگر تاریخ فرهنگی به دنبال شیوه‌های دقیق و مستدل برای راه یافتن به زندگی روزمره مردمانی است که ابزاری برای ثبت و مستند ساختن رخدادها و تجربیات خود ندارند. اینجاست که دامنه پژوهشی تاریخ فرهنگی با دامنه پژوهشی تاریخ شفاهی پیوند می‌خورد. یعنی تاریخ فرهنگی وارد عرصه زندگی روزمره مردم شده است. در واقع تاریخ شفاهی می‌تواند بهترین ابزار برای ثبت خاطرات و تجربیات فردی و اجتماعی مردم در دوران حاضر باشد و نقش دیدگاه و عملکرد مردم را در شکل گیری گذشته، حال و آینده آنان بیان کند.

وی درباره ارتباط تاریخ فرهنگی و تاریخ شفاهی تصریح کرد: تاریخ شفاهی، حافظه تاریخی و حافظه جمعی افراد را مستند ‌می‌کند. از سوی دیگر حافظه فرهنگی شامل آداب و رسوم، میراث معنوی و مادی، آفرینش فرهنگی و ادبی شده است و باید گفت که همه ‌این‌ها در تاریخ فرهنگی نقش مهمی را ایفا ‌می‌کنند. تاریخ شفاهی با حافظه و خاطرات افراد مرتبط بوده و حافظه عنصر جدایی‌ناپذیر از زندگی بشر به شمار می‌آید که گذشته هر فردی را فرا‌خوانده و بازگو ‌می‌کند. در واقع تاریخ شفاهی با فراخواندن حافظه افراد، ابزاری را برای بازشناسی فرد و جامعه ارائه ‌می‌کند و از آنجایی که حافظه فردی و در حوزه گسترده‌تر حافظه جمعی و ارتباطی حداکثر تا 80 تا 100 سال گذشته را در بر ‌می‌گیرد، حفظ و احیاء این حافظه حائز اهمیت است و در نهایت نقش مهمی را در ایجاد حافظه فرهنگی ایفا ‌می‌کند.

برومند گفت: همانطور که ‌می‌دانید حس تعلق مردم به جامعه خاص که اجتماعی شدن و خلق سنت‌های اجتماعی و فرهنگی را به دنبال دارد با تکیه بر همین حافظه فرهنگی القا شده است. حافظه فرهنگی از افقی ثابت برخوردار است که رخدادهای گذشته را در بر‌می‌گیرد و لازم به ذکر است که تصاویر این رخداد‌ها در داستان‌های حماسی، اشعار، متون مکتوب، جشنها، آداب و رسوم، بناها و نقوش بازمانده از گذشته مجسم شده است. تمامی این‌ها برای به یاد داشتن گذشته خلق شده و از آن‌ها می‌توان به عنوان شکل‌های ملموس خاطره یاد کرد؛ شکل‌هایی که ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی یک جامعه را به وجود می‌آورند و عنصر تعیین‌کننده هویت جامعه در جهان اطراف آن محسوب می‌شوند. آشنایی با این خاطرات ملموس و حفظ آنها، خاطرات را به فرهنگ و مردم مرتبط می‌سازد و عاملی برای حفظ ارتباط خاطرات با فرهنگ و جامعه است.

 

خاطرات افراد، طی سه نسل یا بیشتر در معرض فراموشی قرار ‌می‌گیرد

وی  افزود: ریشه‌های دانش عمومی دربار‌ه ‌این وحدت فرهنگی، هویت و ریشه‌های این جامعه، می‌تواند این خاطره ملموس را حفظ کند و به ‌این ترتیب زمینه آشنایی با هویت فرهنگی از طریق خاطرات فرهنگی فراهم شده است. البته ‌این آشنایی با خاطرات و تجربیات افراد در جامعه که طی سه نسل یا بیشتر در معرض فراموشی قرار ‌می‌گیرد، با استفاده از تاریخ شفاهی می‌تواند احیا شود یعنی آنچه تجربه ‌می‌کنیم و از نسلی به نسل دیگر منتقل ‌می‌کنیم، ممکن است به دلیل انقلاب اطلاعات در مدتی از ذهن افراد پاک شود، اما به واسطه تاریخ شفاهی می‌توان آن را حفظ کرد. در غیر این صورت عناصر تجربی و دیرینه متشکل جامعه به دست فراموشی سپرده شده است، که البته بی‌اطلاعی نسل جوان از جامعه و رخدادها اجتماعی نسل گذشته مثل بی‌اطلاعی نسل جوان ما از رخدادهای هشت سال دفاع مقدس نمونه‌ای از همین امر است.

عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ  اظهار کرد: مسئله ‌اینجاست که گسترش ارتباطات و ورود به جهان بدون مرز رسانه‌ها در دهه‌های اخیر، زمینه آشنایی جوامع مختلف را با فرهنگ‌های ملی، بومی، منطقه‌ای و بین‌المللی فراهم کرده است. این امر در جوامعی که از پیشینه فرهنگی خود اطلاع کافی ندارند، زمینه تزلزل در هویت فرهنگی، رکود اجتماعی و اخلاقی شده که در دراز مدت فقدان وفاق ملی و اجتماعی را نیز به دنبال دارد. توجه به ‌این امر ضروری است که بی‌توجهی به حفظ خاطرات و تجربیات افراد در جوامعی که امروزه به دگرگونی فرهنگی و اجتماعی آنی دچار شده‌اند، در کنار بی‌توجهی به پیشنیه فرهنگی، تاریخ و مطالعات تاریخی قرار گرفته و باعث شده است این معضل تشدید شده و روند صعودی آن سرعت گیرد. نمونه ‌این معضل را می‌توان در شرایط اجتماعی و فرهنگی کنونی ایران مشاهده کرد و دید که ناآگاهی نسل میانسال ایران از تاریخ، بی‌علاقگی نسل جوان به مباحث تاریخی، و سیاسی قلمداد کردن تاریخ، از مسائلی است که جامعه را بیش از پیش از هویت ملی، دینی و فرهنگی دور می‌کند.

برومند درباره آسیب‌های بی‌توجهی به تاریخ فرهنگی ادامه داد: این امر بی‌توجهی به میراث اخلاقی، فرهنگی، هویت بومی، ملی، دینی و منطقه‌ای ایران را به دنبال دارد. بخش در خور توجهی از این مشکلات از تمرکز صرف بر تاریخ سیاسی و مطالعات مرتبط با آن در ایران نشأت ‌می‌گیرد. کندی گذار از تاریخ‌نگاری کلاسیک، بی‌توجهی پژوهشگران تاریخ به مطالعات بین‌رشته‌ای، فقدان پژوهش بنیادین در حوزه تاریخ فرهنگی و بومی‌سازی این مطالعات، نبود نظام آموزشی مدون در بازشناسی تاریخ فرهنگی ایران و بی‌توجهی به‌ این شاخه از مطالعات در نظام آموزش عالی ایران به ویژه رشته تاریخ، کمبود ادبیات علمی مرتبط با فرهنگ و عواملی از این دست، زمینه‌ساز شرایط موجود است. از این رو تعامل مطالعات تاریخ فرهنگی و تاریخ شفاهی می‌تواند در شناسایی، حفظ و ترویج مؤلفه‌های مثبت هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفا کند و باید گفت که تاریخ شفاهی با ثبت خاطرات و تجربیات مادی و معنوی افراد و جامعه به حفظ خاطره جمعی و فرهنگی جامعه می‌پردازد. بخشی از این خاطرات و پژوهش‌ها در عرصه فرهنگی با اتکا بر داده تاریخ شفاهی، روند شکل‌گیری و تکوین این داده‌ها را بررسی ‌می‌کند که ‌این در نهایت منجر به شناخت هویت فرهنگی در طول تاریخ و نسل‌های متمادی شده است.

 

سرآغاز تاریخ شفاهی جهان به اوایل قرن نوزدهم باز می‌گردد

عزیزی به عنوان دومین سخنران این نشست با اشاره به نقش تاریخ شفاهی گفت: در طول تاریخ دیده‌ایم که مورخان اسلامی یا تاریخ‌نگارانی مثل هرودوت یا توسیدید از صحبت‌ها برای استفاده در قالب تاریخی شفاهی استفاده ‌می‌کردند و یا در نمونه‌ای دیگر در 1200 سال قبل از میلاد در سلسله ژو و در کشور چین افرادی را میان مردم ‌می‌فرستادند تا اطلاعاتی را جمع کنند. اما جدا از این مبحث، سرآغاز تاریخ شفاهی حدوداً به اوایل قرن نوزدهم باز ‌می‌گردد. گرچه حداقل در منابعی که من دیدم سرآغاز تاریخ شفاهی به فعالیت‌های آلن نوینس بر‌می‌گشته، اما اینطور نیست.

وی گفت: شاید نزدیک به یک قرن قبل از او یک مبلغ مذهبی در قرن 16 شروع به جمع‌آوری اطلاعاتی از بومیان کرد و آن چیزی که ‌بومیان می‌گفتند، ثبت و ضبط ‌می‌کردند و نهایتاً توانستند چند نوشته و تصویر از این قبایل ضبط کنند. قبل از نوینس، بنکرافت و بعد از آن کاوچ شروع به جمع‌آوری اطلاعاتی برای نگارش تاریخ آمریکا ‌می‌کنند. شاید تفاوت کار نوینس در این باشد که او روزنامه‌نگار است و در سال 1938 به منظور نوشتن تاریخ، شروع به جمع‌آوری نوشته‌ها و خاطرات افراد صاحب قدرت و سفیدپوست ‌می‌کند.

عزیزی افزود: تقریباً ده سال ‌گذشت تا نخستین ضبط‌صوت‌ها در آمریکا ساخته شد. قبل از آن آلمانی‌ها برای نخستین بار ضبط‌صوت را اختراع کرده بودند و این وسیله در سال 1948 به آمریکا می‌رسد. پس از آن 12 سال طول ‌می‌کشد تا نخستین ضبط صوت‌های قابل حمل به بازار بیاید؛ این دو واقعه باعث شد هم ضبط کردن صحبت‌های مردم سرعت یابد و هم با شتاب بیشتری انجام شود. البته در آغاز امر، مصاحبه‌ها و نوارها مهم نبودند، اطلاعات سریع پیاده می‌شد؛ چرا که می‌خواستند اطلاعات به صورت فیش در بیاید و درکار مورد استفاده قرار ‌بگیرد، و از سوی دیگر وقتی اطلاعات پیاده می‌شد، نوارها اهمیت چندانی نداشتند.

وی اظهار کرد: پس از این مرحله، جدی‌ترین کاری که صورت گرفت، در همان سال‌ها و در ارتش آمریکا بود؛ ارتش آمریکا بعد از جنگ جهانی شروع به ثبت اطلاعات کرد. هزاران ساعت سربازان را در سالن‌ها جمع ‌می‌کردند و اطلاعات را ضبط و از آن استفاده ‌می‌کردند. آنچه در این میان مهم است، این است که تا اینجا افرادی که وارد مبحث تاریخ شفاهی شدند، دانشگاهیان نبودند بلکه دو نفر از جمله یک روزنامه نگار و یک نفر سروان نظامی و سرتیپ بودند. در آن دوره هنوز دانشگاهیان به این مبحث علاقه‌مند نشده و به آن ورود نیافته بودند.

عزیزی در ادامه بیان تاریخچه تاریخ شفاهی گفت: در سال 1960 دانشگاه یوسیالایUCLA  بنابر فشارهای پژوهشگران تاریخ وکتابداران به سمت تاریخ شفاهی رفت. تا اینجا دانشگاه برخلاف تصور هیچ نقشی در تاریخ شفاهی نداشت، حتی می‌توان گفت دانشگاهیانی هم که در بخش تاریخ شفاهی کار ‌می‌کردند به نوعی برخی مرزهای آکاد‌میک و روش‌مند‌ را از بین برده بودند.

وی گفت: پروژه‌هایی که یک دهه بعد در انگلستان و یک دهه بعد از آن در آمریکا انجام شده، نشان می‌دهد که از دانش‌آموزان برای پروژه‌های تاریخ شفاهی استفاده ‌می‌کردند؛ کسانی که هیچ تخصص اولیه‌ای نداشتند و دانش‌آموخته دانشگاه‌ها نبودند. شاید به همین دلیل بود که در آغاز در برخی کشورها، پروژ‌ه‌های تاریخ شفاهی جدی گرفته نشده است. شما وقتی تاریخچه تاریخ شفاهی را بررسی می‌کنید، می‌بینید که ما در ایران در حال طی کردن همان روش آمریکا یا اروپاییان هستیم. البته ممکن است سرعت ما نسبت به آنان کمی بیشتر باشد، یعنی در پروژه‌های اولیه تمرکز بر ارباب قدرت است و پروژه‌های اولیه تاریخ شفاهی هم همین گونه است.

 

حرکت تاریخ شفاهی به سمت مکتب تاریخ نگاران مارکسیست

عزیزی خاطرنشان کرد: اگر نسل دوم تاریخ شفاهی در غرب و اروپا را بررسی کنیم، می‌بینیم که به سمت مکتب تاریخ‌نگاران مارکسیست حرکت کرده است و در همان دهه 1960 می‌بینیم که تاریخ شفاهی به تاریخ افرادی مانند یقه‌آبی‌ها در انگلیس که پایین‌ترین سطح کارگران اجتماع خود بودند و کارشان صرفاً فیزیکی است، هم می‌پردازد. تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ فرهنگی، اجتماعی و تاریخ‌نگاری فمنیستی ابزار بسیار خوبی به شمار می‌آمد و به وسیله آن توانستند از دهه 1960 به بعد با هم ارتباط پیدا کنند. مخصوصاً درباره آن چیزی که دموکراتیک شدن تاریخ، دموکراتیزه شدن اجتماعی یا به سوی دموکراتیزه شدن جامعه خوانده می‌شد و این باعث شد که تاریخ شفاهی زودتر قدرت بگیرد.

رئیس پژوهشکده اسناد کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران افزود: برخلاف تاریخ‌نگاران و مورخان انگلیسی که از تاریخ شفاهی برای مستند کردن زندگی عامه مردم استفاده ‌می‌کردند و اعتقاد داشتند که تاریخ شفاهی دوباره تاریخ را به مردم باز ‌می‌گرداند، تاریخ‌نگاران آمریکایی در اوایل 1960 معتقد بودند که تاریخ شفاهی می‌تواند در آن بخش‌هایی که تاریخ خاموش است و مدارک و اسناد چیزی برای گفتن ندارند اطلاعات ما را کامل کند. شاید به همین دلیل بود که در سال 1961 آرشیو ملی آمریکا پروژه‌های کتابخانه‌های ریاست جمهوری را شروع کرد و در همان راستا ابتدا به سراغ افرادی رفت که با رؤسای جمهور آمریکا در تماس مستقیم بودند تا از این طریق بتوانند اطلاعاتی را که هیچ جا نوشته نشده، جمع‌آوری کنند. این جنبه دیگری از ماجرا بود که به انجام پروژه‌های شفاهی شتاب داد.

عزیزی درباره دموکراتیزه شدن تاریخ و تاریخ نویسی اظهار کرد: آن چیزی که به دموکراتیزه شدن تاریخ و تاریخ‌نویسی جنبش‌های آمریکایی اهمیت بیشتری داد، باعث شد در دهه 1960 تا 1970 بیش از 32 جایزه به پروژه‌های تاریخ شفاهی تعلق گیرد. باز هم سرمایه‌گذاری‌ها به‌ اینجا ختم نشد و بعضی از بنیادهای آمریکایی مثل بنیاد دوک بین‌سال‌های 1966 تا 1972 پنج میلیون دلار به بعضی دانشگاه‌ها کمک کردند تا بر روی پروژه‌های تاریخ شفاهی سرمایه‌گذاری کنند. همچنین راکفلرRockefeller، هزینه تربیت دانشجویان دوره دکتری را متقبل شد و در نتیجه بین سال‌های 1972 تا 1982 نخستین نسل دکترای تاریخ شفاهی در دانشگاه داک تربیت شد، البته پروژه حمایتی موسسه راکفلر هنوز هم ادامه دارد.

وی درباره روند تکامل تاریخ شفاهی در اواخر دهه 1970 گفت: از اواخر دهه 1970 بود که جنبش‌های زنان به خصوص در آمریکا، به سمت تاریخ شفاهی سوق می‌یابد و بحث‌های اولیه و روز آمریکا مثلاً حق سقط جنین برای خانم‌ها، حق رأی و .... شکل پیدا می‌کند و سریعاً رهبرهای جنبش‌های فمینیستی را به سمت پروژه‌های تاریخ شفاهی سوق ‌می‌دهد و علاوه بر بحث نخبه‌گرایی در تاریخ شفاهی آرام آرام به ‌این سمت می‌روند که مورخانی که از طبقات پایین اجتماع برخاستند رویکردشان به تاریخ شفاهی چگونه است و در کنار آن مصاحبه‌کنندگانی که با این افراد وارد صحبت می‌شوند چگونه هستند. علیرغم اینکه نخستین پروژه‌های تاریخ شفاهی در آمریکا مانند کارهای کاوچ بنکرافت Couch Bancroft  و آلن نوینز Allan Nevins، در محیط‌های دانشگاهی شکل نگرفت، اما محیط‌های دانشگاهی کمتر از سه دهه توانستند در سه حوزه تاریخ اجتماعی فرهنگی و جنبش‌های اجتماعی وارد این بحث شوند.

عزیزی تصریح کرد: علاوه بر این‌ها پروژه‌های تاریخ شفاهی چه درکشورهای انگلوساکسون و چه درآمریکا به سرعت جای خود را در تاریخ محلی باز کردند؛ تاحدی که این جنبش تاریخ‌نگاری محلی و بعد از آن خانوادگی آخرین جایی بود که تاریخ شفاهی به سرعت جای خود را در آن باز کرد. در کنار آن‌ هم از دهه 1970 به مرور نشریات تخصصی تاریخ شفاهی با استانداردهای تاریخ شفاهی منتشر شد. پس از آن انجمن بین‌المللی تاریخ شفاهی به وجود آمد. در این دوره از دهه 1970 تا 2000 کتاب‌های در این زمینه نوشته شد که ژانر تاریخ شفاهی فمینیسم یکی از آن‌هاست.

ادامه دارد...



 
تعداد بازدید: 5284


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.