بازخوانی خاطراتی از شهریور 1320

غلامرضا آذری خاکستر

04 شهریور 1394


در شهریور 1318 با حمله آلمان به لهستان جنگ جهانی دوم بین دو بلوک متحدین (آلمان، ایتالیا و ژاپن) و متفقین (انگلیس، فرانسه، آمریکا و شوروی) به وقوع پیوست. آثار و تبعات جنگ بعد از مدتی به ایران رسید. متفقین با بهانه حضور جاسوسان آلمانی، دو سال پس از شروع جنگ جهانی دوم در سوم شهریور 1320، روس‌ها از شمال و انگلیسی‌ها از سمت جنوب، ایران را اشغال و حکومت رضاشاه به پایان رسید. تجاوز به خاک کشورمان توسط روسیه و انگلیس موجب بحران‌های اقتصادی، تورم، تبعات فرهنگی و... شد.

سربازان ارتش سرخ از سوم شهریور از نواحی مرزی وارد خراسان شده و با اشغال مراکز نظامی، شهر مشهد عملاً تسلیم روس‌ها شد. حضور روس‌ها در مشهد را می‌توان در ابعاد متفاوتی مورد بررسی قرار داد و به آثار و تبعات آن پرداخت. در اینجا به بازخوانی خاطرات دو تن از نظامیان شهر مشهد که مقارن با شهریور 1320 در دانشکده افسری مشغول خدمت بوده‌اند، پرداخته می‌شود. خوشبختانه، سرلشکر دیلمقانی(1) و سرگرد بقیعی(2) در کتاب‌های مستقلی خاطراتشان را نوشته و منتشر کرده‌اند. البته بازخوانی این موضوع دور از دید پژوهشگران تاریخ شفاهی نبوده(3) و هر یک از راویان در مصاحبه‌های مفصل به علل و انگیزه‌های اشغال ایران در شهریور 1320 و نتایج آن پرداخته‌اند.

تاکنون در ارتباط با شهریور 1320 کتاب‌ها، مقالات، خاطرات و مجموعه اسناد گوناگونی ثبت و منتشر شده است. قدیمی‌ترین کتابی که در این زمینه نوشته شده «از سوم تا بیست و پنجم شهریور ۱۳۲۰»  به قلم داود مؤید امینی (متولد 1298ش)(4) است. این کتاب در سال ۱۳۲۱ چاپ و منتشر شده است. از دیگر آثاری که نزدیک به واقعه نوشته شده‌اند، «وقایع شهریور» به قلم محمدرضا خلیلی عراقی(5) است. این کتاب در سال 1323 با عنوان «تاریخ شهدای ایران از سوم شهریور 1320 تا پایان سقوط هواپیمای ارفع» توسط انتشارات بنگاه زربخش چاپ و منتشر شد. در این اثر تعدادی از خاطرات، اسناد و اعلامیه‌های مربوط به شهریور 1320 و زندگینامه شهدای آن به همراه خاطراتی از آن‌ها در کتابی چهار جلدی منتشر شده است.

علاوه بر دو کتاب فوق مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی کتابی نیز با عنوان «سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم» در سال ۱۳۵۶ چاپ و منتشر کرد. بعد از انقلاب هم آثاری راجع به شهریور 20 به رشته تحریر درآمده‌اند که نویسندگانی همچون باقر عاقلی(6)، ریچارد آ. استوارت(7)، خسرو معتضد(8) و انوشیروان خلعت‌بری(9) در این زمینه فعالیت پژوهشی قابل توجهی داشته‌اند.

مراکزی چون وزارت امور خارجه(10)، مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری(11)، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی(12)، و حتی پژوهشگران مستقل(13) نیز مجموعه اسنادی را بازخوانی و منتشر نموده‌اند. اشغال ایران به عنوان حادثه‌ای بزرگ و تکان‌دهنده در خاطرات رجال، شخصیت‌ها و عموم مردم جایگاه ویژه‌ای دارد. در واقع این موضوع برای شاهدان وقایع شهریور1320 همراه با تلخی‌هایی بوده که عامه مردم همراه با ترس و کمبود ارزاق عمومی و گرانی‌ها از آن‌ها یاد می‌کنند. خاطره‌نگاری‌های صورت گرفته در این عرصه و خاطرات منتشر شده(14) نشان می‌دهد، این حادثه در حافظه شخصیت‌های سیاسی و نظامی به واسطه درگیر بودن با موضوع پررنگ‌تر بوده است. همچنین تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد(15) و مصاحبه با برخی از شاهدان عینی آن وقایع کمک کرده تا علل و نتایج حضور روس‌ها در مشهد مورد واکاوی قرار گیرد.

 

خاطرات

خاطرات نظامیان به عنوان گروهی که مستقیماً در جریان وقایع شهریور20 بوده‌اند از اهمیت خاصی برخوردار است. سرگرد بقیعی و سرلشکر دیلمقانی از جمله نویسندگانی هستند که شهریور 1320 دور از دید آن‌ها نبوده و روایت‌هایی از این موضوع را در آثارشان ثبت کرده‌اند. این دو نویسنده مقارن شهریور1320 در دانشکده افسری خدمت می‌کرده‌اند. در صفحاتی از کتاب لشکرنامه که دربردارنده خاطرات دیلمقانی است، علت واقعه شهریور 1320 همکاری ایران با آلمان‌ها ذکر شده است. وی عدم آمادگی واحدهای مرزی را علت شکست می‌داند و از رشادت و مقاومت سربازان یاد کرده است.

«حتی ما دانشجویان هم تقاضا کردیم به ما اسلحه بدهند که به جبهه برویم، اما فشار از دو قسمت شمال و جنوب به اندازه‌ای بود که ارتش چند روز بیشتر نتوانست در مقابل قوای روس و انگلیس مقاومت کند و دستور ترک مخاصمه را صادر کرد. شورای جنگ... سربازان را از پادگان‌ها مرخص کرد و آن‌ها با پیراهن و زیرشلواری بدون لباس نظامی در خیابان‌ها سرگردان بودند. از دیدن این منظره، اشک از چشمان مردم جاری بود و ماتم گرفته بودند...»(16)

دیلمقانی سپس به انتصاب سپهبد احمدخانی به سمت فرمانداری نظامی تهران و استعفای رضاشاه پرداخته است.

سرگرد غلامحسین بقیعی از دیگر نظامیانی است که مقارن شهریور 1320 دانشجوی دانشکده افسری بوده است. وی در کتاب «انگیزه» به خاطرات آن ایام پرداخته و توصیفی داستان‌گونه از شهریور20 ارائه داده است.

«... غرش رعدآسای چند، طیاره چرتمان را پاره کرد... بی‌اختیار از جا جستم و برای تماشا به وسط حیاط شتافتم... سه هواپیمای یک باله که تا آن روز به چشم هیچ کس نخورده بود با سرعت زیاد از فراز سنگلج گذشت و چندین دسته کاغذ مانند کبوتران سفید در دنبال‌شان به پرواز درآمد... بلادرنگ برای به دست آوردن یک برگ از آن کاغذها بیرون پریدم، همراه هزاران نفر دیگر از بین خرابه‌ها چشم به آسمان دوختم و مدتی معطل شدم و از این سو به آن سو دویدم، ولی از بس مردم کاغذها را از دست هم می‌قاپیدند و به هم فشار می‌آوردند و فحش می‌دادند، موفق نشدم. فقط دهان به دهان شنیدم که دول انگلیس و شوروی اعلام کرده‌اند چون دولت ایران بر خلاف اصول بی‌طرفی تحت نفوذ ستون پنجم آلمان قرار گرفته و منافع متفقین را به خطر انداخته و به تذکرات خیرخواهانه آن‌ها وقعی نگذاشته ... ناچار در ساعت چهار و سی دقیقه بامداد امروز نیروهای زمینی و هوایی و دریایی آن‌ها از مرز گذشتند، تا دست عمال خطرناک آلمان را از کشور باستانی ایران کوتاه سازند.»(17)

بقیعی در بخشی از خاطراتش به وحشت مردم پرداخته، سپس موضوع مرخص شدن سربازها از پادگان‌ها را چنین بیان کرده است.

«غروب هفتم شهریور تعداد زیادی سرباز بدون سردوشی و کلاه و مُچ‌پیچ، دو به دو و سه به سه سراسیمه از خیابان سپه می‌آیند... ابتدا به تصور این که خدمت زیر پرچمشان خاتمه یافته و به علت برقراری صلح و عدم احتیاج به اوطان خود می‌روند، جریان را عادی تلقی کردم. ولی پس از مدتی که دیدم سرباز از سرباز کنده نمی‌شود و میدان توپخانه شبیه سربازخانه شده، پیش رفتم و پرسیدم. کجا می‌رین؟... یکی‌شان که تصادفاً مسن‌تر بود پاسخ داد. خونه‌مون... چطور؟ هیچی... از پریروز می‌گفتن روسا می‌خوان بیان تهرون... بعد از ظهر امروز یه دژبان موتورسیکلت‌سوار ضمن عبور از جلو واحدها داد می‌زد، اومدن...اومدن.... اومدن... و بلافاصله دستور رسید ممکنه سربازخونه بمباران بشه... مام به همین شکلی که می‌بینی جیم شدیم... دیگه تو باغشا کسی نیست... حتی اسب و قاطرای زبون بسته هم سر به بیابون گذاشتن... فقط اسلحه‌دار باقی مونده که یکی بیاد تحویل بگیره... می‌گن هرجا پای روسا رسیده، قبل از هر چیز افسرا و درجه دارا رو گرفتن و فرستادن به روسیه... احتیاط شرطه... شمام لباس شخصی بپوشین که تو مخمصه نیفتین...»(18)

روایت‌های منتشر شده از شهریور 1320 نشان می‌دهد ناهماهنگی در بین فرماندهان وجود داشته است و این حادثه با تمام تلخی‌ها در حافظه نظامیان به عنوان موضوعی مهم نقش بسته است.


1.سرلشکر محمد دیلمقانی در سال 1299 ش در شهر مشهد به دنیا آمد. در سال 1316 ش وارد دبیرستان نظام مشهد ‌و از مهرماه 1319 وارد دانشکده افسری شد و در رسته مهندسی آموزش ببیند. وی در 1324ش به مشهد منتقل شد. او فعالیت‌های متعددی در مشهد، سنندج، بیرجند، بلوچستان، کرمانشاه و تهران داشت، اما بیشتر در مسائل فنی و پشتیبانی مشغول بود. وی در مهرماه 1354 به درجه سرلشکری رسید. کتاب لشکر نامه حاوی خاطرات اوست.

2.سرگرد غلامحسین بقیعی در سال 1300 در مشهد به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی به استخدام ارتش درآمد و در سال 1320 به دانشکده افسری وارد شد. او از سال 1323 به لشکر خراسان منتقل شد. بقیعی از سال 1330 به عضویت سازمان نظامی حزب توده درآمد و در سال 1332 دستگیر و پس از محاکمه به 13 سال زندان محکوم شد. پس از آن وی به نویسندگی روی آورد و آثاری را منتشر کرد. او در دهم مهرماه 1388 درگذشت.

3.بخش تاریخ شفاهی، مرکز اسناد آستان قدس رضوی، مصاحبه با محمد دیلمقانی، 7/11/1392 و مصاحبه با غلامحسین بقیعی، 6/10/1378.

4.برخی از دیگر آثار و ترجمه‌های داود مؤید امینی عبارت‌اند از: فرار محمد علی شاه- دفاع در مقابل گازهای جنگی- پیروزی در باختر یا ۴۲ روز جنگ در هلند و بلژیک، فرانسه- تاریخ دو هزار و پانصد ساله پلیس ایران- جنگ اول جهانی- از مونمارت تا تریپولی- ایران بعد از جنگ- محاصره ورشو- جاسوسی‌های جنگ اخیر- جنگ‌های هوایی در سه جبهه لهستان- نروژ، کشورهای باختر- مسافرت شاهانه به آذربایجان- پانزده روز در مالزی و تایلند- آلمان در قلب اروپا- فاجعه پرل هاربر و زندگانی سیاسی موسولینی در سوییس.

5.محمدرضا خلیلی عراقی در 1294 ش در تهران زاده شد. او دانش‌آموخته دبیرستان نظام و دانشکده افسری تهران (1320ش) است. خلیلی به سبب دلبستگی به نویسندگی، از ارتش استعفا کرد. او دوره روزنامه‌نگاری را در 43 سالگی در دانشکده حقوق گذراند و سال بعد از مؤسسه مطالعات و تحقیقات علوم اجتماعی، مدرک فوق لیسانس علوم اجتماعی گرفت. وی بیش از 14 عنوان کتاب دارد که بیشتر جنبه نظامی و میهن‌پرستانه دارند. وی برای نخستین تألیف خود، خاطرات آذربایجان و کردستان، از حکومت پهلوی، مدال درجه اول همایون گرفت. http://hajj.ir/99/3853

کتاب‌های شرح زندگانی آیت‌الله آقا شیخ رمضانعلی خلیلی عراقی- با من به خانه خدا بیایید- جوانمرگ- یوسف و زلیخا و شراره‌های عشق از دیگر آثار خلیلی عراقی هستند.

6.ذکاءالملک فروغی و شهریور ۱۳۲۰ (تهران: علمی، ۱۳۷۰)

7.در آخرین روزهای رضاشاه، تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور ۱۳۲۰؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، کاوه بیات. (تهران: انتشارات نو، ۱۳۷۰)

8.دهه شوم شهریور از سوم شهریور ۱۳۲۰ تا حوادث آذربایجان و کردستان صد روز اسارت در عشق‌آباد خاطرات یک افسر اسیر ایرانی...(تهران: علمی، ۱۳۸۱)

9.محبوسین متفقین در ایران (تهران: اهورا، ۱۳۸۵)

10.گزیده اسناد دریای خزر و مناطق شمالی ایران در جنگ جهانی دوم، به کوشش مینا ظهیرنژاد ارشادی.(تهران: وزارت امور خارجه، موسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۷۵)

11.اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، تهیه و تنظیم: مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری؛ زیر نظر: فرهاد زیویار؛ به کوشش: سجاد راعی گلوجه... [و دیگران] (تهران: خانه کتاب، ۱۳۸۹ – ۱۳۹۰) - اسنادی از جنگ جهانی دوم. به کوشش: علی اکبر علی اکبری بایگی؛ زیر نظر: شهریار مرادی دهقی، محمد شیخان؛ [برای] معاونت ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس جمهور، مرکز پژوهش و اسناد (تهران: خانه کتاب: ریاست جمهوری، مرکز پژوهش، سنجش و اسناد، نشر جمهور ایران، ۱۳۹۲)

12.جنگ جهانی اول و دوم در ایران به روایت اسناد. به کوشش الهام ملک‌زاده، زهرا حامدی، زهرا علیزاده بیرجندی (تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۲)

13.تعدادی از این کتاب‌ها عبارت‌اند از: ایران در اشغال متفقین: مجموعه اسناد و مدارک ۲۴ - ۱۳۱۸. به کوشش صفاالدین تبرائیان. (تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱)- ستون پنجم: گوشه‌ای از فعالیت‌های عوامل آلمان بر اساس اسناد محرمانه بریتانیا (ایران، ۱۳۲۴ - ۱۳۲۰). ترجمه کاوه بیات. (تهران: جهان کتاب، ۱۳۹۱)- اسناد نقض بی‌طرفی ایران در شهریور ۱۳۲۰: سیاست خارجی در آستانه اشغال. به کوشش محمد ترکمان. (تهران: کویر، ۱۳۷۰)

14.برخی از این خاطرات منتشر شده عبارتند از: 1- برگی از تاریخ معاصر ایران: خاطرات پراکنده نزدیکان رضاشاه از سوم شهریور ۱۳۲۰. محمود ستایش. (تهران: ورجاوند، ۱۳۸۳) 2- خاطرات سیاسی حوادث تاریخی ایران از شهریور ۲۰ تا ۲۸ مرداد ۳۲. نگارش ناصر نجمی. (تهران: کلینی، ۱۳۷۰) 3- خاطرات نصرالله انتظام شهریور ۱۳۲۰ از دیدگاه دربار. به کوشش محمدرضا عباسی، بهروز طیرانی. (تهران: سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۱) 4- شهریور ۱۳۲۰: خاطراتی از فروپاشی شتابان ارتش و حکومت رضا پهلوی. تدوین: قاسم یاحسینی. (تهران: مدرسه، ۱۳۸۳)

15.پروژه تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد طی سال‌های 1383 تا 1384 در بخش تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی انجام شد. در این طرح مصاحبه با تعدادی از افرادی که خاطراتی از این واقعه داشتند، ثبت شد. این مصاحبه‌ها در حال حاضر پیاده‌سازی شده و در اختیار محققان قرار می‌گیرد.

16.رامین نژاد، رامین. لشکرنامه: خاطرات سرلشکر محمد دیلمقانی. (مشهد. آهنگ قلم. 1393.)، ص 34- 35

17.بقیعی، غلامحسین. انگیـزه؛ خاطراتی از دوران فعالیت حزب توده. (تهران. موسسه خدمات فرهنگی رسا. 1373)، ص 229

18.همان. ص 234

 



 
تعداد بازدید: 8657


نظر شما


14 خرداد 1395   01:28:15
علی پیران
سلام کتاب تاریخ شهدای ایران از3شهریور1320... ازکجامیتوانم خریدکنم.

سلام. شاید بتوانید از کتابخانه ها استعلام و به امانت بگیرید
 

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.