کتاب‌ها در دامنه شخصیت‌شناسی «مهدی باکری» نوشته می‌شوند



درباره فرمانده لشکر 31 عاشورا بیشتر بدانیم

باکری‌ها را همه می‌شناسند. نام حمید و مهدی باکری، هر ایرانی را به یاد جنگ و دفاع‌مقدس می‌اندازد، از نام اتوبان‌های شهرهای مختلف ایران تا نقاشی دیواری و عکس‌ها و پوسترها و کتاب‌های نشسته بر ویترین کتابفروشی‌ها.

مهدی باکری هم مثل اکثر فرماندهان سپاه، جوان بود و وقتی به سن سی سالگی رسید، فرماندهی لشکر 31 عاشورا در جنگ را برعهده داشت و روز بیست‌وپنجم بهمن ماه 1363 در عملیات بدر شهید شد.

اکنون که در آستانه بیست‌وهفتمین سالگرد شهادت او قرار داریم، کتاب‌های بسیاری از‌ زندگی‌نامه و خاطرات مهدی باکری به قفسه کتابخانه‌ها تکیه زده و کم و بیش خوانده و دیده شده‌اند. یکی از اولین کتاب‌ها در سال 1374 توسط معاونت انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با عنوان «م‍ن‌ ی‍ک‌ ب‍س‍ی‍ج‍ی‌ام‌» شامل زن‍دگ‍ی‍ن‍ام‍ه‌ ش‍ه‍ی‍د س‍ردار س‍رل‍ش‍ک‍ر پ‍اس‍دار م‍ه‍دی‌ باکری منتشر شد.

به تدریج مجموعه خاطرات و زندگی‌نامه‌های مختلفی درباره این فرمانده شهید لشکر 31 عاشورا توسط ناشران مختلف به چاپ رسید که از جمله آن‌ها می‌توان به «سردار سرلشکر شهید مهدی باکری» نوشته محسن رضایی، «مهدی باکری به روایت همسر شهید» اثر مریم برادران، «غروب آبی رود» اثر جهانگیر خسروشاهی، «یادگاران: کتاب مهدی باکری» به قلم طه فروتن و «ب‍ه‌ م‍ج‍ن‍ون‌ گ‍ف‍ت‍م‌ زن‍ده‌ ب‍م‍ان‌: ک‍ت‍اب‌ م‍ه‍دی‌ ب‍اک‍ری‌» نوشته فرهاد خضری اشاره کرد.

کتاب هفته به مناسبت بیست‌وهفتمین سالگرد شهادت فرمانده شهید و جوان لشکر 31 عاشورا دیدگاه برخی از نویسندگان درباره ظرفیت‌های ادبی و پژوهشی شخصیت شهید مهدی باکری را مورد بررسی قرار داده است.

مهدی باکری را همه‌جانبه ببینیم
م‍ری‍م‌ ب‍رادران‌ که یکی از مجلدات مجموعه کتاب‌های «نیمه پنهان» با عنوان «م‍ه‍دی‌ ب‍اک‍ری‌ ب‍ه‌ روای‍ت‌ ه‍م‍س‍ر ش‍ه‍ی‍د» را به دست انتشارات روایت‌فتح به چاپ رسانده، از عکس‌العمل‌های مختلف در قبال چاپ این اثر در گذشته یاد می‌کند و می‌گوید:‌ «بعد از چاپ کتاب مهدی باکری به روایت همسر،‌ شاهد واکنش‌های عجیب و غریبی از سوی برخی از دوستان او بودیم.»

وی با اشاره به ناملموس بودن مطالب این کتاب برای آن‌ها تاکید می‌کند: «بعضی معتقد بودند که پرداختن به زندگی شخصی او کاری سخیف است و شخصیت مهدی باکری را فراتر از این‌ها می‌دانستند.»

این بانوی نویسنده دفاع‌مقدس از دشواری‌های پیش‌روی روایت‌فتح برای چاپ مجموعه کتاب‌های «نیمه پنهان» می‌گوید و یادآور می‌شود: «متاسفانه جامعه ما هنوز آماده پذیرش این‌گونه کتاب‌ها نیست. البته من قائل به این مسایل نیستم. به نظر من یک اثر خوب باید نگاهی همه جانبه به موضوع داشته باشد.»

خالق کتاب «دوره‌‌ دره‍ای‌ ب‍س‍ت‍ه‌: ب‍ه‌ روای‍ت‌ اس‍ی‍ر ش‍م‍اره‌ ۵۵۳۳» می‌افزاید‌: «اگر کسی می‌خواهد به شخصیتی جامع و کامل از شهید مهدی باکری دست پیدا کند، باید تمامی کتاب‌های منتشر شده درباره او را در کنار هم بخواند. متاسفانه مطالعه قطره‌چکانی این‌گونه آثار باعث قضاوت زودهنگام و بدون عمق می‌شود.»

برادران که تنها کتاب «م‍ه‍دی‌ ب‍اک‍ری‌ ب‍ه‌ روای‍ت‌ ه‍م‍س‍ر ش‍ه‍ی‍د» را درباره این فرمانده سپاه نوشته، از اظهار نظر درباره نقاط مغفول مانده از شخصیت شهید مهدی باکری در دنیای کتاب خودداری می‌کند و می‌گوید: «من همه کتاب‌های منتشر شده درباره او را نخوانده‌ام. اما می‌دانم که خیلی از مسایل مهم از زندگی مهدی باکری گفته نشده است. پیدا کردن این نقاط ضعف، نیازمند تحقیقات اولیه دقیق است.»

وی تصریح می‌کند: «مبارزات مهدی باکری در زمان فعالیت‌های انقلابی اولین ویژگی اوست که باید در کتاب‌ها بیش از پیش دیده شوند. همچنین او جزو معدود فرماندهانی است که تحصیلات دانشگاهی داشته که این جنبه از زندگی او هم باید مورد توجه قرار گیرد.»

لزوم برقراری ارتباط مخاطب با مهدی باکری
فرهاد خضری هم که کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان: مهدی باکری» را نوشته و مثل کتاب مریم برادران، توسط انتشارات روایت‌فتح وارد بازار نشر شده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته، درباره چگونگی تدوین این اثر می‌گوید: «زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، فیلمی مستند و کامل درباره شهید مهدی باکری برای موسسه روایت‌‌فتح ساخته بود که حاصلش زندگی‌نامه مستند شهید مهدی باکری شد.»

وی می‌افزاید: «از آن‌جایی که من سابقه کار داستانی داشتم و زنده‌یاد ملاقلی‌پور هم اطلاعات و مصاحبه‌های همه‌جانبه‌ای ضبط کرده بود و حتی به سراغ شهید علی باکری‌، برادر شهیدشان در دوران انقلاب هم رفته بود، به راحتی با خاطرات ارتباط برقرار کردم و این کتاب را نوشتم.»

نویسنده کتاب «جای پای فرهاد» تاکید می‌کند: «اگر کسی بخواهد درباره مهدی باکری کتاب بنویسد، مجبور است که به سراغ آشنایان، دوستان، همرزمان و خانواده او برود و طبیعتاً ممکن است، اغلب خاطرات مثل هم باشند و فقط حس و حال آن‌ها با هم متفاوت باشد.»

خضری معتقد است: «برقراری رابطه بین مردم و شهید مهدی باکری، جزو بهترین کارهایی است که یک نویسنده درباره شهید مهدی باکری می‌تواند انجام دهد. مردم باید بدانند که اگر ما روی شهدا حساسیم،‌ به این خاطر است که آن‌ها هم پله‌های پیشرفت روحی را یکی یکی طی کرده‌اند.»

وی ادامه می‌دهد: «یک نویسنده باید در کنار بیان شجاعت مهدی باکری‌ها از ترس و حتی عشق به زندگی و احساسات دورنی آن‌ها هم بنویسد. به نظر من در همین سطح که مردم این شهدا را بشناسند و با آن‌ها احساس صمیمیت کنند، کافیست.»

این نویسنده دفاع‌مقدس، مخاطبان کتاب‌های نظامی و پژوهش‌های مربوط به ابتکارات فرماندهان دفاع‌مقدس را افرادی خاص می‌داند و تصریح می‌کند: «این فعالیت‌ها برعهده نهادهای پژوهشی دفاع‌مقدس است. شاید انجام کاری مانند فعالیت‌های موسسه شهید حسن باقری که انتشار حاصل آن شروع شده، برای مهدی باکری هم ضروری باشد. این سوال را باید از متخصصان این حوزه پرسید.»

دانشگاه‌های نظامی دست به کار شوند
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع‌مقدس سپاه به عنوان یکی از پیشگامان عرصه پژوهش‌های جنگ با تکیه تلاش‌های سعید سرمدی،‌ یکی از راویان جنگ و محقق دفاع‌مقدس، مجموعه مقالات، سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای فرماندهان همرزم مهدی باکری درباره جنبه‌های مدیریتی‌اش را در کتابی با عنوان «فرماندهان دفاع‌مقدس: شهید مهدی باکری» گردآورده و به دست چاپ سپرده است.

سعید سرمدی درباره این کتاب می‌گوید: «این کتاب با گردآوری و تنظیم مقالات، سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای منتشر شده در فصلنامه تخصصی نگین ایران در دوره‌ای هشت ساله آماده انتشار شده است که از جمله افراد مولف این مقالات و سخنرانان می‌توان به سرداران محسن رضایی، غلامعلی رشید، مصطفی ایزدی و محققانی مانند فرانک جمشیدی اشاره کرد.»

وی با تایید بر این‌که تاکنون هیچ اثر مستقل تحقیقاتی درباره زوایای مدیریت نظامی مهدی باکری در جنگ تدوین نشده، تاکید می‌کند: «این تحقیقات باید در سطح دانشگاه‌ها و پایان‌نامه‌های دانشگاهی انجام شوند. اما شاید به خاطر عوامل مختلف به آن‌ها بی‌توجهی می‌شود و یا از این موضوعات دوری می‌‌کنند.»

این راوی جنگ در تشریح موانع موجود در راه این‌گونه تحقیقات علمی یادآوری می‌کند:‌ «ناآشنایی استادان با این سوژه‌های تحقیقاتی، دشواری دسترسی به منابع و اسناد و شخصیت‌های دوران دفاع‌مقدس، از جمله موانع پیش روی تحقیقات نظامی‌اند و به همین دلیل به دنبال موضوعات بی دردسرتر می‌روند.»

سرمدی که دورادور با مهدی باکری ارتباط داشته و او را در مقاطع مختلف جنگ دیده، می‌گوید: «گاهی در جلسات فرماندهان لشکرها در سپاه یازده قدر با او تعامل داشتم اما در هیچ عملیاتی راوی او نبودم. اما تواضع و خاکی بودن مهدی باکری در برخورد با نیروهایش و همچنین شنیدن نقظه نظرات آن‌ها برای رسیدن به جمع‌بندی و انتخاب بهترین راه‌حل، ویژگی‌های بارز این فرمانده شهید بودند.»

وی اضافه می‌کند: «مهدی باکری در سطح فرماندهی لشکر 31 عاشورا در حوزه تصمیم‌گیری،‌ طراحی عملیات و مانورهای این لشکر و اصلاح طرح‌های پیشنهادی به خوبی عمل می‌کرد. البته تحصیلات مهندسی او در تصمیمات و مدیریت او بی‌تاثیر نبوده، اما قابلیت‌های فردی و شاخصه‌هایی مانند شجاعت و طراحی ذهنی قوی او در مدیریت جنگ موثرتر بوده است.»

مریم اسدی جعفری


کتاب هفته، ش321، شنبه 22 بهمن 1390، ص5


 
تعداد بازدید: 8044


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.