گزارش نشست «بررسی وضعیت نشر در دوران رژیم پهلوی»



نگاهی به وضعیت نشر در دوره رژیم پهلوی

هندسه فرهنگی ایران بعد از کودتای 28 مرداد تغییر کرد

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ نشست علمی و فرهنگی با زندانیان سیاسی قبل از انقلاب با موضوع «بررسی وضعیت نشر در دوران رژیم پهلوی» با حضور «قاسم تبریزی»، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، «علی ذوالفقاری»، کارشناس حوزه تاریخ و جمعی از نویسندگان و ناشران اسلامی دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چهارشنبه (25 آبان) از ساعت 14 تا 16 در محل موزه عبرت برگزار شد.
بعد از سقوط رضاخان و بروز فضایی نسبتاً باز، زمینه فعالیت‌های ناشران تا حدودی قوت گرفت، قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران یکی از کارشناسان این نشست در این باره گفت: «نخستین ناشر فعالی که وارد عرصه نشر شد، حزب توده یا به تعبیری نویسندگان کمونیستی بودند. آنها با سه روش وارد میدان نشر شدند، نخستین حضور آنها در عرصه نشر کتاب با ترجمه آثار کمونیستی (شامل ادبیات مکتب مارکسیسم و سوسیالیسم) آغاز شد.  سپس نویسندگان جدیدی ، با توجه به تجربه حزب کمونیست و گروه 53 نفر پا به عرصه وجود گذاشت. بعدها جوانانی که به میدان آمده بودند با ترجمه و مقاله‌نویسی عرصه ادبیات چپ را گسترش دادند. قلم آنها ماهیتاً ضد اسلام، ضد دین، ضد غرب به معنای نظام سرمایه داری و مدافع سیاست اتحاد جماهیر شوروی بودند. دست‌مایه تفکرشان ماتریالیستی  بود که بیشتر به عنوان یک جریان فکری در جامعه ما ماندگار شد.»
 وی ادامه داد: «علی رغم پایان 37 سال دوره پهلوی دوم، همچنان آن اندیشه به عنوان یک جریان گاهی در متن یا حاشیه جامعه ما انجام می‌شود. دومین جریانی که فعالیتش را شروع کرد، مترجمان و نویسندگان ناسیونالیستی بودند که بیشتر تربیت شده بعد از مشروطه و دوران پهلوی بودند. این افراد (ناسیونالیست‌ها) خواهان ایران قبل از اسلام بودند، مترجمان و نویسندگانی که عمدتاً ادبیات غرب برای آنها به لحاظ تفکر، نگرش و مبانی مهم واقع می‌شد.»
تبریزی با اشاره به اینکه جریان های مذهبی در دوره رضاخان امکان فعالیت نداشتند، اما در دوره محمدرضا زمینه فعالیتی تا سال 32 برای آنها مهیا شد، اظهار داشت: «جریان مذهبی در دو دوره بین سال‌های 1320 تا 1332 فعالیت کردند که کتاب‌های سنتی و مذهبی و متون دینی و فقهی را منتشر می کردند و در این بین کسانی که مقتضیات زمان را درک کرده و نیاز نسل جوان را متوجه شده بودند به ویژه در برابر مکاتب غربی دست بر قلم بردند و آثار متعددی را به نگارش درآوردند. امثال علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت الله طالقانی و...
با کودتای آمریکایی و انگلیسی 28 مرداد هندسه فرهنگی ایران به کلی تغییر کرد و وارد فضای جدید فرهنگی شد. همیشه آمریکایی‌ها را در شکل مستشاران و جنایت‌کار و خیانت‌کار به مملکت دیدیم، کمتر به حرکت‌های فرهنگی آنها توجه کردیم و شاید تا به حال تحقیقات گسترده‌ای نشده است. اگر تاریخ ورود آمریکایی‌ها را به کشور از 1250 شمسی در نظر بگیریم، کار تحقیقی مستندی در این باره صورت نگرفته است. اوایل ورود آمریکایی‌ها، حاکمیت ایران زیر نظر تزار‌های روسیه  و انگلیس بود،‌ به همین دلیل به آمریکایی‌ها میدان فعالیت داده نمی‌شد. بعد از دهه 1320 آمریکا فرصت حرکت‌های فرهنگی در ایران پیدا کرد و موسسه فرانکلین در سال 1333 به عنوان یک موسسه انتشاراتی افتتاح شد. مدیریت آن را به دست همایون صنعتی سپردند که از فعالان حزب توده بین سال 1320 تا 1324 بود، او سپس با انگلیسی‌ها تا سال 30 فعالیت می‌کند، بعد به آمریکایی‌ها می‌پیوندد تا سال 45 و در نهایت به اسرائیلی‌ها متصل می‌شود. نخستین فعالیت انتشارات فرانکلین جذب و معرفی نویسندگان حزب توده بود که بعد از کودتا دستگیر شده و از حزب مارکسیستی مایوس شده بودند. این افراد 36 نویسنده بودند که فعالیت خود را با نوشتن آثاری برای ترویج فرهنگ آمریکایی آغاز کردند. به گونه‌ای که بین سال‌های 1333 تا 1346، موفق به انتشار‌ 653 عنوان کتاب شدند.»

 تبریزی در ادامه با اشاره به تاسیس بنگاه نشر و ترجمه در همین انتشارات فرانکلین که با مشارکت تعدادی از فراماسونر‌های اهل قلم راه افتاده بود، تصریح کرد: «این بنگاه نشر و ترجمه شروع می‌کند به رویارویی با اسلام، دین و معنویت و به ترجمه آثار آمریکایی‌ها که بعد‌ها اروپایی‌ها هم به آن اضافه می‌شوند، می‌پردازد. بعد از آن چاپخانه افست، معروف به 25 شهریور را با حمایت‌های مالی اشرف پهلوی راه‌اندازی می‌کنند. در این مرحله هدف در دست گرفتن انتشار کتاب‌‌های درسی مدارس بین سال‌های 1346 تا 1357 با تغییر محتوا، نشر و پخش آن در سراسر کشور بود. همچنین پیک دانش‌آموزی را در کنار این فعالیت ها راه اندازی می‌کنند. دو کمونیست مسوولین تولید مطالب پیک را برعهده گرفته بودند. یکی دیگر از ایده های فرانکلین، تاسیس کانون پرورش فکری در اوایل دهه 40 بود که نویسندگانی که خط مشی چپ‌گرایانه در حوزه کودک و نوجوان داشتند در کانون فعالیت می‌کردند. از طرفی حرف‌هایی به اشتباه هم وجود داشت که کانون پرورش فکری ابتکار فرح پهلوی بود.»
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، با تاکید بر اینکه انتشارات فرانکلین از سال 36، هشت ناشر را زیر  نظر خود می‌گیرد و آثاری که توسط نویسندگان چپ نوشته می‌شد، توسط آن هشت ناشر به چاپ می‌رسید، ادامه داد: «انتشارات امیر کبیر، زوار، نیل، سازمان‌ کتاب‌های جیبی، خوارزمی، ابن سینا، حقیقت (تبریز) و...  از جمله این انتشارات بودند. در کنار این انتشارات، که با هدف ترویج منافع آمریکایی در ایران فعالیت می‌کردند، سال 38 سفارت آمریکا اداره‌ای را به نام «اطلاعات» تاسیس می‌کند. این اداره در همین سال بیش از 800 فیلم وارد ایران می‌کند، به صورت امانی و مجانی برای دیدن در اختیار  شهرستان ها و استان‌ها قرار می‌دهد. در کنارش به عنوان یک حرکت حاشیه‌ای مجله ای با عنوان «مرز‌های نو» منتشر می‌کند. حتی آمریکایی‌ها تعدادی از دانشگاه ها را در تهران و شهرستان ها در انحصار برنامه‌های فرهنگی خود قرار می‌دهند.»
تبریزی معتقد است: «چهره‌های فعال چپ در حکومت پهلوی دوم و فرانکلین بسیار دیده شدند. چپ‌گرا ها با حذف مسائل سیاسی شروع می‌کنند به نوشتن و انتشار مطالب ضد دینی و ماتریالیستی مرکز بررسی اسناد تاریخی باید همت کند که اسناد مربوط به ناشران موسسات فرهنگی را منتشر کند. این کار می‌‌تواند، در شناخت استبداد و استعمار در ایران علیه دیانت حرکت مهمی شناخته شود. در کنار نوشتن و انتشار کتاب های ضد دینی و ماتریالیستی، فرقه‌های مختلفی چون صوفی‌ها و درویش‌ها نیز فعال می شوند. نمونه اش دکتر جواد نوربخش است که در این دوره بیش از 180 عنوان کتاب در ترویج درویشی گری نوشته و منتشر کرد. نشر کتب مبتذل یکی دیگری از انحصار فرهنگی آمریکایی‌ها در ایران بود.»

تبریزی به قوت اندیشه و جریان‌های مذهبی نیز در این دوره اشاره کرد و افزود: «از سال 32 که کودتای آمریکایی‌ها حاکم می‌شود، عادی بود که هر حرکتی که علیه آمریکا، صهیونیسم و سیاست غربی‌ها باشد، با مشکلاتی مواجه شود. نخستین حرکت توسط غلامرضا سعیدی از نویسندگان بسیار خوب ما انجام شد که بین دهه 20 تا 60  کتابی نوشت با عنوان «خطر جهود برای ایران و جهان اسلام» و تیمور بختیار به عنوان حاکم نظامی دستور داد او را دستگیر و از تهران تبعید کنند. از ناشران اسلامی که می‌توان در دوران قبل از انقلاب نام برد، انتشارت «شرکت سهامی انتشار» بود. در این موسسه آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، شهید مطهری، صدر واثقی و بیش از 500 سرمایه‌گذار حضور داشتند. در این موسسه بیشتر کتاب های خوب مذهبی منتشر می‌شد و پایگاه بچه‌های مذهبی بود. ساواک این موسسه انتشاراتی را در سال 52 منحل کرد. از سیاست‌های این انتشارات تولید کتابهای ارزان بود. ناشر‌های دیگری شامل «کانون انتشار»، «موسسه ملی»،‌ «انتشارات دارالفکر»، «موسسه بعثت»، کتابفروشی «هجرت» و «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» در همین زمینه فعال شدند.»
تبریزی تصریح کرد:«بین سال‌های 55 تا 57 تعدای  از ناشران بدون مجوز وارد میدان نشر شدند، در انتشار و توزیع کتاب‌های مذهبی نقش موثری داشتند. به گونه ای که ساواک از دستگیری آنها عاجز مانده بود. زیرا برخی چاپخانه‌ها کتاب‌ها را به صورت شبانه چاپ می‌کردند و حدود 18 کتابفروشی در خیابان‌های آذربایجان، میدان امام حسین(ع)،  ایرانمهر و ناصرخسرو در تهران مسوول توزیع کتاب‌ها بودند. کوچه حاج نایب نیز مرکز اصلی توزیع این کتاب‌ها بود.»
علی ذوالفقاری، یکی دیگر از کارشناسان این نشست در ادامه اشاره‌ای به حضور کتاب و مطبوعات از دوره ناصرالدین شاه تا مشروطه و مجلس‌قانون‌گذاری داشت.
توجه به تاریخ شفاهی شبکه توزیع کتاب در دوران قبل از پیروزی انقلاب
دکتر اسحاق صلاحی، ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و (دبیر کل مجمع مهتاب) از دیگران حاضران این نشست با اشاره به اینکه: «گذشته پر باری داریم که بتوانیم برای آیندگان بنویسیم،» اظهار داشت:«هرچه زمانه پیچیده‌تر می‌شود شیوه‌های مبارزه با دین نیز پیچیده‌تر می‌شود. سازمان اسناد و کتابخانه ملی باید متکفل چنین نشست‌هایی باشد. کتابخانه‌ای داریم که مخزن و گنجینه‌ای از منابع مهم و ارزشمند است. از این جمع می‌خواهم این فضا را در سازمان اسناد و کتابخانه ملی داشته باشیم و از امکانات آنجا نیزاستفاده کنیم. امروز در تاریخ شفاهی مشکل داریم. باید به دنبال شاگردانی برویم که از اساتیدشان بگویند و ما اعلام آمادگی می‌کنیم، این سازمان متعلق به این کشور است. تا آن دوستانی که هنوز حیات دارند از ناگفته هایشان بگویند. یکی از مهم‌ترین مباحثی که می‌توان به آن پرداخت، نوشتن از تاریخ شفاهی مبارزاتی که در عرصه کتاب و کتابداری و به طور کلی شبکه توزیع کتاب در کشور در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است. اگر سازمان اسناد با این هویت ملی‌اش پای کار بیاید، قطعاً بیشتر و بهتر به نتیجه خواهیم رسید.»

گزارش از فاطمه نوروند



 
تعداد بازدید: 4497


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.