گزارشی از طرح "تاریخ شفاهی "کارخانه نخ ریسی و نساجی خسروی خراسان



تاریخ شفاهی موسسات اقتصادی آستان قدس رضوی از جمله پروژه های است که در بخش آرشیو تاریخ شفاهی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی از اسفند ماه 1388 آغاز گردید. در این طرح کارخانه هایی که از قدمت بیشتری برخوردار بودند، در اولویت قرار گرفتند. براین اساس «شرکت سهامی نخریسی و نساجی وبرق خسروی خراسان» که جزو اولین موسسا ت تمدنی جدید خراسان می باشد که در اوایل قرن حاضر تاسیس شده است به عنوان یکی از کارخانجات قدیمی  آستان قدس رضوی مورد تحقیق و مطالعه قرار گرفت.
شرکت برق خسروی که زیر نظر کارخانه بود درزمره اولین تامین کنندگان برق قسمتی از شهر مشهد بوده است. حضور پر رنگ حزب توده در تحولات سیاسی دهه 20 مشهد، وقایع معاصر مانند انقلاب اسلامی سال 57 و جنگ هشت ساله ایران و عراق و به خصوص خوف از بین رفتن این اطلاعات با توجه به سن بالای مطلعین، از دیگر دلایل اولویت انتخاب این کارخانه جهت طرح تاریخ شفاهی می باشد. 
در طرح تاریخ شفاهی کارخانه نخریسی و نساجی خسروی خراسان پس از مطالعه مطبوعات و اسناد مربوط به آن، به شناسایی افراد مورد مصاحبه، به خصوص معمرین  و افراد قدیمی که دراولویت بودند، پرداختیم.
نتیجه تلاش و کوشش تهیه فهرستی از نخستین کارگران کارخانه بود ولی متاسفانه به علت گذر زمان طولانی از وقایع، با مشکلاتی مواجه شدیم .هرچند عده ای از افراد شناسایی شدند ولی به علت کهولت سن و بیماریهایی که داشتند اطلاعات چندانی کسب نشد.در راستای ادامه تلاش جهت شناسایی افراد چندین جلسه به کارخانه نخریسی مراجعه شد ولی نتیجه ای نداشت.به هر حال به طور اتفاقی به شرکت برق مشهد مراجعه و با همکاری صمیمانه کانون بازنشستگان شرکت مزبور تعدادی از قدیمی های برق خسروی که جزئی از کارگران اولیه کارخانه نخریسی بودند، معرفی و با هماهنگی کانون بازنشستگان مصاحبه های خیلی مهمی با اولین کارگران کارخانه نخریسی انجام شد.
مراجعه حضوری به جلسات دعای ندبه و سایر جلسات بازنشستگان کارگران نخریسی موجب شد تا افراد مهمی که نقش اساسی در تحولات کارخانه داشتند شناسایی و مصاحبه هایی انجام شود. در مجموع در این طرح با چند دسته از افراد مصاحبه شده است.

1- اولین کارگران کارخانه نخریسی
2- نمایندگان کارگری کارخانه از سال 1330 تا سال 1381
3- اعضا ونمایندگان سندیکاهای کارگری کارخانه نخریسی
4- ورزشکاران کارخانه از سال 1320 تا بعد از انقلاب
5- فعالان انقلاب اسلامی در کارخانه نخریسی
6- بسیج کارخانه نخریسی و اعضا و رابطین بسیج کارخانه
7- کارشناسان کارخانه
8- مدیر عامل و اعضای هیات مدیره
9- فعالان انجمن اسلامی کارخانه نخریسی
10- اعضای شورای اسلامی کارگران کارخانه نخریسی بعد از انقلاب اسلامی
11- آزادگان،جانبازان و رزمندگان کارخانه نخریسی
12- پرسنل اداری کارخانه در زمان های مختلف
13- تعطیلی کارخانه ،علل و نتایج

برخی از مداخل و موضوعات مصاحبه تاریخ شفاهی کارخانه نخریسی و نساجی خراسان عبارتند از:
- تاریخچه کارخانه نخریسی
- برق خسروی
- مدیران عامل کارخانه ازبدو تاسیس تا کنون
- فعالیت حزب توده در کارخانه نخریسی و اثرات آن
- تحولات ابتدایی کارخانه نخریسی
- توسعه کارخانه
- ورزش کارخانه نخریسی
- کارخانه نخریسی و مسائل کارگری
- آموزش در کارخانه نخریسی ومسائل خاص
- حضور شخصیت ها و ... در کارخانه
- آستان قدس رضوی و کارخانه
- کارخانه نخریسی و انقلاب اسلامی
- کارخانه نخریسی و جنگ ایران و عراق
- کارخانه نخریسی و بازار

برخی از مصاحبه شوندگان طرح:
1- محمد مهدی باروحی
2- سید محمد علی خوانیکی
3- محمد جمشیدی
4- محمد پیوه ژن
5- علی اصغر رضایی
6- محمد صنعتکار
7- محمد حسن شایسته پور
8- ابوالقاسم ضیاء
9- علی همتی راد
10- مجتبی غلامی
11- محمد رضا غلامی
12- عسکر معینی وهاب زاده
13- کریم فرامرزی
14- احمد اباذریان
15- حسین مشکینیان
16- حمید رضا عصمتی
17- رحیم خسروشاهی
18- محمد تقی نجاتیان
19- حسن ظریف
20- نادر بهنام
21- علی میرزایی
22- قاسم زاهدی پور
23- خانم سیما تیزرو
24- یوسف صداقت
25- ایرج فریدونی
26- علی اصغر یعقوبی
27- سید اصغر جوان چمران
28- حسن سعیدی زاده
29- عبدالله غلامی
30- حسین دستخوش
31- محمد نصیری
32- ابوالقاسم چاجی
33- علی صالح فر
34- ابوالقاسم غیور
35- غلامرضا نوروزی زاده
36- رمضانعلی حریربافان
37- علی کامل

این طرح زیر نظر آرشیو تاریخ شفاهی سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و توسط آقای غلام رضا آذری خاکستر انجام شده است. در مجموع در این پروژه با 37 نفر از بازنشستگان کارخانه نخریسی بیش از 150 ساعت مصاحبه به صورت تصویری و صوتی انجام شده است.

غلامرضا آذری خاکستر



 
تعداد بازدید: 6655


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.