افراد زیادی در زندان قصر شهید شدند


15 خرداد سال 42 بود که به مدت 2 ماه در زندان قصر زندانی بودم. درآن سال‏ها، دو بند مخصوص زندانیان سیاسی بود که از ورامین و یا تهران دستگیر می‏شدند. در آن زمان زندانی‏های سیاسی ممنوع الملاقات بودند. البته زندانی‏های معمولی مشکلی نداشتند ولی کسانی مثل من که ضد رژیم شاه بودیم، اجازۀ ملاقات نداشتیم و در آن دو ماهی که زندانی بودم کسی را ملاقات نکردم. زمانی که من در زندان قصر بودم گروهی ازمردم ورامین قیام کرده و بعد ازدستگیری به آنجا منتقل شده بودند. البته در میان آنها بودند افرادی که از شهرستانهای دیگر دستگیر و به آنجا آورده می‏شدند. آدم‏های مختلفی در بند بودند، از جمله کسانی که همزمان با من در زندان قصر بودند سیدمحسن طاهری، حسن آقای تهرانی و آقای جعفری بودند، به عبارتی افرادی که متعلق به حزب نهضت آزادی و جبهۀ ملی بودند. از دیگر کسانی که در آن زمان درزندان بودند، نقره چی بود که دو دهنه مغازه دم در بازار طلا و نقره فروشی داشت. تعداد زیادی روحانی، آقای محتشمی، آقای انصاف‏گو و عده‏ای از افرادی که در چاپخانه‏ها کار می‏کردند و اعلامیه کاپیتولاسیون را امضا کرده بودند هم در قصر بودند.
درآن زمانی که ما در زندان قصر بودیم. شب هنگام کاماندوهای رژیم شاه، زندانیان سیاسی را می‏زدند. و وحشیگری می‏کردند. ایام  15خرداد که ما را گرفته بودند یک سری افراد غیر سیاسی و معمولی را هم به اشتباه به جرم سیاسی دستگیر کردند. یادم هست که یکی از زندانیان که در آن زمان به جرم سیاسی به زندان قصر آورده شد، مازندرانی بود و برای خرید جهیزیه به بازار رفته بود . ولی به دلیل اینکه در بازار شورش شده بود، او را بین افراد حاضر در بازار به جرم سیاسی بودن و شورش کردن، دستگیر کرده بودند.
مراحل زندانی شدند در زندان قصر به این شکل بود که ابتدا هر کس که آورده می‏شد به قرنطینه می‏رفت. بعد موهای سرش را ماشین می‏کردند. کسانی که جرم سیاسی داشتند به بند مخصوص زندانیان سیاسی برده می‏شدند.
زندان‏ها از 15 خرداد 42 به بعد به نوعی شکل شمایلش عوض شد چرا که قبل‏تر از آن کمونیست‏ها بیشتر در زندان بودند ولی زمانی که نهضت امام شروع شد زندانی‏های مذهبی هم بیشتر شدند. به عبارتی زندان پر شده بود از افراد وابسته به نهضت امام.
زمانی که من در زندان قصر زندانی بودم حکومت نظامی بود. طبق مادۀ 5 قانون اگر زندانی به جرم سیاسی خود اقرار می‏کرد زندانی می‏شد و حکم برایش اجرا می‏شد ولی اگر طی دو ماه زیر شکنجه‏ها اقرار نمی‏کرد باید آزاد می‏شد. چون کسانی مثل من وابسته به حزب مؤتلفه بودیم و چندین بار دستگیر شده بودیم، می‏دانستیم که باید چگونه با بازجو برخورد کرد به همین دلیل اقرار نمی‏کردیم. همین شد که من بعد از دو ماه از زندان قصر آزاد شدم. بعدها آنجا شد محل شکنجه. خیلی‏ها در زندان قصر شهید شدند. خاطرات زیادی از آن زندان هست. مرحوم بهشتی هم در زندان قصر زندانی بود.
با موزه شدن زندان قصر حداقل جوانان ما می‏توانند ببینند که انقلاب به همین سادگی‏ها اتفاق نیفتاده است. درطول تمام سال‏هایی که امام درتبعید بود، مردم در آنجا شکنجه‏های مختلفی شدند. با موزه شدن زندان قصر حداقل شکنجه و کارهایی که آنها با جوانان می‏کردند در معرض نمایش گذاشته می‏شود. اینکه آنها با جوانان چه کار می‏کردند و ما الآن چه کا رمی کنیم. نسل دوم و سوم بعد از انقلاب باید بدانند که مردم چگونه با رژیم شاه مقابله کردند.

ابوالفضل توکلی نیا
عضو حزب مؤتلفه


هفته نامه آسمان، ش 35، 20آبان 91، ص 86


 
تعداد بازدید: 4695


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.