دانش آموزان و انقلاب در کازرون

مصطفی بخرد


گردآوري:

دانش آموزان در کازرون با سازه های اجتماعی خاصی در انقلاب مشارکت یافتند که در آن سازه ها نقش معلمان و به موازات آن تشکل های اجتماعی و نهاد های دینی هر یک به نوبه خود قابل توجه است.

اگر چه هریک از این سه عامل به طور جدا گانه و مستقل از یکدیگر، نمی توان بعنوان تنها عامل مؤثر دانست  ولی در تعامل با یکدیگر نقش خود در به صحنه کشیدن دانش آموزان ایفا نمودند. به طوری که هر گاه حرکتی در شهر در حال شکل گیری بود به خودی خود دانش آموزان در آن نقش آفرینی می کردند.

معلمان مسلمان از سال های 42 و یا قبل از آن سعی در انتقال باور های دینی خود به قشر دانش آموز داشتند، و حتی آن گروه از معلمان که با باور های کمونیستی در آموزش و پرورش بکار مشغول بودند در  این راه می کوشیدند و در صدد کمونیست کردن دانش آموزان بودند. همیشه بین این دو گروه فکری نوعی تضاد و رقابت در جذب و هدایت دانش آموزان به سوی باور خود به چشم می خورد. اگر چه در ابتدا این تضادها چندان ملموس نبود ولی به مرور که بطرف اوج گیری انقلاب نزدیک می شدیم این تعارض مشهود تر می گشت. به طوری که در سال های 56- 57 منتهی به حرکت های اجتماعی در این راستا گردید و وقتی به قشر عوام جامعه کشیده شد به در گیری های مقطعی نیز انجامید.

معلمان مذهبی در مقطع ابتدایی ،راهنمایی و دبیرستان گسترده بودند و حال آنکه غیر مذهبی ها بیشتر در قشر دبیرستان فعالیت میکردند، آن هم محدود. در قشر راهنمایی نیز چند نفری وجود داشتند.

معلمان مسلمان در مقطع ابتدایی بیشتر به تعمیق اندیشه های دینی و احکام، و اخلاق تکیه می کردند. در مقطع راهنمایی به تربیت دینی و معرفی کتب دینی در شکل قصه های خوب برای بچه های خوب، و ده ها کتاب داستان دیگر کار هدایت مذهبی دانش آموزان را به عهده داشتند. در مقطع دبیرستان آموزش قرآن و معرفی کتب روشنگر اجتماعی در کنار جلسات خصوصی در بیرون از آموزشگاه، زمینه ساز حضور فعال این قشر از جامعه در فعالیت های مبارزاتی را فراهم می کردند.

نکته قابل تأمل اینکه تربیت معلم در شیراز محیطی برای تربیت این گروه از معلمان بود. معمولأ فارغ التحصیلان تربیت معلم از هر شهرستان وقتی که برای انجام مأموریت به آموزش و پرورش کازرون انتقال می یافتند به عنوان جمعی آشنا  همدیگر را در این راه تشویق می نمودند. جمعی از خواهران که از شیراز در کازرون در مقطع راهنمایی به تدریس مشغول بودند دانش آموزان دختر  را در مقطع راهنمایی تربیت می کردند. از سال 1354 که کتاب فروشی خرد تأسیس شد تأمین کتب تازه و روشنگر مذهبی در وسعت بیشتری نیازهای این گروه از معلمان را پشتیبانی می کرد. همچنین خود این کتاب فروشی بعنوان یک مرکز ایجاد پیوند بین نیروهای مذهبی شهرستان بود. هدف مداری نیروهای مذهبی در آموزش و پرورش موجب پیدایش گروهی از دانش آموزان هم فکر و مرتبط با اندیشه دینی شده بود که در سال های 56-57 با همبستگی فکری ایجاد شده در این گروه از دانش آموزان و همراه با معلمان خود یک سازمان غیر رسمی فعال را ایجاد نموده بودند، که در پیش آمد های انقلاب تأثیر غیر قابل انکاری را باعث شد.

تشکل های دینی، اجتماعی نیز در شهر کازرون فعالیت خود را درجهت تربیت و رشد بینش دینی دانش آموزان در دست کار داشت، انجمن امور دینی که بعنوان یک نهاد رسمی فعالیت می کرد با تشکیل جلسات پرسش و پاسخ به سؤالات دینی بطور هفتگی در مسجد امام حسین(ع) و مسجد شیخ و در ادامه در مساجد خواجه علی و حسینیه آهنگران پوششی برای تربیت دینی جوانان می توان معرفی نمود.

به موازات این گونه تشکل رسمی مراسم های مذهبی که به طور معمول در ایام ماه مبارک رمضان و محرم و صفر و دهه ی فاطمیه و سایر مراسم های مذهبی بر گذار می شد هر یک در جای خود به اداء وظیفه در قبال رشد و تربیت دینی ایفا می نمود. نهاد های دینی مساجد، حسینیه ها  هر یک خود به نوبه خود در ایفای نقشی مؤثر و مفید مؤثر بودند معمولأ افراد متدین نیز در در قالب برگزار کننده جلسات آموزش احکام و مسائل دینی در حد خود اثر بخشی داشت. بیشترین قشری که برای این مجموعه ها گروه هدف بود قشر دانش آموزی می توان دانست. لذا دانش آموزان بعنوان اثر پذیرترین قشر از مجموعه ی این فعالیت ها تأثیر می پذیرفتند و در آغاز طوفان انقلاب این اثر پذیری را به اثبات رساندند

در سال 56 وقتی که قیام قم آغاز گردید حضور فعال دانش آموزان در مجالس عزا و در درگیریهای خیابانی امری مشهود بود. اعضاء جلسات مسجد خواجه علی و حسینیه آهنگران عمدتأ دانش آموزان مدارس بودند اولین شعارهای مرگ بر شاه که در کازرون پیش از سایر شهر های کشور در شکل راهپیمایی طرح و ضبط گردیده به دانشگاه ها ارسال شد ، بوسیله دانش آموزان شرکت کننده در جلسه مسجد خواجه علی بدنبال اعلام تعطیلی آن بود. گروهی از تشکل های مذهبی که بوسیله افرادی خاص اداره می شد عمدتأ از دانش آموزان عضو خود را انتخاب می نمودند.

یکی از عمده ترین فعالیت ها که موجب رشد آگاهی عمومی در قشر دانش آموز می شد تلاش سازمان یافته تشکلهای غیر رسمی فرهنگیان در آگاهی دادن به قشر دانش آموزان بود به طوری که از یک نوع کتاب در خدود 2000جلد در طول یک سال در این شهرستان فروخته شد.

نکته قابل تأمل اینکه جمعی از دبیران به صورت همامنگ روزانه کتابی را با خود بعنوان کتاب روز به دانش آموزان به صورت غیر مستقیم معرفی و آنها را تشویق به مطالعه می کردند و اگر لازم بود او را جهت تأمین کتاب به کتاب فروشی معرفی می نمودند و کتاب بصورت امانت و هدیه به آنان داده می شد. این گونه فعالیت ها موجب جذب تعداد زیادی از جوانان شده بود که در اردیبهشت 57 که اولین گروه از شهدا از رژیم گرفته شد به مدت چهار روز شهر از دست نیروهای حکومتی خارج گردید و اداره شهر در دست مردم بود. بیشترین نیروهای فعال این دوره دانش آموزان بودند. با تعطیلی زود هنگام مدارس و برگزاری زود هنگام مدارس سال تحصیلی پایان یافت، و تابستان گرم آغاز شد دستگیری های گسترده 24 اردیبهشت و حضور نیرو های امنیتی، تا مدتی فرصت را از مردم جهت هر گونه فعالیت صلب نمود ولی با اقدامات شجاعانه دانش آموزان و بر گزاری تظاهرات مقطعی در تابستان این فضای پلیسی نیز شکسته گردید و تضاهرات گسترده دوباره از سر گرفته شد. با شروع مهر و سال تحصیلی جدید بهار اعتصابات و تظاهرات نیز شکوفا گردید.

تعطیلی مدارس در روزهای آغازین سال تحصیلی 57 که از دبیرستان شاکر آغاز شد و به مرور در همه ی دبیرستانها و سپس در مدارس راهنمایی نیز تسری یافت، تداوم حضور آن دانش آموزان با هدایت معلمانشان بودند. در روز اول مهر ماه در دبیرستان شاکر دانش آموزان کلاس چهارم دبیرستان بعد از صف صبح گاهی شروع به صلوات فرستادن و حرکت در حیاط دبیرستان نمودند و بقیه دانش آموزان به آنان پیوستند و بعد از چند دور حرکت در حیاط دبیرستان از مدرسه خارج شدند و بطرف خیابان شریعتی حرکت نمودند دبیرستان بستانپور(شاپور سابق) نیز باشنیدن صدای دانش آموزان شاکر کلاسها را تعطیل و به خیل تظاهر کنندگان پیوستند آن روزها حرکت تظاهر کنندگان به خیابان شهدا و سپس میدان شهدا که می رسید با حمله مأمورین مواجه و متفرق می شدند این کار تا چند روزی ادامه داشت تا آن که دبیران دبیرستان ها نیز با اجتماع در اداره ی آموزش و پرورش اعلام اعتصاب نمودند. اعتصاب دبیران در اداره ی آموزش و پرورش بعد از دو یا سه روز در دادگستری و در محوطه داد گستری ادامه یافت، با پیوستن دانش آموزان رنگ به حمایت از معلمان جلوه ی جدیدی یافت. حضور دانش آموزان در هر صحنه ای از صحنه های انقلاب صفا و معصومیت خاصی را باعث می شد.

حضور پر رنگ دانش آموزان هم جرأت و جسارت و هم شجاعت وگستاخی در برابر رژیم را صد چندان می کرد. به طوری که از آن پس تظاهرات روزانه بر نامه ریزی گردید. دانش آموزان به جای رفتن به مدارس بمحل تجمع راهپیمایان حضور یافته و با شعارهای ضد رژیمی خود نسبت حکومت پهلوی ابراز انزجار می نمودند. ادامه این راه منجر به سقوط حکومت پهلوی واستقرار جمهوری اسلامی گردید.



 
تعداد بازدید: 6947


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.