راوی "پاییز 59":هنوز کتاب خاطراتم را نخوانده‌ام!



کتاب "پاییز 59" با خاطرات زهره ستوده از روزهای مقاومت در خرمشهر 7 چاپ را تجربه کرده، اما ستوده با مطالعه صفحاتی از این اثر چنان در خاطراتش غرق می‌شود که هنوز موفق به یکبار خواندن کامل آن نشده است.

زهره ستوده، راوی کتاب "پاییز 59" در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اظهار داشت: خاطران من از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تا پایان سال 1361 در این کتاب جای گرفته اند.

وی افزود: هر بار خواندن کتاب را آغاز می‌کنم در بخش‌هایی از خاطرات غرق می‌شوم. دوباره از ابتدای کتاب شروع به خواندن می‌کنم و هنوز موفق به اتمام خواندن آن نشده‌ام.

ستوده درباره بازنویسی یا تکمیل کتاب خاطراتش تصریح کرد: از آنجا که در بیمارستان‌های خرمشهر، در خلوت‌ و ساکت‌ترین اتاق‌ها کار می‌کردم و هیچ‌وقت به دنبال هیجانات نبودم، خاطرات دیگری جز مطالب کتاب "پاییز 59" در ذهن ندارم. خاطراتی که به دلیل بُعد زمانی جز سایه روشن‌هایی از آن‌ها به جای نمانده است. بنابراین حس می‌کنم این اثر نیازی به بازنویسی نداشته باشد.

وی با اشاره به برخی از حواشی کتاب خاطراتش یادآور شد: حدود 3 سال پیش خانم دانشجویی که ساکن یکی از شهرهای آمریکا بود، به واسطه حوزه هنری با کتاب من آشنا شد و به دیدنم آمد تا به این وسیله تحقیقات پایان‌نامه کارشناسی ارشدش درباره نقش زنان در جنگ را کامل کند.

راوی "پاییز 59" درباره کتاب‌های خاطرات کسانی که در جنگ حضور داشته‌اند، اظهار داشت: آنچه تاکنون گفته و منتشر شده، یک‌صدم حوادثی است که در سال‌های دفاع مقدس رخ داده است. فقط ای کاش همه خاطراتشان را صادقانه بیان کنند.

در قطعه‌ای از این کتاب آمده است: "اتاقک تانک که همیشه سر یک سرباز از میان دریچه‌اش پیدا بود، جالب‌ترین قسمتش بود. اما تصورش را هم نمی‌کردیم که داخل یکی از این اتاقک‌ها، به لوازم خانگی برخورد کنیم! با قدری جابه‌جا کردن لوازم معلوم شد که همه آن‌ها وسایل سرقت شده خرمشهری‌هاست! یکی از این غنائم، یک چرخ خیاطی بود که نمی‌دانم به چه درد عراقی‌ها می‌خورد!"

در آخرین صفحه کتاب "پاییز 59" و به نقل از زهره ستوده هم آمده است: "چند سال پس از پایان جنگ وقتی به خرمشهر سفر کردم، خیلی چیزها عوض شده بود، اما من در ورای این همه تغییر خاطرات سال‌های کودکی، دبیرستان، انقلاب و جنگ و خاطرات خوب و بد، خنده‌ها و گریه‌ها را می دیدم. به جایی که سابقا خانه مان بود سر زدم. همان طور ویران بود و گرد و غبار جنگ هنوز در گوشه گوشه‌اش به چشم می‌خورد. بی اختیار شروع به جا به جا کردن سنگ‌ و کلوخ و آهن پاره‌ها کردم. تکه پارچه‌ای توجم را جلب کرد و آن را از زیر خاک بیرون کشیدم. یکی از دامن‌های من بود که به رغم گذشت سال‌های طولانی و مدفون شدن زیر آن همه خاک و آجر هنوز هم قابل استفاده بود. گرد و غبارش را تکاندم..."

"پاییز 59"، پانصدوچهل‌وششمین اثر تولید شده دفتر ادبیات و هنر مقاومت و یکصدوهفتادویکمین کتاب خاطره این دفتر است که براساس مصاحبه‌های ‌اعظم حسینی و ناهید سلمانی با زهره ستوده و تدوین ‌رقیه میرابوالقاسمی، در 12 فصل و 114 صفحه برای اولین‌بار توسط انتشارات سوره مهر در سال 1386 منتشر شد.

این اثر در همان سال به 6 چاپ رسید و هم اکنون چاپ هفتم را از سر گذرانده است.

خبرنگار : نسترن پورصالحی



 
تعداد بازدید: 4832


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.